قدیمترها که اینترنت نبود و رادیو و تلویزیون و روزنامه هم نبود، رسانهها بیشتر جنبهی هنری داشتند. شعر یکی از پدیدههای عجیب در تاریخ است. پدیدهای که در طی قرنها بزرگترین رسانه، حداقل در میان پارسی زبانها بوده. شعر چون گفتنی و شنیدنی بود به راحتی میتوانست همهگیر شود و ذات آهنگینش آن را روزها و سالها مهمان ذهن مردم میکرد. شعر گفتن سرمایه نمیخواست. ذوق و قریحه بود که حرف اول را در شعر میزد. چه بسیار جدلها و مناظرههای از راه دور که از طریق شعر بوده و چه بسیار شعرها که مردم را از اخبار روز آگاه کرده است.
شعر از شاعران، یک طبقه قدرتمند و بانفوذ ساخت؛ طبقه خاصی که در بسیاری از موارد وارد دستگاه حکومتی میشدند و شبانهروز در مدح و رثای امیران قصیده میسراییدند و صله میگرفتند. اما شعر غیردرباری بهخصوص از دوره سنایی به بعد قوت گرفت و شعرا بعضا ترجیح دادند بهجای تملق، از عشق و عرفان بگویند. در میان این دسته اشعار، نقدهای زیبای اجتماعی و سیاسی هم پدیدار شد.
سیف فرغانی یکی از شاعران همعصر حمله مغولان بود. شعر «هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد» او که رد پایش در کتابهای درسی دبیرستان هم پیداست، یکی از بهترین نمونههای صدای مردم بودن و اعتراض به ظلم است. اگرچه لحن آنقدر خشن نیست اما ویژگی بارزی دارد؛ این شعر جهانشمول است و روی سخن آن فقط با مغولان نیست بلکه با هر ظالمی است که ظلمی را روا میدارد.
شعر زیر یکی از سرودههای سیف فرغانی با محتوای انتقادی سیاسی و اجتماعی است:
درین دور احسان نخواهیم یافت
شکر در نمکدان نخواهیم یافت
جهان سر به سر ظلم و عدوان گرفت
درو عدل و احسان نخواهیم یافت
توقع درین دور درد دل است
درو راحت جان نخواهیم یافت
به یوسفدلان خوی لطف و کرم
ازین گرگ طبعان نخواهیم یافت
بزرگان دولت کرامند لیک
کرم زین کریمان نخواهیم یافت
درین شوربختی به جز عیش تلخ
ازین ترش رویان نخواهیم یافت
سخا و کرم دوستی علی است
که در آل مروان نخواهیم یافت
ازین قوم نیکی توقع مدار
کزین ابر باران نخواهیم یافت
درین چهارسو آنچه مردم خرند
به غیر از غم ارزان نخواهیم یافت
به دردی که داریم از اهل عصر
بمیریم و درمان نخواهیم یافت