اگر از آن دانشجوهایی نباشید که از دانشگاه تنها کلاس، کتابخانه، سلف و گاهی الف صفر را میبینند، حتما از جدال نامهها در دانشگاه خبر دارید. نامههایی که حالا تعداد امضا کنندگان هر کدامشان از 400 نفر هم گذشته است. اولی نامهای بود با عنوان سخنی با رئیس و دومین نامه که در واقع واکنشی به اولی بود، سخنی با شریف. ماجرای نامهها اما سابقهای طولانی دارد. یک سالی هست که عملکرد معاونت فرهنگی دانشگاه منتقدان و مدافعان جدیای در دانشگاه پیدا کرده است. نزاعی که با محوریت اردوی ورودیها شکل گرفت و هرکدام از طرفین دیگری را به تمامیتخواهی متهم کردند. بررسی این نزاع دامنهدار به فضایی بسیار بیشتر از این یک صفحه و حوصلهای بیشتر نیاز دارد. تلاش کردیم با بررسی این دو نامه به اصل اختلاف نظر فرهنگی دانشگاه هم گریزی بزنیم و دو نظر موجود را جدا از همه جوانب سیاسیشان بررسی کنیم. تلاش کردیم نظر دو طرف را در وجه نظری و استدلالیاش نشان دهیم نه در وجه جزئی و موردی.
چه سخنی با رئیس گفتند؟
اساس نامه فعالان فرهنگی انتقاد از شیوه عملکرد و سیاستهای معاونت فرهنگی دانشگاه است. امضا کنندگان نامه میگویند در آغاز انتصاب دکتر حسینی امید به بهبود فضای فرهنگی داشتهاند اما عملکرد معاونت امید آنها را ناامید کرده و حالا به نتایج دیگری رسیدهاند.
شروع امیدبخش
درکنار شخصیت و دید فرهنگی دکتر حسینی امضا کنندگان نامه طرحهای نو و ایدههای تازه معاونت و همفکری و برگزاری جلسات با گروههای مختلف دانشجویی از سوی معاونت را نقاط قوت و امید بخش ارزیابی کردهاند. میگویند جایگاه معاونت فرهنگی و البته این امید تازه آن قدر بوده که همه فعالان فرهنگی دانشگاه با طرح تجمیع معاونت فرهنگی و دانشجویی مخالفت کردند و خواستند معاونت فرهنگی مستقل باشد.
زیباکنار میآید
نویسندگان نامه معتقدند معاونت پس از مدتی نه همه گروهها که تعدادی از دانشجویان نزدیک به خودش را میداندار فرهنگ دانشگاه کرده است. آنها میگویند از زیباکنار 97 این روند شروع شده و آدمها و مشاوران و نظرات معاونت اردو و فضای فرهنگی را مدیریت کردهاند. امضاکنندگان اشارهای هم به هزینه اردو و بیتالمال کرده و صرف آن را در این برنامه ناکارآمد و ناموجه دانستهاند.
انکار تجربه موفق همکاری گروههای دانشجویی
نویسندگان این نامه اردوی ورودیهای 97 را یک نمونه خوب از همکاری و همفکری دانشجوها میدانند که مشارکت همه گروههای دانشجویی را در پی داشته است اما معتقدند دکتر حسینی همه دستاورهای آن را انکار میکند. شاهدش را هم این میدانند که مسئول اردوی 98 نه با چنین سازوکاری که تنها با نظر خود معاونت انتخاب شده است.
تصدیگری کسبوکار من است
معاونت آن قدر متصدی است که دانشجوها نمیتوانند تحمل کنند. این شاید بیان سرراستی باشد از مدعای نویسندگان سخنی با رئیس درباره رابطه مسئول اردوی ورودی 98 با معاونت. آنها استعفای مسئول اردو را نتیجه همین مدل میدانند و ادبیات استعفا را ادبیاتی نزدیک به منتقدان معاونت ارزیابی میکنند. اداره و اجرای اردو بدون مسئول مشخص و تحت عنوان مسئولین ستاد هم برای نویسندگان نشانه دیگری است بر تصدیگری معاونت و تمایلش به این شیوه.
