گردآورنده: فاطمه زرگرباشی
استشراق، شرقشناسي يا خاورشناسي، معادل كلمهOrientalism ، از مادهOrient ، به معناي شرق بر اعمالِ مستشرقان در قبال فرهنگِ مشرق زمين اطلاق ميشود، كه عناصر زبان، ادبيات، هنر، آداب و رسوم، افكار و عقايد و ديگر عادات و سنن را در بر ميگيرد.اهدافِ مستشرقان متفاوت بوده است؛ برخي با انگيزههاي تبشيري و تبليغ مسيحيّت، برخي با اغراضِ استعماري و به منظور استيلاي سياسي - فرهنگي، و گروهي نيز صرفاً با انگيزههاي علمي و به منظور فرونشاندن عطش دانايي، عازم ديار شرق گشتهاند. عمدهترين موضوع تحقيق مستشرقان درباره اسلام، قرآن كريم و موضوعات مربوط به آن؛ همچون ترتيب نزول، نحوه جمع آوري و كتابت، ترجمه و تفسير قرآن بوده است و بيشتر نوشتههاي آنان در اين زمينه ميباشد.
از آنجا كه عموم مستشرقان، غير مسلمان و اكثراً مسيحي يا يهودي بودهاند، برخورد آنان با فرهنگِ ديني شرق، يعني اسلام، واقع بينانه نبوده و در مقالات و كتبي كه در زمينه معرفي اسلام و قرآن به نگارش در آوردهاند، چهرهِ ناقص، نادرست و نازيبايي ارائه كردهاند. اين پژوهشهاي مكتوب، امروزه در دانشگاههاي مختلف اروپا، به عنوانِ مرجع اصلي آموزش و پژوهش، در كرسيهاي اسلامشناسي مورد پذيرش واقع شده است.
دانشمندان مسلمان، در برابر جريان استشراق دو موضع متفاوت اتخاذ كردهاند؛ گروهي از سر افراط فعاليتهاي آنان را ستوده و آنان را پايه گذار روشهاي صحيح تحقيق در متون ديني و احياگر ميراثِ بر باد رفتهِ شرق به غرب ميدانند. در مقابل، گروهي ديگر از دانشمندان، اين فعاليت را به شدّت نكوهيده و معتقدند؛ شرقشناسي، طبق يك نقشه از پيش تعيين شده و با هدفِ توهين به مقدسات و تضعيف عقايد مسلمانان، پا به عرصه گذارده است.
امّا انصاف اقتضا دارد كه همه را به يك چوب نرانيم و خدمتِ برخي را به واسطهِ خيانتِ گروهي ديگر، ناديده نيانگاريم. خدماتِ خاورشناسان را در شناسايي، گردآوري، فهرست نگاري و انتشار برخي نسخههاي خطي اسلامي و خصوصاً معجم نگاري الفاظ قرآن، پيريزي شيوههاي نوينِ پژوهش در متون ديني، كه محصولِ تجاربِ آنان در پژوهشهاي علوم انساني است، بپذيريم و از خيانت برخي از آنان در تحريف، تدليس، تأويل، درستكاري، زشتسازيِ تعاليم قرآني و استناد به روايات ضعيف، افسانهها، خرافهها، جعليّات، شايعات و گفتههاي احبار و رهبان، غافل نباشيم.
در ميان تعاليم جاوداني و جهاني اسلام، هيچ يك به اندازه حكومت فراگير مهدوي، قابليت ارائه به جهان پر غوغاي امروزي را ندارد. حكومتي كه حتي براي غير مسلمانان نيز عدالت و امنيت را به همراه دارد.موضوع مهدويت، از زواياي مختلف مورد كاوش پژوهشگران غربي قرار گرفته است. برخي از آنان در بررسي تاريخ مسلمانان، از صدر اسلام تاكنون، به كساني برخوردهاند كه با نام مهدي قيام كرده و حكومت تشكيل دادهاند؛ همچون حكومت فاطميون در مصر، كه سر سلسلهِ آن المهدي باللّه است يا قيامِ مهدي سوداني در قرن نوزدهم ميلادي، در برابر سلطه انگليس بر اين كشور.برخي ديگر در بررسي عقايد شيعه، به موضوع غيبت امام مهدي(ع) و انتظار ظهور او برخورده و اين موضوع را از جنبههاي مختلف مورد بررسي قرار دادهاند؛ مانند پروفسور كُربن، كه بخشي از پرسشهاي او از مرحوم علامّه طباطبايي در اين باره است. برخي نيز در مقام مقايسه ميان اديان آسماني، موعود گرايي را يكي از وجوه مشترك اديان دانسته و از اين زاويه به بيان تفاوتهاي موعودِ اسلام با موعود ديگر اديان پرداختهاند.
گروهی از مستشرقان، مهدویت را اسطوره و افسانه پنداشتند و آن را حاصل از ورود افسانههای ایرانی و زردشتی به اسلام دانستند. اما برخی دیگر از مستشرقان با نگاه مثبت به آن نظر کردهاند و نه تنها آن را اسطوره نميخوانند، بلكه از نقاط مثبت تفكر اسلامي و خصوصاً شيعي ميدانند.
ماربين، مستشرق آلماني، در كتاب خود «سياست اسلامي»، در پايان فصل هفتم، در مورد فلسفه مذهبِ شيعه ميگويد:
«از جمله مسائل بسيار مهم اجتماعي كه همواره ميتواند موجب اميدواري و رستگاري گردد، همانا اعتقاد به وجود يك حجّت در هر عصر و انتظار ظهور اوست.»
شيعه عقيده دارد كه انسان چون به هنگام شب در بستر ميرود، بايد به اين اميد بخوابد كه صبح هنگام، چون از خواب برخيزد و ببيند كه حجت عصر ظهور كرده است، در تأييد او آماده باشد؛ و عقيده دارند كه همه مردم و دولتهاي روي زمين تابع او و تحت حكومت آنها خواهند بود.
گويا فرد فرد شيعه، به اميد ترقي و عالمگيري و اقتدار مذهب خود، هر صبح از خواب بر ميخيزد. شيعه، مجتهدين را نوّاب عام حجّت عصر ميدانند و البته بر دانشمندان علوم اجتماعي روشن است كه اگر همچو عقيدهاي در ميان فرد فرد ملّتي گسترش يافته و رسوخ كند، ناچار روزي اسباب طبيعي آن، براي آنان فراهم خواهد آمد.
يأس و حرمان، عامل همه گونه نكبت و ذلّت است و ضدّ آن، پشتگرمي. اميدواري و قوّت قلب از روي اعتقاد، مايه فلاح و نجات ميگردد.»
مطالعه دیدگاه مستشرقین غربی به مهدویت این امکان را به ما میدهد که از دید فردی بیرون از دایره تربیت اسلامی به مقوله مهدویت بنگریم و نکاتی را دریابیم که ممکن است از دید دانشمندان اسلامی مغفول مانده باشد. مستشرقانی همچون ادروارد براون، ماربین، فان فلوتن، هانری کربن و ... از محققانی هستند که در پژوهشهای خود به مهدویت نیز پرداختهاند.
منابع:
1. مهدویت از دیدگاه مستشرقان، محمود متوسل، مجله انتظار، پاییز و تابستان 82، شماره 8
2. مستشرقان و مهدویت، سید رضی موسوی گیلانی، مجله انتظار، زمستان 85، شماره 18