امیرحسین مددی، بنیانگذار و مدیرعامل شنوتو از رکوردی که در ۱۰ ماه گذشته زدهاند، میگوید. مددی معتقد است یک میلیون و ۴۰۰هزار نفر شنونده پادکست در ایران وجود دارد و حجم سالانه این بازار ۵۰۴میلیارد تومان است.
امیرحسین مددی، بنیانگذار و مدیرعامل شنوتو است. شنوتو بستری نرمافزاری برای انتشار، پخش، اشتراکگذاری، دانلود و خرید فایلهای صوتی(پادکست) و کتابهای صوتی در محیط وب و موبایل است. این کسبوکار تاکنون توانسته بیش از ۱۰۰هزار یوزر برای استفاده از خدماتش جذب کند.
شنوتو روی بازاری با یک میلیون و ۴۰۰هزار نفر حساب باز کرده است. این جمعیت احتمالا ماهانه بین ۱۵هزار تا ۳۰هزار تومان برای شنیدن فایلهای صوتی هزینه خواهند کرد. در حال حاضر بیش از ۱۹۵۰ اکانت مستقل در شنوتو ایجاد شده و ۴۵هزار فایل در این کسبوکار وجود دارد.
بنیانگذار شنوتو، پادکست را آینده رسانهای جهان میداند و معتقد است که جبر جهانی در نهایت انحصار محتوایی موجود در ایران را میشکند و ساخت محتوا براساس کیفیت خواهد بود و براساس افراد و نه رسانهها. یعنی نقش اساسی را افراد یعنی محتواسازها خواهند داشت.
البته مددی معتقد است که محتوای پادکستها در ایران براساس ترند جهانی نیست و پادکسترهای ایرانی محتواهایی تولید میکنند که به نوعی تاریخگذشته هستند اما اگر محتوای نابی تولید شود، شنیده میشود.
صنعت پادکست در جهان نیز صنعتی رو به رشد است و کسبوکارهای معتبر جهان در حال سرمایهگذاری در این حوزه هستند. در سال ۲۰۱۸ در آمریکا درآمد حاصل از اسپانسرینگ پادکستها تا ۳۱۵میلیون دلار بوده اما در همین سال در چین که اغلب فایلها به صورت بهادار عرضه میشود، بیش از ۷میلیارد دلار گردش مالی این صنعت بوده است.
مدیرعامل شنوتو همچنین از سرمایهگذاری ۵۰۰میلیون دلاری اسپاتیفای در این صنعت گفته است. مددی میگویدپادکستها، به سمت پادکستهای بهادار سوق پیدا کردهاند و بنابراین چنین صنعتی میتواند زمینهساز اشتغال و درآمدزایی باشد.
این فعال استارتاپی در گفتوگو با «شنبه» ضمن صحبت از شنوتو و روند رشد و جذب سرمایهاش و چگونگی مدیریت سرمایه در شرایط سخت، از بازار پادکست در ایران، صنعت پادکست در جهان و آمار و ارقامی که در این حوزه وجود دارد، حرف زده است.
الان میگویم که این رسانه، چابکترین رسانه موجود در دنیاست و در حال تسخیر بخش بزرگی از فضای رسانهای جهان است.
فکر میکنم ۱۰درصد از پادکسترهای ایرانی به لحاظ کیفیت تولید، در یک سطح حرفهای کار میکنند و آثارشان استانداردهای لازم را دارد.
به خاطر نبود امکانات و اینکه این کار در ایران بیشتر به صورت دلی در حال انجام است. همچنین دنیا در صنعت پادکست، راه دیگری را میرود که ما تا حدودی از آن دور هستیم.
دنیا به پادکست بهعنوان یک صنعت نگاه میکند و زیرساختهایش براساس رادیوهای خصوصی چیده میشود و کیفیت برنامهها بهشدت بیشتر است ولی در ایران نگاه به پادکست هنوز حرفهای نیست.
در دنیا، عمر پادکستهای تاکشو تقریبا تمام شده مگر چند تاکشوی خیلی جذاب. اما در ایران هنوز پادکسترها با افتخار میگویند که مثلا دونفری در مورد یک کسبوکار صحبت میکنند. یا راجع به یک اتفاق تاریخی حرف میزنند.
