گزارش جلسهی گفتگوی دختران دانشگاه با چند نفر اساتید خانم در روز دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱
جلسه گفت و گوی صمیمی دختران شریف با اساتید خانم دانشگاه با اندکی تاخیر پس از ساعت ۱۶ در سالن جابر شروع شد، به ترتیب خانم دکترها کوهی، خشخاشی مقدم و خاچاطوریان و پس از ایشان خانم دکتر محمدزاده و سپس دکتر ایرجیزاد وارد سالن جابر شدند و بر روی سن در مقابل دختران دانشجو نشستند. تعداد دانشجویان حاضر در سالن در حدود ۵۰ نفر بود. ۱۳ نفر از دانشجویان با درخواست وقت، هر کدام در حدود ۳ دقیقه دغدغهها و مسائلشان را مطرح کردند. این گفتو تا حدود ساعت ۱۹ ادامه یافت.
ممنوع الورودیها؛ دغدغهی مشترک
یکی از دختران دانشجو صحبت های خود را با سه نکته آغاز کرد، بازداشت محمد ملانوری، ممنوع الورودی برخی دانشجویان و تماس با والدین دانشجویان.
دومین دانشجو از حاضر نبودن استادان خانم در صحنهی اعتراضات گله کرد که خانم دکتر کوهی به گلایه مندی ایشان اینطور پاسخ دادند: «البته همکاران خانم بیش از ظرفیت نسبیشان فعال هستند، یعنی نسبت همکاران فعال خانم به کل همکاران خانم از نسبت همکاران فعال آقا به کل همکاران آقا بیشتر است. علت کم دیده شدن خانمها این است که در کل تعداد استادان خانم نسبت به آقایان بسیار کم است: ۴۰ نسبت به ۴۸۰.»
دکتر کوهی همچنین گفتند: «مشکل ما این است که فضایی داریم که در آن تر و خشک با هم میسوزد. لیست ممنوع الورود که درمیآید، ممکن است ۷۰ درصد آن اشتباه یا قابل اغماض باشد؛ این نتیجهی التهاب فضاست، و افراد الکی درگیر میشوند و استرس میکشند؛ ما دنبال راهکاری برای این هستیم. انتظار میرود دانشجو خواستههایش را مشخص و در چارچوب تواناییهای دانشگاه بگوید؛ ما در دانشگاه توانایی اصلاح در سطح مملکت را نداریم. همچنین انتظار میرود دانشجو در قبال خواستههایش، تعهداتش را بگوید و یک قرارداد دو طرفه شکل بگیرد.»
دانشجویی با اشاره به اینکه دوازده هزار دانشجو نباید قربانی تفکر پنجاه نفر شوند که اتفاق سلف را رقم زدند گفت: تصمیم دانشگاه برای ممنوع الورودی در صورتی که واقعا مشخص شود این افراد در ماجرای سلف نقش داشتند، تصمیم درستی است. اما باید دانشگاه دلیل ممنوع الورودی را شفافسازی کند. ما میدانیم که احتمال خطا وجود دارد و طبیعی است ولی بچهها باید بدانند -یا لااقل شما استادان بدانید- که چرا آنها ممنوع الورود شدهاند.
خانم دکتر خاچاطوریان در مورد وجود مستندات توضیح دادند: اگر کسی نسبت به ممنوع الورود شدن اعتراض کند و پیگیری کند، نهایتا مستندات را به او نشان میدهند. مثلا عکسی به دانشجوی من نشان داده شد که این شما هستید. اگر به آن مرحله برسد مستندات هم موجود است ولی فرایند ممکن است زمانبر باشد.
خانم دکتر ایرجیزاد در مورد دانشجویان ممنوع الورود شده این نکات را یادآور شدند:
یک- آیین نامهای برای موضوع هست-که خوب است همه بدانند- و طبق این آییننامه باید قبلا به دانشجو اطلاع داده شود، با ایمیل یا تلفن. روز اول این اطلاع دیر داده شده که جای اعتراض دارد، استادان هم اعتراض کردند.
دو- حداکثر زمان ممنوع الورودی در اختیار رئیس دانشگاه، یک ماه است.
سه- تا زمان تشکیل کمیتهی انضباطی و بررسی تمام موارد، حق اعلام اسامی و جرم احتمالی افراد را نداریم.
چهارم- کلیهی استادان در نشست دیشب با هیئت رئیسه درخواست کردند حداکثر نظر مثبت نسبت به این دانشجویان لحاظ شود.
