در مطلب قبلی گفته شد : یکی از گامهای نخستین در راه اصلاح نفس و تهذیب اخلاق خودشناسی است.
از راههای خودشناسی تفکر است. انسان میتواند با تعمق و تأمل در درون خود و جستجوی اعماق وجود خود به شناختی عمیق و درونی برسد.
امام علی(ع) خودشناسی را زمینه ساز انجام وظایف انسانی و نشانه خودباوری می شمارند. به همین علت خودشناسی نسبت به سایر علوم در مرحله نخست قرار دارد. زیرا اوّلاً آدمی از راه خودشناسی به انسان شناسی دست می یابد و دوّماً انسان واجد تمام خصائص دیگر موجودات است، لذا اگر خود را شناخت به طریق اولی دیگر موجودات را شناخته است.
در این مطلب ضرورت حضور معصوم وشناخت آن بررسی می شود.
عصمت، یک صفت نفسانی و نیروی درونی است که دارنده را از فکر و خیال انجام گناه، چه رسد به ارتکاب گناه، باز میدارد و در اصطلاح به معناى مصون و محفوظ بودن از خطا، نسیان، لغزش و گناه است.
در یک تقسیم بندی کلی عصمت بر دو نوع است: 1- مصونیت و معصومیت کلى؛ 2- عصمت نسبى، که قابل شدت و ضعف است.
عصمت ائمه نیز تفاوت با عصمت پیامبران ندارد؛ آنان نیز از ابتدای ولادت معصوم اند ، جز این که درباره ائمه اطهار، به جای دریافت و ابلاغ وحی، از تبیین و توضیح معارف وحیانی سخن می رود .
عصمت، لطف و موهبت باطنی خداوند به امامان معصوم (علیهمالسلام):
عدهای از متکلمان اسلامی بر این باورند که لطف خدای بزرگ سر منشأ اصلی ارتباط ناگسسته میان عصمت و عمل اختیاری معصومان (علیهمالسلام) است؛ اما این لطف، وابسته و پیوسته به چند عامل است که عبارتاند از:
الف) معصومین (علیهمالسلام) نسبت به دیگر انسانها از خصوصیات و امتیازهای خاصی برخوردارند و خداوند، شرایط و وضعیت جسمانی و روانی آنان را به گونهای تنظیم کرده که هرگز به سوی گناه کشیده نمیشوند.
ب) معصومین (علیهمالسلام) از دانش و بینشی برخوردارند که میتوانند از راه آن کیفر، اعمال گناهآلود را ببینند و بشناسند و همین شناخت، سبب میشود تا رو به اطاعت آورده و از معصیت بپرهیزند.
ج) معصومین (علیهمالسلام) همواره با وحی و الهام از دستورهای الهی آگاه میشوند و همین مسئله، باعث شناخت زشتی و کیفر گناهان از یکسو و زیبایی و پاداش فرمانبرداری از سوی دیگر میشود و بدینسان آنان به اطاعت رو میآورند و از کار گناهآلود روگردان میشوند.
د) اینان در صورتی که از روی فراموشی مرتکب خطا و اشتباه در گفتار یا رفتارشان شوند یا ترک اولی نمایند، خداوند بزرگ و بخشنده، آنان را مورد عتاب و سرزنش قرار میدهد و به سرانجام کارهایشان آگاه میکند.
و اما انسان، بر اساس فطرتی که خداوند متعال در او قرار داده، همیشه به دنبال تکامل و پیشرفت به سوی کمالات است. نیازمند بودنِ انسان به یک پیشوای الهی، همیشه و در همه دوران ها دیده شده، چرا که انسان برای طی کردن مسیر زندگی و فائق آمدن بر ناهمواری های آن، احتیاج دارد به کسی که او را از خصوصیات این مسیر آگاه سازد تا بتواند با استفاده از شناخت درست، از مصالح و مفاسدی که در پیش راه دارد، برای طی کردن این مسیر با مشکلی برخورد نکند و به کمال لائق خود دست یابد و این تکامل بشری، جز از راه وحی الهی، ممکن نیست. چرا که خالق، تنها کسی است که به مصالح و مفاسدِ مخلوقش و این راه آگاه است و فقط او می تواند به یاری انسان بیاید. لذا خداوند در همه زمانها، از مصالح و مفاسد این مسیر پر تلاطم، آگاه می سازد و او را به مسیر واقعی خویش راهنمایی می کند. حال، این آگاهی در برهه ای از زمان، با ارسال رسل و آوردن دین و شریعت جدید ممکن است صورت گیرد و یا در برهه ای از زمان با قرار دادن امام و پیشوایی الهی از سوی خود به عنوان حافظ دین و شریعت، واسطه فیض الهی و مشعلی فروزان که به انسان، راه صحیح را از راه نادرست نشان می دهد، ممکن است صورت پذیرد. بنابراین، این مسئله که باید همیشه و در همه زمان ها کسی از سوی خداوند تعیین شده باشد به عنوان خلیفه الله تا ارتباط انسان با خدا مسدود نشود، یک مسئله معقول و غیر قابل انکار است و الاّ نقض غرض در مورد خداوند می شود و این محال است، چرا که در این صورت خداوند متعال مرتکب قبیح شده و این در مورد خداوند حکیم درست نیست.