در حالی که نسل بعدی پادکستها، پادکستهای روایتگونه یا پادکستهایی است که قصه دارد. از این زوایه کمی از سطح جهان عقبیم. ۱۰ یا ۱۵سال پیش، شروع سنتی پادکست با بچههای رسانه و رادیو بود و الان استارتاپها وارد میدان شدهاند و هرکسی میتواند پادکست خودش را بسازد اما نکته مهم این است که باید محتوای دارای شنونده تولید کنیم.
ما ۱۹۶۰ اکانت برنامهسازی داریم که آنها را میتوانیم به عنوان یک پادکستر بشناسیم. همچنین میتوان در نظر گرفت که ۵۰۰ نفر دیگر هم در تمام فضای دیجیتال و آنالوگ کار میکنند. بنابراین میتوانیم در مورد عدد ۲۵۰۰ کانال یا شخص صحبت کنیم که شخص هم میتواند حقیقی یا حقوقی باشد.
اما کسانی که در یک سرویس استاندارد پادکست، هاست میکنند و RSSFEED دارند و میخواهند در همه پادکچرها شنیده شوند و فارسیزبان هم هستند، بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ کانال (چنل) بیشتر نداریم.
شنوتو حدودا سال ۹۴ کارهای اولیهاش انجام شد.
نه. من از دوران دانشجویی در حوزه مالی مدیا و وب فعال بودم. به خاطر علاقهمندی به گوشدادن فایلهای صوتی که در آن زمان محتوای زیادی در این زمینه نداشتیم و صرفا تعدادی سیدی موجود بود، تصمیم گرفتیم که چنین فایلهایی تولید کنیم.
اول روی یک سابدامنه از وبسایت شرکت آن را راهاندازی کردیم و یکی از بچههای شرکت به صورت پارهوقت روی آن کار میکرد. این سایت دیده میشد و فایلهای مدیریتی که در آن آپلود کرده بودیم، شنیده میشد.
تصمیم گرفتیم که سایت اختصاصی خودش را راهاندازی کنیم و بعد از مدتی اپلیکیشنش را هم طراحی کردیم. این اپلیکیشن در آن زمان حدود ۲۵هزار نصب گرفت در حالی که شنوتو هنوز مشکلات زیادی داشت و محصول کاملی نبود.
یک برنامه تلویزیونی به نام «بهروز» در بعدازظهر یک روز جمعه شنوتو را معرفی کرد. هر چند سرورهای ما بعد از این اتفاق، دان شد. وقتی سرعت اینترنت افزایش یافت و استفاده از گوشیهای هوشمند در جامعه شدت گرفت و ما با اکوسیستم استارتاپی آشنا شدیم، متوجه شدیم که این پروژه میتواند یک کسبوکار باشد.
من دغدغه خلق محتوا داشتم و در زمینه عکاسی طبیعت و حیاتوحش هم فعالیت میکردم. از سال ۹۵ هم به صورت تماموقت روی شنوتو کار کردم.
بله در سال ۹۵، از رهنما سرمایه جذب کردیم و شاید چون سن من از بقیه بچههای استارتاپی کمی بیشتر بود، سرمایهگذاران بیشتر به من اعتماد میکردند و پیشنهادهای سرمایهگذاری زیادی دریافت میکردم.
رهنما نگاه سنتی من را تغییر داد و نگاه جدیدی به من یاد داد. شاید در نهایت هم من موفق نشوم ولی همین که در مسیری رو به جلو تلاش میکنیم، لذتبخش است.
۲ راند دیگر هم سرمایهگذاری شده که هر بار توسط خود من این کار انجام شده است.
به صورت پیشفرض، اداره کسبوکاری چون شنوتو هر سال بین یک تا یکونیم میلیارد تومان هزینه دارد، اما من این کسبوکار را با ماهی حدود ۶۰ تا ۷۰ میلیون تومان اداره میکنم.
مدل کاری من، توقع من از همکارانم، تفویض کارها و… به نوعی است که باید کمهزینه جلو برویم. نه اینکه آدمها و کسبوکار را از بین ببرم بلکه هزینهها باید درست و بجا انجام شود؛ یعنی از یک نیرو چند مسئولیت بخواهیم و البته هزینهاش را هم بپردازیم.
مثلا من اعتقاد دارم که نیروی انسانی یک استارتاپ نباید فقط با یک هدف به شرکت بیاید و به صورت روتین یک کار را انجام دهد و برود. این رویه استارتاپی و چابک نیست. به نظر من استارتاپها را باید براساس دیدگاه افرادی مانند فریدون کورنگی اداره کنیم؛ یعنی باید طول عمر یک استارتاپ را ۲ تا ۸ سال در نظر بگیریم.
