کسبوکار استارتاپی فعالیتی اقتصادی است که هدفش برطرف کردن نیازهای مشتریان با رویکردی مقیاسپذیر و معمولا بر پایه فناوریهای جدید است. مهمترین تفاوت استارتاپ با مدل کلاسیک کسبوکار در عدم قطعیت بالایی است که ایده یا محصول جدید برای فتح بازار دارند. همچنین به این نکته باید توجه کرد که مدل استارتاپی کسبوکار تنها مختص بیزینسهای آنلاین نیست.
بیزینسهای استارتاپی را با کسبوکارهای بزرگ اینترنتی میشناسند. اما در هیچکدام از تعاریف پذیرفتهشده از استارتاپ هیچ تاکیدی وجود ندارد که فعالیت استارتاپی باید حتما در حوزه فناوری اطلاعات باشد. منتها کسبوکارهای اینترنتی این قابلیت را دارند که خیلی سریع و در حین استفاده کاربران از محصول، بازخورد تجربه کاربر را در بهبود و توسعه محصول بهکار بگیرند. لذا کسبوکارهای اینترنتی قابلیت بالایی در بهکارگیری مدلهای استارتاپی برای توسعه دارند.
استارتاپ یا Startup، تعاریف متعددی دارد. این تعاریف معمولا به ویژگیهایی اشاره دارند که به کسبوکار خاصیت استارتاپی میدهند. معمولا گفتهمیشود که استارتاپ یک کسبوکار جدید است که از ایدهای اولیه شروع شده و به موفقیت و رشد بالایی میرسد.
استیو بلَنک (Steve Blank) که به خاطر متدولوژی توسعه مشتری مشهور است، یکی از بهترین تعریفهای استارتاپ را ارائه کرده:
استارتاپ سازمانی موقتی است که برای جستوجوی یک مدل کسبوکار تکرارپذیر و مقیاسپذیر شکل گرفتهاست.
تکرارپذیر: یعنی اینکه آن مدل کسبوکار که با هدف درآمدزایی ایجاد شده را بتوان بارها و بارها تکرار کرد. یعنی بتوان محصول یا خدمت را تولید انبوه کرد.
مقیاس پذیر: یعنی اینکه بتوان آن مدل کسبوکار را در آینده با کمترین نیاز به افزایش در منابع مالی و انسانی و … بسیار رشد داد و روشهای ایجاد ارزش را بهتر، سریعتر و بیشتر کرد.
تکرارپذیری و مقیاس پذیری یک مدل کسبوکار، امکان رشد را فراهم میکند. بنابراین، هدف یک استارتاپ، رشد سریع است.
اریک ریس (Eric Ries) کارآفرین مشهور سیلیکونولی استارتاپ را اینطور تعریف میکند:
استارتاپ، نهادی انسانی است که طراحی شده تا محصول یا خدمت جدیدی را در شرایط عدمقطعیت بسیار زیاد عرضه کند.
عدم قطعیت: عدم قطعیت با ریسک بالا تفاوت بسیار زیادی دارد. درشرایط عدم قطعیت ریسک کسبوکار به حدی بالاست که استارتاپ، دقیقا نمیداند که کدام روش جواب میدهد و کدام جواب نمیدهد. یک استارتاپ مطمئن نیست که پاسخ درست کدام است.
در مدل استارتاپی کسبوکار، محصول یا خدمت جدیدی به مشتریان عرضه میشود که معمولا پیشاز این نمونهای از آن وجود نداشتهاست. برای همین، عدم قطعیت در موفقیت چنین بیزینسی بسیار بالاست. این جمله بسیار شنیده میشود که «بیشاز ۹۰ درصد استارتاپها در دوران اولیه رشد خود شکست میخورند». علت این امر این است که معمولا بنیانگذاران استارتاپها، با اتکا به بینش و شهود خود، در کنار تواناییهای فنی که دارند، درصدد رفع مشکل مشتری برمیآیند، بدون اینکه در طی فرآیند توسعه (مخصوصا در اوایل کار) ایده، طرح یا خدمت خود را به نوعی به مشتریان بالقوه عرضه کنند و از آنها بازخورد بگیرند.
