قبل از سوت داور
روز جمعه بود که اعلام شد دانشگاه با همکاری گروههای دانشجویی قصد دارد یک مراسم یادبود برای جانباختگان حادثه سقوط هواپیما در روز دوشنبه و در مسجد دانشگاه برگزار کند. البته تنشها و بازتابهای تجمع اعتراضی شنبهشب جلوی سردر دانشگاه کافی بود که مسئولان دانشگاه محافظهکاریشان گل کند و از خیر این برنامه بگذرند. همین شد که عصر یکشنبه خبر لغو برنامه دوشنبه و تعویق آن منتشر روی کانالهای خبری دانشگاه رفت. در پاسخ به این انفعال دانشگاه یکشنبهشب چندتن از فارغالتحصیلان دانشکده کامپیوتر اعلام کردند که دوشنبه ساعت 13 جلوی این دانشکده جمع میشوند تا هم یادبودی بگیرند برای دوستان از دست دادهشان، هم اعتراضی به مسئولین کشوری و مسببان این حادثه و حواشی آن داشته باشند و هم مسئولان دانشگاه را بابت لغو برنامه یادبود مسجد مواخذه کنند.
انجمن اسلامی و برخی انجمنهای علمی و گروههای فرهنگی نیز از این حرکت استقبال کردند ولی دوشنبه صبح تماسهای مشکوکی از نهادهای امنیتی با فعالین انجمن اسلامی گرفته و همراه با تهدید از آنها خواسته شد که از منزل خارج نشوند و به دانشگاه نیایند. تلاشهای دستاندرکاران برنامه برای گرفتن مجوز هم بینتیجه ماند و دانشگاه زیر بار رسمی بودن این تجمع نرفت. در نتیجه بچههایی که دنبال برنامهریزی و اجرای تجمع بودند، تصمیم گرفتند برای وارد نشدن هزینه به دانشجوها و خانوادههای داغدار جانباختگان حادثه بیخیال تجمعشان شوند ولی کار از کار گذشته بود و قبل از ساعت 13 جلوی دانشکده کامپیوتر مملو از دانشجوهای داغدار، عصبانی و معترض بود.
نمیخواهیم هزینهای برای کسی یا خانوادهای ایجاد کنیم
دستاندرکاران برنامه تدارک زیادی دیده بودند. حتی تعدادی از دانشجوها به عنوان انتظامات انتخاب شده بودند تا نظم برنامه را کنترل کنند ولی وقتی تلاهایشان برای راضی کردن مسئولین دانشگاه به نتیجه نرسید، همان اول کار به دانشجوهای حاضر در فضای جلوی دانشکده کامپیوتر گفتند که بهتر است تجمع برگزار نشود، چون احتمال دارد برای خانوادههای داغدیده هم هزینه ایجاد شود ولی گوش کسی به حرف آنها بدهکار نبود و سرانجام تجمع بدون مجوز شروع به کار کرد.
یک تعویق پرسروصدا
دکتر حسینی و دکتر فاطمیزاده، معاونهای فرهنگی اجتماعی و دانشجویی دانشگاه نخستین مسئولینی بودند که در جمع دانشجوها حضور پیدا کردند و سعی کردند کمی آنها را آرام کنند و توضیحات دانشگاه را درباره لغو برنامه یادبود به آنها برسانند. اصل توجیه هم به حواشی تجمع شنبه و فشار نهادهای بیرونی برمیگشت. البته دانشجوها نسبت به تعویق برنامه یادبود به شدت معترض بودند و هیچ توضیح و توجیهی آرامشان نمیکرد.
از خون جوانان وطن
بعد از اعتراضهای شدید به دکتر حسینی و دکتر فاطمیزاده و سر دادن شعارهایی با مضمون استعفا از سوی دانشجوها، آهنگ «از خون جوانان وطن» با سیستم صوتی نه چندان جالب موجود در تجمع پخش شد و جمعیت تا حدودی همراهی کرد. شاخهگلهایی نیز به یادبود جانباختگان حادثه بین جمعیت پخش شد ولی چیزی نگذشت که خیلی از این شاخهگلها به نشانه اعتراض به صحبتکنندهها یا مسئولین دانشگاه به سوی آنها پرتاب شد.
