بهمن فلاح کارشناسیاش را کامپیوتر خواند ولی برای ارشد و دکترا مهندسی را رها کرد و به سراغ مدیریت بازرگانی رفت. سابقه مدیریت در پتروشیمی و کارگزاری و ساختار IT کشور را دارد و بیش از 20 سال است که در بازار بورس فعالیت میکند. با توجه به حالوهوای خراب بازار بورس در چند وقت اخیر سراغ او رفتیم و یک گپوگفت اقتصادی با او داشتیم. البته گفتوگوی ما به بورس محدود نماند و از قیمت ارز و دلار و سودهای بانکی صحبت کردیم تا اوضاع مسکن و وضعیت آینده بازار بورس و راههای امتحانشده سرمایهگذاری در این بازار.
* نرخ ارز بعد از آن افزایش افسارگسیخته در سال گذشته وضعیت نزولی به خود گرفته است. پیشبینی شما از نرخ ارز در سال آینده چیست؟
اگر بخواهیم متناسب با تورم و رشد نقدینگی و وضعیت اقتصادی قیمت ارز را بررسی کنیم، میبینیم که در حال حاضر نرخ ارز به صورت دستوری کنترل میشود. از طرفی مقدار زیادی ارز خانگی داریم که یک عامل اساسی است. با افزایش قیمت ارز اینها فروشنده میشوند و بر اساس قانون عرضه و تقاضا جلو رشد نرخ ارز گرفته میشود. نرخ ارز میتواند بیشتر از اینها باشد اما خوشبختانه تقاضایی وجود ندارد. مصرف کننده اصلی ارز خود دولت است؛ شاید حدود 90درصد، چون بیشتر شرکتها دولتی هستند. عرضهکننده هم همینطور. یک چیزی در جامعه به اشتباه جا افتاده که مصرفکننده ارز بدنه غیر دولتی است. فکر نمیکنم با توجه به انباشت ارز خانگی و اقدامات نظارتی بانک مرکزی و سامانه نیما در سال آینده رشد خاصی در نرخ رشد ارز شاهد باشیم، به علاوه اینکه فکر میکنم عرضه بیشتر از تقاضا باشد و شاید حتی قیمت ارز کاهش پیدا کند.
در مورد ارز خانگی و ارزی که کسبه و بازاریان نگه داشتهاند نیز اطلاعات مستندی از میزان آن وجود ندارد ولی به طور کلی سمت عرضه سنگینتر است و اگر ادامه داشته باشد، نرخ ارز سال آینده کاهشی خواهد بود، به خصوص که تقاضای سفتهبازی برای ذخیره ارز سرکوب شده و خود دولت هم به مقدار زیاد عرضه میکند و سیگنالهای خوبی هم از بانک مرکزی برای تأمین ارز داده شده است.
* وضعیت بهره بانکی چطور پیشبینی میشود؟ دوباره به سمت سودهای عجیب و غریب حرکت خواهد کرد؟
بانکداری ما قرار بود اسلامیباشد اما در حال حاضر ربوی شده است. در تمام دنیا بانکها از افراد کارمزد دریافت میکنند بابت سپردههایشان اما در مورد ایران به سپردهگذار سود غیرمتعارف پرداخت میشود، یعنی حجم عظیمی از نقدینگی در بانکها میچرخد و خودش تولید نقدینگی میکند. الان هم یک معضلی پدید آمده که نمیتوان بهره بانکی را کم کرد، چون اگر بهره کم شود، نقدینگی از بانک به سمت بازارهای کاذب خارج میشود. اگر بهره بانکی زیاد شود، تولید نقدینگی کرده و بخش مولد اقتصادی را سرکوب میکند. این بهره هم به ضرر بانک است، هم سپردهگذار و هم چرخه مولد اقتصادی. تا چند سال قبل موسسات مالی اعتباری مثل قارچ رشد میکردند. اینها 40 تا 50درصد سود میدادند. بزرگترین ضربه را سال 92 همین موسسات به بورس زدند. این موسسات عمده نقدینگی را از تمام بازارها جمع کردند. نتیجه را هم دیدیم که چه بحرانی برای کشور ایجاد شد. حتی بین بانکها هم یک رقابت ایجاد شده بود که سودهای غیرمعقول بدهند. این مدل بانکداری ما کاملا محکوم به فنا است و در هیچ مدل اقتصادی توجیه نمیشود. با جهش ارزی اخیر و تسعیری که بانکها انجام دادند، بهطور موقت از بحران خارج شدند و سرپا ماندند اما تا وقتی بهره بانکی اصلاح نشود، این ساختار ایجاد تورم و بحران میکند. بهطور کلی در سال آینده سود بانکی تغییر خاصی نمیکند. کسری بودجه که دولت دارد (حداقل 300 هزار میلیارد تومان) از محل اوراق قرضه باید تأمین شود. سود اوراق حدود 20درصد است که همین عدد احتمالا معیاری برای حداکثر سود بانکی هم باشد.