یعنی اگر ۸ سال دوام بیاورید، در بازار میمانید. پس باید خودمان را برای یک بازه زمانی ۶ تا ۸سال آماده کنیم و برای این مدت، جیرهبندی منابع مالی بسیار مهم است. روی نظم سازمانی بسیار حساسیم، اما اگر روزی نیروی ما حالش خوب نباشد، سخت نمیگیریم و میتواند به خانه برود.
در واقع مدیریت واقعی از توسعه فردی ناشی میشود و اگر من با ۶ماه پیشم هیچ تفاوتی نداشته باشم، نمیتوانم مدعی مدیریت باشم. این تغییرات را سهامداران و سرمایهگذاران شنوتو هم میبینند که به من اعتماد میکنند.
بهرغم همه اختلافاتی که یک بنیانگذار با سرمایهگذارش میتواند داشته باشد، باید بپذیریم که اگر سرمایهگذاران نباشند، این اکوسیستم رشد نمیکند و اساسا کسبوکارها ایجاد نمیشوند.
البته نقدهایی را من به سرمایهگذارها دارم. بعضا میشنویم که میگویند ارزش این است که کاربر بیشتری از استارتاپ استفاده کند، اما این اشتباه است و سرمایهگذار نباید چنین چیزی به صاحبان استارتاپها بگوید.
نباید چرخه معیوب خلق کنند. وقتی به جزئیات بعضی از کسبوکارها دقت میکنیم، میبینیم که هر چقدر بیشتر پول بگیرند، بیشتر پول میسوزانند. سرمایهگذار انتظار دارد که پولش برگردد و باید به خاطر پولش بجنگد.
بیشتر بچههای استارتاپی، بین سالهای ۹۴ تا ۹۶، تحت تاثیر حرفهای شیرین سرمایهگذاران قرار گرفتند، اما در سال ۹۷، به دیوار سفت برخورد کردند و متوجه شدند که سرمایهگذار پولش را میخواهد. سرمایهگذار باید به عمر بچهها اهمیت بدهد و به زمانی که صرف میکنند.
در سال میلادی کنونی، حدود ۱۶میلیون بار پلی شدهایم. ما تا سال ۲۰۱۷، رشد منطقی داشتیم اما در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸، چون پولی برای تبلیغات نداشتیم، سیستم افلییشن با سایتهایی که هر نوع کار دانلود یا کار محتوامحور انجام میداد.
یعنی چنلهایی به آنها میدادیم که امکان شنیدن از شنوتو را میداد به چیزی که مدیر محتوای ما تعیین میکرد. پلی آنجا اتفاق میافتاد و پخش از سایت ما بود. هم پادکستر راضی بود چون شنیده میشد و هم صاحب آن وبسایت.
این اتفاق موجب رشد شنوتو شد. کار دیگری که کردیم این بود که فیدهای شنوتو را جنریت کردیم. با آمدن RSSFEEDهای شنوتو، خود آن اپلیکیشنهای جانبی در حال افزایش پخشهای ما هستند.
از برج ۶ امسال هم اولین نسخه پایدار نسل۳ ما آمد که به رشد ما کمک کرد. یک بخشی از جامعه نابینایان هم جزو کاربران دائمی ما هستند که جامعه یوزر ثابتی به شمار میروند.
بیش از ۴۵هزار فایل الان در سرور ما میزبانی (هاست) شده که با توجه به عددی که از پخش گفتم، به طور میانگین هر فایل حدودا ۳۹۸ بار شنیده شده است. در دنیا این آمار برای هر فایل حدودا ۲۶۰ تا ۲۷۰ بار است.
هنوز نسبت فایلهای شنوتو با شنوندههایش نمیخواند و آن هم به این دلیل است که بسیاری از فایلهای ما قدیمی هستند یا کمتر شنیده شدهاند، باید به راهکاری فکر کنیم که رقم شنیدهشدنمان به بیش از ۱۲۰۰ بار برسد. با کار روی یواکس، یوآی و فعالیت خود پادکستر و افزایش کیفیت محتوا میسر میشود.
آمارمان الان به بیش از ۱۹۵۰ اکانت مستقل رسیده که از یک تا ۳هزار فایل بارگذاری کردهاند.
یکی از کانالها توانسته است چندین ماه، هر ماه تا ۴میلیون تومان از شنوتو درآمد داشته باشد.