هزارتایی بودیم
جمعیت جلوی دانشکده کامپیوتر حدود هزار نفر تخمین زده میشد؛ جمعیتی به شدت عصبانی و معترض که از حضور نداشتن رئیس دانشگاه هم حسابی گله داشت. گوشه و کنار میشد تعدادی از استادهای دانشگاه را هم دید. لغو امتحانات عصر دانشگاه نیز تأثیر زیادی در غلغله شدن جلوی کامپیوتر داشت.
شعار میدهیم، پس هستیم
شعارها کمکم شروع شد: «میکشم میکشم آنکه برادرم کشت»، «مسئول بیلیاقت، استعفا استعفا»، «مرگ بر دروغگو»، «دانشگاه امنیتی نمیخوایم نمیخوایم»، «رئیس اگر عرضه داشت، یادبود رو برنمیداشت».
دکتر حبیبی، استاد دانشکده کامپیوتر پشت تریبون رفت و سعی کرد کمی با بچهها از جایگاه یک معلم صحبت کرد ولی جمعیت از او خواست که با دکتر فتوحی تماس بگیرد. تماس برقرار شد و دکتر فتوحی از پشت تلفن با بچهها به سوالات بچهها جواب داد ولی جمعیت شعار استعفا استعفا را فریاد میزد و از دکتر میخواست که در بین آنها حضور پیدا کند ولی دکتر گفت که امروز نمیتواند بیاید و به زودی نمایندههای آنها را در دفتر خودش خواهد دید تا حرفهایشان را بشنود.
حرفهای در گلو مانده
تعدادی از دانشجوها از طیفهای مختلف پشت میکروفون رفتند و صحبتهایشان را گفتند. جمعیت در عین عصبانیت یکدست نبود و بین خودشان هم اختلافهایی وجود داشت. محور صحبتها چند چیز بود: اعتراض به لغو برنامه یادبود که قرار بود امروز در مسجد برگزار شود، دخالت نیروهای امنیتی در امور دانشگاه، بیکفایتی و دروغگویی مسئولین رقمزننده این فاجعه و مسئولین دانشگاه، ساختار معیوب حاکم بر کشور، توجیهها و اصطلاحا مالهکشیهای یک عده در این ماجرا و البته ناعدالتی و تبعیضی که قشری از جامعه این سالها تحمل کرده است.
یکی از فعالین سابق بسیج دانشجویی پشت میکروفن رفت و اینطور با دیگر بچهها صحبت کرد: «همه ما داغداریم و بین ما و شما فرقی نیست. از دوستان من هم در پرواز بودهاند. ما هم نیروهای مسلح را مقصر میدانیم و باید عوامل محاکمه شوند.»
دانشجوی دیگری میگفت: «این کثافت و دروغ باید پایان یابد» و یکی از صحبت کنندهها هم اشارهای به دانشجویان زندانی از جمله محمد شریفیمقدم داشت.
با حداقل امکانات ولی آرامتر از شنبه
با اینکه دو بلندگو میان جمعیت بود اما صدا به بیشتر تجمع کنندهها نمیرسید و تنها ردیفهای متراکم جلو شنونده و تشویق کننده بودند و جمعیت دورتر بیشتر تماشاکننده ماجرا. در نهایت یک بلندگوی دستی هم وارد صحنه شد و بچهها برای صحبت از آن استفاده میکردند. البته با وجود عصبانیت جمعیت تجمع از روز شنبه آرامتر به نظر میرسید.
ما همه ناامیدیم
یکی از دانشجویان ورودی بالای پلهها رفت و بدون بلندگو و با فریاد صدایش را به جمعیت رساند: «همه از این مملکت ناامید شدهایم و همه نخبههایمان میخواهند از این کشور فرار کنند.» او همچنین از نبود حتی یک بلندگو در دانشگاه برای این برنامه شاکی بود. جمعیت هم با شعارهایشان او را تشویق کردند.
