بحران آب در خوزستان و اعتراضات مردمی که به تبع آن شکل گرفته، دوباره توجه همه را به بحران زیستمحیطی که از رگ گردن هم به ما نزدیکتر است، جلب کرد؛ توجههایی که احتمالا با پایان فصل گرما و وزش بادهای خنک پاییز و بارشهای کمجان فصل سرد دوباره معطوف به دیگر مسائل و بحرانها خواهد شد تا در تابستان ۱۴۰۱ دوباره روز و روزی را از نو کنیم. در این گزارش سعی کردهایم تا نگاهی به وضعیت بحرانی آب در ایران داشته باشیم و سوای راهحلهای سیاستگذارانه و کلان، توصیههایی را برای زندگی شخصی خودمان نیز یادآوری کنیم.
آب، یک نیاز و یک معضل جهانشمول
تقریبا ۷۰ درصد از سیاره زمین را آب تشکیل میدهد، اما آب شیرین، یعنی آبی که مینوشیم، با آن حمام میرویم و برای کشت زمینهای کشاورزی از آن استفاده میکنیم، به شدت کمیاب است. تنها ۳ درصد از آب موجود در کره زمین، آب شیرین است و البته دوسوم این آب شیرین هم در کوههای یخ به دام افتاده و غیر قابل استفاده به شمار میرود! پس عجیب نیست وقتی میگوییم ۱.۱ میلیارد نفر از جمعیت زمین به آب شرب دسترسی ندارند. کمبود آب باعث میشود مردم در معرض بیماریهای چون حصبه و وبا یا دیگر بیماریهایی قرار گیرند که آب نقش ناقل را در آنها بازی میکند. سالانه دو میلیون نفر که بیشتر آنها کودکاناند، در اثر این بیماریها جان خود را از دست میدهند. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، با استمرار روند کنونی، دوسوم مردم جهان تا سال ۲۰۲۵ برای تأمین آب با مشکل مواجه خواهند بود.
خشکسالی بحرانزا
ایران از خشکسالی و تبعات اجتماعی و اقتصادی آن رنج میبرد؛ جایی که تقاضای آب از دخایر آن پیشی گرفته است. ایران با یک بحران شدید و طولانیمدت آب و بیابانزایی که عامل خشکی دریاچهها و رودهای پرآب است، روبهرو است. در تیرماه سال ۱۳۹۷ وزیر کشور هشدار داد که معضل آب ایران در حال تبدیل به بحران اجتماعی بسیار بزرگی است و مهاجرت اقلیمی (مهاجرت مردمی که به علت تغییر ناگهانی یا درازمدت در محیط زیست و وارد شدن لطمه به رفاه و معیشتشان، مجبور به ترک خانه خود میشوند.) میتواند آینده ایران را به طور کامل تا ۵ سال آینده دچار تغییر کند.
براساس گزارش بانک جهانی، کاهش سالیانه منابع آبی ایران ۳.۶ برابر بیشتر از متوسط جهانی است. تا سال ۲۰۲۰، بیش از ۹۰ درصد از ۱۳۰ میلیارد متر مکعب منابع آبی کاسته خواهد شد و مصرف سرانه آب هر ایرانی به ۱۳۰۰ متر مکعب در سال خواهد رسید. بر اساس این گزارش ایران رتبه ۶۲ را از نظر منابع آبی در بین ۱۹۲ کشور جهان در اختیار دارد، اما با توجه به جمعیت کشور، از نظر سرانه منابع آب در رتبه ۱۲۳ قرار گرفته است. ایران با بارشی معادل یکسوم متوسط بارش دنیا و یکدوم متوسط بارش آسیا در یک منطقه خشک و کمآب جای دارد. چند سال پیش سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد که ۸۰ درصد تالابهای کشور خشک شده و تالابها در مناطق خشک و نیمهخشک شرایط بحرانی دارند.
