فرض کنید با گروهی از دوستانتان در یک مهمانی هستید و شما با فرد جدیدی در حال گپ زدن هستید. صدای بلند موسیقی و پچپچ اطرافیان با صدای مخاطب جدید شما تداخل ایجاد میکند.
شما مکالمات اولیه را میشنوید، اینکه نام او چیست؟ اهل کجاست؟ اما نمیتوانید تمام صحبتهای او را واضح بشنوید.
او مشغول صحبت کردن باشماست، شما از طرز بیان او میفهمید که در مورد موضوع مهمی صحبت میکند. حرکات دست و دهان او را میبینید، اما تمام کلمات او را متوجه نمیشوید. بارها از او خواهش میکنید که صحبتش را تکرار کند و او نیز با لطف میکند و تکرار میکند، اما باز هم برای شما شنیدن صحبتهای او سخت است.
شما کلافه شدهاید و مغزتان شما را یاری نمیکند.
این همان زمانی است که احساستان به جای شما تصمیم میگیرد و شروع به تظاهر به شنیدن میکنید.
سرتان را به علامت تائید تکان میدهید و لبخند میزنید.
او نیز تصور میکند که شما مکالماتش را میشنوید و با اشتیاق به صحبت کردن با شما ادامه میدهد.
حالا او از شما سوالی میپرسد.
شما تصور میکنید که او موقتا صحبتش را قطع کرده است. او منتظر پاسخ شماست و شما به جای اینکه به سوال او جواب بدهید، مانند ترسوها فقط بله میگویید یا با اشاره جواب میدهید.
حالا مخاطب شما گیج میشود، چون پاسخ او فقط یک بله یا خیر نبود.
شما سعی میکنید وضعیت را درست کنید، سر و صدا را مقصر میدانید. اما نمیتوانید حواسپرتی خودتان را پنهان کنید.
چرا تظاهر به شنیدن میکنیم؟
بستگی دارد، بعضی از ما نمیخواهیم جریان مکالمه را قطع کنیم یا نمیخواهیم کاری کنیم که مخاطب متوجه مشکل شنوایی ما شود. یا شاید فقط نمیدانیم که چگونه با این شرایط کنار بیاییم. به خصوص در مکالمات گروهی، نمیخواهیم تنها فرد مشکلدار باشیم و از همه بخواهیم که سخنانشان را تکرار کنند.
تظاهر به شنیدن میکنیم. چون نمیخواهیم مشکلمان را بپذیریم و این عادت بد را ترک کنیم.
فکر کنید وقتی کسی برای شما با اشتیاق جوکی را تعریف میکند و کلمهای را بیان میکند که شما قبلا آن را نشنیدهاید مانند نام شخص یا مکانی مشهور. احتمالا حرف او را قطع نمیکنید. صبر میکنید تا شوخی او تمام شود و شما هم لبخند ساختگی به او تحویل میدهید. بعد آن کلمه را در گوگل جستجو میکنید. چون نمیخواهید مخاطبتان بفهمد که شما معنای آن کلمه را نمیدانستید.
تظاهر به شنیدن گاهی مشکلی پیش نمیآورد، اما وقتی دچار کمشنوایی هستید و مدام تظاهر به شنیدن میکنید، به دیگران این تصور غلط را میدهید که تمام مکالمات را شنیده و متوجه شدهاید.
اما تصور کنید که در یک جلسه کاری، وانمود میکنید که میشنوید ولی در واقع بسیاری از گفتهها را از دست دادهاید. شما در حال تلاش برای جمع جور کردن شرایط هستید و با تکرار این مسئله دچار ناامیدی و دلسردی میشوید.
عادتهای بد شما را به دام میاندازند.
کلید ترک عادت بد، شناسایی زمان تحریک آن است. هنگامی که حرفهای طرف مقابل را نمیشنویم، برحسب عادت تظاهر به شنیدن میکنیم.
تظاهر به شنیدن ممکن است به طور موقت شما را از یک وضعیت ناخوشایند نجات بدهد، بنابراین این کار را تکرار میکنید حتی اگر خودتان کاملا آگاهید که این کار درستی نیست.
چگونه عادت بد تظاهر به شنیدن را ترک کنیم؟
به جای ترک عادت بد، میتوانیم آن را به یک عادت خوب تبدیل کنیم. میتوانیم تظاهر به شنیدن را به امری سازنده تغییر دهیم.
هر وقت برای شنیدن تلاش میکنیم، به جای درخواست تکرار که ممکن است موثر نباشد، از ترفندهایی که از قبل آماده کردهایم استفاده کنیم.
به عنوان مثال، در جلسه کاری که در یک اتاق بزرگ برگزار میشود نشستهاید و به صدای سخنران گوش میکنید، صدای او آرام است و شما صدای او را نمیشنوید. ممکن است از او بخواهید حرفش را تکرارکند یا با صدای بلندتر صحبت کند، اما در بهترین حالت مشکل شما موقتا برطرف خواهد شد. به جای این کار با اشاره به این نکته که نمیتوانید صدای سخنران را بشنوید از دوستی که نزدیک سخنران نشسته است درخواست کنید که جایش را با شما عوض کند.
اگر هر بار که چیزی را به دلیل کمشنوایی نمیشنوید با صراحت بیان کنید دیگران هم به توجه خواهند داشت و حتی ممکن است پیشنهادهایی برای سهولت زندگی شما ارائه دهند.
برای ترک کردن موثرتر این عادت باید به نکات زیر توجه کنید:
- کمشنوایی خودتان را برای دیگران آشکار کنید و توضیح دهید که چه چالشهای شنوایی دارید.
- روشهای خاصی که وضعیت شما را بهتر میکند به دیگران پیشنهاد دهید.
درنهایت، توصیه ما به شما این است که هرگاه احساس کمشنوایی کردید به متخصص شنوایی مراجعه نمایید تا بهترین و سادهترین راه حل را دریافت نمایید.