همه استارتاپها مدعی ایده جدیدی برای رفع نیاز مردم هستند. بنیانگذاران مدت زیادی زمان میگذارند که محصولشان را به بهترین شکل ارائه دهند بدون اینکه آن را به مشتری نشان بدهند. همین موضوع باعث شکست میشود. زیرا بنیانگذاران استارتاپ با مشتریها صحبت نمیکنند و در مورد محصولات خود از آنها بازخورد نمیگیرند. زمانی که مشتریها نتوانند با یک محصول یا خدمت ارتباط برقرار کنند، به آن اهمیتی نمیدهند و درنتیجه استارتاپ شکست میخورد. براین اساس اریک ریس مدل استارتاپ ناب (Lean Startup) را پیشنهاد میدهد.
مدل استارتاپ ناب بهدنبال این است که با استفاده از روش علمی (Scientific Method) چرخه یادگیری راه بیاندازد تا بنیانگذاران استارتاپ بتوانند ایده خود را پیش از آنکه هزینه و زمان زیادی پای آن بپردازند، با مشتریان واقعی، آزمایش کنند. لین استارتاپ بهدنبال این است که خیلی سریع و با روشی معتبر، به جواب پرسشهای زیر برسد:
روشهای استارتاپ ناب (لین):
اگرچه این روش فقط چند سال است که در دنیا قدمت دارد، مفاهیمی مانند کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) و تغییر جهت استارتاپ (Pivot) بهسرعت در استارتاپهای کل دنیا ریشه دوانده است. البته لین استارتاپ هنوز جریان غالب نشدهاست. این رویکرد جدید جایگزین تفکر سنتی و رایج درباره کارآفرینی شدهاست. سرمایهگذاران جدید سعی کردند با پیروی از اصول «شکست سریعتر و یادگیری پیوسته» شانس خود را برای رسیدن به موفقیت افزایش دهند. برخلاف نام این روش که بهظاهر فقط برای شروع است، در بلندمدت بازگشت سرمایه بهمراتب بهتر و بیشتری برای شرکتهای بزرگ بههمراه خواهد داشت.
اساس آنچه در دانشکدههای کسبوکار بهصورت کلاسیک آموزش میدهند این است که اولین چیزی که هر بنیانگذار باید طراحی کند، طرح کسبوکار (Business Plan) است. طرحهای کسبوکار شامل پیشبینی درآمد، سود و جریان مالی پنج ساله هستند. طرح کسبوکار اساسا طرحی آزمایشی است که بدون درنظر گرفتن عوامل مؤثر و مرتبط نوشته شده که هر کارآفرین حتی قبل از شروع ساخت محصولش آن را تهیه میکند. این فرض وجود دارد که طرح کسبوکار این توانایی را دارد که ناشناختههای دنیای تجارت را قبل از گرفتن سرمایه و حتی قبل از عملیشدن واقعی ایده با همه مشکلات و موانع پیشبینی کند.
یک سازمان کلاسیک تنها پس از ساخت، راهاندازی و ارائه محصول به بازار، با فشار به نیروهای فروش، سازمان سعی میکند محصولات خود را در بازار جای دهد. اینجاست که شرکت با بازخورد زیادی از مشتریان راضی و ناراضی مواجه میشوند. اغلب، پس از چند ماه یا حتی سالها توسعه، کارآفرینان بهسختی متوجه میشوند که مشتریان واقعا نیازی به بسیاری از ویژگیهای محصول آنها ندارند.
دلیل رواج مدل لین استارتاپ بهجای روشهای سنتی همین است. طرحهای تجاری بهندرت در اولین ارتباط با مشتریان بدون تغییر باقی میمانند. تنها کسانی که درنهایت موفق میشوند که درحال تطبیق خود با محیط هستند. برای همین یک استارتاپ برای بهبود ایده اولیه خود تلاش میکنند، بهسرعت از شکستی به شکست بعدی پیش میروند و بهطور مداوم از مشتریان یاد میگیرند. استارتاپها برای مدت طولانی یک مدل کسبوکار را اجرا نمیکنند. آنها دائما درحال تغییر هستند تا مدلی مناسب را بیابند. میتوان این تمایز را قلب روش لین استارتاپ نامید.
راهاندازی استارتاپ یا نوشتن ۳۰۰ کلمه یادداشت؛ کدام سختتر است؟ احتمالا ۹۰درصد از اهالی اکوسیستم استارتاپی ایران میگویند: نوشتن ۳۰۰ کلمه یادداشت؛ آن هم برای تنها رسانه اختصاصی اکوسیستم استارتاپی ایران!
