ایران ۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد اما چه تعداد مشتری موسیقی هستند و بابت موسیقی هزینه میکنند؟ چرا سهم ما از صنعت چند میلیارددلاری موسیقی در جهان، سهم قابلتوجهی نیست؟ چه ظرفیتهایی برای اشتغالزایی در این حوزه وجود دارد؟ آیا در سال حمایت از تولید ایرانی و کالای ایرانی و برگشت به داشتههای درونکشوری، میتوان امیدوار بود که نگاهها به گنجینه موسیقی بااصالت ایرانی، مهربانتر باشد؟
حالا که انگشتروی دکمه فیلترینگ رفته، شاید خیلی نباید امیدی داشت، اما در همین فضای موجود هم کسبوکارهایی چون بیپتونز راهاندازی شدهاند و توانسته با ایجاد بستر فروش موسیقی در حوزه آنلاین، برای افراد زیادی درآمدزایی و اشتغالزایی کنند.
فرزام حجازی، دانشآموخته دانشگاه صنعتی شریف و مدیرعامل استارتآپبیپتونز در گفتوگویی که با «شنبه» داشته، از موضوعات زیادی حرف زده است. از اینکه با بهادادن به موسیقی میتوان شغل ایجاد کرد، حتی با صادرکردن موسیقی میتوان ارزآوری داشت، میتوان موسیقی اصیل ایرانی را به مخاطب معرفی کرد تا با شناخت بیشتر، به مشتری فرهنگ داخلی کشورمان تبدیل شود و... فرزام توضیح میدهد که بازار بزرگی وجود دارد اما استفادهای از آن نشده، چون مسائل زیادی وجود دارد. حجازی هر شب با کابوس فیلترینگ میخوابد و میگوید فیلترکردن تلگرام، یعنی عقبگرد دوساله صنعت آیتی ایران.
حوزه موسیقی علاوه بر حساسیتهایی که در موردش وجود دارد و نهادهای تصمیمگیر زیاد و البته ناشناختهای هم تعقیبش میکنند، با مشکلاتی چون عدم شناخت مردم از موسیقی، خرید اندک موسیقی به صورت قانونی، نبود قانون کپیرایت و عرضه موسیقی به صورت رایگان در وبسایتها و کانالهای مختلف، وجود مجوزهای سریالی و پرتعداد و... رنج میبرد. در این بازار که در صورت بالفعلشدن ظرفیتهایش به گردش مالی سالانه تا ۸۰ میلیون دلار میرسد، فعلا خبری از اعداد و ارقام بزرگ نیست. سرمایهگذاران میترسند به این حوزه ورود کنند و چون مربوط به حوزه محتواست، هزینههایش بالاست. از طرفی سالانه در ایران تنها ۵۰۰ آلبوم مجوز انتشار میگیرند، در حالی که بازار تا چند هزار آلبوم هم کشش دارد. گفتوگوی ما با مدیرعامل جوان بیپتونز را بخوانید تا با سازوکار حوزه موسیقی در ایران، آشنا شوید.
بله، رهنما ریسک کرده و همان موقع هم این نظر وجود داشته که چالشها زیاد است. شاید هیچ کس فکر نمیکرده که این ایده به اصطلاح بگیرد. اما امیر وهوشی، بنیانگذار بیپتونز این ریسک را متحمل میشود.
براساس آماری که الان موجود است، در همان سال۹۱ که راهاندازی میشود، بعد از سه چهار ماه، بیش از هزار خرید از بیپتونز ثبت میشود که برای همه غیرمنتظره بوده اما ایده خودش را اثبات میکند.
اگر از ظرفیتهای بازار حرف بزنیم، باید کل جمعیت کشور را در نظر بگیریم که هر کدام میتواند مشتری موسیقی باشد. حتی براساس جمعیت زمان راهاندازی بیپتونز هم میتوان گفت که بازار موسیقی، بازار بزرگی بوده است. فرض کنید جمعیت ایران در آن زمان ۶۰ میلیون بوده. حدود ۴۰ میلیون نفر، مخاطب موسیقی هستند و حتی بیشتر.
پس این بازار میتواند بازاری با گردش مالی سالانه ۲۰۰میلیارد تومانی داشته باشد؛ یعنی بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون دلار در حالت حداقل. حتی پیشبینیهایی وجود دارد که اگر ظرفیتهای بازار موسیقی بالفعل شود، این رقم تا ۸۰ میلیون دلار در سال هم میرسد. حتی اگر از جمعیت ۸۰میلیونی ایران، یک درصد موسیقی خریداری کنند، بیش از ۵۰۰، ۶۰۰هزار مشتری به دست میآید و این کم هم نیست.
