یکی از مهمترین عوامل انگیزش صاحبان کسبوکار، رشد سریع آن است. طبق تحقیقات Baremetrics، کسبوکارهای مختلف باید رشد سالانهای در حدود 15 تا 45درصد را هدفگذاری کنند، اما در حقیقت چنین ارقامی برای کسبوکار نوپای شما چندان قابل دسترسی نیست و در چند ماه اول احتمالا زیانده عمل خواهید کرد. حتی میتوان گفت تا مدت زیادی پس از شروع کار، خبری از سوددهی نخواهد بود.
در برخی موارد حتی همین اتفاق هم نخواهد افتاد و کسبوکارها از مرحله راهاندازی فراتر نخواهند رفت. در بحث
راهاندازی کسبوکار بهتر است اهداف بزرگی را دنبال کرد؛ اما برای رسیدن به این اهداف، صاحب کسبوکار باید متعهد، باانگیزه و مصمم باشد تا رشد و پیشرفت محقق شود. یک صاحب کسبوکار چطور میتواند این کار را انجام دهد؟ بیایید به بعضی از راههایی که کارآفرینان میتوانند بهوسیله آنها به رشد سریع کسبوکارشان کمک کنند، بپردازیم.
ارتباطات با شناخت آغاز میشود. رشد و توسعه یک ایده تجاری، با جلب توجه سرمایهگذاران به مفهوم آن آغاز میشود. یک طرح تجاری مناسب باید به تمام جنبههای کسبوکار بپردازد؛ از تامینکنندگان آن گرفته تا آمار جامعه هدف و رقابت بازار. در حالت ایدهآل، باید در یک طوفان فکری تمام سوالاتی را که ممکن است سرمایهگذاران از شما بپرسند، پیشبینی کنید. اگر در دنیای استارتاپها تازهوارد نباشید، احتمالا بیشتر آن سوالات را قبلا شنیدهاید. اما اگر تازه شروع به کار کردهاید، بعضی از آن سوالات ممکن است عجیب به نظر بیایند. بعضی از صاحبان کسبوکار پاسخهای خود را از قبل تمرین میکنند؛ اما بهترین کار این است که پایه دانش و مهارتهای تجاری خود را تقویت و بهوسیله آن ارزش کسبوکارتان را به سرمایهگذاران اثبات کنید.
سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در کسبوکاری که برایشان ملموس نباشد، تمایل چندانی نشان نمیدهند. هرچقدر ایده خود را برای خودتان بهتر و محسوستر تبیین کنید، در برابر سوالات سخت سرمایهگذاران هم بهتر عمل خواهید کرد. گاهی سرمایهگذاران، به جای توجه به نقش شما بهعنوان صاحب کسبوکار و نوآور، شایستگی و ارزش را در شیوه نگرشتان خواهند یافت. این روش به شما کمک میکند تا در مصاحبه با هر سرمایهگذاری، با اعتمادبهنفس ظاهر شوید.
برای راهاندازی کسبوکارتان به چه چیزهایی نیاز دارید؟ هر یک از اجزای شرکت، از تجهیزات تولید گرفته تا فضای اداری و مواد اولیه، باید پیش از راهاندازی کسبوکار تامین شده باشند. هرچقدر هم کسبوکارتان کوچک باشد، این عناصر برای تولید یک محصول باکیفیت، حیاتی هستند. شرکتهای کوچکتر، در زمینه حجم تولید، توانایی رقابت با شرکتهای بزرگتر را ندارند. نقطه قوت آنها کیفیت محصولاتشان است و نه کمیت آنها. به عنوان یک کسبوکار کوچک، باید مطمئن شوید کیفیت محصولات تولیدی شما از رقبای بزرگترتان بیشتر است. متاسفانه بسیاری از صاحبان کسبوکار جدید، میانهروی را در پیش میگیرند و منتظر میمانند تا پس از رسیدن به سوددهی، تازه به سرمایهگذاری روی یک سیستم بهتر بپردازند. متاسفانه این عمل به از دست رفتن اعتماد مصرفکنندگان و حتی ورشکستگی کسبوکارشان منجر میشود.
