از آنجا که خداوند، حکیم است، از خلقت عالم، هدف وغرضی داشته ؛ هدف خلقت عالم، خدمت رسانی به اشرف مخلوقات (انسان) و هدف خلقت انسان نیز رسیدن به سعادت، کمال نهایی و مقام معرفت و عبودیت بوده است؛
رسیدن به هدف، در گرو وجود راه، برنامه و راهنما است؛
خداوند، عقل را به عنوان حجت باطنی، به انسان عطا کرده است؛ اما عقل به خاطر کاستیهایی که دارد، برای راهنمایی انسان کافی نیست؛
خداوند لطیف و جواد، در طول حیات بشری و به ویژه در عصر جدید، افزون بر موهبت عقل، راه (دین)، برنامه (کتاب آسمانی) و راهنما (پیامبر وامام) را در اختیار انسان ها قرار داده است؛
کتاب، هیچ گاه نمیتواند کار راهنما را انجام دهد؛ چنان که عقل نمیتوانست کار حجت ظاهری را به عهده بگیرد؛
از آن جا که تمامی انسانها دارای هوا، هوس و نفس اماره هستند و ابلیس کماکان حضور دارد و ابتلاء الهی نیز همواره برقرار است، امکان ندارد که انسانها در برههای از زمان، بدون حجت الهی رها شوند؛
پس، تا عالم و آدم موجود است و آزمایش الهی برقرار، نیازمندی به راه، برنامه و راهنما نیز مستمرّ است.
امام شناسی در عصر حاضر
امروز که «عصر غیبت» نامیده می شود، از دوران «حضور ائمه» فاصله داریم، ولی تکلیف «شناخت امام» باقی است.
در احادیث مربوط به امام شناسی، تعبیر «امام زمانه» یا «امامه» وجود دارد و این را می رساند که هر کس در هر دوره و زمانی باشد، باید امام زمان خودش را بشناسد و به امامت او باور داشته باشد و به آن گردن نهد و این، افزون بر شناخت کلی امامان و اعتقاد به «خط امامت» است که از ویژگی های شیعه است.
از این رو درباره امام زمان(عج) که امام زنده و معصوم و حجّت خدا در عصر غیبت است، بحث میکنیم. این وظیفه بر دوش ماست، چه آن حضرت و زمانش را درک کنیم و چه عمر ما فرصت ندهد تا عصر حضور و ظهور ایشان را دریابیم.
حضرت امام باقر(ع) فرمود: «من مات و هو عارفٌ لأمامه، لم یضرّه تقدّم هذا الأمر او تأخرّ...؛ هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خویش را میشناسد، برای او ضرری ندارد که این امر (ظهور امام زمان) جلو بیافتد یا به تأخیر افتد.»
مهدی شناسی فطری
روش فطری چیست؟
امور فطری چند شاخصه دارند:
۱.تحمیلی، تحصیلی و اکتسابی نیستند، بلکه در نهاد انسان تعبیه شده و به علم حضوری و شهودی معلوم است.
۲. با فشار و تحمیل زایل نمیشود. از این رو تغییرپذیر، تبدیلپذیر و زوالپذیر نیست. به عبارت دیگر ثابت و پایدار است. گرچه ممکن است تضعیف و کمرنگ شود؛ انسان با فطرت الهی زاده شده و با همان فطرت نیز از دنیا میرود.
۳. فراگیر، عمومی و همگانی است. کافر، مسلمان، مؤمن و ... همه دارای فطرت الهیاند چون حقیقت هر انسان با این واقعیت سرشته شده.
۴. انسان به آن درک روشن و معرفت ویژه دارد. اما ممکن است از نظر علم حصولی مورد غفلت و بیتوجهی قرار بگیرد.
آیت الله جوادی آملی(حفظه الله تعالی) در این زمینه که یکی از شاخصههای امور فطری، همگانی و فراگیر بودن آن است میگوید:
«اگر با مراجعه به تاریخ زندگی انسان و جوامع بشری، امور و عناصری یافتیم که همه انسانها در هر زمان و مکان به آن توجه داشته و در همه افراد به نحوی ظهور داشته باشد با تحلیل تاریخی در مییابیم که آنها فطری هستند؛ زیرا اگر آن ها تحمیلی بر انسان بودند، هرگز با این گستردگی محقق نمیشدند.»
بنابراین از این که همه انسانها در هر زمان و مکان به گونهای گرایش به مقوله ظهور منجی داشتهاند، میتوان استنباط کرد که منجیگرایی امری فطری است.
پس مهدویت به عنوان منجیگرایی اسلامی از مقولات فطری است و به معنای گرایش شهودی و حضوری انسان نسبت به منتظَر و نحو خاصی از کشش و کوشش مستمر و درونی جهت رسیدن به موعود است.
فطری بودن مهدویت از دو راه ثابت میشود: اول به صورت مستقل جزء موارد فطری است و دوم به این دلیل که از آموزههای دینی است. زیرا دین و آموزههای آن براساس دادههای قرآنی و روایی، فطری هستند و مسئله انتظار نیز از همین موارد است. بنابراین انتظار هم مقولهای فطری است.
پس مهدویت تحت مقوله کمالخواهی و فطرت انسان توجیهپذیر است. همان گونه که امامت اثبات میشود.
گردآورنده:محدثه نخعی
منبع:
M-mahdi.com