بازار آر.بی.تی یا همان آهنگهای انتظار و پیشواز اپراتورها را هم در این ارقام حساب کردید؟
نه. بازار آر.بی.تی به تنهایی بازار بزرگی دارد. برداشت من این است که ۱۵میلیون ایرانی همین الان در بازار آر.بی.تی حضور دارند. هر کدام هم به طور میانگین ماهانه ۳۰۰ تومان هزینه میکنند. مهمتر اینکه اپراتورها از این ۳۰۰ تومان تنها ۵درصد به ناشران میپردازند.
اسکیل فروش ۱۰۰هزار تا را تجربه کردهایم.
بازار موسیقی بالا و پایینهای زیادی دارد و تا حدود زیادی فصلی است و حتی تحت تاثیر آلبومهای سال هم قرار میگیرد. همچنین هنرمندان درجه یک، هر دو سال یک بار آلبوم منتشر میکنند. مثلا فروش آلبوم نه فرشتهام نه، شیطان همایون شجریان، طی یک هفته برابر با فروش ۲سال آلبوم خداوندان اسرار همین خواننده بود.
من مشکلی برای اشاره به رقم ندارم اما خود هنرمندان با بیان آمار مشکل دارند و کلا شفافیتی در این زمینه وجود ندارد. حتی آمار فروش کنسرتها هم هیچگاه شفاف نیست.
بازار اگر بالفعل شود، بسیار هم بزرگ است؛ خود ما تاکنون ۷۰۰ آلبوم در بیپتونز منتشر کرده و چندده هزار آلبوم فروختهایم. همچنین یکی از آلبومهای ما که موسیقی سنتی هم بوده تا ۱۰۰ میلیون تومان فروش داشته است.
۳۰درصد و مابقی به ناشر و خواننده میرسد.
ما با بیش از هزار و ۶۰۰ ناشر همکاری میکنیم. چه ناشرانی که یکی دو آلبوم منتشر کردهاند و چه آنهایی که چند صد آلبوم در کارنامهشان دیده میشود. البته تعداد زیاد ناشران، کار را پیچیده میکند به لحاظ قراردادداشتن و تنظیم امور اینچنینی. اما خارج از ایران، سه، چهار ناشر مثل وارنر و سونی و ... بیش از ۷۰درصد از بازار را در اختیار دارند و کسبوکارها با آنها کار میکنند.
در مورد همه اتفاقهای بزرگ فرهنگی در ایران باید مجوز گرفته شود. البته به هر کسی مجوز نمیدهند و بحث موجه بودن و ... مطرح است. مجوزهای گوناگونی نیاز است؛ از مجوز شعر گرفته تا موسیقی و نشر. این محدودیتها، ویژگی خاص حوزه فرهنگی در ایران است. مثلا رپ با سابقه بیش از ۱۰ سال در ایران، هنوز حتی یک خواننده این سبک هم مجوز ندارد با اینکه مخاطب میلیونی دارند. در واقع جریان درآمدی موسیقی از مجوز میگذرد؛ از کنسرت گرفته تا حوزه پخش و نشر.
با توجه به آرشیو فعلی موسیقی در ایران، میتوان گفت که تا ۷۰درصد دارای مجوز هستند و ۳۰درصد بدون مجوز. الان اخیرا صدور مجوز راحتتر شده.
بله.
مگر اینکه خود هنرمند، ناشر اثرش باشد.
نه اصلا.
فعلا سیاست مجموعه این است که وارد این حوزه نشویم. کلا هم چرا باید پا در کفش عدهای بکنیم که از کنارشان پول نصیبمان میشود! ناشران کارشان را میکنند و ما با آنها همکاری میکنیم.
بیش از ۱۰۰ هزار قطعه. البته هر روز هم اضافه میشود و این آمار زودبهزود تغییر میکند.
بله حدود ۳۰هزار پادکست روی بیپتونز موجود است.
وضعیت درآمدی فعلیاش مناسب است. ۷ سال از راهاندازی بیپتونز میگذرد و خیلی پخته شده و در مسیر خوبی قرار دارد و دنبال رشد بیشتر است و میخواهد اسکیل یک میلیاردیاش را به چند ده میلیارد تومان برساند. عمده درآمد بیپتونز از موسیقی است. البته پادکستها برای ما ترافیک ایجاد میکنند، اما هنوز تصمیم نگرفتیم که از این ترافیک، درآمدی داشته باشیم.
تا ۱۵ میلیارد تومان.
بله و اگر جمع و تفریق بکنیم، کفه ترازو به سمت درآمد میچربد.
با احتساب افراد دورکار، حدود ۳۰ نفر با بیپتونز کار میکنند.
یکی از بهترین تولیدات ما پادکست راک و ریشه است که مربوط به مستندنگاری راک ایرانی است که چندین فصل و ۴۰-۳۰ قسمت دارد.
نه. بنا بر برداشت من بازار کنسرت، بازار چند صد میلیارد تومانی است و خیلی بزرگ. منظور از بازاری با ظرفیتی تا ۸۰میلیون دلار، تنها بازار نشر موسیقی در بسترهای مختلف است.
