«میذاشتی دخترت بزرگتر میشد بعد درس را ادامه میدادی!
مثل همیشه چند دقیقه دیر به کلاس رسیدم
باید مطمئن میشدم دخترم کاملاً سرگرم شده تا بتوانم او را دو ساعتی به دوستم بسپارم و باعجله راهی کلاس شوم. استاد آزمایشگاه که با هم دوست بودیم با شوخی به پشتم زد و گفت: میذاشتی دخترت بزرگتر میشد و میرفت مدرسه بعد درس را ادامه میدادی! من که میدونستم این سوالی نیست که تازه به ذهنش اومده و چند وقتی هست میخواست بپرسه ولی روش نمیشد ازش پرسیدم شما چندتا بچهاید گفت ۴ تا گفتم خداروشکر ولی ما دوتا بودیم بچههای سالهای کنترل جمعیت همیشه دلمان میخواست بیشتر باشیم چه آن سالها که بچه بودیم دلمان میخواست بیشتر بودیم تا جمع گرمتری داشته باشیم چه الان که ازدواج کردهایم و از پدر و مادرمان دوریم نمیخوام بچه هام مثل ما کم بشن اگه بخوام برای هرکدوم هفت سال صبر کنم میدونی کی دوباره باید برگردم دانشگاه؟»
مشتی نمونه خروار
این دوستم اولین نفری نبود که این سؤالهایی که مطرح شد را داشت؛ بارها افراد مختلف این سؤال را پرسیده بودند، بعضیشان گله میکردند و بعضیها هم ترجیح میدادند چیزی درباره این موضوعات به کسی نگویند. بارها مادران دانشجویی را دیدهام که دلشان لکزده صبحها خودشان به فرزندانشان صبحانه دهند؛ یا مثلاً دلشان لکزده مثل خانمهای خانهدار آزادی عمل در بسیاری از کارها داشته باشند و برای تربیت و رشد فرزندانشان زمان بیشتری در اختیار داشته باشند.
همچنین زنان خانهدار فراوانی را دیدهام که دوست داشتند در کنار خانهداری فعالیت اجتماعی بیشتری داشتند. یعنی دو گروه متفاوت ولی هر دو ناراضی از وضعیت خودشان. همیشه با خودم فکر میکردم نمیشود خانمها در هر دو بعد خانه و اجتماع با رضایت و کیفیت زیست کنند؟ فکر میکنم اگر زیرساختهای جامعه طور دیگری تعریف شده بود که فعالیت اجتماعی زن (کار، تحصیل و...) با لحاظ ویژگیهای زنانه میپذیرفت هرگز این سؤال مطرح نمیشد.
سخت و سختتر
زنی که کارمند است یا دانشجو یا هر فعالیت اجتماعی دیگر وقتی به خانه میرسد، بر خلاف همسرش، تازه باید کارهای مربوط به رسیدگی خانه و فرزندان را شروع کند. چه عیبی دارد زنی که کارمند است ساعتها و حتی روزهای کمتری کار کند و حقوق کمتری هم بگیرد؛ اما در ازای آن، فرصت بیشتری برای رسیدگی به کارهای داخل منزل داشته باشد؟ یا چه ایرادی دارد مادری که دانشجو است، بتواند واحدهای کمتری اخذ کند تا کیفیت تحصیلی و مادریاش مانند گذشته بماند و آسیبی به آن وارد نشود؟
تغییر لازم است
فکر میکنم تغییر برخی ساختارهای اجتماعی که کپی شده غربی در کشورمان است آرامش روانی بیشتری برای زنان و مشارکت بیشتری برای جوانان به ارمغان بیاورد.
ما دانشجویان مادر فکر میکنیم و معتقدیم که اصلاح برخی ساختارها و رفع برخی چالشهایی که هرروز با آنها روبرو هستیم، میتواند مسیر را برای تحصیل موفق در دانشگاه همزمان با مادری باکیفیت هموارتر کند که در ادامه سعی میکنم به این موارد بهطور مختصر اشاره کنم.
1. چالش اول از جنس فرهنگ است و درکی که فضای علمی و اساتید از دانشجو-مادر باید داشته باشند را نشانه میگیرد. فرهنگی که میداند اگرچه دانشجویی که مادر شده، فرصت کمتری در طول روز نسبت به سایر دانشجوها دارد، اما اینطور نیست که در طول روز اصلاً فرصتی برای خودش نداشته باشد تا مجبور شود به توصیه بعضی از اساتید تحصیل را چند سال کنار بگذارد و درعینحال میپذیرد که مادر - دانشجو فرصت کمتری در طول هر روز دارد و طبیعی است که برای حفظ کیفیت تحصیل چندترمی را باید با سرعت کمتری نسبت به سایر دانشجویان به تحصیلش ادامه دهد و احتمالاً قید روند جاری و مرسوم تحصیلی را خواهد زد و نباید این موضوع را امری عجیب و بد تلقی کرد.
