پیرزنهای فامیل همیشه میگفتند «از چیزی که میترسی سرت میآید». صادق دانستن این گزاره جهانبینی عجیبی میطلبد. با این حال طور دیگری هم میشود آن را فهم کرد: «زیادی که نگران چیزی باشی، خودت همان بلا را سر خودت میآوری». البته که یک قانون کلی نیست اما خیلیهامان این کار را با خودمان کردهایم. پدری که نگران خطا و کجراهه رفتن فرزند است، آنقدر به او سخت میگیرد که فرزند را به بیراهه هل میدهد. داستانی را که برای ابراهیم، کوروش، موسی و چند تایی دیگر در تاریخ روایت شده ببینید. سلطان که پیشبینی تولد دشمنش را شنیده شروع به کشتن همه نوزادهای پسر میکند. به نظرتان همین یک کار آن چند پسر زنده مانده را به رهبران قیام آینده بدل نمیکند؟
ترس و نگرانی از حرکتهای امنیتی همیشه با حاکمان هست. ترس بیراهی هم نیست. دنیای ما آنقدرها هم اخلاقی و گفتمانی نیست. حالا برای مقابله با این نگرانی چه باید کرد؟ اگر از امنیتی شدن اعتراض چند کارگر، چند کشاورز، ساکنان شهری کوچک که بیآب ماندهاند و چند جمع دیگر نگراناید چه باید بکنید؟ یک راه این است که طوری هستههای احتمالی را در نطفه خفه کنید که مجالی برای رشد نیابند. حالا اگر یکی دو تا به چندده بدل شد، چه طور؟ برخورد قاطع با جمعهایی که در چشم مردم چند نفر معترض ساده بیگناهاند همه چیز را حل خواهد کرد؟ چشم فتنه کور شده؟ فرض کنیم در میان معترضین به بیآبی چند نفری هم تند رفتهاند، اعمال زور اینجا نشان اقتدار است؟
سابقه سازمانهای امنیتی در ایران به ساواک باز میگردد. سازمانی که ساختار و سیاستهایش برای نبرد با گروههای مبارز طراحی شده بود. در کار خودش هم انصافا موفق بود. تقویم خورشیدی به ۱۳۵۲ نرسیده میدان مبارزه گروههای چپ و مسلمان بندهای اوین و قصر بود. با این همه ساواک برای مقابله با هستههای انقلاب اسلامی که منبر و مسجد و هیئت بودند به هیچ کار نیامد. ساواک برای این کار ساخته نشده بود. تجربه اولی هم که امنیتیهای بعد از انقلاب را شکل داد، مقابله با امثال پیکار، فدایی اقلیت و سازمان مجاهدین خلق بود. این که تجربه ساواک چه قدر در دهه شصت به کار آمد بحث جدایی است اما فهم حاکمان از امنیت در مقابله با این گروهها و از همه مهمتر سازمان مجاهدین خلق شکل گرفت؛ فهمی که انگار در روزهای دهه ۹۰ دیگر کارا نیست.
پدر سختگیر هنوز به جهان از پنجره دیروز نگاه میکند و راهحلهای دیروزی دارد. پدر در میانه میدان نزاع با رقیب و دشمن و آنها که سر دوستی ندارند، فرزندان معترض را هنوز در جهان گذشته تفسیر میکند. ترس واقعا برادر مرگ است. اگر بیجا بترسید، اگر عنان کار را به دست آنهایی که از هر چیز میترسند بدهید، خودتان را به کشتن دادهاید.