روزنامه شریف
روزنامه شریف
خواندن ۶ دقیقه·۱ ماه پیش

این طرف میز ... آن طرف میز، با آقایان

گفتگویی از دنیای قبل و بعد از ازدواج

به مناسبت روز جهانی مجردها

در این ویرگول، در ادامه گفتگویی که بین بهارشیخ‌غفور و مریم سادات رضوی شکل گرفت، بین شریفی‌های مجرد و متأهل آقا هم گفتگویی ترتیب دادیم. محسن نجمی، ۱۴۰۲ مهندسی هوافضا با محمدمهدی گل‌محمدی، ۱۴۰۱ فیزیک که مدتی است ازدواج کرده. نکته‌ای که در بین صحبت‌های خانم‌ها و آقایان مشترک بود، مسائل اقتصادی و چالش‌های مالی در مسیر ازدواج است، چیزی که به نظر نمی‌آید به این زودی‌ها حل شود؛ ولی بعضی افراد هم توانسته‌اند با متناسب کردن توقعات و وضعیت حاضر، قفل این مرحله را باز کنند و قدم بعدی را بردارند. اما زاویه نگاه خانم ها و آقایان به ویژگی‌هایی که شریک زندگی باید داشته باشد مقداری متفاوت بود که با خواندن این دو گفتگو به آن پی می‌برید.


به نظرت، هدف از ازدواج چیه؟

محمدمهدی گل‌محمدی: از یه جایی به بعد احساس کردم و به این نتیجه رسیدم که دیگه یک نفر برای زندگی کافی نیست، نیاز دارم دو نفر باشم تا بتوانم زندگیم رو اداره کنم. موارد دیگه‌ای هم مثل رفع بعضی نیازها بود، یعنی انگیزه ازدواج یا رفع یک سری نیازهاست یا رسیدن به رشدها. مثلاً ثبات در روابط عاطفی میشه نیاز؛ اما مسئولیت‌پذیرتر و صبورتر شدن، میشه رشد و کمال. در بعضی ویژگی‌ها هم تنها راه رشد ازدواجه و اون رو نمیشه از طریق دیگه‌ای بدست آورد، مثلاً تنها راه برای رسیدن به یک حدی از صبر فقط ازدواجه.


محسن نجمی: هدف از ازدواج برای من تکمیل زندگیمه. قطعاً زندگی از یک برهه‌ای به بعد بدون داشتن شریک زندگی و تشکیل خانوادهٔ جدید دچار عیب‌وایراد میشه. این سرشت ما آدم‌هاست که برای بقای خودمون و نسل‌مون نیاز به ازدواج داریم؛ مطمئنم که بعد از ازدواج، به یک سری امتیازاتی می‌رسم که تو هیچکدوم از اهداف فعلیم نیست و اصلاً شناخت و درکی ازش ندارم، یعنی با قدم‌گذاشتن در مسیر ازدواج میتونم بیشتر بدونم درباره‌اش.


ازدواج درست و مسیر اون چیه؟

محمدمهدی گل‌محمدی: با آدم درست و وقت درست و به شکل درست، ازدواج درست انجام می‌گیره. یعنی اگر من با آدم درستش برم تو وقت درست، دوست بشم و ازدواج نکنم، مشکل پیش میاد. دلیلش هم اینه که مسیر ازدواج علاوه بر شیرینی‌هاش، سختی‌هایی هم داره، انگیزه‌های ازدواج هست که مسیر رو آسون می‌کنه. حالا فرض کن انگیزه‌هاش خیلی راحت برطرف بشه، دیگه اون فرد به قدم‌گذاشتن در مسیر سختی‌ها تن نمیده و طی‌کردن اون مسیر براش عذاب میشه؛ خلاصه، اگر انگیزه‌های ازدواج رو قبل ازدواج مصرف کنی، دیگه ازدواج خیلی سخت‌تر میشه. کسی که وارد رابطه دوستی شده، معمولاً به همین دلیل هی ازدواج رو عقب می‌ندازه و این اتفاق به نظرم برای دو طرف آسیب داره، مخصوصاً سمت دختر.


محسن نجمی: منم همینطور، اصلاً مسیر دوستی‌های امروزهٔ قبل از ازدواج رو مسیر درستی نمی‌دونم، از نظر منطقی هم ردش می‌کنم. درعین‌حال با رویهٔ خیلی سنتی ازدواج هم که آمیخته به تحجره هم مخالفم. به نظرم باید فرایندی باشه که در اون احساسات درگیر نشه و دو طرف انگیزه‌هاشون از ازدواج رو دنبال کنند و ببینن تو طرف مقابل هست یا نه. فرایند منطقی‌تر بره جلو. با این هم مخالفم که هیچ شناختی نباشه و تازه پای سفره عقد تازه همدیگر رو ببینیم! یک شناخت در چارچوب، از قبل ازدواج باید باشه.


چجوری ازدواج کردی؟

محمدمهدی گل‌محمدی: من به حداقل‌ها فکر می‌کردم؛ دلیلش هم این بود که نمی‌خواستم هزینه‌ای به خانواده تحمیل کنم، یعنی می‌خواستم از همون اول روی پای خودم بایستم. اینجا انتظارات طرف مقابل هم خیلی مهمه، باید با شرایطت سازگاری داشته باشه. برای من اینجوری بود که یه حداقلی برای امورات ازدواج و اون رسومات کنار گذاشتیم، مثلاً جشن عقد آنچنانی نگرفتیم؛ برنامه این بود که فقط به اون رسم‌هایی بها بدیم که پشتوانه داره و منطقیه؛ برای بقیه موارد هم که مهم هست، یک وام گرفتم. مقدمات ازدواج هم برای من طولانی شد، یعنی حدود یک سال و نیم قبل از ازدواج، به دنبال ازدواج‌کردن بودم؛ از روز اول که حدود شش ماه گذشت و من هنوز داشتم مقدمات رو آماده می‌کردم، کیس مناسب رو پیدا کردم، یک سال بعدش هم اقدام کردم.