پنجم- نگذاریم عوامل بیرون دانشگاه در مسائل داخل دانشگاه مداخله کنند؛ چون مسائل پیچیدهتر میشود. بچهها بچههای خودمان هستند، چه بسا فرزند خود من که اینجا نشستهام ممکن است در این گروه باشد و ممکن است اشتباه شده باشد. و ما با حیثیت و آیندهی جوان بازی میکنیم، بنابراین باید خیلی آرام از کنار این بگذریم و کاری کنیم که این مسائل دیگر تکرار نشود.
خانم دکتر کوهی نیز با اشاره به اطلاعات نادرستی که میان بچهها دست به دست میشود گفتند: صبح دانشجویان به من میگویند ۷۰ نفر ممنوع الورود شدهاند و معاون دانشجویی در جلسه میگوید لیستی که خودش امضا کرده است شامل ۲۶ نفر ممنوع الورود بوده است.
دوست داریم حرف بچهها را بشنویم.
خانم دکتر ایرجیزاد در اوایل جلسه گفتند: «اگر اجازه دهید کمی خودمان را معرفی کنیم! استادانی که اینجا نشستهاند دوستان جوانی هستند. من نزدیک نیم قرن است در این دانشگاه هستم؛ ۴۹ سال. شاید درجا بخورید! دانشجو بودم، کارکن بودم، استاد شدم و مسئول شدم. هفتهی قبل معاون فرهنگی وزارتخانه ما را صدا کرد که نظرمان و راهحلمان را راجع به مسائل بگوییم؛ پس اگر اینجا نشستهایم برای این است که راهحلهای برگرفته از نظرات خودتان را بشنویم و انتقال بدهیم، انشالله که مسئولین هم گوش شنوا داشته باشند. هدف جلسه باید این باشد.»
باید دانشگاهمان را حفظ کنیم
دانشجویی در اعتراض به ممنوع الورودیها گفت: شما میتوانستید از این افراد تعهد بگیرید نه اینکه در را ببندید و نگذارید وارد خانهی خود شوند.
دکتر ایرجیزاد در پاسخ گفت: «من احساسات شما رو میستایم؛ من هم امروز هنگام ورود چند نفری دیدم که پشت در مانده بودند و تعدادی هم نشسته بودند. همانطور که گفتید اینجا خانهی ماست و اگر کسی بگوید حق ورود به خانه را ندارید خیلی ناراحت کننده هست. ولی یک سوال که من به عنوان استاد نمیتوانم پاسخ دهم و دوست دارم از زبان شما بشنوم که منتقل کنم تا از این حالت تنش و شکاف ها بیرون بیاییم و دانشگاه فعال بماند، انتقادها هم سر جای خودش، این است: اگر همین امروز گفته شود همه وارد بشوند و هیچ کس از ورود به دانشگاه محروم نباشد، چه تضمینی وجود دارد دوباره جلوی در دانشگاه، شعارهای هنجارشکنانه گفته نشود؟ که بعد از رئیس دانشگاه بخواهند پاسخگو باشد و بگویند این دانشگاهی است که شما مسئولش هستید و این ادبیات دانشگاه شماست... بله انسان هنگام عصبانیت ممکن است خیلی کارها کند و خب ما هزینه اش را داریم میدهیم.»
دکتر ایرجی ادامه داد: «اگر دانشجوها بگویند ما این مسائل را رعایت می کنیم، ما در یک فضای بسته و مشخص حرفهایمان را میزنیم. گاهی حتی فریاد بزنند، اشکالی ندارد! در این حالت کسی حرفی ندارد، ولی آیا شما می توانید این جواب را بدهید و این تعهد را بدهید؟ از طریق همین شورای صنفی حرفها گفته شود، راهکار بیاید، بچه ها خواسته هایشان را بگویند، دانشگاه هم خواستههایش را بگوید… بالاخره بعد از چند جلسه توافق میشود و آرامش به شریف بر میگردد. اما اگر معلوم نشود که طرف مقابل، چه می خواهد خب بنده استاد هم نمی توانم تضمینی کنم، شما هم نمی توانید.»