نویسندگان نامه انتصابهای معاونت در دیگر برنامهها را هم بدون سازوکار و بر اساس نزدیکی با معاونت میدانند. آنها معتقدند برنامههای مستقلی مانند جشنواره نشریات در چنین مدلی حتما به تنش با معاونت منجر میشود و اتفاق هم افتاده است.
تنشزایی در فضای مجازی
امضاکنندگان ادعای بزرگتری هم دارند. این که معاونت فرهنگی به عمد بر اختلافات میان گروههای دانشجویی دامن زده است. آنها میگویند معاون فرهنگی و مشاورانش مانند یک کاربر تنشزا در جهان توئیتری شریف عمل کردهاند و این در فضای رسانهای به زیان دانشگاه بوده است.
پدر باشید نه تشکل
سخنی با رئیس انتقاد دیگری هم دارد. میگوید معاونت فرهنگی باید تنظیمگر و ساماندهنده فعالیتهای فرهنگی دانشجویان باشد و نقش پدری ایفا کند. آنها معتقدند معاونت این نقش را فراموش کرده و خودش یک بازیگر عرصه فرهنگی در کنار گروههای دانشجویی شده است و حتی با منتقدان برخوردهای تند میکند.
گره کور انسداد
در جمعبندی نویسندگان نامه فضای موجود را انسداد فرهنگی خواندهاند و کنشگری بیحاشیه را در آن ناممکن میدانند. در پایان از رئیس میخواهند که گره کور فضای فرهنگی دانشگاه را باز کند و امید را به فضای دانشگاه بازگرداند.
ما از سخنی با رئیس چه می فهمیم؟
نامه خطاب به رئیس دانشگاه است. نویسندگان نامه با مخاطب قراردادن رئیس چند نکته را به ما میفهمانند.
اول این که امیدی به گفتگو با معاونت ندارند و راه را بسته میبینند.
دوم این که خواستار ورود رئیس و مدیران ارشدتر دانشگاه در حل مسئله هستند.
سوم این که هر چند صراحتی در نامه مبنی بر تغییر معاونت فرهنگی دانشگاه دیده نمیشود، اما عباراتی مانند انسداد و گره کور موضوع دعوا را لاینحل نشان میدهد و درخواست از رئیس را به تغییر معاون فرهنگی یا تغییر بنیادین سیاستها با اعمال مدیریت از بالا بدل میکند.
سخنشان با شریف چه بود؟
جایگاه مهم و فراموش شده فرهنگ
نویسندگان نامه اولین تأکیدشان روی اهمیت و جایگاه معاونت فرهنگی است. معتقدند پیش از این معاونان فرهنگی دانشگاه تخصص و تجربه کافی در این حوزه نداشتهاند و بعضیشان حتی وقت کافی هم برای معاونت نگذاشتهاند. آنها میگویند معاونها عملکرد سلیقهای داشتهاند، چون برنامهای نداشته و تنها از سلیقه خودشان حمایت میکردهاند. مثال مهمی هم دارند. میگویند در اردوی ورودیها تنها چند گروه با معاون فرهنگی در ارتباط و مشاوره و همکاری بودهاند.
معاون متخصص
نویسندگان نامه دکتر حسینی را اولین معاونی میدانند که در حوزه فرهنگ متخصص و صاحب ایده است. معتقدند دکتر تحولات شگرفی در فرهنگ دانشگاه ایجاد کرده، فرهنگ را از حاشیه بیرون آورده و واسطی شده میان فعالان دانشجویی و دانشگاه برای حل مشکلات.
انتقاد هم داریم اما انسداد نیست
نویسندگان تقریبا همان اول نامه گفتهاند که انتقاداتی هم به معاونت فرهنگی دارند. توجه کمتر به تشکلها در برابر کانونها، چیزی که مقابله نکردن با جریانهای سیاستزدایی در دانشگاه میدانند، ورود به جزئیات اجرایی و ایجاد اصطکاکهای بیمورد. در ادامه آنها توصیف انسداد را برای فضای فرهنگی دانشگاه بیانصافی میدانند و دوره فعلی معاونت فرهنگی را پرکارترین و فعالترین دوره فرهنگی برمیشمارند.