* بازار مسکن چه؟ سال آینده اتفاق خاصی در آن رخ خواهد داد؟
اگر مسکن لوکس را در نظر نگیریم و در محدوده مصرفکننده بررسی کنیم، ما سالی 500 هزار واحد مسکونی نیاز داریم اما این مقدار تولید نمیشود، یعنی همیشه سمت تقاضا قدرتمندتر است. این تقاضا در بازار انباشته میشود و هر چهار سال یکبار تبدیل به جهش و تقاضای شدید میگردد. با توجه به نیاز مصرف کننده و انباشت تقاضا احتمالا سال آینده خیلی رکود در بازار مسکن نداشته باشیم اما رونق هم مانند سال گذشته نخواهد بود و آن رشد تکرار دیگر تکرار نمیشود. در بخش مسکن لوکس هم حدود یک میلیون مسکن داریم که خریدار چندانی ندارد و این بخش قطعا دچار رکود میشود.
* چرا قیمتها در بازار بورس بعد از افزایش قیمت ارز جهش زیادی داشت؟
درصد بالایی از شرکتهای بازار سرمایه ما صادراتمحور است؛ پتروشیمی، معادن، فلزات، فولاد و... . پس این جهش در رشد قیمتها بعد از رشد نرخ ارز را نمیتوانیم جهش بنامیم؛ نه صادرات رشد کرده و نه نرخ جهانی محصولات جهش خاصی داشته است. بازار صرفا خودش را با قیمتهای تعادلی ناشی از رشد نرخ ارز بهروز کرده است. مثلا سود حاصل از فروش اوره و آمونیاک با نرخ جدید ارز تسعیر میشود. متناسب با همین مسئله شرکتهای وارد کننده متضرر میشوند. شرکتهای صادراتمحور با افزایش نرخ ارز، DPS (درصد سود تقسیمی بین سهامداران) سالیانهشان صعودی خواهد شد و گپی بین ارزش واقعی و ارزشی که داشتند ایجاد میشود که اسم آن رشد نیست و صرفا تطبیق با قیمتهای جدید است. به طور کلی بورس ما از 10 سال گذشته تا الان رشد نکرده بلکه خودش را با تورم و نرخ رشد ارز تطبیق داده است. این را هم در نظر بگیریم که خیلی از سهمها مانند پیمانکاری و بهخصوص سیمانی سالهاست که درجا زدهاند و حتی نصف ارزش جایگزینیشان هم معامله نمیشوند. یکی از اشکالات بسیار بزرگ دیگر قیمتهای دستوری در بازار است. مثلا سیمانیها بهشدت قیمت محصولاتشان کنترل میشود. در خیلی از صنایع همینطور است و قیمتها از سوی دولت کنترل میشود. این کنترل قیمت ضربه زیادی به سودآوری شرکتها میزند.