همچنین در مورد رئیس دانشگاه گفت: «رئیس دانشگاه هم خودشان پدر سه دختر هستند، الان به بچههایشان هم دائم زنگ میزنند و تهدید میکنند و تحت فشار هم هستند، ما باید ایشان و دانشگاهمان را حفظ کنیم… مهر شریف در کارنامه شما خواهد بود. سالهای بعد می خواهید بگویید فارغ التحصیل شریف هستید؛ اگر نام این دانشگاه لکه دار شود، به شما هم ضرر میرسد.»
جلسهی مخصوص خانمها؛ آری یا خیر؟
دانشجویی در انتقاد به تک جنسیتی بودن جلسه گفت: خیلی از دانشجویان دختر وقتی میبینند در پوستر برنامه نوشته شده: «ورود آقایان ممنوع» به جلسه نمیآیند، چون دلیل آن را نمیفهمند. الآن هم به توزیع پوششی در جلسه نگاه کنیم میبینیم که با توزیع پوششی در سطح دانشگاه خیلی تفاوت دارد؛ به نظر شما با این کار طیف فکری حاضر در جلسه را محدود نکردهایم؟
خانم دکتر کوهی در پاسخ گفتند: خیلی اوقات اشکال ما این است که پشت هر چیزی سناریو میگذاریم و زیادی فکر و تحلیل میکنیم! آن کسی که به این شکل برنامه ریزی کرده دلیل خاصی نداشته، ما هم که قبول کردیم در برنامه بیاییم، دلیل خاصی نداشتیم، ما از فرصت صحبت با هر گروهی از دانشجویان استقبال میکنیم و به نظرم خودمان را از این بسترهای گفتوگو محروم نکنیم.
خانم دکتر ایرجیزاد هم در این باره گفتند:
«من به آقای مسئول برنامه که دانشجوی سابق خودمان است گفتم: به جلسه نگویند نگاه جنسیتی دارد؟! البته هر جنبشی مرتبط با زنان به نظر من باید لیدرش زن باشد؛ چون تمام نیازها را ما بهتر میتوانیم بفهمیم. من اعتقاد دارم که دختران دانشجوی شریف باید حرکت بسیار خوبی در این زمینه کنند؛ چون دانشگاه اول از نظر علمی است. دربارهی این فکر کنیم و ایده بدهیم، شاید یک انجمن صنفی تشکیل دهیم. شاید شما بگویید چرا [چنین چیزی نیاز است]؟ در همین دانشگاه زمانی بود که استاد زن استخدام نمیکردند، حوالی دهه ی ۷۰، یا زمانی بود من بورس میخواستم بگیرم وزارتخانه ابتدا نمیخواست بدهد… الآن کار به جایی رسیده است دو تا پروندهی خوب بیاید در جذب، یکی خانم و یکی آقا، خانم را میگیرند. فکر هم نکنید مسئله مختص ایران است… من در انجمنهای بین المللی زنان در فیزیک و زنان در علموفناوری عضو هستم و خیلی برایم جالب است که مسئلهی زن و علم یک مسئلهی جهانی است»
مسئلهی مهم زنان
خانم دکتر ایرجیزاد در این قسمت نظر خود را دربارهی مسائل زنان اینگونه بیان کردند: «مسئلهی زن مسئلهی بسیار مهمی است، گفتند چرا تعداد [استادان خانم] کم است، ما خانمها در شریف شاید سالیان سال است داریم مبارزه میکنیم تعداد استادان خانم و دانشجویان خانم را ببریم بالا، تخصصهای سطح بالای کشور از خانمها باشند، مسئولیتها را بپذیرند و … . ولی الان واقعا متأسفم که این حرکت خوبی که در حوزهی زنان داشتیم الآن خلاصه شده است در حجاب و … و دیگران آن سوی آب برای ما خط میدهند و دلسوزی میکنند و خودمان هاج و واج ماندهایم که چه شد به اینجا رسیدیم. قطعا باید بنشینیم همفکری کنیم، از فرصت ها استفاده کنیم و جلوی ضررها را زود بگیریم؛ چون اگر دیر بجنبیم، ممکن هست کل بحث زن و آزادی به بیراهه برود.. چه خوب است ما خانم ها بیایم جلو و بگوییم ما حرفی جدید و نسخهی جدیدی از اصلاحات داریم، نه اینکه اسیر یک جریان شویم بعد کاسه چه کنم دست بگیریم.»
ما را هم ببینید!