یکی از دانشجوهای دیگر هم در صحبتهایش خواستار شفافیت و پاسخگویی از سوی بالاترین مقامات کشور از جمله رهبری بود.
فیلم نگیر!
عدهای از جمعیت در حال فیلمبرداری و عکس گرفتن بودند ولی بقیه از آنها میخواستند که فیلم نگیرند، چرا که نگران عواقب حضورشان در این فیلمها و عکسها بودند.
آنچه میان اکثر دانشجویانی که میکروفون را به دست میگرفتند، مشترک بود این است که به ظاهر از عواقب احتمالی اعتراضشان نگرانند. برخی از حاضرین در جمعیت از «بسیجیها» و «سپاهیها» درخواست میکردند فیلم نگیرند و اسم کسی را پشت بلندگو نگویند.
امتحان نمیدهیم
دانشجویی که پیشتر نیز چندبار صحبت کرده بود، به درخواست جمع و علیرغم مخالفت یکی از انتظامات برنامه پشت بلندگو رفت و از لزوم شفافیت گفت. او همچنین اشاره کرد که اگرچه جمعیت خستهاند ولی جایی نمیروند تا پاسخی بگیرند. او در ادامه درخواست تعطیلشدن امتحانات دانشجویان را تا برگزاری مراسمی برای یادبود کشتهشدگان حادثه هواپیمای اوکراینی مطرح نمود.
یکی از دانشجوها این سوال را مطرح کرد: «رئیس دانشگاه ما کجاست؟ رئیس آلبرتا روز اول در جمع دانشجویان حاضر شد و سوگواری کرد اما رئیس دانشگاه ما حتی امروز هم اینجا نیست.»
دانشجوها حین صحبت یکی از صحبتکنندهها که گفت «من عضو شورای مرکزی بسیج هم بودهام اما الان نماینده بخشی از بچههای مذهبی هستم» به سویش گل پرتاب کردند.
گند زدیم!
دانشجوی دختری پشت بلندگو رفت و گفت که قبل از آمدن پشت بلندگو باید «دودوتا چهارتا میکرده» و «تنش میلرزیده» که بعد از صحبتهایش چه «بلایی» ممکن است سرش بیاید. او در ادامه گفت همین که چنین شرایطی حاکم است یعنی «گند» زدیم! او همچنین معتقد بود تمام افرادی که از این حکومت حمایت میکنند، «قاتل»اند.
یکی دیگر از دانشجوهای مذهبی پشت تریبون رفت: «ما از دل همین جامعه بیرون آمدهایم. همان دیکتاتوری که اجازه نمیدهد یک بسیجی صحبت کند، همان دیکتاتوری اجازه نمیدهد که ما هم حرف بزنیم. ما از دروغ و کتمان ناراحتیم. دوستان طرفدار نظام باید بیشتر از این دروغ ناراحت باشند.»
حالا حالاها هستیم
دانشجوها از شدت سرما و روی پا ایستادن خسته شدند و در نهایت روی زمین نشستند. جمعیت تا فضای سبز مکث کشیده شده بود.