چرا تا الان ازدواج نکردی؟

محسن نجمی: اولاً، به نظرم ازدواج شرایطی داره، فردی که می‌خواد ازدواج کنه باید از نظر من به منبع درآمد ثابت نسبتاً خوبی رسیده باشه. پول و درآمد خیلی مهمه، پشتوانه است. حالا نمیگم پس‌انداز آن‌چنانی داشته باشه، ولی حداقلش بتونه ودیعه رهن یک خونه کوچیک برای خودش و همسرش رو داشته باشه. حالا ممکنه طرف مقابل چیزهای بیشتری هم بخواد، مثل خونه و ماشین، ولی خب اون موقع میتونم بهش بگم شرمنده و نمیتونم. سن درست ازدواج برای مرد هم بنظرم از ۲۴ تا ۲۸ سالگیه خب اگه تا قبل این بازه به خونه و ماشین هم برسم که رسیدم. ولی سعی می‌کنم به اون حداقل‌هایی که گفتم رسیده باشم. ضمن اینکه از همه اینا مهم‌تر پیداکردن اون فردیه که تو ذهنم قراره همسر آیندم باشه که هنوز پیداش نکردم.


وضعیت تحصیلی و کاری بعد ازدواج صدمه ندید؟

محمدمهدی گل‌محمدی: وقتی در حال مقدمات ازدواج بودم، چرا به درسم لطمه وارد شد. اما بعدش دیگه کار ساده می‌شه. مقدماتش یه ذره پیچیده و سخت و زمان بره. بعدش، هم انگیزه بیشتر شد و اینکه واقعاً بازدهی انسان بالاتر میره.


به نظرت وضعیت تحصیلی و کاری بعد ازدواج صدمه می‌بینه؟

محسن نجمی: همون‌طور که گفتم اصلاً با ازدواج تو بازهٔ سن دانشجویی، اونم کارشناسی، مخالفم. بخصوص منی که دارم تو تهران و دور از خانواده و در خوابگاه زندگی می‌کنم. حالا ممکنه تو بازهٔ ۲۴ تا ۲۸ سالگی دانشجویی ارشد یا دکتری باشم. شایدم نه و وارد کار شده باشم. ولی به‌هرحال میدونم از جو درس و تحصیل دورهٔ کارشناسی خارج شدم و خیالم راحته که آسیب نمی‌بینه. منتهی فرض محال هم اگه تو این دوره بخوام ازدواج کنم اینو مطمئنم که حتی اگه وضع تحصیلم آسیب جدی هم نبینه، باز یه بخش خوبی از تمرکز ذهنم میره روی این مسئله و کلاً انگار من یک نفرم که باید فشار ذهنی دو نفر رو هندل کنم.


به نظر شما، مهم‌ترین موانع ازدواج در حال حاضر چیست و چه راهی برای رفع آنها وجود دارد؟

محمدمهدی گل‌محمدی: به نظرم، بزرگ‌ترین عاملی که جوونا سمت ازدواج نمیرن، اینه که شیرینی ارتباط رو قبل از تلخی مسیر می‌چشن؛ اما اگه اون تلخ‌وشیرین رو با هم مخلوط می‌کردن و می‌دونستن بعد این تلخی، تهش شیرینیه، خب به ازدواج و جلو رفتن هم کمک می‌کرد. معمولاً قدیما هم کسایی که ازدواج‌کردن، وضعیت مالی‌شون بهتر نبوده، حتی شاید خیلی بدتر هم بوده، ولی سختی‌هاش رو پذیرفتن؛ چون اون ارتباط رو، اون عشق رو، بدون ازدواج نمی‌تونستن دریافت کنن، یعنی تنها راهش ازدواج بوده، برای اون هر هزینه‌ای هم می‌پرداختن. الان راه‌های دیگه‌ای هم وجود داره که سریع‌تر و با مسئولیت کمتر میشه به شیرینیش رسید، خوب معلومه جوون میره مسیر سریع‌تر رو انتخاب میکنه و شرایط مالی هم که واقعا مطرح هست رو بهونه میکنه. برای خود من هم اون چیزی که انگیزه شد تا تمام سختی‌ها و مسئولیت‌ها رو بپذیرم، همین بود.


محسن نجمی: هیچ چیزی مهمتر از دیدگاه و تعریف ما از ازدواج نمیتمونه مانع ازدواج بشه. من تعریفی که شما از ازدواج دارید رو نداشتم. اصلا معنی نمیداد برام بیام تو سن کم ازدواج کنم، بعد چهار پنج سال نامزد بمونم و بعد هم با اگر و اما برم سر خونه زندگیم. ولی یکی ممکنه با این دیدگاه از ازدواج، خیلی سریع و بدون دردسر خاصی ازدواج کنه. حالا اگه این دیدگاه رو نداشته باشه مواجه میشه با موجی از موانع مثل خونه، ماشین، پول، شغل، خانواده‌ها و... ولی من همه این‌ها رو وابسته به اون طرز تفکره نسبت به ازدواج میبینم. اگه آدم بتونه اون طرز تفکر رو اصلاح کنه و شرایطشو برای ازدواج به یک حداقلی برسونه، موانعش در مسیر ازدواج هم خود به خود برطرف میشه.


ازدواجروزنامه شریفدانشگاه شریفدانشجوشریک زندگی
آخرین متن و حواشی دانشگاه صنعتی شریف از بزرگترین رسانه دانشگاهی کشور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید