خلاصه از:فائزه عاطفینیا
یکی از القاب امام زمان (ع) «قائم» است. معنای این لفظ چیست؟ آیا ناظر بر قیام به معنای رفتاری نظامی یا جنگی است؟ در کتاب استراتژی منجی پژوهش مفصلی در تحلیل انتقادی قرائت خشونت گرایانه درباره عملکرد مهدی موعود در آغاز ظهور صورت گرفته که در این جا به خلاصه بحث آن درباره واژه «قائم» می پردازیم.
روایات یا گزارههایی وجود دارند که ظهور مهدی (ع) را با نوعی جنگ و خشونت همگرا میکنند. یکی از عواملی که به این امر دامن میزند چند واژهای است که همگی از ریشه «ق و م»هستند. در عموم کتب و مقالات امروزی افعالی چون قام، تقوم، یقوم به «قیام میکند» تفسیر و ترجمه شده است و لقب «قائم» به قیامکننده؛ برای مثال عباراتی مانند « اذا قام القائم » اینگونه ترجمهشدهاست:« هنگامی که قائم یا قیامکننده قیام میکند ». این امر سبب میشود که ظهور مهدی (ع) در نگاه اول نوعی قیام تلقی شود که رفتاری مسلحانه و نظامی است. آیا چنین است؟
بر اساس لغتنامهها «قام» و « قائم» از ریشه «ق و م» با توجه به کاربرد در جمله معانی مختلفی دارد:
از دیگر مشتقات این فعل «قیام» است که در این معانی آمده است: ایستادن در مقابل نشستن، ستون و قوام، عزم و اراده. میبینیم که در هیچکدام از قاموسها معنایی در کاربرد قیامکننده-به عنوان رفتار نظامی- برای این فعل و مشتقاتش نیامده است. بررسی آیات قرآن که نمونههایی از آن در کتاب آمده است نیز نشان میدهد که واژههای فوق معنایی متضمن رفتار نظامی ندارند.
آنچه با استناد به لغتنامهها و آیات بیان شد به معنای آن نیست که این واژهها هیچ کاربردی برای بیان قیام به معنای رفتار نظامی ندارند ؛ بهعنوانمثال در روایتی از علی (ع) با موضوع حوادث مختلفی که تا آمدن قائم رخ میدهد، به قیام قائمهای مختلف در شهرها اشاره شده است؛ فارغ از صحت انتساب این مطلب به امام علی (ع)، الفاظ «قام» و « قائم» در برخی روایات، با توجه به بافت و معنای متن، معنای قیام کردن دارد. این ترجمه به علت وجود قرائن در جمله است. بنابراین اگر قرینهای لفظی یا معنایی در عبارت وجود داشته باشد، میتوانیم معنای اصطلاحی آن یعنی قیام کردن را لحاظ کنیم؛ در غیر این صورت یکی از معانی اصلی و به کار رفته در قاموسها را باید برای آن در نظر گرفت.
درباره امام زمان (ع) آمده است:« آخرهم القائم بالحق یملاها عدلا کما مُلئت جورا »آخرین آنها قائم به حق است که زمین را از عدل پر میکند؛ چنانچه از جور پر شده بود. بر اساس واژهنامهها « قائم بالحق» یعنی نگه دارنده حق و متمسک به آن، نه قیامکننده.
روایات دیگری نیز به قائم بودن همه امامان دلالت دارند. همچنین اوصافی مانند «القائمون بامرالله» و «القائم بالقسط» نیز درباره همه ائمه به کار رفته است. در مجموع معنی «قائم»برای ائمه عبارت است از: قائم به امر ولایت، حجت خدا، برپادارنده، حافظ امر امامت و استوارکننده امر الهی.
علاوه بر منابع روایی یکی از مهمترین منابعی که ردیابی واژه «قائم»در آنها مفید است منابعی با موضوع ملل و نحل هستند که درباره فرقههای اسلامی به ما اطلاعات میدهند. اهمیت این منابع از آن جهت است که در قرون متقدم اسلامی افراد و جریانهای مختلفی ادعای مهدویت کردهاند و خود را «مهدی» یا «قائم» نامیدهاند.
دنبال کردن ارتباط قائم و قیامکننده در این جریانها نیز بر همان مدعای پیشین تأکید دارد که معنای محوری «قائم» قیامکننده نیست.
بحث طرح شده به معنای نفی جنگ درباره منجی نیست، ولی تلقی اولین عملکرد موعود به قیام بر اساس این دسته از واژگان مورد چالش قرار گرفت.
به هر حال به دلیل تفسیر یا ترجمه صریح «قام» به قیام، تمام مسئله ظهور در نگاه اول با جنگ و شمشیر پیوند خورده است و این مسئله میتواند یکی از دلایلی باشد که بحث مهدویت با چهارچوبی مفهومی پیوند خورده است که در آن عناصر خشونتزا و خوفآور وجود دارد.
منابع:
پاکروان، مهدیه، استراتژی منجی، تهران:انتشارات پناه
ادیان نیوز