تا میانهی جلسه صحبتها پیرامون اتفاقات اخیر دانشگاه میگشت که یکی از دانشجویان که با فرزند خود در جلسه حاضر شده بود بعد از عذرخواهی بابت صدای فرزند خود، موضوع متفاوتی را مطرح کرد:
من یک مادر دانشجو هستم نمایندهی یک اقلیت که در دانشگاه دیده نمیشوند، شاید چون وقت کمی را در دانشگاه صرف میکنند، ما قشری هستیم که برای درس خواندن میجنگیم، من مثل دوستان آنقدر دغدغه دانشجوهای ممنوع الورود را ندارم اما این را میفهمم که باید برای اهداف جنگید. خیلی خوشحال شدم استادان خانم دغدغهی ممنوع الورودیها را دارند، درخواست دارم دغدغه این قشر اقلیتی یعنی مادران دانشجو را هم داشته باشید. من تا امروز فکر نمیکردم که بتوان از ظرفیت اساتید خانم استفاده کرد و روی آن ها حساب باز کرد، برای مثال در موضوع مهد ما همه درخواست ها و جلساتمان را پیش استادان آقا بردیم در حالی که آن ها درکی از وضعیت یک مادر دانشجو ندارند و باید کلی وقت گذاشت تا شرایط مادر دانشجو و بچه داشتن و مادر بودن را برای آن ها توصیف کرد و مشکلات را اثبات کرد.
در پایان این مادر دانشجو اشاره کرد: به دلیل آزاد بودن موضوع جلسه در پوستر برنامه به خود حق دادم تا در این رابطه صحبت کنم و دغدغه متفاوتی را مطرح کنم.
دانشجوی دکترای دیگری که در جلسه حضور داشت از صحبت این مادر دانشجو دفاع کرد و گفت ما هم جزو دختران این دانشگاه هستیم اما مسائل ما کمتر دیده میشود.
اعتراض داریم؟ بله؛ بستری برای بیان آن؟ خیر
یکی از دانشجویان این مسئله را بیان کرد که مثلا در ماجرای سلف راه دیگر اعتراض چه بود که نامش اغتشاش نشود.
خانم دکتر ایرجیزاد به بسترهای موجود اشاره کردند و گفتند: خانمهای حاضر در جلسه معاون دانشجویی هستند، هر دانشکدهای یک معاون دانشجویی دارد که میتوان با او صحبت کرد، در دانشکدهها شورای صنفی وجود دارد، هیچ کدام این راهها هم نشد میتوانید به استادان ایمیل بزنید آنها در شوراهای دانشگاه منعکس میکنند. «الآن وقتش است راجع به سیستم صحبت کنیم. مسئلهی فرد یا ناهارخوری نیست؛ شاید فردا مطالبهی دیگری باشد، باید راههایی منطقی پیدا کنیم که صداها شنیده شود… ما سیستم میخواهیم و بدون سیستم نمیشود؛ هرکس صدایش بلندتر باشد میرسد. به این سیستم فکر کنیم، فردا که رئیس دانشگاه از ما پرسید حاصل این جلسه چه شد، ما بگوییم مثلا دانشجو اگر حرفی داشته باشد از چه مسیری برود که دیگران به او ایراد نگیرند، بددهنی نکنند، هیجان بالا نرود و [فضا] منطقی باشد.»
خانم دکتر کوهی نیز به منطق توافق اشاره کرد و گفت: در جلسهی معاونین دانشجویی، دکتر ابوالحسنی این را گفتند که اگر ما سلف را آزاد کنیم آیا تضمین میدهید کد پوششی رعایت شود؟ این برای مثال است. همیشه در هر گفتوگویی باید دو طرف کوتاه بیایند.
شفافیت خواست ماست
در جای جای جلسه در پی پرسش دانشجویان، استادان اطلاعاتی را بازگو میکردند که به عنوان خبر رسمی از پیش منتشر نشده بود؛ در ابتدای جلسه پیرو بحث ممنوع الورودها و ماجرای سلف دانشجویی این را مطرح کرد که آیا واقعا حراست به بسیج گفت در سلف را ببندد؟ و خانم ایرجیزاد در پاسخ گفت بله حراست به آنها گفته بوده است. یا در قسمت دیگری از جلسه یکی از دانشجویان گفت: «برخی اتفاقات به صورت طبیعی رخ میدهند؛ مثلا وقتی استراحتگاه دختران بسته باشد طبیعی است که دانشجویان دختر در چمنها استراحت کنند.» و دکتر محمدزاده در پاسخ گفت: «استراحتگاه دختران در حال تعمیرات است.» و در پی پرسش دانشجویان جزئیات بیشتری را دربارهی علت تعمیرات بیان کرد. در این قسمت دانشجویان متعددی خواستار اطلاعرسانی به صورت کلی از سوی مسئولین شدند. اعتراض به عدم شفافسازی از سوی مسئولین و استادان دانشگاه در اینجا نیز مانند صحبتهای پیشین دانشجویان پررنگ شد.
