سبزه نماد زندگی
چگونه مثبت اندیشی و آثار تفکر مثبت زندگی ما را نجات میدهد
فصل اول
ترجمهی شاهپور عظیمی
پیش از آن که دقیقاً به این فکر کنیم که چگونه ذهنیات مثبت را در خودمان پرورش بدهیم، لازم است دربارهی اثرات حیرتآور چنین تفکری بحث و گفتوگو کنیم. در ادامه به برخی از اثرات مثبت اندیشی اشاره خواهیم کرد.
رهایی از افکار منفی
تفکر مثبت رهاییبخش است اما باید ببینیم که چنین تفکری، ما را دقیقاً از دست چه چیزهایی خلاص میکند؟ خب، با پرورش ذهنیات مثت در وجودمان از شّر تمام مسائل منفی که در ذهن ما لانه کردهاند راحت میشویم. افکار منفی ذهن را فاسد میکنند و به تدریج عواطف، طرز تلقی و رفتارهای ما را آلوده میسازند. فکرهایی مانند «چگونه میشود که به این یا آن چیز دست پیدا کنم؟»، «از انجام این یا آن کار عاجز و ناتوانم»، «نه، من به اندازهای که لازم است، آدم موجهی برای انجام چنین کارهایی نیستم»، «من درمانده و ناتوانم»، «اگر اوضاع به هم بریزد، چه کنم؟» و افکاری از این دست، منفی هستند چون ذره ذره ترس را به ما تزریق میکنند و باعث میشوند که در برابر ترسهایمان تسلیم شویم. این افکار منفی اجازه نمیدهند قدمی جلو بگذاریم چون کاری میکنند که حس کنیم ناتوان و عاجز هستیم. هر بار که میخواهیم کاری انجام دهیم، میبینیم که اسیر آنها هستیم و هیچ وقت فکر نمیکنیم که میتوانیم علیهشان اقدام کنیم. دقیقاً به همین دلیل است که دو دستی به پیلهی زندگی میچسبیم و هیچ وقت نمیتوانیم از آن خارج شده و به پروانهای زیبا بدل شویم. البته وقتی ذهنیات مثبت را در خودمان پرورش بدهیم، یاد میگیریم که با افکار منفی که از درون ما سر بر میآورند، مبارزه کنیم. مثبت اندیشی به ما کمک میکند تا پی ببریم که افکار، احساسات و عواطف بیمار ما چیزی نیستند مگر افکاری طبیعی که فاسد و خراب شدهاند. هیچ کاری در دنیا نیست که نتوانیم از عهدهاش بربیاییم، مسأله صرفاً این است که سعی و تلاش بکنیم. با گذشت زمان، ذهنیات مثبتی که پیدا میکنیم به ما کمک خواهند کرد تا قدرتمندانه روی پای خود بایستیم و یکباره از شّر منفیبافیهایی که در وجود ما جا خوش کردهاند؛ خلاص بشویم. همین که به تدریج بتوانیم ذهنیات منفی را در هم بشکنیم، پی خواهیم برد که زندگی درواقع بسیار زیباست و چیز پیچیدهای نیست. بنابراین بزرگترین منفعت عادات فکری مثبت آن است که رهایی کامل از منفی بافی را برای ما تدارک میبیند و کاری میکند که این طرز تفکر سمی که نمیگذارد دنبال اهداف و رویاهای خودمان باشیم؛ از بین برود.
فضای ذهنی مثبت به ما کمک میکند
تا امکانات مختلف زندگی را ببینیم
تحقیقات اثبات کردهاند که یک فضای ذهنی منفی ما را وادار میکند که صرفاً به یک شیوهی بخصوص زندگی کنیم. وقتی ذهنی منفی باف داشته باشیم، از به دست آمدن نتایج خاصی دچار وحشت میشویم و همین ترس و وحشت نمیگذارد که عملی بر علیه چنین نتایجی انجام دهیم. نتیجه تفکرات منفی آن میشود که هرگز روی دیگر سکهی زندگی را نبینیم چرا که ذهن ما به گونهای شرطی شده که جز تباهی و سیاهی و اندوه چیز دیگری را نبیند. اما وقتی شیومثبتهی زندگی کردن و عادتهای مثبت را اتخاذ کنیم، نسبت به مسائل دیدگاههای بازتری خواهیم داشت و به جای این که خودمان را محدود به انجام کارهای خاصی بکنیم، کمکم به چیزهای متفاوتی فکر خواهیم کرد و میتوانیم قابلیتهای گوناگون زندگی را ببینیم.