الان حدود ۲۷ موضوع در شنوتو داریم و پرطرفدارترین موضوع از لحاظ حجم آپلود، شعر و ادبیات است. اما در جهان پرتعدادترین موضوع، موضوعات دینی است. اپل میگوید که ۱۴درصد از فایلهایی که در فید من وجود دارد، فایلهای دینی هستند.
البته ممکن است که آن فایل فعال هم نباشد اما وجود دارد. دستهبندی بعدی ما به لحاظ تعداد فایل، مدیریت و کسبوکار، بعد سلامت و سبک زندگی و… است. یک پادکست وقتی در دنیا متولد میشود، میانگین عمرش، ۱۸۰روز است.
در شنوتو وقتی کسی اکانت میسازد، بهطور میانگین ۹۹روز آن امانت فعال است. در دنیا طی ۱۸۰روز، ۷ اپیزود برای پادکستشان آپلود میکنند و در ایران طی ۹۹روز، ۲۱ اپیزود. بنابراین نوعی هیجان را میبینیم.
زمان میانگین هر اپیزود در جهان ۴۰ دقیقه است اما در شنوتو، ۱۵دقیقه است. ما پادکستهای تحلیلی و قصه و روایت کم داریم و بیشتر در حالت دکلمه است.
از طریق تبلیغات و تقسیم درآمد با کسانی که فایلهای بهادار داشتند که سهم ما تا ۳۰درصد بود. از تیرماه شنوتوپلاس را اضافه کردهایم که کلا محتواهای بهادارمان را که قبلا قیمت داشتند، در قالب بهادار-رایگان تقسیمبندی شدند و از تلفیق استفاده از فایلهای بهادار و بعضی از فیچرهای نرمافزاری، کاربر باید بهایی پرداخت کند.
ضمن اینکه پادکستر هم براساس میزان شنیدهشدن درآمد بیشتری نصیبش میشود که به ارتقای کیفیت محتوایش هم کمک میکند. در مورد اینکه به سمت درآمدزایی سوق پیدا کردیم، باید بگویم که سال ۲۰۱۸ در آمریکا درآمدزایی ۳۱۵میلیون دلار حاصل از اسپانسرینگ برای پادکستها بود.
اما در چین در همان سال، ۷٫۲میلیارد دلار گردش مالی این صنعت بود، چون در آمریکا اکثر فایلها رایگان است و الان فایلهای بهادار در حال افزایش است. ما هم با بررسی این آمار به این نتیجه رسیدیم که باید محتوای باکیفیت و بهادار تولید کنیم. در واقع حرف من این بود که سرمایهگذاری در شنوتو باید از راه درآمدزاییاش باشد.
طبق آماری که ما داریم، در جهان بیش از ۵۲۵هزار چنل رایگان داریم که البته آماری هم وجود دارد که عدد این چنلها را تا ۲میلیون هم اعلام میکند. اما من بشخصه سند یا مقاله مستندی ندیدهام که این عدد را تایید کند.
بنابراین فکر میکنم که پادکستهای رایگان بیش از ۵۲۵هزار کانال هستند که البته همه این کانالها الزاما فعال هم نیستند. همانطور که اشاره کردم، از بین این تعداد کانال، سهم ایران بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ کانال است.
براساس آماری که مربوط به پایان سال ۲۰۱۸ است، حدود ۱۰۳ هزار چنل بهادار هم در سطح جهان داریم؛ یعنی ۱۶درصد از پادکستهای جهان بهادار هستند. بنابراین در مجموع حدود ۶۲۸هزار چنل تا پایان سال ۲۰۱۸ در جهان وجود داشته است.
در توضیح این آمار باید اضافه کنم که منظور این است که در همه اپلیکیشنهای دنیا و روی تمام پلتفرمها در سطح جهان، ۶۲۸ هزار چنل صوتی دیجیتال وجود دارد. این چنلها میتوانند حاوی صدها اپیزود باشند.
بله میشود و الان آرام آرام در ایران بهعنوان یک شغل به پادکستری نگاه میشود. اما در کشورهای اروپایی و بهویژه آمریکا ۵درصد پادکسترها یعنی ۵درصد از آن عدد ۵۲۵ هزارتایی که اشاره کردم، بیش از ۹۱درصد از درآمد این صنعت را از آن خود میکنند و از این طریق زندگی خوبی دارند.