تالابها در سکوت میمیرند
تالابها جزء پربارترین زیستگاهها و مأوایی برای تعداد زیادی از حیوانات، شامل پستانداران، پرندگان و ماهیها به شمار میروند. در همین تالابها برنج و دیگر محصولات کشاورزی کشت میشود. تقریبا نصف تالابهای زمین از سال ۱۹۰۰ تا به الآن از بین رفتهاند. همزمان با کم شدن منابع آب، مناظر طبیعی نیز از بین میروند. دریای آرال واقع در آسیای مرکزی یکی از چهار دریاچه بزرگ آب شیرین زمین بود، اما تنها در سه دهه این دریا مساحتی به اندازه دریاچه میشیگان را از دست داده است. این کاهش سطح آب باعث آلودگی محیط اطراف دریا و کمبود منابع غذایی و مرگ بسیاری از جانداران شده است.
ارزیابی آسیبپذیری تالابهای کشور که از سوی پروژه بینالمللی حفاظت از تالابهای ایران آغاز شده، نشان میدهد تقریبا تمامی تالابهای ایران درجه آسیبپذیری بالایی دارند. عیسی کلانتری، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، با اشاره به اینکه اکثر تالابهای کشور پس از انقلاب نابود شده، میگوید: «قبل از انقلاب همه تالابهای ما سالم بودند، به دلیل سیاستهای نادرست و رفتار نامناسب با طبیعت تالابهای ما بعد از انقلاب نابود شدهاند.»
براساس آمار رسمی، ایران ۲۸۰۰ تالاب دارد که به دلیل کمبود بارش، برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی، سدسازی و عدم مدیریت صحیح آب، عمده آنها در سالهای اخیر دچار کمآبی و یا خشک شدهاند:
آب، برق و دیگران
علاوه بر نابودی تالابها، بر اثر خشکسالی، شبکه برق ایران نیز با کمبود منابع تولیدی برقآبی مواجه شده و قطعیهای برق در ایران افزایش پیدا کرده است. همچنین کیفیت آب آشامیدنی در شهرها کاسته شده و دولت ناچار به بهرهبرداری بیشتر از منابع آب زیرزمینی، برای تأمین آب کشاورزی و آب آشامیدنی شده است.
زیر پایمان خالی میشود
در مقالهای که به تازگی در نشریه علمی Nature منتشر شده، سطوح آبهای زیرزمینی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. طبق دادههای بهدستآمده از این مقاله، آبهای زیرزمینی ایران از سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵ حدود ۷۴ کیلومتر مکعب کاهش یافته است. این مقدار ۱.۶ برابر ظرفیت دریاچه ارومیه (۴۶ کیلومتر مکعب در سال ۱۹۹۶) است؛ دریاچهای که بزرگترین دریاچه نمک در خاورمیانه و ششمین دریاچه نمک بزرگ زمین به شمار میرود. با اینکه در زمان این پژوهش تعداد بسیار محدودی از زیرحوضههای آبی با افزایش سطح آبهای زیرزمینی همراه بوده، تمام حوضههای اصلی آبی با درجاتی مختلف از کاهش آب روبهرو شده است. این درجات از ۲۰ تا ۲۶۰۰ درصد در طول یک بازه زمانی ۱۴ساله سنجیده شده است. بیشترین میزان تقلیل آب در حوضه دریاچه نمک مشاهده شده که آب بیشتر از ۲۶ درصد از مردم را تأمین میکند. این حوضه نزدیک به ۲۰ کیلومتر مربع کاهش آب داشته است. این تقلیل آب حدودا ۸۱ درصد کاهش آب در کل آمریکا را شامل میشود. حوضه طشک بختگان که آب ۳.۵ درصد از جمعیت را تأمین میکند، بیشترین کاهش نسبی را داشته که حدود ۲۶۰۰ درصد برآورد میشود. همچنین کمترین میزان تقلیل در حوضه هراز-قرهسو (۰.۰۱ کیلومتر مربع تقلیل حجم آب و ۲۰ درصد کاهش آب های زیرزمینی) دیده شده است. براساس این دادههای بهدستآمده در مقیاس کشوری، ذخایر آب زیرزمینی ایران با کاهش ۵.۲۵ کیلومتر مکعب در سال از سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۱۵ دچار تخلیه تدریجی شده است.
در ادامه این دادههای بهدستآمده و بررسیهای انجامشده، نتیجهگیری شده که ایران باید منابع آب زیرزمینی موجود را تحت محافظتهای شدیدی قرار دهد یا اینکه سرانجام افزایش روزانه تقاضای آب را در مقابل کمبود آن بپذیرد. این محافظت ملزم به استراتژیهای مدیریتی برای برقراری تعادل بین عرضه و تقاضای آب در مقیاس حوضه و زیرحوضهایست.