اول به آمار جهانی اشاره میکنم؛ الان در سطح دنیا فروش موسیقی ۵۰ به ۵۰ شده است. حتی امسال بازار آنلاین رشد بیشتری داشته و سهم ۵۴درصدی از اقتصاد نشر موسیقی به دست آورده است. در ایران اما سهم آنلاینها تا ۷۰درصد هم میرسد و دلیل هم دارد؛ چون در ایران قانون کپیرایت اعمال نمیشود و همین مسئله موجب شده تا حجم بالایی از موسیقی در بستر اینترنت عرضه شود.
بله تا ۸۰درصد بدون هزینه یا به اصطلاح رایگان دانلود میشود و سایتهایی که موسیقی را بدون هزینه عرضه میکنند، اغلب از ارائه تبلیغات درآمدزایی میکنند.
بیپتونز نخستین بازیگر این بازار بوده و با حدود ۷سال سابقه، بیش از ۹۰درصد فضای قانونی بازار نشر در اختیار بیپتونز باشد.
نواک و ریتمو.
بله. مقدار زیادی از محتوا رایگان است.
من به چشم رقیب بهشان نگاه نمیکنم. اینها به بزرگشدن بازار و شنیدهشدن موسیقی کمک میکنند؛ هرچند قوانین مربوط به مالکیت را نادیده میگیرند. به ما ضربه نمیزنند و اتفاقا ترافیک ما را افزایش دادهاند و به فروش هر چه بیشتر ما کمک میکنند. بنابراین تهدیدی برای ما نیستند.
از این زاویه اگر نگاه کنیم، آسیب میزند. آسیب جدی هم محسوب میشود. اما ناشر ایرانی با خودش حساب میکند که اگر آلبومی را در فضای دیجیتال منتشر کند، درآمد بیشتری نصیبش میشود یا اگر کنسرت برگزار کند؟ درآمد کنسرت بیشتر است. از طرفی هر ناشری میخواهد محصولش در فضای دیجیتال شنیده شود تا مخاطب کنسرتش هم بیشتر شود. بنابراین کماکان بیشتر روی کنسرتها حساب باز میشود تا فضای دیجیتال.
اما هستند کاربرانی که حتی اگر قطعهای را رایگان گوش میدهند، بابت خرید آلبومش هم هزینه میکنند. محبوبیت خواننده در این زمینه بسیار تاثیرگذار است. ما در بیپتونز چنین تجاربی داشتیم. مثلا یکی از آلبومها را با ۱۲ قطعه که تنها ۶ قطعهاش جدید بود، عرضه کردیم و خودمان هم فکر نمیکردیم فروشی داشته باشد، اما چند هزار نفر آن را خریدند.
بعد از ناشر و کاربر نوبت به کسبوکارهایی چون بیپتونز میرسد که باید تکلیفش را در مورد آلبومهایی که به بازار میآید، مشخص کند. ما باید بدانیم که کاربر به دنبال چیست؟ کاربر میخواهد خیلی سریع به قطعاتی که به بازار آمده، دسترسی داشته باشد و از طرفی ناشر برایش مهم است که کارش شنیده شود. بهترین کار این است که در یک بازه زمانی یک تا دو هفتهای، اجازه ندهیم که اثر به صورت رایگان پخش شود. بعد از آن میتواند رایگان باشد و تعداد زیادی بشنوند اما مهم دو هفته اول است چون کاربرانی که برای خرید موسیقی هزینه میکنند، در همین دو هفته خریدشان را خواهند داشت.
ما چند اقدام داشتیم. یکی اینکه نخستین ناشر در فضای وب باشیم و با اختلاف هم نخستین بودیم و حتی پیشفروش هم داشتیم و مشخص میکنیم که آلبوم چه زمانی عرضه میشود. قدم بعدی این بود که برای جلوگیری از انتشار رایگان، ابتدا به سراغ وزارت ارشاد رفتیم اما این سیستم لخت است و حتی هنوز کنوانسیون برن را هم امضا نکرده و ما هم حسابی رویش بازنکردیم. اما بررسیهایی داشتیم و متوجه شدیم که ترافیک از چند جای عمده میگذرد؛ یکی گوگل بود، دیگری اپل و بعد تلگرام. بنابراین به سراغ گوگل رفتیم و مکاتباتی داشتیم و حتی شرکتی خارج کشور ثبت کردیم و کار حقوقی طولانی انجام دادیم، اما واقعا راهکار سادهتری بود نسبت به استفاده از ظرفیتهای ارشاد. چون کافی است که ما لینکهایی را که غیرقانونی آثار را منتشر میکردند به گوگل گزارش کنیم، در این صورت گوگل لینک را حذف میکند. از طریق اپل هم وارد شدیم و متوجه شدیم که اپل به راحتی میتواند تلگرام را مجبور کند که کانالهایی را که کپیرایت را رعایت نمیکنند، مسدود کند. از این طریق ما چند کانال بزرگ تلگرامی را بستیم و با استفاده از این راهکارها نتایج درخشانی گرفتیم. علاوه بر اینها راهکار دیگری را هم در پیش گرفتیم به نام طرح مشارکت در فروش. به این صورت که اگر کسی لینک آلبوم بیپتونز را در سایتش قرار دهد و بفروشد، همه ۳۰درصد سهم بیپتونز از فروش آلبوم، به خودش میرسد؛ یعنی افرادی را که مجانی قطعات را بارگذاری میکردند، در درآمد خودمان سهیم کردیم. اگر این کار را نمیکردند، گزارششان را به گوگل و... ارائه میکردیم. چند آلبوم را به این صورت عرضه کردیم و فروش بالایی به دست آوردیم. البته چنین فضایی را تنها طی دو هفته ادامه میدهیم و بعد از آن به صورت رایگان عرضه میشود.