به بیان دیگر:
چون انسان موجودی مرکب از عواطف و غرایز گوناگون و عقل و اندیشه است و دائما با جنگی درونی بین عقل و عاطفه و هوس ها مواجه می شود و از آنجا که بر تمام اسرار و حقائق مضرّات و منافع (مصالح ومفاسد) آگاه نیست به خودی خود نمی تواند مسیر سعادت را طی کند بلکه نیاز به کسی دارد که راه صحیح را به او نشان دهد و به عقل و عواطف او جهت دهد تا به سعادت برسد. آن شخص ولی خدا (همان امام) است.
از نظر شیعه این مسئله ضروری است و آن را « امامت » می نامد. یعنی باید همیشه خلیفه ای الهی (با همان شرایط خاص یک خلیفه الهی) باشد تا انسان را به تکامل واقعی و سعادت ابدی راهنمایی کند و آن کسی نیست جز امام معصوم.
« لولا الحجه لساخت الأرض بأهلها »
آیه تطهیر :قطعی ترین اثبات عصمت ائمه
تعبیر به انّما که معمولاً برای حصر است و امروز در فارسی به جای آن «فقط» یا «تنها» گفته میشود، در این آیه دلیل بر آن است: موهبتی که در این آیه آمده ویژه ی خاندان پیامبر (ص) است و شامل دیگران و حتی همسران پیامبر (ص) نمی شود.
جمله «یرید» (خداوند اراده دارد و می خواهد ....) اشاره به اراده تکوینی پروردگار است ، یعنی خداوند با یک فرمان تکوینی اراده کرده است که شما را از هر گونه آلودگی پاک و مصون دارد، نه اراده تشریعی، زیرا اراده تشریعی، به معنی مکلف ساختن آنها به حفظ پاکی خویش است و می دانیم این تکلیف منحصر به خاندان پیامبر(ص) نیست، همه مسلمانان مکلف و موظفند که خود را پاک نگه دارند.
و اما «رجس» در لغت به معنی شیء ناپاک است و اگر در بعضی از کلمات بزرگان رجس به معنی «گناه» یا «شرک» یا «اعتقاد باطل» یا «بخل و حسد» تفسیر شده در حقیقت بیان مصداق هایی از این مفهوم وسیع و گسترده است.
به هر حال با توجه به الف و لام جنس که بر سر این کلمه آمده (اَلرِّجْس) و در این جا معنی عموم را می رساند مفهوم آیه چنین است که خداوند اراده کرده هرگونه و هر نوع از انواع آلودگی را از آنان دور سازد.
جملة «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» با توجه به این که معنی «تطهیر» پاک ساختن است تأکید مجددی است بر مسئله نفی رجس و نفی همه پلیدیها که در جمله قبل آمده است،
و واژه «تطهیراً» که به اصطلاح مفعول مطلق است باز هم تأکید دیگری بر این معنا است.
نتیجه این که خداوند با انواع تأکیدها اراده فرموده است که اهل بیت پیامبر اسلام (ص) را از هر گونه پلیدی و آلودگی پاک و مبّرا سازد.
انسان ، زمانی که با خودشناسی به خداشناسی می رسد می داند رها کردن آینده بشر بدون راهنما ، حکمت خداوند را نقض می کند و از طرفی می داند عقل آدمی توانایی درک بسیاری از مسائل هستی را ندارد پس وجود راهنما و امام قطعی و اجتناب ناپذیر می شود از طرفی چگونه انسانی لایق امامت خواهد بود در حالی که خود ، اشتباه و خطا داشته باشد؟ بنابراین اصل و نیز حکمت خداوند ، وجود معصومینی که مصون از گناه و اشتباه و عالم به علم انبیاء باشند توجیه پذیر است.
گرد آورنده:محدثه نخعی