جنگ بر سر آب
مقالهای که به تازگی منتشر شده، تصویر آزاردهندهای از آیندهای نزدیک ترسیم میکند که در آن مردم بر سر دسترسی به آب با یکدیگر میجنگند. این جنگهای آبی بهظاهر آخرالزمانی میتواند بر اثر تغییرات اقلیمی و افزایش جمعیت پدید آید و در صورتی که قدم های جدی برای جلوگیری از این بحرانها برداشته نشود، به زودی به وقوع خواهد پیوست. این پژوهش که از سوی European Commission’s Joint Research Centre انجام شده، نشان میدهد که تأثیرات تغییر اقلیمی با افزایش روزافزون نیاز مردم ادغام خواهد شد و رقابتی شدید بر سر منابع کمیاب آب به وجود خواهد آمد. این موضوع میتواند منجر به بیثباتی منطقهای و ناآرامیهای اجتماعی شود.
چقدر احتمال دارد تا جنگهای آبی به وقوع بپیوندند؟ محققان در ۵۰ تا ۱۰۰ سال آینده احتمال چنین جنگهایی را ۷۵ تا ۹۵ درصد تخمین زدهاند. شدت این جنگها چقدر فاجعهآمیز خواهد بود؟ باید دید!
آب، عامل اختلاف
امروزه در مناطق مختلف جهان درگیریهایی بر سر منابع آبی شکل گرفته است:
آب عامل اصلی تأثیرگذار بر درگیری بین اسرائیل و فلسطین نیست، اما یکی از موارد برجسته محسوب میشود. حق کنترل آب منجر به جنگ آب بین سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۶۷ شد. پس از پایان جنگ و پس از اشغال کرانه باختری و نوار غزه، اسرائیل ادعا کرد که مالکیت تمام منابع آبی را دارد. اکنون فلسطین قبل از انجام هرگونه فعالیت یا ایجاد زیرساخت های مربوط به منابع آب مجبور است از ارتش اسرائیل مجوز دریافت کند. اگرچه آب باعث درگیری عمومی بین این کشورها نشد، اما اسرائیل از این فرصت استفاده کرد و اهداف اصلی را برای کنترل منابع آب به نفع خود در دست گرفت. اسرائیل شروع به استفاده از آب به عنوان وسیلهای برای آسیب رساندن به رقیب خود کرده است؛ برای مثال، خط لولهای را که آب آشامیدنی را به خانوادههای فلسطینی در دره رود اردن انتقال میداد، تخریب کرد.
درگیریهای مسلحانه که از اوایل سال ۲۰۱۱ آغاز شد، با کشتن بیش از ۳۰۰ هزار نفر، این کشور را ویران کرده است. اسرائیل باید منابع آبی را که به رود اردن و سفرههای زیرزمینی آب غزه و کرانه باختری میریزد، کنترل کند، زیرا میزان بارندگی در منطقه بسیار کم است. از سال ۲۰۱۵، طرفهای درگیری از دسترسی به آب آشامیدنی به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف نظامی و سیاسی خود استفاده میکنند. بمباران تصفیهخانه الخفسه، خسارات وارد به ایستگاه پمپاژ باب النیراب، هر دو در آلپو، و بمباران منبع رودخانه بارادا از سوی ارتش سوریه در اوایل سال ۲۰۱۷، یکی از منابع اصلی آب برای دمشق و همچنین قطع منابع در منطقه وادی بارادا از دسامبر ۲۰۱۶، میلیونها نفر در سوریه را بدون آب گذاشت و حدود ۸۰ درصد از منابع آب را آلوده کرد.
با وجود اینکه هر دو طرف در سال ۲۰۱۷ به توافق رسیدند تا منبع تأمین آب دمشق را ترمیم کنند، دولت و شورشیان هر دو اتهامات مربوط به اقدامات خرابکارانه علیه سیستمهای آبرسانی را مطرح میکنند؛ چیزی که سازمان ملل متحد آن را جرم جنگی میداند. اوضاع به جایی رسیده که سازمان ملل متحد رژیم سوریه را به بمباران عمدی منابع آب در منطقه واسی بارادا در دسامبر ۲۰۱۶ متهم کرد. به نظر میرسد آتشبس هنوز دور است، بنابراین بحران آب در سوریه همچنان مسئلهساز خواهد شد و با اینکه دو ماه پس از تعلیق، آبرسانی به آلپو از سر گرفته شد، منابع آب همچنان در هسته اصلی درگیری در سوریه قرار دارند.