در سال ۲۰۱۸، در آمریکا، بر مبنای اعلام رسمی آژانسهای تبلیغاتی پادکست در آن کشور ۳۱۵میلیون دلار درآمد حاصل از اسپانسرینگ برای پادکسترها بود. البته اسپانسرها روی هر پادکستی هم سرمایهگذاری نمیکنند.
تصویر کلی از لنداسکیپ صنعت پادکست به این صورت است که در این تصویر رادیوهای سنتی، پادکستها یا چنلها و پادکستنتورکها حضور دارند. در بخش هاستینگ یا میزبانی این صنعت که شنوتو هم در این بخش فعالیت میکند، بعضیها سایتهای هاست خصوصی خود را دارند. بازیگران دیگر این صنعت آژانسهایی هستند که تبلیغات دیجیتال انجام میدهند.
الان در ایران در بخش آژانسهایی که تبلیغات دیجیتال در صنعت پادکست انجام میدهند، ۲ استارتاپ فعالیتشان را آغاز کردهاند که البته باید با کسبوکارهای میزبان همچون شنوتو همکاری کنند. به این صورت که ما یک API از آنها کار کنیم که قبل از پادکست، تبلیغ پخش شود. البته در دنیا مدل موفقی در این زمینه نداریم.
از دیگر بازیگران این صنعت باید به اپلیکیشنهای پادکچر که کارشان پخش است، اشاره کنم که امسال در ایران ۲ پادکچر راهاندازی شدهاند به نامهای «هزاررو» و «پادکده» ولی تا رسیدن به استانداردهایی که تجربه خوب شنیدن را به کاربر بدهد که کاربر به خاطر استفاده از این محصولات، محصولات خوب خارجی را کنار بگذارد، راه طولانی در پیش دارند و کارشان خیلی سخت است. چون باید با کستباکس و اسپاتیفای، سانکلاد، اپلپادکست و… رقابت کنند.
در سمت دیگر بازار، کسبوکارهایی قرار دارند که وظیفه میزبانی را در این صنعت به عهده دارند، تعدادشان کمتر است و معمولا پروژههای بزرگتر و سختتری هستند. شنوتو هم در این بخش از بازار حضور دارد.
کسبوکارهای مطرح جهانی در این بخش بلوبری، انکر، پیپا، سانکلاد و… هستند. کسی که در این بخش حضور دارد، عملا پادکچر هم است. شنوتو پادکستنتورک راهاندازی کرده، پادکستهای ایرانی در آن قرار میگیرد و میزبانی میدهد و این سرویس را به همه پادکچرهای خارجی هم میدهیم.
در حال حاضر ۸۰ اپلیکیشن خارجی از شنوتو سرویس میگیرند. بیش از ۶ ماه زمان صرف کردیم که استانداردهایی را رعایت کنیم که در زمین بازی با این خارجیها باشیم و بتوانیم به آنها سرویس میزبانی دهیم تا بتوانند ما را از سرورهای ایران بخوانند، پخش کنند و…
ضمن اینکه مهم است که ما برای کاربر حساب کنیم که چه پادکچرهایی شنیده شده است. مثلا چند نفر محتوای پادکستر را از کستباکس شنیده، چند نفر از شنوتو شنیده یا از اپلپادکست شنیده و… چون کاربر باید این آمار را به اسپانسرش ارائه کند.
در حوزه تبلیغات و پادکچرها هنوز کار زیادی در ایران انجام نشده است.
ما در شنوتو براساس تحقیقات و تحلیلهایی که داشتهایم، به این نتیجه رسیدیم که در حال حاضر به صورت بالقوه حدود یک میلیون و ۴۰۰هزار نفر در ایران برای شنیدن پادکستها آمادگی دارند. این تعداد از افراد جامعه حاضر هستند برای شنیدن پادکستها، بین ۱۵ تا ۳۰ هزار تومان به صورت ماهانه هزینه بکنند.
بنابراین اگر جمعیت مشتاق شنونده پادکستها را یک میلیون و ۴۰۰هزار نفر در نظر بگیریم و در رقم پرداختی ۳۰هزار تومان ضرب کنیم، عدد ۴۲میلیارد تومان در ماه به دست میآید. اگر گردش مالی سالانه این ارقام را هم محاسبه کنیم، به رقم ۵۰۴میلیارد تومان میرسیم.
و این عدد بزرگی است و کم نیست. البته این رقم و این گردش مالی هدف ما در شنوتوست که به آن برسیم. چون صنعت پادکست به شنیدن وصل میشود که میشود مجموع صنعت موسیقی، کتاب صوتی و پادکست. در این میان پادکست با سرعت قابلتوجهی در جهان از کتاب صوتی رد شده و در حال نزدیکشدن به موسیقی و تحمیلکردن خودش به موسیقی است.