2. مورد دوم چالش آموزشی است. فرصت کمتر مادرها نسبت به دانشجوهای عادی، مستلزم همکاری آموزشی دانشگاههاست. چگونه پروژهای را که قرار است همه دانشجوها در دو هفته انجام داده و ارائه دهند، مادری با فرصت روزانه خیلی کمتر از سایر دانشجان هم باید در همان دو هفته تمام کند؟ غیر از این است که یا باید از کیفیت پروژه کم کند یا از فرصت لازم که باید برای فرزندش بگذارد کم کرده تا بتواند خودش را برساند؟
ما دانشجو-مادران عقیده داریم کیفیت علمی بر سرعت ترجیح دارد. مادران باید بتوانند واحد کمتری در طول ترم اخذ کنند و یا اینکه در صورت اخذ تعداد واحد یکسان با سایر دانشجوها فرصت بیشتری برای گذراندن دروس داشته باشند. راهحل مناسبی که حفظ کیفیت تحصیل مادران همراه با آرامش روانی خوشان و فرزندانشان را به همراه خواهد داشت.
3. برای نگهداری از بچهها در ساعت کلاس مادر و یا سایر ساعتهای پژوهشی نیاز به مهدکودک ضرورتی انکارنشدنی است. موضوعی که دانشگاههای فراوانی در داخل و خارج از کشور به آن اندیشیدهاند؛ ولی متأسفانه دانشگاه شریف اگر بخواهیم بهصراحت بگوییم اشک مادرها را در این مورد درآورده است. مادرها نیاز به مهدکودکی دارند که از جهت زمان پذیرش فرزندان منعطف باشد و هزینهاش هم برای مادران دانشجو مناسب باشد. کمتر از دو سال است که مهد دانشگاه شروع به کارکرده است؛ ولی آمار 3 از 60 (یعنی 3 نفر از استفادهکنندگان دانشجو و 57 نفر پذیرش آزاد) گویای وضعیت فعلی مهد است که استقبال بسیار کم دانشجو را نشان میدهد و با نشستن پای حرف هر مادری که روزی گذرش به آنجا افتاده باشد قابل درک است.
4. تابهحال با خودتان فکر کردهاید که چرا دانشجویان برای مطالعه به سالن مطالعه در کتابخانه مرکزی یا سایر سالنهای سطح دانشگاه و دانشکدهها میروند؟ به همان دلیل، مادر دانشجو هم نیاز به سالن مطالعه مخصوص به خود را دارد. فضای منزل شخصی یا خوابگاه متاهلین، آنهم با حضور فرزند، همیشه برای مطالعه مادران مناسب نیست و مادر نیز نیاز به فضایی برای تمرکز بر کارهای علمی - پژوهشیاش دارد تا بتواند در آن به امور تحصیلی پرداخته و روند جاری پژوهش و آموزش خود را حفظ کند؛ اما از آنجایی که در سالهای ابتدایی رشد فرزند حضور هر مادر در کنار او بسیار حیاتی است تا به نیازهای اولیه وی پاسخ دهد و نمیتواند او را از خود جدا کند، فضای مطالعهای برای مادرها مناسب است که بتوانند در کنارش، فضای بازی و نگهداری فرزندان را هم فراهم داشته و از این نظر با مشکل خاصی مواجه نشوند. شاید چیزی به نام سالن مطالعه مادر و کودک.
5. مادری که بچه در بغل دارد و همزمان مجبور است کیف لپتاپ و لوازم کودکش را به دوش بکشد را تصور کنید! صحنهای که بارها از دوستانم دیدهام و خودم نیز آن را تجربه کردهام و خستگی و آسیبهای جسمی زیادی را برای هرکدام از این افراد به همراه دارد؛ در این وضعیت، امکان حضور با ماشین در دانشگاه برای دانشجو-مادران دارای فرزند خردسال که ناچار بر حضور فرزند خردسال در سالهای اول هستند، تا حد زیادی میتواند لااقل کمی از خستگیهای جسمی روزانه در کنار خستگیهای روحی مادر - دانشجو کم کند.
امید است که با رفع چالشهای مادران دانشجو که بخش خوبی از آنها در این متن مرور شد، هم تابوهای ذهنی برخی دانشجویان که فرصت مادر شدن را به دلایل تحصیلی از خود گرفتهاند بشکند و همچنین پتانسیل مادران با استعدادی که روزی دانشجو بودند و اکنون به دلیل مادری از ادامه تحصیل صرف نظرکردهاند یا بهسختی این روند را ادامه میدهند را به کاروان پیشرفت کشور برگرداند و از ظرفیت آنها نیز در این مسیر بیشتر از قبل و به خوبی استفاده شود.