پنجشنبه، اول خرداد انجمن اسلامی اولین جلسه از سلسله جلسات «چرا و چگونه: در اهمیت مشارکت و تقویت نهادهای دانشجویی» را با محوریت انجمنهای علمی برگزار کرد. مهمانان برنامه دبیران سابق انجمنهای علمی در دانشکدههای مهندسی شیمی، کامپیوتر، صنایع و مکانیک بودند. محمدصالح انصاری، ایمان جامیمقدم، شقایق سرمست و سبحان رحمانی.
اگر به عقب برگردم
مجری بعد از معرفی از مهمانها خواست از کارهای انجامشده در دوران مسئولیتشان بگویند و اینکه اگر به عقب برگردند، چه چیزی را اصلاح میکنند؟ رحمانی یکی از اهدافش را شکستن کلیشه و تعریف کار جذاب عنوان کرد: «با مشورت با دانشجوهای تحصیلات تکمیلی و استادان مواردی را که برای دوران کارشناسی لازم بود، پیدا کردیم که نتیجه آن برگزاری برنامههایی نظیر کاتالوگ بود. یکی از هدفهای من این بود که ذهنها را به سمت مسائل کشور ببرم. تلاش میکردم برای هر دانشکده مدل خاصی در بیاید یا همکاری بین دانشکدهها افزایش پیدا کند. در سطح کشور یک اتحادیه انجمنهای علمی ذیل وزارت علوم وجود دارد که با ورود به آن سعی کردم همین ادبیات خودمان در شریف را به سایر گروهها و دانشگاهها منتقل کنم. یکی از این دستاوردهای آن مسابقه ملی مکانیک برتر بود که حتی از اردکان و تبریز و بیرجند در آن شرکت کردند. این مسابقه هم به افزایش مهارت دانشجوها کمک میکرد و هم به شناخت مسائل دانشگاه و کشور». رحمانی اینطور ادامه داد که اگر به عقب برگردد، بیشتر به مدیریت منابع انسانی توجه و برای اصلاح و تقویت انگیزه بچهها و تعامل با آنها تلاش میکند.
جامی در ادامه وارد گفتگو شد: «سال اول ورود ما، انجمن علمی فعالیت کمی داشت ولی در سال دوم تیم انجمن علمی منسجمتر بود. انجمنهای علمی یک اساسنامه عمومی تعریفشده در وزارت علوم دارند. یک بندی در آن وجود دارد که طبق آن هر انجمن میتواند اساسنامه خود را مختص خود شخصیسازی کند. ما طی یک فرآیند نفسگیر و پرزحمت یک بازنگری در اساسنامه صورت دادیم و اهداف جدید و یک ساختار نو متناسب با آن اهداف تعریف کردیم. این مهمترین کار ما در آن دوره بود. یکی از مهمترین اصلاحات اساسنامه، دخیل کردن و بازیدادن همه دانشجویان دانشکده در برگزاری رویدادها بود؛ به این صورت که با تشکیل کارگروههایی تصمیمات را به دل بچههای دانشکده منتقل کنیم تا بار اجرایی شورای مرکزی کمتر و فرصت نوآوری و نظارت برای آنان فراهم شود. آن دوره، اولین دورهای بود که WSSشکل گرفت. چند نفر دانشجوی در حال تحصیل در خارج از کشور، در تعطیلات کریسمس اعلام آمادگی کردند که در قالب یک رویداد تجارب و دستاوردهای علمی خود را در اختیار دانشجوها قرار دهند. همچنین ساختار AI Challangeرا تغییراتی دادیم و آن را از یک مسابقه داخلی به بینالمللی تغییر دادیم. اگر به عقب برگردم، کار خاصی به خاطر ندارم که انجام بدهم.»