منابع ناکافی، مدیریت ناکارآمد
کمبود آب از سوی دو پدیده همگرا هدایت میشود: افزایش استفاده از آب شیرین و کاهش منابع آب شیرین قابل استفاده.
کمبود آب میتواند نتیجه دو مکانیسم باشد: کمبود آب فیزیکی (مطلق) و کمبود آب اقتصادی. کمبود آب فیزیکی به علت منابع ناکافی آب طبیعی برای تأمین تقاضای یک منطقه به وجود میآید و کمبود آب اقتصادی در نتیجه مدیریت ضعیف منابع آبی.
براساس برنامه توسعه سازمان ملل متحد، اکثر کشورها یا مناطق دارای آب کافی برای تأمین نیازهای خانگی، صنعتی، کشاورزی و زیست محیطی هستند، اما فاقد امکاناتی هستند تا آن را به روشی در دسترس عموم قرار دهند.
چرا کم داریم؟
بحران آب در ایران تحت تأثیر سه عاملِ عمده است:
وابستگی کشاورزی به منابع آبهای زیرزمینی
در حالی که متوسط میزان بارندگی سالانه در جهان ۸۳۱ میلیمتر است، میزان بارندگی در منطقه خاورمیانه و ایران به ترتیب ۲۱۷ و ۲۲۸ میلیمتر بوده که کمتر از یک سوم متوسط بارندگی جهان به شمار میرود. بررسی وضعیت مصرف آب به تفکیک بخشهای اصلی نشان میدهد که در بیشتر مناطق جهان (بهجز قاره اروپا و آمریکا) بخش کشاورزی بیشترین سهم آب مصرفی را به خود اختصاص میدهد. سهم آب مصرفشده در بخش کشاورزی در منطقه خاورمیانه و قاره آفریقا به ترتیب ۸۴ و ۸۲ درصد است و در ایران ۹۲ درصد آب مصرفی در بخش کشاورزی به کار میرود.
بررسی وضعیت زمینهای کشاورزی تجهیزشده برای آبیاری در جهان در چهار دهه گذشته نشان میدهد که سطح این زمینها بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۹ به طور متوسط از رشد سالانه ۱.۴ درصدی برخوردار بوده است. بالاترین رشد سالانه به خاورمیانه و اقیانوسیه به ترتیب با ۲.۱ و ۱.۸ درصد اختصاص دارد. در دوره مورد بررسی زمینهای کشاورزی تجهیزشده برای آبیاری در ایران با رشد سالانه ۱.۴درصدی از ۵.۲ میلیون هکتار در سال ۱۹۷۰ به ۹.۱ میلیون هکتار در سال ۲۰۰۹ افزایش یافته است. در حالی که میزان وابستگی زمینهای کشاورزی تجهیزشده برای آبیاری، به منابع آب زیرزمینی به طور متوسط در دنیا ۳۷.۸ درصد است، ضریب یادشده در منطقه خاورمیانه ۴۶.۲ درصد و به طور خاص در کشور ایران برابر ۶۲.۱ درصد است. این موضوع، تأییدی بر سهم بالای بخش کشاورزی از مصرف آبهای زیرزمینی در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر و حتی منطقه خاورمیانه است.
تقلیل بارندگی در مقایسه با روند بلندمدت
کشور ایران به دلیل قرارگرفتن در کمربند خشک و نیمهخشک جهان در زمره کشورهای با محدودیت منابع آب قلمداد میشود. بررسی وضعیت بارندگی در کشور در ۵ دهه گذشته نشان میدهد که روند بلندمدت بارندگی نزولی بوده و حجم بارندگی در سالهای اخیر نسبت به گذشته با کاهش همراه بوده است. افت بارندگی سبب شده که حجم آب موجود در مخازن سدها تنها ۳۸ درصد از کل مخازن را در برگیرد.