حدود ۱۰۰هزار کاربر.
ما برای رسیدن به این رقم جمعیت ۸۰میلیون ایرانی را در نظر گرفتیم و تخمین زدیم که ۴۰میلیون نفر به صورت قابل قبولی به اینترنت دسترسی دارند. از این تعداد حدود ۳۰میلیون نفر توانایی کار با موبایل را دارند، اگر رده سنی، جنسیت و علاقهمندیهای فرهنگیشان را لحاظ کنیم و با آمار و اطلاعات واقعیتها یا فکتهایی که از کشورهای اروپایی یا آمریکا وجود دارد، به یک عدد ۸ میلیون نفری میرسیم؛ یعنی ۸ میلیون نفر آمادگی شنیدن صوت از طریق موبایلشان را دارند.
با در نظر گرفتن این شرایط در مورد تعداد افرادی که حاضر هستند بابت شنیدن هزینه کنند، به همان عدد تقریبی یک میلیون و ۴۰۰هزار نفر میرسیم. این نکته را هم اضافه کنم که رقبای ما عددی حتی کمتر از این را هم محاسبه میکنند و تعداد افرادی را که در جامعه ایران حاضر هستند به صورت مستمر یا غیرمستمر برای شنیدن هزینه کنند، کمتر از یک میلیون و ۴۰۰هزار نفر در نظر میگیرند. من نقدی به اعداد رقبا و رفقایمان ندارم اما براساس تخمینهایی که زدهایم، فکر میکنم که باید روی چنین عددی تمرکز کنیم.
یکی از عوامل تاثیرگذار همین مورد است. در واقع پادکست جایی در صنعت رسانه است. رسانه الان سهمش شده ۱۲ ساعت از سبد زندگی خانوار در روز. بخشی از این رسانهها، دیجیتال است، بخشی از رسانههای دیجیتال، موبایل است و بخشی از کاری که ما روی موبایل انجام میدهیم، شنیدن است.
به طور کلی ۴کار با موبایل انجام میدهیم؛ یا روی سوشیال هستیم، یا ویدئو میبینیم، یا اپلیکیشنهای کاربردی استفاده میکنیم یا صدا گوش میدهیم. صدا هم به این معناست که اگر مثلا فردی فیلمی در اینستاگرام ببیند، سوشیال لحاظ میشود و صدا و ویدئو محسوب نمیشود.
روی موبایل در جهان، صدا بالاترین رده را بعد از سوشیال و اپلیکیشن دارد، ولی از ویدئو جلوتر است. در ایران قشر جوان با ویدئو بیشتر ارتباط برقرار میکنند. همه این شرایط را که در نظر بگیریم، باز هم به همان عدد یک میلیون و ۴۰۰هزار نفر میرسیم
بالاخره ما در ایران زندگی میکنیم که به خاطر شرایط خاصش، تولید محتوای آزاد شاید تقریبا غیرممکن باشد. از طرفی نهادها و سازمانهایی هستند که تولید محتوا را به صورت انحصاری در اختیار دارند. بنابراین پادکستر بیشتر محتوایی میسازد که شبیه به هم است و ما نمیبینیم که محتوایی ساخته شود که منشأ اثر باشد یا جریانی ایجاد کند.
علاوه بر اینکه ساخت محتوا قوانین و چارچوبهای خودش را در ایران دارد، ایده ساخت محتوای جریانساز هم در بین پادکستر کمتر به چشم میخورد، چون محتواساز حتی نیازی نیست که در ایران باشد و میتواند در خارج از ایران محتوای ناب و فارسی خودش را تولید کند و روی سرویسهای خارجی منتشر کند.
اما ما چنین محتوایی نمیبینیم. اگر چنین محتوایی ساخته شود، خریدار دارد. البته در دنیا مدل خرید مستقیم یک فایل تقریبا یک مدل تمامشده است و الان از مدل سابسکرایبشن استفاده میشود؛ یعنی محتوا در یک پکیج ارائه شود.
من فکر میکنم که برای بزرگشدن بازار، باید محتوای دستاولی تولید شود؛ یعنی صرفا نباید از مردم بخواهیم که هر چیزی ما تولید میکنیم، گوش بدهند و بابتش هزینه کنند.
