وقتی اولین بار وارد دنیای کار ریموت شدم، فکر میکردم با یه لپتاپ و یه وایفای قوی، همه چیز حله. اما خیلی زود فهمیدم که این مدل کار کردن چیزای عمیقتری میخواد، چیزایی که توی تبلیغات شغلهای ریموت نمینویسن.
کار ریموت یعنی مهارتهای خودمدیریتی!
یعنی هیچکس قرار نیست بیاد بهت بگه: «الان وقت کار کردن نیست، پاشو استراحت کن.» خودت باید بلد باشی کی کار کنی، کی استراحت، و چطور بینشون تعادل ایجاد کنی وگرنه، خیلی زود وسط این روزهای پشت سر هم احساس سردرگمی و فرسودگی میکنی.
باید مهارتهای ارتباطی و دیجیتالت رو تقویت کنی!
تو دنیای ریموت، همه چیز آنلاین و از راه دوره. باید یاد بگیری چطور یک ایمیل واضح و حرفهای بنویسی، چطور با ابزارهای همکاری تیمی مثل Slack، Zoom یا Asana کار کنی و چطور وقتی فاصلهها واقعی هستن، ارتباطاتت واقعیتر بشن.
یکی دیگه از چیزهایی که بهش برخوردم، مدیریت زمان بود.
کار ریموت بدون مدیریت زمان یعنی هر روز انگار ساعت دستت افتاده و داره ازت انتقام میگیره. باید یاد بگیری چطور روزت رو بچینی، چطور پروژهها رو پیش ببری و چطور برای خودت وقت خالی کنی، بدون اینکه آخر شب له شده باشی.
یکی از مهارتهایی که شاید کمتر دربارهش حرف بزنن، ساخت یک سیستم شخصی برای داکیومنت کردن کارهاست.
خروجیهای با کیفیت، فقط حاصل انجام کار نیستن؛ حاصل این هستن که بتونی روند کارت، تصمیمها، جزییات پروژه و نتایجت رو دقیق و مرتب ثبت کنی. اینجوری نه فقط کیفیت کار بالا میره، بلکه همیشه آمادهای که کارهات رو شفاف و حرفهای به تیم یا کارفرما ارائه بدی.
و در نهایت، یادگیری مستمر!
دنیای ریموت همیشه در حال حرکته، ابزارها تغییر میکنن، پروژهها عوض میشن و رقابت شدیدتر میشه. اگه بخوای تو این مسیر بمونی، باید دائم در حال یادگیری باشی؛ از دورههای آنلاین گرفته تا تجربههای واقعی پروژههای مختلف.
درسته که کار ریموت چالشهای زیادی داره، هم تو پیدا کردنش و هم تو تحویل خروجیهای درست و به موقع؛ اما وقتی واردش بشی، تجربههایی نصیبت میشه که رزومت دیگه فقط اسم چند تا شرکت ایرانی یا خارجی نیست، تجربه و حرفهای بودنت، یه رنگ و بوی واقعی میگیره. چیزی که هیچ مدرک و شعاری نمیتونه جاش رو پر کنه.