*از اینجا به بعد وضعیت بورس چطور خواهد بود؟
تا وقتی ساختار سازمان بورس اصلاح نشود، زیرساختها اصلاح نشود، به سهامداران تازه وارد آموزش داده نشود و اصلاحات دیگر رخ ندهد، نمیتوانیم بازار را مطلوب بدانیم. بازار ما در حال حاضر به لحاظ طولی رشد کرده اما کیفیتی ندارد و شرایطی که شرکتها نگاه درست به بازار داشته باشند، وجود ندارد. تا وقتی که شرکتهایی که در بازار ما هستند، دید کوتاهمدت و هفتگی دارند، کار به جایی نمیرسد. بورس جایی نیست که شرکتها نگاه مقطعی به سهامداران داشته باشند. بازار بورس باید منبع تأمین سرمایه پایدار برای شرکتهای بورسی و محلی برای سود و انتفاع سهامداران در بلندمدت باشد. این سود پایدار است و رشد دارد و به نفع سهامداران هم هست. اگر این اتفاق بیفتد و شرکتها برای تأمین مالی به جای بانکها به سمت سهامدارانشان بیایند، رشد پایدار رقم میخورد و سهامداران هم به سمت سودها بانکی نمیروند. در حال حاضر توصیه این است که هیچکدام از سه ضلع بازار به دید کوتاهمدت به بازار نگاه نکنند. به خصوص شرکتهای سهامی باید درصد شناوری خود را بالا ببرند. متأسفانه همان مدیریت دستوری که شرکتها دارند و به صورت سلسلهمراتبی به دولت برمیگردد، نگاه مقطعی را بر بازار حاکم کرده است، یعنی این شرکتها هستند که سهامداران را کوتاه مدت بار میآورند.
تا اینجا بازار رشد نکرده و فعلا خودش را با شرایط جدید قیمت ارز تطبیق داده، اما از اینجا به بعد اگر بخواهیم برای شرکتها آینده خوبی ببینیم، سهامداران حتما باید به طرح توسعه شرکتها توجه کنند، P/E (نسبت قیمت به سود هر سهم) تاریخی و صنعتی را ببینند و حتما با افراد آگاه مشورت کنند و مهمتر از آن بازار سرمایه را به دیدی بالاتر از یک سال نگاه کنند. سازمان بورس هم یک نظارت ویژه بر نقدینگی در اختیار صندوقهای سرمایهگذاری باید داشته باشد. سالهای قبل خیلی از صندوقها از این نقدینگی سوءاستفاده کردند. متأسفانه در ساختار ذهنی سهامداران این نکته وجود دارد که میتوانند سودهای چندصد درصدی را در کوتاهمدت کسب کنند. این ذهنیت باید اصلاح شود که در غیر این صورت هرجومرج در بازار زیاد خواهد شد. رفتار هیجانی اگر به سمت دید میانمدت و بلندمدت برود، بسیار سوددهتر است. ساختار کوتاهمدت همیشه به ضرر سهامداران خرد است.
* چرا بازار بورس در چند وقت اخیر به این وضعیت افتاد و این نزول را تجربه کرد؟
قطعا دخالت وجود دارد، چون ساختار اقتصاد، دولتی و دستوری است. شخص وزیر میگوید: «افرادی زنگ زدند و ابراز نگرانی کردند در مورد بازار سرمایه»، پس این فرضیه به وجود میآید که دستهایی در این ریزش دخیل هستند و مدیریتشده است. به نظر من ریزشهای اخیر طبیعت بازار بود و در همه دورهها هم این اصلاحات بوده اما کسانی به آن دامن زدند. اینکه وزیر بگوید ما نگران بازار بودیم، به جای کمک ضربه میزند. کلا وقتی افراد مسئول کشور در هر حوزهای اعلام نظر کنند، بسیار باید مراقب باشیم. متأسفانه مدیران اقتصادی ما سواد کافی در حوزه اقتصاد ندارند. بیشتر پستها تعهدمحور بوده تا تخصصمحور. آقای وزیر مصاحبه کرده که «ما عمق بازار را بالا بردهایم»، اصلا بازار ما عمقی ندارد. بازاری که صبح صف خرید و ظهر صف فروش است، عمقش کجا بود؟ بازار ما بسیار کوچک و محدود است، سالهای سال هیچ اتفاقی برای سهمها نیفتاده که بگوییم عمیق شده، با کمترین دخالت میتوان تغییرات بزرگ ایجاد کرد. در منفیهای اخیر بعضی از صندوقها و شرکتهای سرمایهگذاری سوءاستفاده کردند. رفتار هیجانی سهامدار خرد هم به شرایط دامن زد. به نظر من انتظارات کاذب سهامداران یک حباب بزرگ در ذهن افراد ایجاد کرده بود، اما منفیها کمک کرد انتظارات معقول شود و این شرایط به رشد بازار کمک میکند.