سرمست این گونه به سوال اول پاسخ داد: «بچه های دانشکده را به سه دسته کلی تقسیم کردم؛ دسته اول بچههایی که دنبال اپلای هستند، دسته دوم کسانی که در کنار درس به فعالیتهای فوق برنامه هم مشغولاند و آخرین دسته هم کسانی که دنبال کار هستند. من در انجمن علمی خلأ این فرآیند را حس کردم که بچه ها برای ورود به بازار کار باید همه مراحل را خود بگذرانند؛ از پیداکردن شرکت تا پیگیری کارآموزی و ... . خیلی مواقع هم بچه ها نمیدانند که چه کار باید کنند. لذا علاوه بر فعالیتهای عادی با مشورت با قدیمیهای انجمن که در شرکت های خوبی مشغول بودند، فهمیدیم که باید مهارتهای مربوط به کار را در بچهها افزایش داد و این سنگبنای ایده GameIN بود؛ بستری برای ورود شرکتها به فضای تعاملی با دانشجوها و محک خوردن دانشجوها. همچنین با تکمیل لیست تاریخچه دبیران انجمن، یک گروه متشکل از همه آنها برای ارتباط با دانشجوها تأسیس کردیم. اگر به عقب برگردم این ارتباط با شرکتها را بهتر برقرار میکنم. همچنین آن زمان بازدیدهای ما فقط از کارخانههای تولیدی بود ولی شرکتهای کوچک یا خدماتی هم میتوانست جزء گزینههای بازدید باشد.»
انصاری هم به عنوان آخرین نفر از فعالیتهای زمان خود گفت: «فعالیت دانشجویی زمان ما در سال 88 و 89 به دلیل شرایط آن روز خیلی کم بود. از یک طرف هیچکس ما را جدی نمیگرفت. حتی میخواستند اتاق ما را به بهانه تأسیس آزمایشگاه بگیرند. ما در این فضای بیرغبتی، کار را شروع کردیم، آن هم با یک مسابقه PES. در آن زمان جذب یکسری دانشجوی فعال اولویت داشت و این بهانه خوبی برای آشنایی و شروع فعالیت انجمن میتوانست باشد. کار دیگر این بود که به سراغ استادان رفتیم و سعی کردیم بارِ تمامی همایشهای آنان را به جز بحث علمی و مالی بپذیریم. اینگونه جای پای خود را در دانشکده سفت کردیم. مجله «فرآیند» را که جزء قدیمیترین مجلههای علمی دانشکدههای میمشیمی کشور هست، منتشر کردیم. اقدام دیگر ما تشکیل هستههای پژوهشی بود که با هدف رصد مسائل علمی و پژوهشی آغاز شد ولی بعدها به دلیل عدم تبیین درست برنامه و تجربه کم ما، راه به جایی نبرد. سنّتِ به نظر جاهلانه سر کار گذاشتن ورودیها در ابتدای سال را راه انداختیم. همچنین در آن زمان کارآموزی را برای رشته نفت برقرار کردیم. کار متفاوت دیگر هم مسابقات فوتسال دانشکده بود که هر تیم متشکل از یک استاد و تعدادی از دانشجوهای ورودی و غیر ورودی بود. اگر به عقب برگردم، قبل از بلوغ تجربه سراغ هستههای پژوهشی نمیروم. همچنین یک رسانه تخصصی حول مسائل مربوط به مهندسی شیمی و نفت را راه میانداختم که کارش مطالبهگری در این حوزه باشد. ارتباط با فارغالتحصیلان را جدی میگرفتم. کلاسهای نرمافزار را هدفمند و مهارتمحور و با ارائه یک گواهی معتبر برگزار میکنم.»
امان از موازیکاری
سوال بعدی کمی چالشی بود: مشکلات اصلی که در دوره خود داشتید چه چیزی بوده؟ به طور خاص مشکلات مالی و موازی کاری برخی نهادها اذیتتان میکرد؟
تقریبا همه مهمانها مسئله مالی را یک مسئله مهم میدانستند ولی با انجام کارهایی مثل یافتن اسپانسر، داشتن پسانداز احتیاطی و نداشتن هدف درآمدزایی از رویدادها این مسئله را هرچند دشوار ولی مدیریت کرده بودند. البته از برداشتهای 25 تا 30 درصدی دانشگاه از درآمدهای رویدادها و ایجاد هزینه اضافی گله داشتند. مشکلی که گویا همچنان وجود دارد.