باربارا فردریکسون از دانشگاه کارولینای شمالی، در طی تحقیقاتش پیرامون روانشناسی به چنین نکتهای دست یافت. برای این که تأثیر احساسات و عواطف مثبت و متفاوت را بررسی کند، از چند نفر دعوت کرد و آنها را به پنج گروه تقسیم کرد و به هر کدام فیلمهای کوتاهی دربارهی عواطف مثبت نشان داد. گروه نخست فیلمهایی را تماشا کردند که لذت و سرخوشی در آنها به چشم میخورد و گروه دوم فیلمهایی را نگاه کردند که رضایت و خرسندی را به نمایش میگذاشتند. او اسم گروه سوم را گروه «کنترل شده» گذاشت که فیلمهایی خنثی بهشان نشان داد. گروه چهارم تصاویری دیدند که مبتنی بر ترس بود، در حالی که گروه پنجم تصاویری را تماشا کردند که خشم در آنها دیده میشد. سپس از هر نفر خواسته شد تا بر اساس فیلمی که دیدهاند، حس خودشان را نشان دهند و بگویند اگر خودشان چنین حسی داشتند، چه عملی انجام میدادند. اعضای گروه اول چندین امکان و کار را روی کاغذ نوشتند، در حالی که اعضای گروهی که تصاویر خنثی دیده بودند، امکانات کمتری را نوشتند و اعضای گروه چهارم و پنجم، صرفاً یکی دو کار را نوشتند. این بررسی به وضوح نشان میدهد که احساسات و افکار مثبت به ما کمک میکنند تا گزینههای مختلفی را در یک موقعیت ببینیم و به بهترین شکل ممکن آن موقعیت را در نظر بگیریم؛ در حالی که ذهنیات منفی، قابلیتهای مختلف افکار و اعمال ما را محدود میکنند.
افکار مثبت ما را چیرهدست میسازند
تفکر مثبت ما را توانا میسازند تا هر یک مهارتها و ورزیدگی های خاص خودمان را ایجاد کنیم. به هر کدام از ماها راه و رسم خاص خودمان اعطاء شده است. به همین نحو، تکتک ماها استعدادهای کشف ناشدهی حیرتانگیزی داریم اما از وجودشان بیخبر هستیم. چرا؟ خب، خیلی ساده است، ذهنیت منفی باف هیچ وقت اجازه نمیدهد که این استعدادها را کشف کنیم. برای همین است که دو دستی به یک شغل بدردنخور چسبیدهایم یا از نظر مالی به دیگران وابسته میشویم، چون نمیخواهیم خودمان را به زحمت بیندازیم و استعداد خارقالعاده ای را که در وجودمان هست، پیدا کنیم.
در هر حال با پرورش تفکر مثبت و مثبت اندیشی در خودمان، در معرض این فکر قرار میگیریم که ممکن است ویژگی و استعداد خاصی در وجود ما قرار داشته باشد. چه بسا استعداد بخصوصی در ما وجود داشته باشد که بتوانیم آن را جلا بدهیم تا به یک مهارت شگفتانگیز بدل شود و کمک کند تا تا رویای ما تحقق پیدا کند. این چنین تفکری اعتماد به نفس ما را بالا میبرد و باعث میشود هرچه عمیقتر در وجود خودمان کندوکاو کنیم تا استعدادهای بالقوهی خود را بیابیم و ببینیم که در انجام چه کارهایی ممتاز هستیم. زمانی که چنین اتفاقی رخ دهد، میتوانیم استعدادهای خام و ناپختهی وجودمان را پرورده کنیم تا کمک کنند به تمام اهدافمان برسیم. این باعث میشود که وبال دیگران نشده و دست به کارهایی نزنیم که نه دوستشان داریم و نه ازشان لذتی میبریم.
اگر بخواهیم زندگی شادمانه و آزادانهای داشته باشیم که قابلیتهای فراوانی پیش روی ما میگذارد باید روی ذهنیات مثبت تمرکز کنیم. حالا برویم و ببینیم که نخستین گام برای رسیدن به چنین هدفی چیست.