یک معضل بزرگ ما این است که هیچکس به خودش زحمت آموزش و مطالعه نمیدهد. حاضرند میلیونها تومان ضرر کنند اما مثلا یک میلیون هزینه ندهند تا با الفبای بورس آشنا شوند، با ساختار بنیادی و صنایع آشنا شوند، حداقل با ابزارهای معاملهگری آشنا شوند اما در عوض با انواع و اقسام کانالها و گروههای مجازی ارتباط میگیرند و دنبالهرو افراد شیاد و سودجو میشوند. تا وقتی سهامدار خودش را بالا نبرد و یا از افراد متخصص و آگاه مشورت نگیرد، قطعا زمینه برای دخالت افراد شیاد وجود دارد.
برخلاف گفته آقای وزیر بازار ما یک کودک خردسال است که بسیار رفتار هیجانی دارد و این کودک به جای این که بزرگ شود، هر روز شیطانتر و کودکتر میشود. بازار ما تقریبا نیم قرن سابقه دارد اما بیشتر به یک بازار 6 ساله میماند. اینکه میگویند حدود 900 هزار کد در عرضه اولیه فعال میشوند، اینها بیشتر کدهای قرضی هستند، هر کدام از فعالان بازار 10 تا 20 کد قرضی دارند که در نقاطی مانند عرضه اولیه از آنها استفاده میکنند.
* نظرتان درباره تأثیر استفاده از تحلیلهای تکنیکال در بازار بورس چیست؟
اصل مطلب این است که برای ورود به بورس کسی نباید بازه زمانی زیر یکسال در نظر داشته باشد و اصولا نوسانگیری و سهامبازی در بازار برای اکثر افراد محکوم به شکست است. اگر یک تحقیق میدانی انجام دهند، اکثر کسانی که متکی صرف به ابزار تکنیکال بودند، در بلندمدت از بازار محو شدهاند. نه اینکه تحلیل تکنیکال ناموفق باشد بلکه بر عکس ابزاری است برای ورود و خروج موفق به سهام بنیادی. اگر سهامدار اطلاعات بنیادی از شرکت نداشته باشد، از محیط کلان اقتصادی حاکم بر صنعت و کشور بیاطلاع باشد، نه تنها با تحلیل تکنیکال که حتی اگر با رانت وارد شده باشد، شکست میخورد. مهمترین اصل در سرمایهگذاری این است که صبور باشید. بازار سرمایه ما خیلی جذاب است و سودهای بسیار خوبی دارد اما به همان مقدار برای سهامداران عجول و کمدانش پرضرر است. پس بهتر است علاوه بر تکنیکال عوامل بنیادی مانند سودآوری، نرخ تمام شده محصولات شرکتها، نرخ فروش شرکت، صادرات، واردات، محیط صنعت، رقبای شرکتها، محیط کلان صنعت، محیط کلان کشور، عوامل تأثیرگذار اقتصادی مثل نرخ ارز، واردات، صادرات، شوکهای سیاسی وارد بر صنایع و ... را هم به خوبی بدانید و همیشه در حال یادگیری باشید. من نمیدانم چرا عدهای انتظار دارند بعد از یک دوره چند ساعته خود را استاد و ناخدا و گرگ و سلطان و ... بنامند؟ اینها همه ناشی از توهم است و طمع. در کانال هم که دیالوگها یکطرفه است و جایی برای توضیح و پاسخگویی وجود ندارد. کسانی که میخواهند برای آینده اقتصادیشان منبع درآمد داشته باشند و یک تخصص پیدا کنند، به خصوص دانشجوها، باید وقت بگذارند، یاد بگیرند، دید جامع و بلندمدت داشته باشند. در این صورت صاحب یک شغل شدهاند که شغل دوم است و درآمد اول. میتوانند زندگیشان را از این محل تأمین کنند اما این نیازمند صبر است. افراد عجول و طماع در بازار محکوم به شکست هستند.