داستان نوشتن یادداشتی ۳۰۰ کلمهای برای تعریف استارتاپ و سنجش نظرات فعالان اکوسیستم استارتاپی ایران قصههای جالبی هم به همراه داشت. وقتی تصمیم گرفتیم خودمان قلم را زمین بگذاریم و نگارش آنها را به تماشا بنشینیم. خوشقولها دیر یا زود، به حرفشان عمل کردند.
بعضی حتی فرصت نداشتند ۳۰۰ کلمه برای جامعه استارتاپی بنویسند، بعضی گفتند مگر ما نویسندهایم؟ بعضی هم گفتند چشم، حتما مینویسیم و هیچگاه ننوشتند و بعضی گفتند برای نگارش این حجم از کلمات، باید یک هفته به ما زمان بدهید که در نوع خودش شاهکار است، چون اغلب فعالان این حوزه معمولا درباره سرعت عمل و رشد سریع و تصمیمگیری بهموقع و پاسخگویی درست به افکار عمومی حرف میزنند. ناگفته نماند که یکی از دوستان از ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه روز سهشنبه هفته گذشته تا هنوز در حال نوشتن یادداشتی ۳۰۰ کلمهای است!
نکته جالب توجه این است که چرا صاحبان کسبوکارها تعریف نگاشتهشدهای از مهمترین عنوان کسبوکارشان ندارند؟ در حالی که هر کدام میبایست حداقل یادداشتی در این زمینه داشتهباشد. مگر نه این است که در همین اکوسیستم استارتاپی بر ثبت تجربه و بر تولید محتوای هدفمند تاکید زیادی میشود؟ آیا نوشتن چند خط در مورد مهمترین مفهوم کسبوکار کارآفرینان جوان کشورمان، نوعی تولید محتوا نیست؟ یعنی چنین سوالی تاکنون برای هیچ یک از کارمندانشان هم پیش نیامده تا مثلا آنها پاسخی به آن بدهند و در جایی ثبتش کنند؟
به نظر میرسد که فعالان این حوزه باید بیشتر بنویسند و قلمها را زمین نگذارند. از این گلایهها بگذریم و برگردیم به اصل ماجرا. این هفته «شنبه» براساس بازخوردها و پرسشهایی که از جامعه استارتاپی و مخاطبان این جامعه میگیرد، به تعریف استارتاپ پرداخته است؛ اینکه به چه شرکتی یا چه سازمانی میتوان اطلاق استارتاپ کرد؟
شاید مطرح کردن چنین پرسشی در اکوسیستم استارتاپی ایران به نظر تعجببرانگیز باشد. اما این پرسشی است که مخاطبان اکوسیستم بارها مطرح کردهاند. همچنین همواره این سوال مطرح بوده که چه تعداد از کسبوکارهای آنلاین ایران، به معنای واقعی استارتاپ هستند؟ و اینکه تا چه اندازه درک و برداشت ما از این مفهوم به آنچه واقعا هست، نزدیک است.
در قصه فیل در تاریکی که مولانا روایت کرده، چیزی که در روشنایی و از فاصله چندصدمتری میتوان در چشمبرهمزدنی تشخیصش داد، در تاریکی تبدیل به یک مسئله پیچیده برای شناخت افراد میشود. موجودی که در تاریکی قرار گرفته میتواند هر چیزی باشد. میتواند با تمام حدسها و گمانهای موجود فرسنگها فاصله داشته باشد.
اگر استارتاپ و تعریف آن از تاریکی به درنیاید، احتمالا چیزی شبیه فیل در تاریکی خواهد بود و هرکسی به ظن خود برداشتی از آن خواهد کرد و به تشتتی میرسیم که شاید نتیجه خوبی برای کلیت این اکوسیستم نداشته باشد. انگیزه ما برای واکاوی دوباره یک تعریف بهظاهر ساده، عبور از چنین تشتتهایی است.
«شنبه» بیآنکه قضاوتی بکند، نظرات تعداد زیادی از افراد تاثیرگذار اکوسیستم استارتاپی ایران را ثبت کرده که در ادامه میخوانید.
«شنبه» از فعالان اکوسیستم استارتاپی ایران دعوت میکند که یادداشتهای خود درباره مفهوم استارتاپ و تجربیات استارتاپی خود را با بقیه فعالان اکوسیستم، از طریق همین صفحه بهاشتراک بگذارند.