ورود به این حوزه پیچیدگیهای زیادی دارد. به همین دلیل هم است که رقبای ما نتوانستهاند سهم بالایی از بازار را در اختیار بگیرند و بازار کوچک مانده است. ما برای بزرگترشدن بازار و حضور بازیگران بیشتر، سرویسی را در سال ۹۵ راهاندازی کردیم که هر کسی میخواهد وارد این بازار شود، به جای ورود به فرایند پیچیده بستن قرارداد با ناشران، به بیپتونز مراجعه کرده و از زیرساختهای موجود و محتوا و آرشیو هم استفاده کند. فقط کافی است که اپلیکیشنی راهاندازی کنند و این محتوا را بفروشند. حتی رقیبی مانند نواک هم از این سرویس استفاده میکند.
در واقع ما سرویس ابری بهشان دادیم که متادیتای بزرگی را در اختیارشان قرار میدهد؛ چیزی که خودشان برای به دست آوردنش باید سالها زمان صرف میکردند. این کار فروش خودمان را هم افزایش داد.
طرحمان به این صورت است که اگر این اپلیکیشنها توانستند درآمدزایی داشته باشند، سهمی به بیپتونز بدهند. اما برای ما مهم این بود که این راهکار، بازار را تا ۱۰برابر بزرگتر کرد، چون بخشهای دیگری هم که مشکل مجوز داشتند، وارد بازی کردیم و بازار صورت حرفهایتری به خود گرفت.
ما اگر رقیبی حتی نزدیک به خودمان داشتیم، هیچگاه این کار را نمیکردیم؛ یعنی محتوایی را که چندین سال برایش زحمت کشیدیم، بهراحتی در اختیارشان قرار نمیدادیم. اما این انحصار سودی برای بیپتونز نداشت. سود زمانی به دست میآید که بازار بزرگ باشد و مردم به هزینهکردن برای موسیقی عادت کنند.
حدود ۱۰ اپ. در واقع ما با این کار میخواهیم که بازیگران جدید از دور و فرایند خستگیآور بستن قرارداد و ... راحت شوند و تمرکزشان را بگذارند روی خلاقیت در شیوه عرضه موسیقی و فروش. الان مهم این است که افراد با افکار نو و خلاقانه بتوانند موسیقی را بفروشند.
تا الان بیش از یک میلیون نفر از بیپتونز خرید کردهاند.
سه بار که البته رقم کمی است نسبت به جمعیت ایران.
آمار ارشاد ۵۰۰ آلبوم تولیدشده در سال است. اما بازار ظرفیت چند هزار آلبوم را دارد.
الان تنها دلخوشی ما این است که عمده حساسیتها به سمت کسبوکارهایی چون آپارات و امثال آن است و حواسشان به ما نیست، چون بیشتر دعواها سمت ویدئو است.
بله میترسیم. من هر شب با کابوس فیلترینگ میخوابم بدون اینکه خطایی مرتکب شده باشم یا برخلاف قوانین کشورم حرکت کرده باشم. به همین دلیل هم هر کسی که در این حوزه چراغ خاموش حرکت نکرده، ضرر کرده. این ترس شامل حال سرمایهگذار هم شده و آنها هم نمیدانند وارد این بازار بشوند یا نه. ما از دیدهشدن میترسیم چون ممکن است کسبوکارمان از دست برود. نه اینکه کاری خلاف شرع میکنیم یا مجوز نداریم و... بلکه به دلیل حساسیتهایی که نسبت به این حوزه وجود دارد، نمیتوانیم گامهای بلند و پرسروصدا برداریم. در حالی که به دنبال خلق ثروت برای کشور هستیم تا قدرت بیشتری داشته باشد، اما با چنین مخاطراتی مواجه میشویم.
با کسی که فکر میکند هر چیزی صددرصدش برای اوست، میتوان مذاکره کرد؟ قاعدتا نمیشود.