دانشجویی اینگونه به این موضوع اشاره کرد: «چرا بیاعتمادی در دانشگاه به وجود میآید؟ به خاطر عدم صداقت. شما دارید هزینه میدهید؛ لااقل با شفافیت برای خودتان اعتماد بخرید.» دانشجوی دیگری نیز از استادان خواهش کرد وقایع را از دید خودشان روایت کنند و از نشر شایعات جلوگیری کنند.
دکتر کوهی گفتند که کم کاری در زمینهی اطلاعرسانی را میپذیرند اما به مسئولین حق بدهند؛ چرا که دانشگاه تجربهی چنین اتفاقات عجیب، پیچیده و نسبتا درازمدتی را نداشته است و گفتند: «خیلی وقتها ممکن است ما حواسمان نباشد. استادان دانشگاه، مسئولین دانشگاه مثل شما همیشه سرشان در کتابها بوده است. پس طبیعی است در اطلاعرسانی ضعیف باشیم.»
شورای صنفی نداریم!
دکتر کوهی در ادامهی صحبت قبلی خود دربارهی تعهد دو طرفه گفت ما باید بتوانیم یک بده بستان ایجاد کنیم «در جلسهی معاونین دانشجویی آقای دکتر ابوالحسنی پرسیدند اگر سلف را مختلط کنیم بچهها کد پوششی را رعایت میکنند؟ شما تضمین میدهید؟»
دکتر کوهی در تکمیل صحبت بالا گفت: «آیا میتوانیم یک تشکل مناسب داشته باشیم که مانند احزاب بگوید من از طرف دانشجویان نمایندگی دارم و این قول را میدهم که اگر شما این خواسته را به ما بدهید، من این تعهد را میدهم و اگر دانشجویی خلاف این عمل کند، ما به عنوان تشکل دانشجویی با او برخورد میکنیم… از این جلسات باید اینها بیرون بیاید که از چه مسیری ما وارد گفتوگو و تعهد دو طرفه با دانشجویان شویم که دانشجوها به آن پایبند باشند. ما الآن چه کار کنیم؟ به دکتر ابوالحسنی بگوییم بروید سراغ شورای صنفی، هر چه شورای صنفی بگوید نظر بچههاست؟ ما با شورای صنفی صحبت کردهایم، میگوید من دیگر کنترلی روی دانشگاه ندارم.»
در این هنگام دانشجویی به این اشاره کرد که تمام اعضای شورای صنفی دانشکدهشان استعفا دادهاند و دانشجوی دیگری که خودش عضو صنفی دانشکده بود علت آن را اینچنین گفت:«چون صنفی مرکز هیچ توجهی حتی به حرف دبیرهای دانشکدهها ندارد. من با رأی حداقل ۱۰۰ تا دانشجو اینجا نشستهام و باید بتوانم پاسخگوی بچهها باشم چون نمایندهی آنها هستم.»
دانشجوی دیگری به تاریخچهی صنفی در گذشته اشاره کرد که زمانی رئیس دانشگاه برای دفاع از تصمیم خود در شوراهای دانشگاه به داشتن تأییدیهی شورای صنفی استناد میکرد. این دانشجو گفت: شما یک نهاد ایجاد کنید و به آن قدرت دهید. شورای صنفی ابتدای امسال میخواست به دلیل نبود اتوبوس برای آمدن بچهها (به خاطر کمبود اتوبوس در ایام اربعین) کلاسها را مدت کمی مجازی کند اما نتوانست؛ وقتی شورای صنفی قدرت نداشته باشد دیگر موضوعیتی ندارد.