یکی از مشکلات مورداشاره از سوی جامی بحث ارتباط با معاونت فرهنگی بود؛ قبلا انجام کوچکترین کاری در دانشکده نیاز به مجوز معاونت داشت که این امر در سالهای اخیر با اصلاح برخی قوانین و تفویض اختیارات به معاون دانشجویی دانشکدهها تا حدودی رفع شده است. انصاری اشاره به شناس نبودن انجمن کیمیا در آن روزها بین بچهها و پاتوق بودن دفتر آن، توجه نکردن استادان به فعالیتهای انجمن و مشکل نیروی انسانی داشت. رحمانی نیز کمشدن انگیزه شورای مرکزی انجمن در ترمهای دوم سال تحصیلی و خستگی ناشی از انجام کار مستمر را دو مشکل خود در انجمن میدانست.
اما نقطه اوج بحث صحبت پیرامون گروههای موازی انجمن و فعال در دانشکده بود که بیشتر به بسیج دانشکده مربوط میشد. دلایل زیر از طرف مهمانان برای مفید ندانستن وجود محفلی به اسم بسیج دانشکده مطرح شد:
جامی به نمونه موفق دانشکده کامپیوتر اشاره کرد؛ جایی که با تعامل بین بچههای انجمن و بسیج دانشکده، تقریبا همه افراد فعالیت خود را ذیل عنوان انجمن انجام میدهند و حتی برای برگزاری برنامههای مفیدی مانند حلقه راه مهندسی مجوز ذیل انجمن گرفته میشود. او همچنین با اشاره به ساختار انتخاباتی انجمن بر خلاف بسیج دانشکده، انجمن را برآمده از خواست همگی دانشجویان دانشکده میداند که طبیعتا همراهی بیشتر دانشجویان را نیز به همراه دارد.
رحمانی نیز لزوم باز بودن دست همه دانشجوها برای فعالیت در دانشکده را بیان کرد و گفت بهتر است مسائل با تعامل بین همه گروههای فعال حل شود. او این را هم اضافه کرد که بهتر است افرادی از خود بسیج دانشکده در جلسه حضور داشته باشند تا دلایل خود را بیان کنند. البته همه دبیران حاضر در جلسه به این نکته تأکید داشتند که انجمنها نیز بهتر است با آغوش باز پذیرای همه دانشجوها با دغدغههای مربوط به دانشکده باشند.
چیزهایی هست که در کلاس یاد نمیگیری
سوال بعدی به آموختههای مهمانان از فعالیت در انجمن علمی مربوط است. انصاری مهارتهای نرم را مطرح کرد؛ مهارتهایی از قبیل تعامل، کار تیمی، مدیریت جمع، چانهزنی، مسئولیتپذیری، حس شیرین ناشی از ارتقای فضای اطراف، مدیریت مالی، جذب سرمایه و مهمتر از همه ایجاد شبکه؛ مهارتهایی که دانشجو در کلاس درس یاد نمیگیرد و بعضی از آنها را استادان هم در خود ندارند. سرمست به بحث کار و شغل آینده نیز اشاره کرد؛ جایی که در مصاحبههای کاری از فعالیت دانشجوها در انجمنهای علمی دانشکده خودشان نیز سوال میپرسند. او معتقد است اینکه دانشجویی بدون چشمداشت حقوق برای یک هدف با یک تیم همکاری میکند، یک بستر مناسب را برای تحلیل فرد موردنظر فراهم میآورد. همچنین کار فوق برنامه دانشجویی را یک فرصت بینظیر برای انجام مهارت تیمسازی میدانست.