در دورهای سعی کردیم که چهرهای بینالمللی داشته باشیم و با مذاکراتی که برای اجرای قانون کپیرایت داشتیم، این کار را کردیم. پخش بینالمللی هم در همین راستا و برای عرضه به مشتریان فارسیزبان خارجنشین بود، اما هنوز کمتر از یک درصد از آنچه میخواهیم انجام شده و میتواند ارقام بسیار زیادی ثبت کند.
در مجموع، ۱۰ هزار قطعه توانستیم بفروشیم اما ظرفیتهای بازار بینالمللی بسیار زیاد است و میتواند تا ۳۰برابر رقم فعلی باشد، چون تنها ایرانیان خارج کشور نیستند که مخاطب موسیقی میتوانند باشند، بلکه حتی غیرفارسیزبانان هم میتوانند کاربر این بازار شوند. حتی الان هم مشتری خارجی داریم. درست مانند شاعرانمان که مخاطب غیرایرانی دارند. از خیام گرفته تا مولانا و ... چون موسیقی بحث سلیقه است و مثلا بحث رقابت با ساندکلاد و ... نیست.
از طریق شرکتی که خارج از کشور ثبت کردهایم، کار فروش را انجام میدهیم. آلبومها هم تا ۳ و ۹۹دلار قیمتگذاری شدند. اگر رشدی در این بازار رقم بخورد، ارزآوری بالایی هم در پی دارد. چون اسنپ و دیجیکالا را که نمیتوانیم ببریم کانادا یا جای دیگری که کار کنند و ارزآوری داشته باشند، اما موسیقی را میتوانیم صادر کنیم و ارزآوری کنیم.
تعداد کل نصب بیپتونز در بستر آی.او.اس و اندروید تا ۵ میلیون نصب هم پیش رفته است.
تعداد زیادی داشتیم.
ما روی سایت کاربران فعال زیادی داریم. در واقع بخش زیادی از خرید و فروش ما روی وبسایت بیپتونز انجام میشود. اما به طور کلی در حال حاضر تا ۴۰۰هزار اپ نصبشده فعال داریم. بهطور کلی در حوزه موسیقی بیشتر اپ پلیر موسیقی را روی گوشی همراه نصب میکنند تا اپ خرید و فروش موسیقی.
بستگی به زمانهای متفاوتی دارد؛ مثلا در زمان اوج عرضه یک آلبوم، تعداد بازدیدکننده به روزی ۱۰۰هزار نفر هم میرسد. روزهای عادی هم ممکن است بین ۱۰ تا ۲۰ هزار نفر از سایت بازدید کنند.
مشتریان ما اغلب بین ۲۴ تا ۳۵ سال دارند. باز هم بسته به آلبومی که به بازار عرضه میشود، هم سنتیها فروش دارند و هم پاپ و... تلفیقیها هم فروش بالایی دارند. اما تلفیقیها را سال ۹۵ نداشتیم ولی در سال ۹۶ بیشتر بودند و مثلا آلبوم امید نعمتی فروش بالایی داشت. به نظر خود من در سال ۹۷، بیشتر فروش با اختلاف، نصیب آلبوم چهارتار میشود.
اگر بنا به اظهار من و مجموعه رهنما باشد، هیچ ابایی از بیان آمار نداریم. اما ما در بازار طرفحسابهایی داریم به نام ناشران که شفاف نیستند به دلایل بسیاری.
نمیتوان آنها را متهم کرد چون بنا به شرایط کشورمان در معرض انواع مشکلات قرار دارند؛ چه از طرف هنرمندان، چه از طرف کاربران که موسیقی نمیخرند یا کم میخرند و چه از طرف نهادهای مجوزدهنده و... مثلا همه میدانیم که حامد همایون فروش بالایی تاکنون داشته، اما ناشرش هیچگاه به میزان فروشش اشاره نمیکند اما در سطح جهان مثلا سونی یا سامسونگ با افتخار آمار فروششان را اعلام میکنند.
مسئله مهمتری هم وجود دارد و آن حساسیتهای نهادهای مختلف به موسیقی است. حتی شاید یک ناشر از ترس اینکه مبادا به ترویج فساد متهم شود، نمیتواند بگوید چقدر فروش داشته. بنابراین میبینید که حوزه موسیقی بسیار حساس و شکننده است.
حوزه مشابه موسیقی را میتوان مثل بازار فیلمهای سینمایی دانست که معمولا آمار شفافی ارائه میکنند.
برداشت من این است که بازار موسیقی از بازار فیلمهای سینمایی هم بازار بزرگتری است. اما در آن حوزه ترس کمتری وجود دارد. چند بازیگر مهم هم به عنوان ناشر دارد و آمارشان را هم بهروز اعلام میکنند. اما در حوزه موسیقی، حساسیت بسیاری وجود دارد. این انگاره وجود دارد که شاید با موسیقی، ترویج مسائلی بشود و یک کنسرت مجوزدار به راحتی لغو میشود.