بهرهبرداری بیرویه و افت منابع آبهای زیرزمینی
در سالهای اخیر، افزایش بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی، خسارتهای غیرقابل جبرانی بر منابع آب زیرزمینی کشور وارد آورده است. برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی باعث افزایش سفرههای آب شور و شور شدن منابع آب شیرین در نقاط مختلف کشور شده است. تداوم افت بارندگی در کشور در مقایسه با روند بلندمدت و بهرهبرداری نادرست از منابع آب کشور، بهویژه در بخش کشاورزی سبب شده که در چند دهه گذشته سطح آب سفرههای زیرزمینی کشور حدود ۱۸ متر کاهش یابد.
نبود مدیریت کارآمد چاههای کشور
مجموع چاههای مجاز تا پایان سال ۱۳۹۱ شامل ۴۵۵ هزار حلقه بوده که میزان استخراج آب در سال ۱۳۹۱ برابر ۴۹.۸ میلیارد مترمکعب گزارش شده است. به ترتیب، ۸۶.۱ و ۸۵.۸ درصد از این حلقه چاهها و استخراج به بخش کشاورزی اختصاص دارد. علاوه بر چاههای مجاز، بنا به برآوردهای غیررسمی حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز در کشور وجود دارد که به صورت غیرقانونی از منابع آبهای زیرزمینی بهرهبرداری میکنند.
توزیع نامتقارن منطقهای منابع آب و بارندگی در کشور
موقعیت رشتهکوههای زاگرس و البرز سبب شده که ۷۰ درصد بارندگی تنها در ۲۵ درصد از مساحت کشور وجود داشته باشد. از یک سو، نیمی از مساحت کشور به حوضه آبریز مرکزی اختصاص داشته که تنها یک سوم از کل منابع آب تجدیدپذیر در آن واقع است و از سوی دیگر، حدود نیمی از منابع آب تجدیدپذیر ایران در حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان قرار دارد که یکچهارم از مساحت کشور را پوشش میدهد.
مهار آبهای سطحی از طریق ایجاد سد
مهار آبهای سطحی از طریق ایجاد سد و سرمایهگذاری گسترده در این زمینه، بدون توجه کافی به ملاحظات فنی، اقتصادی و زیستمحیطی و نبود هماهنگی طرحهای مکمل بهرهبرداری، از چالش های دیگر مدیریت منابع آب در کشور است. تجربه بحران دریاچه ارومیه که بخش قابل توجهی از آن ناشی از احداث سدها در بخشهای بالادستی این دریاچه بود، از جمله مشکلات حوزه آب است.
پدیده های طبیعی خشکسالی
محدودیت ذاتی منابع آب، زمینه را برای بروز خشکسالیهای شدید در بخشهایی از کشور بیشتر کرده است. خشکسالی پدیدهای غیرطبیعی نیست، اما ابعاد و اثرات تخریبی آن به نسبت شدت و موقعیت جغرافیایی متفاوت است. وقوع پدیدههای خشکسالی به صورت ادواری زمینه آسیبپذیری بیشتر کشور از منابع آب را فراهم میکند.
انتشار پسابهای صنعتی، کشاورزی و شهری
در کنار کاهش کمیت منابع آب، انتشار پسابهای صنعتی، کشاورزی و شهری نیز از عوامل دیگر تهدیدکننده منابع محدود آب در کشور محسوب میشود. هرچند در دو دهه گذشته اقدامات قابل توجهی برای تصفیه پسابهای شهری و صنعتی صورت گرفته، اما با توجه به افزایش جمعیت کشور، گسترش شهرنشینی و توسعه فعالیتهای صنعتی و کشاورزی شتاب بخشیدن به این اقدامات ضروری است.
رشد جمعیت و افزایش تقاضا برای منابع آب کشور
رشد جمعیت کشور در دهههای گذشته، در کنار بهبود شاخصهای اقتصادی و رفاهی کشور سبب افزایش مصرف آب در بخشهای مختلف، شامل کشاورزی، شرب و صنعتی شده است. با توجه به تداوم افزایش جمعیت در سالهای آتی، رشد مصرف آب اجتنابناپذیر خواهد بود. تحت تأثیر مشکلات ساختاری حاکم بر بخش کشاورزی (نظام خردهمالکی، سطح سواد پایین کشاورزان، تشکیل نشدن سرمایه ثابت ناخالص کافی و مولد و تداوم شرایط خشکسالی در سالهای اخیر)، رشد جمعیت کشور و افزایش مصرف مواد غذایی به رغم فشار به منابع طبیعی بهویژه منابع آبهای زیرزمینی کشور، ضریب خودکفایی بهویژه در محصولات زراعی شامل غلات و دانههای روغنی در شرایط مناسبی قرار ندارد.