پارک شریف یا دانشگاه شریف؟
دکتر ایرجی در انتهای جلسه صحبتی را اینگونه آغاز کرد: «نزدیک زمستان است و هوا سرد شده است؛ واقعا جالب نیست. من یک روزی ظهر میآمدم، نگاه میکردم که پارک شریف است؟ یا دانشگاه شریف؟ سفره پهن کردهاند مثل سیزده بدر، یکی دو روزِ آن جالب است و خوش میگذرد ولی استمرارش چهرهی شریف را [خراب میکند]. من سؤالم این است اگر ما برویم سلف و سلف را به طور غیررسمی مجاز کنیم. غیررسمی میگویم؛ چون دانشگاه دولتی است، پول غذای شما که ۶ تومان است من همان را ۶۰ تومان میگیرم در سلف آزاد. حکم رئیس دانشگاه را وزیر داده است، حکم او را هم رئیس جمهور داده است. اگر در این چارچوب فکر کنیم راه حل میانی باید پیدا کنیم. اگر بگوییم یک سلف مختلطی را هم میگذاریم، همهی استادان هم میروند آنجا. آیا بساط حیاط جمع میشود؟»
در اینجا چند نفر از دانشجویان با لحن محکمی پاسخ دادند: «بله».
دکتر ایرجیزاد ادامه داد: «اگر بله، بنده میروم عَلَم میکنم که این در شأن شریف نیست. برویم در سلف مثل آدمیزاد بنشینیم گپ و گفتی داشته باشیم. چه اشکالی دارد؟ به دکتر جلیلی بگویم شما چنین کاری کنید، بساط غذا خوردن از وسط حیاط جمع میشود. این جالب نیست وقتی یک نفر از بیرون بیاید ببیند. در آکسفورد و کمبریج هم جایی هست که دانشجوها راحت باشند ولی نه اینقدر راحت که اینجا دیده میشوند!»
دکتر ایرجی در پاسخ به اشکالاتی که ممکن است با مختلط شدن سلف پیش بیاید گفت: «در سالن همهجا دوربین دارد. اصل اول غذا تمام شد باید بلند شویم برویم. ما شریفی هستیم برای خودمان شأنی قائلیم. آرزو داریم کلی زحمت کشیدهایم. آنقدر مسئله را برای خودمان غامض کردهایم که خودمان هم خندهمان میگیرد! مثلا ما میخواستیم ماه و مریخ را تسخیر کنیم، اما داریم در مورد غذاخوری صحبت میکنیم.»
اخلاق شریفی: از دههی ۵۰ تا کنون
در انتهای جلسه دکتر ایرجیزاد شروع به تعریف خاطرهای کردند: «زمانی که من سال ۵۲ آمدم دانشگاه، رژیم شاهنشاهی دوست داشت مینیژوپ (دامنهای خیلی کوتاه با پای بدون جوراب) را باب کند. سال صِفریها با این تیپ میآمدند ولی بعد از دو ماه همه شلوار میپوشیدند! نه حراستی بود و نه امر به معروفی… خود دانشجوها طرد میکردند خانمی را که میخواست بدنش را نمایان کند، میگفتند شریفی به مغز و فکرش باید باشد... من خیلی خوشم میآمد که ما اصلا جرئت نداشتیم روی چمنها بنشینیم؛ میآمدند -بچههای چپی و غیر مذهبی!- میگفتند اینجا جای این کارها نیست، این کارها بورژوائی است.»
در ادامه دکتر ایرجیزاد گفت: «شریف اینطوری شریف شد؛ پیشرو بودن شریف در مبارزات ضد شاه، جنگ و … و خیلی چیزهای دیگر بود که شما نمیدانید. چه آدمهای بزرگی از شریف بیرون آمدند. شریف برای خودش یک فرهنگ نانوشته داشت که ما باید آن را حفظ کنیم؛ یک شریفی تحت هیچ شرایطی فحش نمیدهد. حالا منِ استاد باید ریشهیابی کنیم که چطور به فحش رسید؛ شاید این دو سال کرونا همهی ما چشمهایمان را بستیم و بچههایمان را از دست دادهایم. چون این بچهها در محیط دانشگاه نیامدهاند و چیزی ندیدهاند؛ فکر میکنند دانشگاه مثل خیابان است. ریشهیابی کنیم و نگذاریم این اتفاق بیفتد، زمینه را ایجاد نکنیم که کسی تنها سلاحش حرفهای رکیک باشد. خوشبختانه بعد از ۴، ۵ هفته همه به این نتیجه رسیدهاند که این کار خوب نیست. این خیلی جلو رفتن هست، کم نگیرید! با همین سرعت هم ادامه دهیم عالی است، اگر شتابش هم بیشتر شود بهتر است.»