یکی از دانشجوهای دختر با چشم گریان پشت میکروفون رفت. او با مقایسه رفتار سپاه و عذرخواهی نکردن ریگان، رئیس جمهور آمریکا با هو شدن از طرف جمعیت مواجه شد: «خون ۱۷۶ نفر «ارث پدر» شما نیست که تصاحبش کنید. چرا سوگیری دارید؟ هواپیمای دیگری ۳۰۰ نفر از مسافرانش کشته شدند و ریگان گفت عذرخواهی نمیکنیم.» جمعیت در جوابش شعار داد: «دشمن ما همینجاست/دروغ میگن آمریکاست»
یکی از صحبتکنندههایی که پشت میکروفون آمد، اینطور اعتراضش را بیان کرد: «موتورسوارانی که دیروز در خیابان آزادی رعب و وحشت ایجاد میکردند از همان کسی دستور گرفتهاند که دیروز در مجلس تلاش میکرد حقایق را کتمان کند. تقصیر را میاندازند گردن یک سرباز که «خودشان به اون دستور دادهاند» و بعد میگویند جبران میکنیم. اصلا شما در چه جایگاهی هستید که جبران کنید؟»
او در ادامه به انتقاد از رویکرد صداوسیما پرداخت که با شعار جمعیت همراه میشود: «ننگ ما، ننگ ما، صداوسیمای ما»
یکی از دانشجوها هم در صحبتهایش از جمعیت درخواست فاتحه و صلوات برای جانباختگان حادثه کرد.
جمعیت رحم نمیکرد و به هر حرفی که مخالف آن باشد، واکنش نشان میداد و حتی بعضی صحبتکنندهها را هو میکرد و شعار «بیشرف» میداد.
رئیس میآید
دکتر فتوحی تصمیم گرفته خودش را به دانشگاه برساند و در تجمع حضور پیدا کند. یکی از دانشجوها از حاج آقا طباطبایی، مسئول نهاد رهبری دانشگاه هم خواست که به تجمع بیاید و به نبود حاج آقا اعتراض کرد. حاج آقا هنگام تجمع در دفترش حضور داشت و از پشت پنجره تماشاگر ماجرا بود.
رئیس دانشگاه از در نقلیه وارد دانشگاه شد تا در جمع دانشجویان حاضر شود. پیشنهاد انتقال جمعیت به سالن جابر برای حضور دکتر فتوحی مطرح شد ولی جمعیت با فریادشان مخالفت کردند.
غلط کردید!
سخن یکی از دانشجوها اینطور بود: «یک نفر نیامده بگوید درود بر آمریکا، هوچیگری نکنید. رهبر در مورد همان هواپیمای آمریکایی گفت غلط کردید زدید!» جمعیت با شعار «غلط کردید خطا کردید» همراهیاش کردند.
دکتر فتوحی وارد جمعیت شد. جمعیت هم در این لحظه از جای خودش بلند شده و ایستاده بقیه ماجرا را دنبال کرد. فتوحی در میان شعار «مسئول بیلیاقت، استعفا، استعفا» پشت بلندگو رفت.
یکی از دانشجوها خطاب به دکتر فتوحی گفت: «لااقل شجاعت داشته باشید و بگویید نمیتوانید امنیت ما را تأمین کنید.» و شعار جمعیت در جوابش اینطور بود: «دانشگاه امنیتی نمیخوایم نمیخوایم»
جمعیت از فتوحی میخواست که مثل دانشجوها داد بزند و بدون میکروفون صحبت کند.
دانشگاه عزادار است
فتوحی در آغاز صحبتهایش تسلیت گفت: «از روز اول دانشگاه و هیئت رئیسه عزادار و داغدار بود و پیام تسلیت هم داد. روز جمعه گفتیم مراسم یادبود از طرف دانشگاه روز دوشنبه برگزار میشود. شریف تنها دانشگاهی بود که برای تجمع روز شنبه مجوز داد ولی گفتیم وسط دانشگاه باشد. خانواده آقای صالحه در تهران نبودند و میخواستیم همه خانوادهها حضور داشته باشند، به همین خاطر مراسم یادبود را به تعویق انداختیم.»
فتوحی گفت شعارهای تجمع شنبه مورد تأیید بسیاری از شما هم نبود ولی جمعیت شعار «دروغگو دروغگو» را در جواب این ادعا فریاد زد.
شعارهای جمعیت بعضا تند و رادیکال شده و حتی مقامهای بلندپایه کشور و از جمله رهبری را هم مورد خطاب قرار میداد: «فرمانده کل قوا، استعفا استعفا»، «مرگ بر دیکتاتور»
فتوحی ادعا کرد «هیچکس از ما نخواست جلسه را به تعویق بیندازیم و تصمیم هیئت رئیسه دانشگاه و برای صلاح دانشگاه بود.»