رحمانی از استعدادهای پنهان هر فرد گفت که باید با به چالش کشیدن آنها، فرصت ظهور و ارزیابیشان را مهیا ساخت؛ از جمله این چالشها میتوان به مدیریت زمان یا تعاملات و ارتباطات اشاره کرد. همچنین او با ذکر فعالیتهای خود در محور که در راستای شناسایی و حل نیازهای کشور بوده، گفت مثلا دیدار و همنشینی با یک مدیر کارخانه برای ما نکاتی به همراه داشت که از پاس کردن دروس به آن نکات نمیرسیدیم.
در انجمن علمی همیشه باز است ولی...
سوال بعدی درباره زمان مناسب برای ورود به انجمنهای علمیست. به عقیده سرمست دانشجو باید ترم اول و دوم را صرف ساختن مسیر چهارساله و شناخت شخصیت خودش کند. سپس از ترم سه و چهار وارد فضای کار فوق برنامه شود، البته نه لزوما انجمن ولی اگر فضای علمی و مرتبط با رشته را دوست دارد، انجمن بهترین گزینه است. انصاری ورود به انجمن را از همان ترم یک مناسب میداند؛ به شرط این که سال بالاییها مراقب بچههای ترم اولی باشند، زیرا مسئولیت گرفتن محدود به سن نیست و حس تأثیرگذاری برای هر فرد مفید خواهد بود. او این فعالیتها را در راستای شناخت زندگی و آینده خود موثر میدانست و اشارهای به جداییاش از مهندسی شیمی دشت. رحمانی با سرمست همنظر بود. او کارهای انجمن را در مقابل ریاضی 1و2 و فیزیک 1و2 جذابتر دانسته و نگران وضعیت تحصیلی دانشجوهای تازهوارد بود. او در پاسخ به سوال، سال ورود را برای هر شخص متناسب با وضعیتش متفاوت دانست.
انجمن باید علمی هم باشد
در قسمت بعد مجری یک سوال اختصاصی مربوط به علت فعالیت کم دختران در انجمن علمی از سرمست پرسید. سرمست در پاسخ علت را درصد کمتر قبولی دختران نسبت به پسران در دانشگاه و نیز داشتن محدودیتهای ذهنی دختران در فعالیتها عنوان کرد و به این مسئله اشاره کرد که خودش اولین دبیر «دختر» انجمن علمی دانشکده صنایع بوده، البته از بهبودی این وضعیت در سالهای اخیر هم گفت.
انجمن علمی چطور میتواند در رشد مهارت علمی دانشجوها موثر باشد؟ رحمانی هدایت و سوق دادن کارهای انجمن به سمت بحثهای پژوهشی(رفع خلأ پژوهشی) یا آشنایی بیشتر دانشجوها با رشته خود در قالب برنامهها یا کار با نرمافزارها(رفع خلأ مهندسی) و نیز افزایش مهارتهای فردی و اجتماعی و نرم(رفع خلأ فردی) را موثر میدانست. او از لزوم آگاهسازی بچهها گفت و در این زمینه اشاره به بازدیدهای صنعتی یا مسابقات ساخت محصول و تجاری سازی آن داشت. استناد رحمانی به نمونه موفق انجمن علمی دانشگاه تبریز بود؛ اعضای این انجمن ضمن فعالیت در انجمن، با انجام یک پروژه صنعتی، هدف تشکیل تیمهای پژوهشی برای انجام پروژههای صنعتی را هم محقق کرده بودند.
انصاری از جنبه دیگری به بحث ورود کرد. به نظر او رشتههای دانشگاهی با هم تفاوتهای زیادی دارند؛ مثلا در مکانیک شما در ترم 4 با گذراندن درس طراحی اجزاءاحساس میکنید یک مهندس مکانیک شدهاید ولی در رشته مهندسی شیمی تا کارآموزی را نگذرانید، چیزی از رشته خود نخواهید فهمید. او توصیه کرد انجمنهای علمی چارت دانشکده را جلوی خود بگذارند و شروع به اصلاح واقعیتها کنند. انصاری ضمن تحسین نگرش بسیج مبنی بر رصد مسائل علمی کشور و مطالبهگری ملی، نمونه مطلوب کار یک انجمن علمی را برگزاری مسابقه مهارتمحور با رویکرد نگاه به صنعت عنوان کرد؛ مثل Game in صنایع یا شریفکاپ رسانا.