من با شما موافقم و هیچ شکی نیست که در همه ارکان این بازار باید تغییرات اساسی صورت بگیرد. باید در لایههای مختلف کارهایی انجام داد.
ما بهعنوان یک استارتاپ به اندازه توانمان، ۴۰ تا ۵۰ برنامه در استودیوی خودمان تولید میکنیم یا به تولیدشدنشان کمک میکنیم.
از ابتدای سال ۹۸ هم تصمیم گرفتیم که تولید چندین پادکست را از ابتدا تا انتها خودمان انجام دهیم که بتوانیم روی موضوع و کیفیت نهایی این پادکستها کار کنیم. ما میبینیم که اگر محتوای خوب خلق شود، راه خودش را برای فروش هم پیدا میکند.
در جهان یک درصد از پادکستها، بیش از ۷۴هزار و ۷۵۰ بار هر اپیزودشان شنیده میشوند. آژانسهای تبلیغاتی آمریکا میگویند اگر یک پادکست در هر اپیزودی ۵هزار بار شنیده نشود، ما برایش تبلیغات نمیکنیم.
اگر نرخ کلیک یا نرخ امپرشن گوگل را روی اینها لحاظ کنیم، میتوانیم تصور کنیم که پادکسترها به ازای هر بار پخش فایلشان، عددی در حدود یکدهم سنت دریافت میکنند.
این سنجش ماشینی است ولی اگر پادکست مربوط به یک فرد خیلی مشهور باشد که اسپانسر قوی دارد، درآمدها جور دیگری محاسبه میشود و بسیار بیشتر از چنین رقمی است.
بهصورت کلی صنعت پادکست گرههای زیادی برای بزرگشدن دارد. این گرهها مخصوص ایران نیست و در سطح جهان هم مطرح است و ما در ایران با سه چهار سال اختلاف، میتوانیم این مشکلات را حل کنیم.
سال گذشته در روز جهانی پادکست در آمریکا، ۹ ایراد اساسی این صنعت را اعلام کردند. مشکل نخستی که بیان شد این بود که درآمد پادکسترها نسبت به تلاشی که میکنند، مناسب نیست و تبلیغات و اسپانسرینگ هم راه تضمینشدهای برای کسب درآمد به شمار نمیرود.
مشکل دومی که مطرح شد این بود که تولید محتوای بیکیفیت و غیرمستمر از طرف پادکسترهای آماتور به کیفیت کلی صنعت پادکست لطمه میزند.
مورد سوم این بود که پادکستها فقط مربوط به افرادی نیست که خودشان را روشنفکر میدانند. این صنعت نیاز به تبلیغ ساختارها و موضوعات دیگری هم به عنوان محتوای پادکست دارد.
مسئله چهارم این بود که اپلیکیشنهای پخش پادکست، پیشنهادهای مناسبی برای سلیقه کاربران ارائه نمیدهند و تعداد زیادی پادکست ضعیف و قوی در نگاه اول برای کاربر نمایش داده میشود.
پنجم اینکه خیلی از پادکستها معتقد هستند که به خاطر تعداد زیادی پادکستها در اپل، خیلی از پادکستهای خوب بدون اینکه در صفحه اول دیده شوند، به صفحات انتهایی میروند و دیگر شنیده نمیشوند.
مسئله ششم که ما در ایران هم آن را داریم، مربوط به این مسئله است که خیلی از پادکستها فقط در پادکستهای دیگر تبلیغ میکنند. مثلا الان کل جامعه پادکستهای ایران همگی در توییتر حضور دارند. پس حداکثر ظرفیت ما میشود کاربران توییتری که به پادکست علاقه دارند.
به همین دلیل هیچگاه بازار کلی شنوندههای پادکست بزرگ نمیشود، اما چون مطالبهگری اولیه که نیاز به تولید پادکست را در آنها زنده میکند، در توییتر بیشتر است، اغلب پادکسترها در توییتر حضور دارند.
البته آرام آرام به سمت اینستاگرام هم سوق پیدا کردهاند و این کمک میکند که بازار بزرگتر بشود، چون بیشتر دیده و شنیده میشوند و محیطهایی که در آن تبلیغ میشوند، افزایش مییابد. اپل ۵۵درصد از شنوندگان پادکست در جهان را دارد.
پادکسترها میگویند که به خاطر نوع تفکر مدیران اپل یا مدیران محتوای اپل، بیشتر پادکستهای روزنامهها، تحلیلهای سیاسی و آموزشی را در صفحه اول اپل قرار میدهند و سایر موضوعات خیلی سریع از صفحه اول بیرون میروند و این مشکل هفتمی است که مطرح شده است.