* توصیه شما برای ورود به بازار بورس و سرمایهگذاری در آن چیست؟
بازار سرمایه پرریسک است. ممکن است نماد یک شرکت چند سال بسته باشد (مثلا بانک صادرات). اصولا افرادی که سرمایه به بازار میآورند، خیلی باید مراقب باشند. همانقدر که انتظار مثبت میرود، منفیها را هم ببینند. به هیچ عنوان توصیه نمیشود افراد با پول اجارهای یا پول موقت وارد بازار شوند. مثلا خانهاش را بهطور موقت میفروشد تا با آن سهام بخرد، یا وام و قرض و غیره. این کار بسیار پرخطر و غیرعاقلانه است. این افراد معمولا تصمیمات هیجانی میگیرند، انسانهای طماعی هستند و با ضرر بازار را ترک میکنند. لازم نیست اتفاق خاصی بیفتد تا ضرر کنند. چند اشتباه پشت سر هم کافی است تا سرمایه از دست برود. هرکس میخواهد وارد بازار شود، حداقل باید یک سال تجربه کسب کند، بعد از آن میتواند 10درصد سرمایه را وارد بازار کند؛ آن هم سرمایهای که تا یک سال به آن نیاز ندارد و برای 80درصد این سرمایه اصلا صحیح نیست وارد نوسانات هفتگی و ماهیانه بازار بشود. برای سرمایههای کلان بهترین جا صندوقهای سرمایهگذاری است که از سوی افراد متخصص حمایت میشود، این صندوقها معمولا پرتفوی (سبد سهام یا سبد داراییها)متنوعی از سهام و اوراق دارند و کم ریسک هستند.
از اینجا به بعد سهامداران حتما باید به طرح توسعه شرکتها توجه کنند، p/e (نسبت قیمت به سود هر سهم) تاریخی را ببینند و حتما با افراد آگاه مشورت کنند. خیلی از شرکتها سود انباشته عالی دارند، داراییهای زیادی دارند که از محل تجدید ارزیابی سودهای خوبی میدهند، همچنین شرکتهایی که در تولیدات و فروش انحصاری هستند. اینها گزینه خوبی برای سرمایهگذاری هستند. در نهایت افرادی که پرتفوی (سبد سهام یا سبد داراییها) خوب تشکیل دادهاند، بیشتر از نوسانگیرها سود میکنند.
* آخرش با این بازار سرمایه باید چه کرد؟ امیدی به آینده آن هست؟
بازار سرمایه ما طفلی نوپا است و ما چارهای نداریم که اقتصاد را از بانکمحور به سمت بورسمحور ببریم. باید این طفل را کمک کنیم، روی سخنم با دولتمردان است. تنها جایی که میشود پولهای سرگردان و پولهایی را که با سفتهبازی در بازارهای موازی بحران به وجود میآورند، هدایت کرد همین بورس است. پول هوشمند است و تا وقتی بورس بالغ نشود و رشد نکند، به این سمت نمیآید و من البته با وجود تمام این مشکلات به این بازار امیدوارم و چشمانداز آینده آن را روشن میبینم. کسانی که بتوانند با رعایت اصول اساسی سرمایهگذاری در این بازار دوام بیاورند، سودهای خوبی خواهند کرد.