با اینکه مجوز شعر و موسیقی و ... را میگیرند.
من اعتقاد دارم که وزارت ارشاد تنها ۳۰درصد در حوزه موسیقی قدرت دارد. در حوزه فیلم قدرتش خیلی بیشتر است، چون نهادهای مختلفی در مورد موسیقی مدعی هستند؛ یعنی درست مانند حوزههای تصمیمگیری در مورد تلگرام، معلوم نیست چه کسی تصمیمگیرنده است و ما نمیدانیم طرف حسابمان کیست. همین الان اگر یک قطعه موسیقی مجوزدار را روی بیپتونز بارگذاری کنیم و تنها ۱۰ ثانیهاش مشکل داشته باشد، یک ساعت بعد، نامه اخطار به دستمان میرسد. بارها و بارها هم از این نامهها دریافت کردیم.
بسیار زیاد. البته فیلتر در مورد کلیت سایت بیپتونز نبوده بلکه همان قطعه دارای اشکال یا یک آلبوم را فیلتر میکنند. مرجعی هم که فیلتر میکند به مجوز ارشاد اهمیتی نمیدهد و میگوید من این قطعه را دارای اشکال میدانم. این نگاه فرصتهای اشتغال فراوانی را از کشور گرفته است. در حالی که اگر ۱۰درصد جامعه سالانه یک آلبوم را با قیمت متوسط ۵ هزار تومان خریداری کند، بازار بزرگی ایجاد میشود که کسبوکارهای زیادی را ایجاد میکند و اشتغالزایی بالایی را به دنبال دارد. حالا شما فرض کنید اگر رقم ۱۰درصد مثلا ۵۰درصد بود، اتفاقهای عجیب و غریبی رخ میداد، اما موسیقی در ایران از یک نظر خاص، تافتهجدابافته است.
از این زاویه میتوان به این بازار نگاه کرد که اگر هر ایرانی روزی نیمساعت هم درگیر موسیقی باشد، هر روز نزدیک ۴۰میلیون ساعت در حوزه موسیقی صرف میشود و این ۴۰میلیون ساعت اگر از هر ساعت تبلیغش، ۱۰۰ تا تک تومان درآمدزایی داشته باشید، روزی ۴ میلیارد تومان میشود، یعنی ماهی ۱۲۰ میلیارد تومان و سالانهاش هم دیگر معلوم است.
هرچند در حال حاضر براساس میانگین جهانی، هر کاربر روزی ۲ ساعت صرف موسیقی میکند و هر ساعت ۱۵۰۰ تومان هم برای موسیقی هزینه میشود. این یعنی ۱۵ برابر آنچه گفتم و میشود روزی ۶۰ میلیارد تومان. براساس آمار اسپاتیفای، کاربران روزانه ۲ ساعت درگیر موسیقی هستند. جالب است که موسیقی نهتنها زمینهای برای درآمدزایی است بلکه تاثیرات مثبت اجتماعی دارد. براساس تحقیقی که در آمریکا با همکاری اپل و اسپاتیفای روی ۳۰ هزار خانوار انجام دادند و سعی کرده بودند با موسیقی جو خانواده را بهبود ببخشند، توانستند ۱۲درصد نرخ طلاق را کاهش دهند و نرخ رضایتمندی و شاخصهای کیفیت زندگی را به شدت افزایش دادند. بعد از این دستاورد، به دولت آمریکا پیشنهاد دادند که با موسیقی تحولات بزرگی در جامعه بهوجود بیاورد. اما ما در ایران از ظرفیتهای موسیقی نه تنها برای درآمدزایی بلکه برای بهبود کیفیت زندگی مردم هم استفاده نمیکنیم. درست است، نتوانستهایم. مردم ایران تنها ۱۰ تا ۲۰درصد از ظرفیت موسیقی استفاده میکنند. تجربه ما در بیپتونز نشان میدهد که از بیش از ۱۰۰هزار قطعه موسیقی که عرضه کردهایم تا ۵ هزار قطعه شنیده میشود و بقیه را مردم حتی نمیشناسند، بلکه اغلب آنچه را در بازار داغ میشود و گرایش همگانی به آن وجود دارد، میشنوند چون جامعه ما با موسیقی آشنا نیست؛ یعنی با توجه به ظرفیتهایی که وجود دارد، شناخت بسیار اندک است.
۲۰ تا ۳۰درصد از محتوای ما موسیقی خارجی است. مثلا در بازه زمانی که به گروههای کوئین و پینکفلوید مجوز داده بودند، موسیقیشان روی بیپتونز قرار گرفت. حتی مادرنتاکینگ را هم روی بیپتونز داریم. سایر آثار خارجی، بیکلام است. بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ قطعه باکلام خارجی داریم و حدود ۳۰هزار قطعه بیکلام.
موسیقی خارجی بین عموم مردم رواج ندارد و گروهها و طبقه خاصی و در حد چند میلیون نفر به این موسیقی گرایش دارند. بنابراین اپهایی چون ساندکلاد، تعداد نصب بسیار کمی دارد. عموم مردم به داخلیها گوش میدهند. کسبوکار هم با عموم مردم کار دارد و نه با یک قشر خاص.
ذائقه بسیاری از افراد را پوشش میدهد و بسیاری را هم نه. الان حمید هیراد و حامد همایون این همه فروش دارند و دهها برابر سایر سبکها شنیده میشوند و خریداران هم عموم مردم هستند؛ یعنی بخش زیادی از تقاضا برای همین سبک موسیقی است. مسئله این است که در ایران، کمپانی بزرگی از بخش خصوصی وجود ندارد که برنامهریزی کند، تولید داشته باشد و سلیقه مردم را جهت دهد. بنابراین وضعیت موجود حاصل یک روند خودساخته است تا اینکه برنامهای پشتش باشد. بنابراین من هم قبول دارم که محتوایی که در موسیقی ایران عرضه میشود، ذائقه همه مردم نیست و هستند افرادی که محتوای مورد نیازشان را از بسترهای دیگری تهیه میکنند.
برای تایید به حرف خودتان اشاره میکنم که میگویید مشتریان شما بین ۲۴ تا ۳۵ سال دارند. این نکته نشان میدهد که خریدارانی از میان ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر از جمعیت کشور دارید. شاید به این دلیل که به سایر اقشار خوراک مناسبی ندادهایم و بازار بزرگی را هم از دست دادهایم. مثلا موسیقی کودکان یا موسیقی مورد نظر میانسالها و سالمندان.
دقیقا همینطور است و به همین دلیل میگویم تنها از ۱۰درصد یا نهایتا ۲۰درصد ظرفیت بازار موسیقی ایران استفاده شده است. همین باعث شده که بازار بسیار کوچکی شکل بگیرد. اگر محدودیتهایی که پیشتر اشاره کردم نبود، شاید بیش از ۵۰درصد از ظرفیتهای بازار را میتوانستیم، بالفعل کنیم. حسرت ما این است که ظرفیتهای این بازار دیده نشده. بازار موسیقی ایران، بازار بزرگی است. تنها کافی است موسیقی مقامی و فولکلور را در نظر بگیریم. ما آرشیو موسیقی از زمان قاجار تا امروز را داریم و موسیقی نواحی مختلف ایران را روی بیپتونز بارگذاری کردهایم. یا مثلا موسیقی کودک بخشی از آرشیو ماست و چند هزار قطعه موسیقی کودکان داریم. حسرت بزرگمان این است که بخش زیادی از موسیقی اصیل ایرانی را اصلا کسی نمیشناسد که بخواهد گوش بدهد. کسبوکارهای آنلاین میتوانند به معرفی هر چه بیشتر موسیقی کمک کنند. ما در بیپتونز بیش از ۴۰۰ صفت و ویژگی برای هر قطعه موسیقی تعریف میکنیم. این کار امکان انتخاب موسیقی براساس ویژگی را برای کاربر فراهم میکند؛ یعنی دیگر لازم نیست که کسی براساس نام یک هنرمند یا نام یک قطعه موسیقی را انتخاب کند، بلکه میتواند موسیقی مورد نظرش را براساس ویژگیهایی که میخواهد، گزینش کند. مثلا کاربر میتواند موسیقیای را انتخاب کند که مثلا سنتور در آن باشد، مضمون حماسی داشته باشد و... بهطور کلی برداشت من است که آینده بازار محتوا در ایران و جهان براساس هوش مصنوعی کار خواهد کرد. بنابراین کسبوکارهای محتوایی ایران باید روی کاربرانشان عمیقا کار کنند تا بتوانند از هوش مصنوعی برای فروش هر چه بیشتر استفاده کنند.
فیلترینگ تلگرام یعنی صنعت آیتی ایران حداقل یک تا ۲ سال عقب افتاده است. کسبوکارهای زیادی در این بستر شکل گرفته بودند و الان بلاتکلیف میشوند. تلگرام بسیاری از هزینههای مارکتینگ ما را کاهش داده بود. حتی بعضا تا ۵۰درصد هزینههایمان را پایین میآورد. در واقع اگر این ضربه را جبرانناپذیر هم فرض نکنیم، ضربهای مهلک با صدمات زیاد است و به نوعی عقبگردی چندساله محسوب میشود.
فرزام حجازی، ۲۸ ساله و متولد تهران اما از ششماهگی تا ۱۸ سالگی در مشهد زندگی کرده است. سال ۸۶ با رتبه ۳۴ کنکور در رشته مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف قبول شده. ارشد مخابرات را در همین دانشگاه سهترمه خوانده و همین یکی دو ماه پیش مدرک دکتریاش را گرفته است. از دوران لیسانس کار میکرده و در تیم هواپیمای بدون سرنشین دانشگاه شریف با نام کلیاک عضو بوده. در چندین شرکت مخابراتی هم کار میکرده.