هامونی که قربانی اختلاف شد
طبق گزارش پایگاه خبری دیدهبان محیط زیست و حیات وحش ایران، روزگاری دشت سیستان انبار غله ایران بود، ولی اکنون جز خشکی و ویرانی چیزی در آن مشاهده نمیشود. دلیل اصلی این ویرانی، بستن رود هیرمند از سوی کشور افغانستان است. دولت افغانستان علیرغم معاهدات بین دو کشور، از جمله قرارداد گلداسمیت و معاهده ۱۳۱۵ که تقسیم ۵۰ به ۵۰ آب هیرمند را مقرر مینمود و قرارداد ۱۳۵۱ که مقرر میداشت حقابه ایران از هیرمند ۲۶ متر مکعب در ثانیه باشد، به تعهدات خود پایبند نبوده و با شیوههای مختلف مانع از رسیدن آب به سمت ایران و دریاچه هامونی شده که زمانی منبع غذایی مردمان سیستان و حتی مردم ایران بوده است.
این وضعیت علاوه بر خشکسالی و فاجعه زیستمحیطی، موجب انتشار گسترده گردوغبار و آواره شدن دهها هزار سیستانی و کوچ اجباری آنان به دیگر مناطق ایران در دهه ۱۳۵۰ شد. رود هیرمند و شعب اصلی آن از کوههای مرکزی افغانستان (کوههای هندوکش) سرچشمه میگیرد و در نهایت به دریاچه هامون میریزد.
در سال ۱۸۹۶ به علت جاری شدن سیلابهای شدید، رود هیرمند از مجرای اصلی خود که قسمتی از مرز بین دو کشور را مشخص میکرد، به سمت مغرب انحراف یافت و قسمت اعظم آب هیرمند از مجرای دیگر وارد دریاچه هیرمند شد و به دنبال آن کمآبی و نیز بروز خشکسالی در سال ۱۹۰۲ بر شدت اختلاف بین دو دولت ایران و افغانستان افزود و باعث شد که طرفین موضوع را به حکمیت دولت انگلیس ارجاع دهند.
در سال ۱۹۰۵ انگلیسیها هیئتی را به سرپرستی ماکماهون به منطقه فرستادند و طی آن قراردادی تنظیم شد که سهم ایران را از آب هیرمند به یکسوم کاهش داد. این در حالی بود که در قرارداد گلداسمیت، سهم آب ایران از آب رود هیرمند ۵۰ درصد قید شده بود. دولت ایران از قبول معاهده خودداری ورزید و دلایل خود را درخصوص عدم قبول رأی حکمیت طی اعتراضی کتبی به سفارت انگلستان تسلیم کرد. دولت انگلستان نیز به رغم اعتراض کتبی ایران، مسئله را تعقیب نکرد و موضوع عملا مسکوت ماند.
به دلیل طولانی شدن مذاکرات و به منظور اجتناب از گسترش اختلاف و برای سروسامان یافتن موضوع تقسیم آب هیرمند، در سال ۱۳۱۵ پروتکل موقتی بین طرفین منعقد شد که به موجب آن، آب در بند کمالخان به صورت مساوی (یعنی ۵۰ درصد سهم افغانستان و ۵۰ درصد سهم ایران) تقسیم شود. در قرارداد ۱۳۱۷ دو دولت توافق کردند که از بند کمالخان به بعد، آب به صورت مساوی تقسیم شود و برای اینکه از روستای چهار برجک تا بند کمالخان، اضافه بر مقدار آبی که فعلا برده میشود مصرف نشود، دولت افغانستان تعهد کرد در فاصله مزبور علاوه بر انهاری که جاری بوده و هست، نهر دیگری احداث و حتی تعمیر نکند. عدم پایبندی دولت افغانستان به این قرارداد موجب شد که مشکل کمآبی در سیستان همچنان افزایش یابد. این مشکل بهخصوص با حفر نهر بقرا و سراج در خاک افغانستان که مخالف حکمیت گلداسمیت و قرارداد ۱۳۱۷ بود، افزایش یافت.
