سلام ! امروز میخوام داستان جالب اعتیاد من به کافی میکس رو تعریف کنم . اما قبلش باید بگم که به خدا نسکافه اسم برنده ! نوعی از نوشیدنی نیست . نسکافه ، یکی از برند های شرکت Nestlé که محصولات مختلفی رو تولید می کنه که یکی از اون ها همین 3 این 1 های خودمونه که اسم اصلیشم کافی میکسه ولی خوب تو ایران هرچیزی صداش میکنن جز نام اصلیش (خودم هم از این امر مستثنی نیستم)
حالا بریم سر داستان اعتیاد من به این نوشیدنی دوست داشتنی . حدود چند سال پیش بود که کار برنامه نویسی رو شروع کردم و برای رفع خستگی همیشه چای میخوردم . چون اعتقاد داشتم مرد باید چایی بخوره . قهوه و اینجور چیزا واسه سیس گرفتن و تظاهره . چیه هرکی تا 2 خط کد میزنه یه فنجون قهوه و ... میذاره کنار لپ تاپ و عکس میگیره ؟ -_-
من همیشه مخالف بودم تا این که یه روز داداشم از سوپر مارکت یه کافی میکس خرید و اورد خونه . اولش زیاد خوشم نمیومد میگفتم بابا ول کن . تا اینکه از بس اصرار گرد گفتم خب بده ببینم چیه :/ . وقتی خوردم طعمش واقعا خوش مزه بود ! ولی باز نسبت بهش مقاوت میکردم . چون هنوز هم رو چای تعصب خاصی داشتم .
داداشم چندبار دیگه هم خرید کافی میکس رو تکرار کرد. تا اینکه کم کم خودم هم علاقه مند شدم :)) دیگه خودم خرید میکردم اما همچنان جلو دیگران میگفتم اینا سوسول بازیه مرد باید چای بخوره -_- .
بعد یه مدتی که همش نسکافه می خریدم ، یه روز یه فنجونشو گذاشتم کنار لپ تاپ و عکس انداختم . انصافا عکس نابی هم شد :دی . رفته رفته علاقم به عکاسی با فنجون کنار لپ تاپ هم افزایش پیدا کرد تا اینکه دیدم روزی 7-8 تا فنجون کافی میکس دارم میخورم و هی باش عکس میندازم :||
روز ها گذشت و یه روز رفتم سوپر مارکت محل دیدم میگه : "کافی میکس دیگه نداریم ! تو بازار گیر نمیاد " اینو که شنیدم انگار دنیا رو سرم خراب شد . همش به فکر این بودم که از کجا تهیه کنم . چند باری از دیجی کالا خرید کردم . بعدش اونم نا موجود کرد و منم نسکافه ها رو از سایت های دیگه فروش کافی میکس تهیه کردم .
ولی خب بازم نایاب شد و قیمتش رفت بالا . حالا من موندم و اعتیاد به نسکافه و قیمت های گرون :(
کم کم به فکر ترکش افتادم و دوباره روی اوردم به چای . ولی اونجور که باید دیگه بم کیف نمیداد . انگار دنیای برنامه نویسی و کد زدن با نسکافه و قهوه و ... یه چیز دیگست :(( اما باید ترک میکردم چون عادت اصلا چیز خوبی نیست . شاید باورتون نشه ولی آخرش کار به دکتر کشید . با اون مشورت کردم اولش گفت روزی 4 تا فنجون بخور ، بعد 3 تا و ... . گفت به جای بقیش ورزش کن ، اون تایم رو موسیقی گوش کن :| انگاری واقعا با یه معتاد طرف بود .
با گوش گردن به حرفای پزشک رفته رفته این داستان هم به خیر گذشت و نسکافه ترک شد . الانا روزی یه فنجون بیشتر نمیخورم . ولی هنوز هم واقعا نوشیدنش موقع کد زدن لذت بی نظیری رو بم میده . شاید این داستان عجیب باشه ولی این واقعا مشکل خیلی از برنامه نویسان دنیاست . دیگه وقتی نماد زبان جاوا فنجون قهوه ست از ما چه انتظاری دارید ؟ :))