اوایل دوره دکتری درسی داشته در مورد صنعت آیتی که تاثیر خاصی بر او داشته تا از فضای فنی برق به حوزه آیتی بیاید. البته دلیل مهمتری هم وجود داشته تا فرزام به حوزه آیتی علاقهمند شود و این علاقه ریشه در شکستی داشته که در زمینه ساخت هواپیمای بدون سرنشین نصیب او و همتیمیهایش میشود؛ شکستی که بخشی از آن برمیگردد به سهبرابرشدن قیمت ارز در دولت دهم. طی دو سه سال سه هواپیما میسازند و در مسابقات کشوری جوایزی هم به دست میآورند اما در دوره چندبرابرشدن قیمت ارز، سرمایه شخصی تیم از دست میرود.
از بچگی عاشق ساخت هواپیما بوده. همه نقاشیهایی که میکشیده، هواپیما بوده و هنوز هم عاشق این حوزه است. میگوید الان هم در دنیا از بخشهای پیشرفته دنیا همین رشته و همین حوزه است. تجربه روباتیک معمولی هم در زمان دانشجویی داشته و به همین دلیل به سمت روباتیک هوایی و راهاندازی تیم کلیاک میرود: «تجربه خوبی بود، اما هوافضا مانند حوزه آیتی نیست که اگر شکستی نصیبتان شد، دلیل شکست را بررسی کنید و دوباره مسیرتان را بروید، چون محصولی که تولید میکنید اگر سقوط کند، همه سرمایه و مثلا هفت، هشت ماهی که زمان صرف کردهاید، هدر میرود و این اتفاق برای ما هم رخ داد و هواپیمایی که ساخته بودیم و تا ۸۰میلیون تومان هم برایش هزینه کرده بودیم، سقوط کرد. مهمتر اینکه بعضی از قطعات الکتریکی و موتور هواپیما باید وارد میشد و در سالی که ارز سهبرابر شد یعنی در سال ۹۱، هزینه تیم چهاربرابر شد. بنابراین تیمی که به ۲۵نفر رسیده بود، منحل شد.» حجازی میگوید: «پولی برای شروع دوباره در این زمینه نداشتیم. ناامید شده بودم و حتی میخواستم از ایران بروم. اما به واسطه درسی که در حوزه آیتی خوانده بودم و دوستی که در شرکت رهنما داشتم، دیماه سال ۹۲ بهعنوان مدیر پروژه به رهنما آمده بودم و بعد از مدتی مدیر محصول رهنما شدم.»
قبل از بیپتونز محصولی داشتیم به نام «چهار» که در واقع یک بازی دونفره شبیه کویینزآفکینگ بود. محصول موفقی به لحاظ کاربر بود اما رهنما تصمیم گرفت که این محصول کنار گذاشته شود. هرچند معتقدم که این محصول نباید کنار گذاشته میشد. البته بستر فنیاش آن زمان در شرکت فراهم نبود. بعد از آن، مدیر محصول بیپتونز در رهنما شدم. در آن زمان به خاطر رشدی که داشت، تصمیم گرفته شد که برای بزرگترشدن هر چه بیشتر فضای موسیقی، بیپتونز به مجموعهای جدا تبدیل شود. از آن زمان به بعد، بیپتونز از یک محصول داخل رهنما به یک کمپانی بیرونی تبدیل شد. این اتفاق دیماه ۹۴ افتاد. اما کماکان سهامدار عمده، رهنما بوده است.
بیپتونز در سال ۹۱ راهاندازی شده اما ریشه این راهاندازی به سال ۸۲ میرسد. سایتی بود به نام ایران ملودی که کاستهای آن موقع را عرضه میکرد. آنها کاستها را برای عرضه موسیقی به خارج از کشور در ایران ملودی، قرار میدادهاند؛ یعنی در دورهای که موسیقی پاپ رفتهرفته شکل گرفته بود و مثلا شادمهر و گروه آرین و ... مورد اقبال بودند. فرزام میگوید الان که برمیگردم و به روندی که طی کردم نگاه میکنم، بسیار راضیام و تجاربی را که میخواستم، به دست آوردهام. از اینکه به حوزه آیتی آمدم، خوشحالم چون نسل ما راهی جز این ندارد که در این زمینه فعالیت کند. مثلا حوزه هوافضا هزینههای بسیار و سرمایه اولیه زیادی نیاز دارد. مسیر جذابی را طی کردهام و تجربههای زیادی دارم و معلوم هم نیست اگر میرفتم آمریکا، به آنچه الان هستم تبدیل میشدم یا نه؟! شاید هم مهندسی معمولی میشدم در یک شرکت. اما الان خوشحالم از مسیری که طی کردم.
این مصاحبه توسط هفتهنامه شنبه منتشر شده است.