بیاعتمادی شاگرد به استاد
جمعیت حرف رئیس را اصلا قبول نمیکرد و اعتراضش را با فریاد و شعار دادن به رئیس اعلام نمود. شخصی از میان جمعیت بلند شد و فریاد زد که «اگر کسی از دانشگاه نخواسته مراسم تعطیل شود، چرا به دوستان ما زنگ زدند و تهدیدشان کردند؟» فتوحی گفت که به عنوان رئیس دانشگاه اطلاعی از این تماسها نداشته است.
یکی از دانشجویان سه خواسته را مطرح کرد: لغو امتحانات دانشگاه، بیان صریح علت و عوامل لغو برگزاری برنامه یادبود برای جانباختگان حادثه سقوط هواپیما، استعفای رئیس و مسئولان دانشگاه.
دانشجویی فتوحی را اینطور مورد خطاب قرار داد: «جمعبندی این نیست که مسئول فاجعه تو بودی. کسی از تو نمیخواهد آنها را زنده کنی. شرایط عادی نیست و باید امتحانات لغو شوند. چون به این کثافت دروغ گفتن عادت کردیم، اینجا موقعیتی است که باید راستش را بگویید. استعفا دهید. من نمیگویم تو لایق هستی یا نه. سیستم ایراد دارد. تو با استعفا دادنت نشان میدهی که به سیستم اعتماد نداری.» جمعیت هم شعار «استعفا استعفا» را فریاد میزد.
پاسخهایی برای نشنیدن
فتوحی در پاسخ به درخواستهای دانشجوها گفت: «امکان تعویق امتحانات وجود ندارد. هیچکس از بیرون دانشگاه برای لغو برنامه فشار وارد نکرد. ما به خاطر شرایط دانشگاه و به خاطر دانشجوها این تصمیم را گرفتیم، چرا که نمیدانستیم چه کسانی از بیرون دانشگاه به دانشگاه خواهند آمد. شاید این تصمیم اشتباه بوده اما تصمیم ما بود.»
زمستون سرد و ...
هوا سردتر میشد ولی به تعداد دانشجویان هم اضافه میشد. برق دانشگاه هم برای دقایقی قطع و دوباره وصل شد. فتوحی اینطور گفت که از معاونت دانشجویی خواسته با کسانی که مشکل دارند همکاری و درس یا ترم آنها را حذف کند. جمعیت به شدت مخالفت میکرد اما فتوحی توضیح داد که امکان به تعویق انداختن بقیه امتحانات نیست.
دانشجوها به شدت از انفعال دانشگاه در برابر نهادهای بیرونی عصبانی و شاکی بودند و از اینکه دکتر فتوحی گفته اطلاعی نسبت به برخی مسائل نداشته، گلهمند. درخواست یکی از دانشجویان این بود که دانشگاه تضمین بدهد بعد از برنامه امروز مشکلی برای دانشجوها پیش نیاید.
اعتراض دانشجوی دیگری که پشت میکروفون رفته این بود که چرا امروز به فعالین انجمن اسلامی زنگ زده شده و از طرف بیرون دانشگاه تهدید شدهاند و نتوانستهاند امروز به دانشگاه بیایند.
ما هم دانشگاه امنیتی نمیخواهیم
فتوحی پاسخ داد که من هم مثل شما دانشگاه امنیتی نمیخواهم و برنامههای تشکلهای دانشجویی هم بدون مشکل در این مدت برگزار شده است. همچنین فتوحی از ممانعت دانشگاه از ورود فارغالتحصیلان در دو روز اخیر ابراز بیاطلاعی کرد. لغو چند برنامه دانشجویی مورد دیگر اعتراض دانشجوها بود و یکی از فعالین نشریه داد سردمدار این اعتراض.