موضوع هشتمی که مطرح شده این است که تبلیغات خودکار در صنعت پادکست در سال ۲۰۱۷ نسبت به سال ۲۰۱۶، خیلی کاهش داشت و درآمد پادکسترهای سادهای که اسپانسر نداشتند، کاهش یافت، اما تبلیغاتی که بهصورت هوشمندانه توسط خود پادکستر بیان شده یا اسپانسرش را خودش گرفته، رشد بیشتری داشتند.
در رده نهم مشکلی به چشم میخورد که نشان میدهد داشبورد کاربری اپلیکیشنهای هاستینگ هم هنوز کیفیت لازم برای تحلیلهای حرفهای را ندارد که این موضوع مسئله مهمی است، چون داشبورد باید بررسی کند که مثلا یک اپلیکیشن دیگر چگونه به او گزارش میدهد.
مثل این است که ۲ استارتاپ در یک کشور بخواهند با هم کار کنند که خیلی سخت است. حالا فرض کنید در این حوزه چند استارتاپ در کشورهای مختلف قرار باشد با هم کار کنند. این کار خیلی سخت است.
براساس آماری که وجود دارد، در سال ۲۰۱۷، تعداد کل پخشها در جهان حدود ۱۳ میلیارد بود و در سال ۲۰۱۸ این رقم به ۵۰میلیارد پخش رسید که بیشتر روی اپل اتفاق افتاده است. همچنین اپل اعلام کرده که در سال ۲۰۱۸، ۵۲۵هزار پادکست داشته که تعداد اپیزودهایشان ۱۸میلیون فایل بوده است.
نکته جالب توجه این است که در سال ۲۰۱۹ یک کانتنتنتورکی به نام «گیملت مدیا» که ۱۰ پادکست داشت، بیش از ۱۰۰میلیون دلار توسط اسپاتیفای خریداری شد. همچنین اسپاتیفای در اوایل سال ۲۰۱۹ گفت که میخواهد در این سال، ۵۰۰میلیون دلار در صنعت پادکست سرمایهگذاری کند.
بعد از اعلام این رقم سرمایهگذاری، اول گیملت را خریداری کرد و بعد «انکر» را که جمعا هزینهای که برای خرید این دو انجام داد، حدود ۲۴۰میلیون دلار بود. این نکته را باید یادآوری کنم که این حجم از سرمایهگذاری از روی حدس و گمان نیست و آنها براساس تحلیل بازار و آیندهای که برای این صنعت متصور هستند، سرمایهگذاری انجام میدهند.
ضمن اینکه تمام تحلیلگران اقتصادی و همه آژانسها معتقدند که وقتی چنین پولی در این صنعت سرمایهگذاری میشود، دیگر قرار نیست و امکانپذیر نیست که این سرمایه از راه تبلیغات برگردد، بلکه از طریق بهادارشدن پادکستهاست که چنین سرمایهای برخواهد گشت.
پس پادکستهای خوب بهادار افزایش خواهد یافت. نکته دیگری هم باید اضافه کنم که برخلاف کشورهای اروپایی و آمریکایی، بازار دیگری از پادکست را هم در چین داریم که از همان ابتدای کار، مدل درآمدزایی بر این اساس است که کاربر باید عضو پادکست شود و هزینه پرداخت کند.
مثلا موسسه بیتکوین یک پادکست در یکی از این اپلیکیشنهای چینی دارد که به صورت سالانه ۲۹دلار هزینه فالوکردن و عضویت برای کاربران در پی دارد. در نهایت اینکه همین که پادکست ساده تولید میشود به چابکشدنش کمک میکند و دنیا نشان داده که این صنعت رو به جلوست و من امیدوارم در ایران هم این بازار رشد کند و منشأ درآمد باشد.
بله این اعتقاد را دارم. این حتمی است چون جهان به این سمت میرود که تا چند سال دیگر ما مجبوریم که در قالب چارچوبهای جهانی حرکت کنیم. بنابراین اگر الان محدودیت محتوایی و انحصاری وجود دارد، در سالهای آینده این مسائل از بین میرود و این جبر جهانی است.
ضمن اینکه افرادی با افکار ناب وجود دارند که اساسا با رسانههای انحصارگرا کار نمیکنند و میتوانند در صنعت پادکست اتفاقات خوبی را رقم بزنند.