در طول این سالها ایران مجددا تلاش کرده مذاکراتی را با دولت افغانستان آغاز کند ولی این مذاکرات هیچگاه به نتیجه مثبتی نینجامید، حتی در سال ۱۳۲۶ افغانستان کمآبی هیرمند را دستاویزی قرار داد و تمامی آب باقیمانده را نیز به سوی زمینهای خود برگرداند، به گونهای که ساکنان سیستان از نظر آب آشامیدنی نیز در تنگنا قرار گرفتند. طبق قرارداد ۱۳۵۱ حقابه ایران برابر ۲۶ متر مکعب در ثانیه در نظر گرفته شده و مقرر گردید تأسیساتی با توافق دو کشور بر روی رودخانه احداث شود و افغانستان تأمین حقابه ایران را تضمین کرد. این قرارداد با یک معاهده در خصوص آب هیرمند و دو پروتکل در تاریخ ۲۲ اسفندماه ۱۳۵۱ توافق شد و به امضای طرفین رسید. در تیرماه سال ۱۳۵۲ در اثر کودتا، رژیم پادشاهی افغانستان به جمهوری تغییر یافت و در نهایت در خردادماه ۱۳۵۶ دولت جمهوری افغانستان نیز این معاهده را لازمالاجرا اعلام کرد. در دوره طالبان مسیر رود هیرمند به روی ایران بسته شد. پس از سقوط طالبان با وجود تغییر حکومت در افغانستان، هیرمند همچنان بسته نگه داشته شده و این در حالیست که منطقه سیستان ایران برای چندین سال متوالی با کمبود شدید منابع آب و وضعیت خشکسالی روبهرو است.
طی مذاکراتی که در طی سالهای اخیر بین مقامات دو کشور صورت گرفته، دولت ایران خواستار اجرای دوباره قرارداد سال ۱۳۵۱ است که به درستی از سوی مقامات کشور افغانستان اجرا نمیشود و عملا دولت ایران حتی به حقوق مندرج در این معاهده نیز دست نمییابد، درحالی که حجم آب پشت سد کجکی (سدی که روی رود هیرمند در افغانستان بسته شده) حدود ۱/۵ تا ۲/۵ میلیارد مترمکعب تخمین زده میشود.
کورسوهای امید
با توجه به محدودیت منابع آب تجدیدپذیر و در دسترس کشور، ضروریست برای تأمین بخشی از نیازها، منابع آب جدید جستوجو شود. منابع آب غیرمتعارف پتانسیل مناسبی برای این منظور است. در صورت برنامهریزی مناسب و بهرهبرداری از این پتانسیل برای مصارفی که امکان استفاده از این آبها را دارند، میتوان تا حدی از فشار واردشده بر منابع آب تجدیدشونده کشور کاست. توسعه دفع بهداشتی فاضلاب شهری و روستایی از طریق شبکههای عمومی و بهرهبرداری از منابع آب حاصل از آن در امور کشاورزی، اقدامی ضروریست که باید تسریع شود. همچنین باید تلاش شود تا نگرش عمومی نسبت به آب تغییر یافته و به آب به عنوان کالای اقتصادی در معادلات توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد.
منابع آبهای زیرزمینی از حساسیت فوقالعادهای برخوردار است که متأسفانه مورد استفاده بیرویه قرار میگیرد. بنابراین لازم است منابع آب زیرزمینی بهطور جدیتر مدیریت شده و بر نحوه مصرف آن نظارت بیشتری شود. به عنوان مهمترین اقدام در گام نخست باید تمام چاههای آب در کشور دارای شمارشگر شده و در گام بعد درخصوص سهمیهبندی و قیمتگذاری اقتصادی منابع آب زیرزمینی اقدام جدیتری به عمل آید.
از دست ما چه برمیآید؟
اجازه ندهید که مصرف آب شما از حد خارج شود. در صورتی که زمانی که مسواک میزنید شیر آب را ببندید، دقیقهای ۶ لیتر آب حفظ میشود. شیرهایی را که نشتی میدهد درست کنید و جلوی هدر رفتن ۶۰ لیتر آب در هفته را بگیرید.