علاوه بر دکتر فتوحی دیگر اعضای هیئت رئیسه هم در بین تجمع اعتراضی دانشجویان حضور داشتند.
دکتر افشین تماس از بیرون دانشگاه با تعدادی از دانشجویان درباره برنامه امروز را تأیید کرد و گفت که هیئت رئیسه دانشگاه دستوری برای منع ورود فارغالتحصیلان و مهمانان به حراست نداده ولی از گفتن جایی که دستور را داده، خودداری کرد.
دانشجویان از ابراز بیاطلاعی رئیس دانشگاه در مورد حوادث اخیر شاکی بودند ولی فتوحی در جواب از پیگیریهایش برای آزادی دانشجویی در حوادث آبان گفت.
تا پاسخ نگیریم نمیرویم
مسئولان برگزاری برنامه از حدود ساعت 16 میخواستند تجمع به اتمام برسد. میگفتند یادبود برگزار شده و صدای ما هم به گوش مسئولان رسیده است ولی دانشجویان خواستار ادامه برنامه بودند و قصد ترک اجتماع را نداشتند.
صحبت یکی از دانشجوها خطاب به هیئت رئیسه این بود: «دانشجویان باید در اداره دانشگاه نماینده داشته باشند. معلوم نیست هیئت رئیسه بعدی هم چه طور خواهد بود.»
فتوحی اینطور گفت که «صحبتهای شما را شنیدم و پیگیری میکنم.» حتی رئیس به درخواست دانشجوها به صورت رسمی از سردار سلامی، فرمانده سپاه دعوت کرد به دانشگاه بیایند و به سوالات دانشجوها جواب بدهد.
سردبیر روزنامه با استناد به پست روزنامه و اشاره به دو نفر که به دانشگاه راه داده نشدند، از دکتر افشین و فتوحی خواستار توضیح درباره منع ورود فارغالتحصیلان به دانشگاه در یکی دو روز اخیر شد ولی جواب مشخص و واضحی نگرفت. دکتر حسینی هم از دانشجویان اجازه و فرصت خواست تا موضوعات مطرحشده پیگیری شوند ولی دانشجویان فریاد «استعفا استعفا» سر دادند و خواستار پیگیری فوری در همین محل تجمع بودند.
اعتراض دانشجوها به این بود که چرا دکتر فتوحی درباره منع حراست از ورود فارغالتحصیلان اظهار بیاطلاعی میکند ولی دکتر افشین تأیید میکند و میگوید خبر داشته است.
اگر صلاح باشد کنار میروم
دکتر فتوحی در پاسخ به شعارهای استعفا گفت: «من منتخب شورای دانشگاه هستم و اگر صلاح باشد، از این جایگاه کنار میروم.»
دکتر عابدیان، استاد دانشکده هوافضا هم پشت میکروفون رفت: «من با شما هستم. صدای شما شنیده شده است. حالا وقت اتمام برنامه است. شما نباید مثل شعر «گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری» عمل کنید.»
رئیس رفت
دانشجوها خواستار پاسخگویی حراست دانشگاه بودند که نمایندهای در جمع و پشت تریبون نداشت. یکی از دانشجوها اطلاع داد که دکتر فتوحی از در پشتی دانشکده کامپیوتر بدون اطلاع قبلی از جمعیت خارج شده است.
دانشجویان شعار میدادند «افشین کی زنگ زد؟»
تاریکی شب و تفرقه جمع
با تاریک شدن هوا جمعیت هم دیگر کمکم پراکنده شد. عدهای پیشنهاد تحصن در لابی کامپیوتر را دادند ولی همراهی زیادی با آن صورت نگرفت. در حاشیه جمعیت که بخش عمده آن متفرق شده بود، تعدادی از دانشجویان دور دکتر افشین حلقه زدهاند و با او صحبت میکردند و تعدادی هم مشغول صحبت با دکتر حسینی بودند.
در نهایت بعد از حدود پنج ساعت تجمع به پایان کار خود رسید.