در سالی که گذشت، شاید دور از انصاف نباشد که بگوییم فشاری که بر شوراهای صنفی آمد و مشکلاتی که رودررویشان قرار گرفت، با دیگر گروههای دانشجویی قابل مقایسه نبود. فشاری که بعضی به خاطر خلف وعدههای مسئولان دانشگاه، بعضی به خاطر تصمیمهای به دور از تدبیر و بعضی هم به خاطر رفتارهایی از بعضی عوامل خارج دانشگاه و مسائل امنیتی بود.
در روزهای پایانی بهار و آغاز تابستان سال گذشته، تقریبا هفتهای نبود که با خبری از تصمیم جدیدی از مسئولان دانشگاه غافلگیر نشویم و بحرانی جدید را به چشم نبینیم. روزهای پاییز سال گذشته هم که بر همگان سخت گذشت و شورای صنفی نیز نه تنها استثنا نبوده بلکه در نقاط پرفشار این ماجرا ایستاده بود. اما این روزها که دوره قبلی شورای صنفی بالاخره با رضایت مسئولان به پایان خود نزدیک شدهاست و قرار است دانشگاه رنگ و بوی انتخاباتی جدید را به خود ببیند، به بازخوانی چند مسئله مهم درباره صنفی میپردازیم:
قوانین محدودکننده برای ما، آزادی مطلق برای شما
احتمالا خبر ابلاغ آئیننامه جدید شورای صنفی از وزارت علوم را در سال گذشته شنیدید. آئیننامهای که بعد از تغییراتی که شیوهنامه اجرایی آئیننامه انضباطی به خود دید، سروصدای زیادی به پا کرد. اگرچه حقیقتا قوانین سختگیرانهتری برای شوراهای صنفی ابلاغ شد، اما چند نکته را نباید از نظر مغفول داشت:
اولا تقریبا هیچ قانونی در زمینه لزوم همکاری مسئولان دانشگاه با نمایندگان دانشجویی وجود ندارد. در هیچ ساختار تصمیمگیری دانشگاه حق رایای برای دانشجویان و نمایندگانش لحاظ نشدهاست. در زمینه آموزشی طبق تصریح آئیننامه جدید (که البته در آئیننامه قبلی هم به شدت محدود بود) دخالت در امور آموزشی از اختیارات شورای صنفی سلب شده! در حقیقت ساختارهای موجود هیچکدام حقی به دانشجویان نمیدهند و اساسا حق ایشان در زمینه تصمیمگیری برای خود را به رسمیت نشناختهاند. در این میان اگر مسئولی از دانشگاه صنفی را به عنوان ابزاری برای بهتر شدن فضای دانشگاه، دید خب طبیعتا تعامل بهتری با شورای صنفی دارد و کار برای نمایندگان دانشجویان راحتتر است. اما اگر مسئولی صنفی را تنها مزاحمی تلقی کند که باید به نحوی دست به سر شود، راهحلهای فرار قانونی بسیاری دارد!
نکته دوم این است که قوانین بسیاری ابلاغ میشوند که در مواقع لازم کار را سختتر کنند یا بهانهای قانونی به دست مسئولان بدهند. برای مثال در آئیننامه جدید رسمیت داشتن جلسات صنفی منوط به حضور معاون دانشجویی در آن شدهاست. جدای از اینکه این بند قانونی عملا هویت دانشجویی صنفی را از بین میبرد و راهی برای استقلال آن باقی نمیگذارد، این مسئله مورد توجه قرار نگرفته که در دنیای امروز جلسه به مفهوم سنتی آن که اعضایی گرد هم در یک مکان جمع شده و کسی صورت جلسه بنویسد و ... کمتر شکل میگیرد. خیلی وقتها گروههای تلگرامی یا جلسات مجازی و ... جایگزین این راهکار سنتی شدهاند. نهایتا اینکه رسمیت نداشتن جلسه شورای صنفی چه معنی دارد؟ حقیقت امر این است که این عدم رسمیت تنها ابزاری برای دور زدن مطالبات دانشجویی است و الا که شورای صنفی به اعتبار رای دانشجویان، تشکیل میشود و این اعتبار ربطی به حضور یا عدم حضور معاون دانشجویی در جلساتش ندارد.