نقد منتقدان
نویسندگان نامه تلاش دارند بدنه منتقدان را جدا از افراد اصلی تحلیل کنند و بدنه را دلسوز دانشگاه میدانند. با این حال کارنامه منتقدان را در مواجهه و مقابله با فضای باز فرهنگی تاریک توصیف میکنند. امضا کنندگان مسئولان جریان منتقد معاونت فرهنگی را تمامیتخواه میدانند. میگویند اردوی ورودیها پیش از این در انحصار ایشان بوده است. آنها هدف جریان از انحصار را هم اسلامی کردن دانشگاه میدانند اما معتقدند نتیجه این کارها که آن را آکنده از بیاخلاقی میخوانند، خلاف دین است.
بیرونبری و زیادهخواهی
نویسندگان نامه میگویند منتقدان معاونت فرهنگی برای برکناری معاون فرهنگی دانشگاه به رایزنی با افراد ذینفوذ بیرون از دانشگاه پرداختهاند. اقدامی که آن را عجیب و بدعتآمیز خواندهاند که تنها بر سر مسائل جزئی و مدیریتی است نه مصالح ملی و انقلابی. آنها میگویند باید در برابر این زیادهخواهی ایستاد و باز هم تأکید میکنند که حساب بدنه جریان منتقدان جداست و تابع اخلاقاند و زیادهخواه نیستند.
مقاومت کنید
امضاکنندگان از رئیس میخواهند در زمانی که شائبه فشار و دخالت بیرون وجود دارد، در برابر تغییر معاون فرهنگی مقاومت کنند. میگویند تغییر، بذر دوقطبی و سوءظن را در میان دانشجویان میپراکند. به همین خاطر از رئیس میخواهند با درایت مثالزدنیاش پدرانه عمل کند و جلوی فزونطلبی بایستد. البته باز هم حساب بنده منتقدان را از مسئولان جدا میکنند.
اصلاح کنید
نامه از دکتر حسینی میخواهد که ایرادها و نقدهای موجود را مرتفع کند و البته با قوت بیشتر به کار ادامه دهد. از حاج آقا طباطبایی هم میخواهد موضع پدرانهای را که در این مدت داشته همچنان حفظ کند و حمایتش از عموم دانشجوها را ادامه دهد.
با شما هستیم!
مخاطب نامه در پایان منتقدان معاونت فرهنگی هستند. نویسندگان از منتقدان میخواهند برنامههایی را که معاونت فرهنگی اجازه برگزاریشان را نداده معرفی کنند تا انسداد فرهنگی مشخص شود. نویسندگان وصف انحصارطلبی را مناسب معاونت نمیدانند و برخی رفتارهای منتقدان را مصداق این وصف معرفی میکنند و از آنها میخواهند به اخلاق بازگردند.
ما از سخنی با شریف چه میفهمیم؟
نامه با آیهای شروع شده که از مخاطبان میخواهد همه حرف ها را بشنوند و بهترین را برگزینند.
با وجود این که نامه با عنوان سخنی با شریف منتشر شده، باز هم مخاطب اصلی رئیس دانشگاه است که این بار از او خواسته شده در برابر تغییر معاونت فرهنگی ایستادگی کند.
سخنی با شریف یک دفاع تمام عیار از معاونت فرهنگی دانشگاه است. هم به این دلیل که عملکرد معاونت را در کل مثبت میداند و هم به این دلیل که تغییر در دانشگاه به شیوه فشار از بیرون را نمیپسندد.
نویسندگان نه تنها در عمل که در مخاطب قرار دادن هم به نقد منتقدان معاونت فرهنگی پرداختهاند. آنها نه تنها نامه و استدلالهای سخنی با رئیس را نقد میکنند که عملکردهای گذشته برخی منتقدان را هم یادآوری کردهاند و در بوته نقد گذاشتهاند؛ چیزی که به فرامتن نزدیکتر است.
سخنی با رئیس تلاش بسیار دارد حساب سران جریان منتقدان را که مسئولان برخی گروههای دانشجویی هستند، از بدنه دانشجویان فعال همان گروهها و امضاکنندگان جدا کند.
جمعبندی