میان ولخرجی و خساست، مرز باریکی وجود دارد. برای اطمینان از اینکه به دام هیچکدام نیفتادهاید، از خود بپرسید که آیا آن کار واقعا برای عملکرد بهتر کسبوکارتان ضروری است؟ اگر برای ساختار اصلی شرکت ضروری نباشد، میتواند به بعد موکول شود. اما اگر کسبوکارتان واقعا به آن نیاز داشته باشد، در این صورت هزینهکردن موجب صرفهجویی در بلندمدت خواهد شد. شناخت عوامل زیربنایی رشد دهنده کسبوکار، به اندازه پیبردن به راهحل این مسائل حیاتی است. از آغاز دوران همهگیری، بسیاری از شرکتها انرژی خود را روی فعالیت آنلاین متمرکز کردهاند. این به معنی نیاز کمتر به تجهیزات فیزیکی و تمرکز بیشتر روی نرمافزار و امنیت دیجیتال است. این تغییر، یک توفیق اجباری است؛ زیرا دورکاری به منابع کمتری نیاز خواهد داشت.
برخی از صاحبان کسبوکار، بهخصوص استارتاپها، فکر میکنند همین که محصول خوبی تولید کنند مردم به طور خودبهخود آنها را خواهند شناخت. هرچند تبلیغات دهانبهدهان استراتژی موفقی به شمار میآید، اما نیازمند این است که در وهله اول تعداد زیادی «دهان» وجود داشته باشد. بازاریابی به این معناست که اخبار محصولات خود را در جاهایی که بیشترین محبوبیت را خواهد داشت، تبلیغ کنید. مسلما بازاریابی یک شرکت کوچک به بودجه صدهاهزار دلاری احتیاج ندارد. علاوهبراین، عصر اینترنت نیز راهی در اختیار کسبوکارها گذاشته که بتوانند علاوهبر کاهش هزینهها، حداکثر تاثیر را در رشد کسبوکار داشته باشند. مجله Inc. در این مورد مینویسد: اگر بازاریابی محتوا بهدرستی انجام شود، بهتر میتواند شبکههای اجتماعی و موتورهای جستجو را پر کند.
نیازی به سرمایهگذاری هنگفت در رسانههای مکتوب و الکترونیک هم نیست. اگر یک شرکت بودجه بازاریابی کافی داشته باشد، میتواند آن روشها را نیز امتحان کند، اما اگر همان بودجه را صرف بازاریابی محتوا کند، بیشتر میتواند توجه کاربران را به فعالیت آنلاین شرکت جلب کند. شبکههای اجتماعی برای رشد شرکتهای کوچکتر، نعمتی خدادادی هستند. تنها چند بستر دیجیتال مانند لینکدین، فیسبوک و توییتر برای افزایش قابلتوجه در آمار مشاهده تبلیغات شرکت کافی هستند.
ممکن است این پیشنهاد کمی عجیب به نظر بیاید، اما انجام حسابوکتاب برای شما که صاحب کسبوکار هستید، خیلی زود به کاری پیچیده تبدیل خواهد شد. بسیاری از صاحبان کسبوکارهای کوچک، خودشان اصول اولیه حسابداری را یاد میگیرند تا کار خود را راه بیندازند. این روش شاید برای تراکنشهای روزمره یک مغازه خردهفروشی خانوادگی پاسخگو باشد؛ اما در یک محیط استارتاپی، آنهم با حضور جهانی در بستر اینترنت، مدیریت پول به طرز افسارگسیختهای دشوار خواهد شد. حسابداران حرفهای با ثبت و پیگیری مخارج شرکتها و نیز انطباق آن با قوانین مالیاتی به شرکتها کمک میکنند. وقتی مامور مالیات برای حسابرسی به شرکت شما بیاید، متوجه خواهید شد که سپردن حسابوکتاب شرکت به یک حسابدار خبره چقدر واجب است.
یک کسبوکار بیهدف مانند یک قایق بدون سکان است؛ هر دو ممکن است هر لحظه دور خود بچرخند و هرگز به مقصد نرسند. برای بسیاری از افراد شاغل در صنعت، تنظیم یک سند چشمانداز، کاری کلیشهای و نخنما به نظر میرسد؛ درحالیکه به کسبوکارها کمک میکند تا برای رشد تجاری بلندمدت، مسیر حرکت و منابع خود را بشناسند. شرکتها هم مانند انسانها نیاز دارند تا هدفی برای تکاپو داشته باشند. این هدف کمک میکند تا مشخص شود طرز عملکرد کسبوکار چطور خواهد بود و چه محدودیتهایی خواهد داشت. درست است که شروع یک کسبوکار تعهد سنگینی را میطلبد، اما آنقدرها هم که بعضی از مردم فکر میکنند، پیچیده نیست. از شروع یک کار جدید نترسید؛ ممکن است جان تازهای به شما ببخشد.