گلههای باقیمانده
آخر جلسه نوبت به جمعبندی مهمانان رسید. سرمست در پاسخ به این سوال که چرا انجمنهای علمی در مطالبهگری در سطح ملی ضعیف هستند، به طور ضمنی این مسئله را رد کرد و به GameIn اشاره داشت. او در صحبتهای پایانی خود از انجمنها خواست که بچههای دانشکده و نیازها و تقاضاهایشان را رصد کنند و برای آن برنامهریزی نمایند و این امر را تا تبدیل شدن انجمن علمی به مرجع دانشکده رها نکنند.
انصاری ابتدا گریزی به سوال پرسیدهشده از سرمست زد و علت عدم مطالبهگری را عدم انتقال تجربه از بزرگترها و باسابقههای انجمن به افراد فعال فعلی آن دانست. او در اینجا به برخی دانشجوهای فعال در انجمنهای علمی گله کرد که چرا علاقه پیشکسوتهای انجمن برای انتقال تجربهها را نوعی دخالت در امر انجمن میدانند. انصاری دلیل دوم را درگیری دبیران انجمن در اجرائیات عنوان کرد. به نظر او مطالبهگری در مسائل کشور نیاز به مطالعه و مذاکره و اختصاص زمان دارد. او انتقادش از استادان دانشکده را دوباره تکرار کرد: «استادان ما را تحویل نمیگرفتند. البته ممکن است که دانشجویی یک بار استادی را سر کار گذاشته و چهره دانشجوجماعت را در ذهن استاد خراب کرده باشد ولی دیگر آن استاد بدبین شده ولی این را باید گفت که بعضی از استادان نیز میل و رغبتی به تشویق دانشجوها و حمایت از آنها در انجمن ندارند، چون برای استادان، نشاط دانشکده اهمیتی ندارد و این امر برایشان امتیازی نمیآورد. وظیفه استاد مقاله و پژوهش است. در شورای استادان هم اصولا سر این موضوعات بحث نمیشود. بحثها حداکثر پیرامون اصلاح فرم Wاست. خب شما از این استاد چه انتظاری دارید؟»
رحمانی در پاسخ به این سوال که چرا انجمن علمی دانشکده کامپیوتر برنامههای بیشتری نسبت به سایر انجمنها دارد، گفت: «اقتضائات دانشکدههای مختلف متفاوت است. برای کامپیوتریها برگزاری مسابقه منوط به داشتن یک لپتاپ و یک میز است ولی مثلا در دانشکده ما برای مسابقه اخیر که با شرکت حدود 30 نفر برگزار شد، یک تیم 8 نفره حدود یک سال تلاش کردند. همچنین برگزاری مسابقه با خروجی مطلوب برای رشتههای دیگر نیاز به صرف هزینه و وقت به مراتب بیشتری است. البته این نکته را در نظر بگیرید که ممکن است دانشکدههای دیگر در برگزاری رویداد ضعیفتر از SSC باشند ولی در عوض بازدیدهای زیادی در دانشکدههای دیگر برای آشنایی بیشتر دانشجوها با صنعت برگزار میشود.»
او در جمعبندی صحبتهایش به دو نکته کرد؛ یکی اینکه کارهای دانشجویی زودبازده است و این نباید ما را فریب دهد که به این اثرگذاری سریع عادت کنیم؛ خصوصا در شغل و کار آیندهمان. نکته دوم هم اینکه مبادا جذابیت و شیرینی این فعالیتها ما را از تحصیل درست و فضای آموزشی باز دارد که خسارتی بزرگ برای ما به جا خواهد گذاشت.