هر دقیقه که در حمام شیر آب را باز میگذارید ۱۷ لیتر آب به هدر میرود. روی موبایل خود زمانسنجی قرار دهید تا زمان حمام کردن خود را کنترل کنید. حایگزینی سردوش حمام با یک سردوش کارآمد به شما این امکان را میدهد تا با آب کمتری استحمام کنید، به این معنی که در مصرف آب صرفهجویی میکنید و قبضهای خود را کاهش میدهید.
یکبار شستن لباسها در ماشین لباسشویی پرشده نسبت به ۲ بار شستن لباسها در ماشین لباسشویی نیمهپر، آب و انرژی کمتری مصرف میکند. این به معنای قبضهای کمتر هم خواهد بود.
برای تولید غلات صبحانه، میوه و سایر مواد غذایی آب زیادی مصرف میشود.
در اوایل صبح یا پایان روز به گیاهان فضای باز آب دهید تا بخار آب در برابر نور خورشید و گرما متوقف شود. خاک را آبیاری کنید تا مایع مستقیما به ریشهها، در محل مورد نیاز برسد. در اوج گرما و روزهای گرم تابستان، حیوانات نیز به آب احتیاج دارند. به جای اینکه چمن خود را آبیاری کنید ، ظرفی پر از آب را کنار پیادهرو یا حیاط خود بگذارید تا پرندگان و گربهها از آن بنوشند. زنبورهای تشنه و سایر حشرات به بشقاب یا کاسهای نیاز دارند که آب و سنگ در آن باشد.
ماشین ظرفشویی دارید؟ هربار که آن را روشن کردید، کاملا آن را پر کنید تا آب کمتری نسبت به شستن ظروف با دست مصرف کنید. حتی میتوانید در صورت نداشتن ماشین ظرفشویی سینک را پر از آب کرده و دریچه آن را بسته و ظروف را در آن بشویید.
پرورش حیوانات برای گوشت و لبنیات و برداشت محصولاتی مانند آووکادو در مقیاس وسیع و ناپایدار به طرز باورنکردنی هدردهنده آب است. با کاهش گوشت و لبنیات و خوردن سبزیجات فصلی به صرفهجویی در مصرف آب کمک خواهید کرد. شما همچنین به محافظت از آبوهوا کمک میکنید، چرا که صنایع گوشت و لبنیات سهم بزرگی در گرم شدن کره زمین دارند.
غذای خود را بخارپز کنید تا مصرف آب کاهش یابد و مواد مغذی طبیعی بیشتری در آن حفظ شود. اگر آنها را در آب جوش پختید، سعی کنید از آب باقیمانده به عنوان آب موردنیاز برای سوپهایتان استفاده کنید، یا بگذارید خنک شود و از آن برای آبیاری گیاهان استفاده کنید.
فراموش نکنید که این یک معضل جهانی است و در صورتی که به طور جدی و سریع دست به کار نشویم، همه ما را گریبانگیر خود میکند. هر یک از ما در جامعه به عنوان یک فرد مصرفکننده باید مصرف خود را کاهش دهد و درست مصرف کند و راههای مصرف درست و کم را به بقیه افراد منتقل کند. همچنین با افزایش آگاهی و اطلاعرسانی درباره این بحران میتوانیم توجه دولت نسبت به این موضوع را جلب کنیم تا راهکارهایی جدی برای این معضل پیدا کنند.
منابع:
[۱]: چالشها و پیامدهای داخلی و منطقهای بحران آب در ایران/ نفت ما
[۲]: تالابهای ایران در برزخ خشکسالی/ بیبیسی فارسی
[۳]: Anthropogenic drought dominates groundwater depletion in Iran/ Nature
[۴]: A war over water, a not so distant dystopian future/ smartwatermagazine
[۵]: تحلیل وضعیت بحران آب در کشور و الزامات مدیریت آن
[۶]: خشکی کامل هامون و بیابانی به نام سیستان/ پایگاه خبری دیدهبان محیط زیست و حیات وحش ایران
[۷]: ۲۵ ways to save water/ Volusia Country FLORIDA
[۸]: ۱۳ best ways to save water/ Friends of the Earth