نکته سوم این است که بسیاری از مفاد آئیننامه لااقل در دانشگاه ما رعایت نمیشود. راستش بعید میدانم اصلا کسی مسلط به مفاد آئیننامه باشد. بسیاری از امور در دانشگاه مبتنی بر همان درک عمومی از وظایف صنفی هستند. اما این مسئله علیرغم حسنش، این مشکل را دارد که به خاطر دقیق نبودن این مرزها، عملا در شرایط سخت، به صورت گزینشی و صرفا جهت محدودکردن فعالیتها، به قوانین ارجاع داده میشود. همانطور که برای تاخیر در انتخابات به به این قوانین ارجاع داده میشد.
برای شرکت در انتخابات صنفی چقدر باید سرمان درد بکند؟
فعالیت صنفی فرقی عمده با دیگر فعالیتهای دانشجویی دارد. فعالیتهای صنفی با نیازهای اساسی دانشجویان سروکار دارد. نیازها و مشکلاتی که در امور آموزشی، تغذیه، رفاهی، امنیت و امور مربوط به محل زیست و خوابگاه وجود دارند. این نیازها، اساسا ماهیت متفاوتی با نیازهایی دارند که دیگر گروههای دانشجویی درصدد رفع و پاسخگویی به آن هستند.
تفاوت دیگر فعالیت صنفی نیز میزان تعامل با مسئولان دانشگاه است. در دیگر گروههای دانشجویی معمولا دانشجویان مخاطب گروهها هستند. اما در فعالیت شورای صنفی معمولا مسئولان دانشگاه و هیئت رئیسه مخاطب واقع میشوند.
این دو تفاوت عمده باعث میشود که فعالیت صنفی اصلا رنگ و بویی دیگر داشته باشد و به نوعی واقعیتر باشد. در این امور اگر پیگیری شما به نتیجه نرسد (اگر مقصر باشید یا نباشید) مورد بازخواست دانشجویان معترضی که با کمبودی در نیازهای اساسی خود مواجه شدهاند قرار خواهید گرفت. اتفاقی که کمتر در دیگر گروهها رخ میدهد. همین درخواستها و گلهها و ... باعث میشود تا اختلاف نظر در بین اعضای شوراهای صنفی بیشتر شده و بعضا این اختلافات تا جایی پیش بروند که این گروهها از هم اعلام برائت کنند یا به نوعی پشت هم را خالی نمایند.
وقتی شما با نیازهای بنیادین دانشجویان طرف باشید، تقریبا زمان استراحتی هم برای شما به رسمیت شناخته نمیشود. معمولا زمانهای اوج درگیری درسی، زمان اوج مسئولیت صنفی نیز هست و نیاز است تا کسی باشد و پیگیری امور دانشجویان را انجام دهد.
اما همه این تلخیها، شیرینیها و تجارب زیادی را نیز به همراه دارد. همانطور که بیان شد، فعالیت صنفی را میتوان واقعیتر تلقی کرد. فعالیتی که موفق شدنش گرهی از زندگی فعلی دانشجویان باز میکند و میتوان ثمرهاش را دید. و البته تعامل با مسئولین، با سردر دیوار خوردن، به بار ننشستن پیگیریها، تعامل با دانشجویان معترض و ... همه و همه تجربیاتی است قیمتی که در کمتر فعالیت دیگری میتوان به آنها دست یافت و در این میان به چالشهای فراوانی بر میخورید که میتوانید همانها را در ابعادی بزرگتر در کشور هم ببینید و اگر علاقه به اموری مانند سیاستگذاری یا تحلیل ساختارها و ... دارید، شاید بهترین دید را بتوانید به صورت تجربی کسب کنید.
در نهایت باید گفت که اگر میخواهید در صنفی فعالیت کنید، باید کمربندها را سفت کنید و برای دوران فعالیتی پرفراز و نشیب آماده شوید و بدانید که در شورای صنفی خبری از موفقیتهای پیدرپی پیگیریها نیست. چه بسیار کارهایی که با بنبست کامل مواجه میشوند ولی شما را پختهتر مینمایند.