بحث سر این بود که بالاخره امسال جزء قرن چهاردهم است یا پانزدهم؟ هرکس نظری داشت و بحثها هم داغِ داغ؛ پانزدهمیها حرفشان این بود که مگر میشود سالی که شمارهاش با ۱۴ شروع میشود، کنار دیگر سالهای قرن ۱۳ باشد؟ به عقیده آنها سال صفر همواره جزء قرن جدید محسوب شده، اما در مقابل چهاردهمیها برای رد این حرف، به سراغ قرن اول میرفتند و میگفتند با این استدلال شما پس ۱۲ ماه ابتدای قرن اول شمسی هم اسمش سال صفر بوده نه سال یک!
البته هرچه گذشت، از تبوتاب این بحث هم کاسته و با حکم حکومتی موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران توافق نانوشتهای بین مردم برقرار شد تا ۱۴۰۰ را سال پایانی قرن سابق بدانیم و به زندگی ادامه دهیم؛ زندگی پرفرازونشیبی که هر چه گذشت، نه صرفا برای مردم ایران که برای ما شریفیها با اتفاقات مختلفی همراه شد.
کج دار و مریز با بزرگترین همهگیری قرن
حالا دیگر مثل روزهای اولش، ترسناک و ناشناخته نبود؛ البته که قدرتش بیشتر شده و نشان داده بود با آلفا، دلتا و نهایتا اومیکرون میتواند اوضاع زندگی ما را به هم بریزد، اما بهش عادت کرده بودیم و جزئی از زندگیمان شده بود؛ با سختیهای ماسک و ضدعفونی کنار آمده بودیم، حسرت سفرهای دور و نزدیک و دورهمیهای دوستانه و خانوادگی را به دل خود گذاشته بودیم و منتظر روزی بودیم که نمیدانستیم قرار است چه زمانی فرابرسد.
دانشگاه هم از این تغییر سبک زندگی جدا نبود و حالا بیش از یکسالی میشد که امورات آموزشی خود را به سامانههای CW و VClass منتقل کرده و تبوتاب فعالیتهای فرهنگیاش برای بسیار از گروهها کمرنگ شده بود، هرچند برخی گروهها به هر ضربوزوری در تلاش بودند تا چراغ فعالیتهای دانشجویی را روشن نگه دارند.
وضعیت کرونا گاه به حدی بحرانی میشد که هرگونه عبور و مرور در دانشگاه ممنوع شده و تعداد فوتیهای روزانه هم در بالاترین رکوردش از عدد ۷۰۰ عبور میکرد.
فرایند واکسیناسیون هم با سرعت پایینی در جریان بود، اما تقریبا از مردادماه با شدت بیشتری در کشور به جریان افتاد و فراخوان اقشار مختلف مردم برای تزریق واکسن به مرور آغاز شد. اولش قرار بود واکسیناسیون دانشجوها در چهار فاز و از شهریور تا آذر انجام شود، اما واردات واکسن و وفور آن در کشور به حدی رسید که اواسط مرداد استادان و کارمندان دانشگاه دوز اول واکسن را دریافت کردند و دهه آخر شهریور هم نوبت به دانشجوها رسید تا دوز اول واکسن را در سالن البرز ساختمان اداره امور تعذیه دریافت کنند و برای نوبت دوم هم اواسط مهر سری به سالن ورزشی مرحوم جباری بزنند.
گسترش واکسیناسیون، فروکش کردن آمار و بهبود رنگبندی استانها و شهرستانها، دستوپای فعالیتهای دانشجویی را باز کرد و رنگوبوی تازهای به این فضا بخشید. تلاش فعالین دانشجویی برای رونقبخشی به فضای فرهنگی و اجتماعی دانشگاه عموما با موفقیت همراه بود و به نتیجه رسید، هرچند بخت یار برخی برنامهها نشد و اوجگیری سویه اومیکرون این برنامهها را لغو کرد. برقراری مجدد برنامههای کوهنوردیهای خاطرهانگیز و دلچسب گروه کوه از اواخر مهر، گسترش برنامههای هیئت الزهراء (س) در محرم و فاطمیه، اردوی «آینده روشن» نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها در مشهد برای ورودیهای ۹۹ دارای رتبههای برتر کنکور یا مدال طلای المپیاد دانشآموزی (اواخر مهر)، برگزاری اردوی علمی خط فناوری بسیج دانشجویی در سه استان تهران، مرکزی و اصفهان و بازدید از ۱۰ مجموعه صنعتی (اواسط دی)، جشن یلدای دانشکدهها و گروههای دانشجویی مختلف، اردوهای جهادی عمرانی و پزشکی گروه شهید وزوایی در ایلام و خراسان جنوبی (اوایل آذر و نوروز ۱۴۰۱)، جشنهای فارغالتحصیلی دانشکدههای مختلف، بازگشت مناظرات و جلسات بحث و سخنرانی دانشجویی به سالن جابر، اکران فیلمهای منصور و موقعیت مهدی از سوی بسیج دانشجویی در سالن جابر، برگزاری دوازدهمین دوره نمایشگاه کار در سالن جابر (اوایل اسفند) که ۳۷ شرکت در آن حضور داشتند و بیش از ۵۰۰ موقعیت شغلی را در رشتههای گوناگون دانشگاهی ارائه دادند و همچنین اردوی راهیان نور بسیج دانشجویی در مناطق عملیاتی جنوب کشور در آخرین روزهای سال از جمله فعالیتهای دانشجویی بود که بعد از یکونیم تا دو سال تعطیلی، دوباره چرخشان به گردش افتاده بود. از سوی دیگر فعالیتهای ورزشی در دانشگاه نیز در سالنهای مختلف تربیتبدنی از سر گرفته شد.
در این میان اردوی ورودیهای ۱۴۰۰ به مقصد مشهد که قرار بود در تعطیلات بین دو ترم برگزار شود، اردوی پابوس عشق هیئت الزهراء (س) و مراسم معنوی اعتکاف در مسجد دانشگاه با وجود برنامهریزیها و تدارک دیدنها در نهایت در مقابل شیوع اومیکرون کم آورد به ناچار به آینده موکول شد.
یکی دیگر از ناکامهای کرونایی ۱۴۰۰ هم تصمیم دانشگاه برای بازگشایی تدریجی و حضوری شدن بخشی از کلاسهای درس با اولویت ۹۹ایها از ابتدای ترم بهار بود که با توجه به اوجگیری دوباره کرونا در آن بازه زمانی به بعد از تعطیلات نوروز انتقال پیدا کرد.
طلسمشکنی در آخرین روزهای قرن
دره طرشت(!) را حالا دیگر میتوان منطقهای در قدوقواره ادعای خودش، یعنی تبدیل شدن به ناحیه نوآوری شریف دانست که بنا دارد محل رشد و فعالیت شرکتهای دانشبنیان و فناور باشد. پنجشنبه، ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ هم یکی از نقاط عطف این اتفاق مهم به شمار میرود؛ روزی که در آن طی مراسمی با حضور مجازی رئیسجمهور روحانی و معاون علمی و فناوری او، سورنا ستاری، برج علم و فناوری طرشت در تقاطع بلوار شهید اکبری و بلوار شهید صالحی افتتاح شد تا از این به بعد ناحیه نوآوری در فضایی بزرگتر و مجهزتر فعالیت کند و نفسی بکشد؛ ناحیهای که به گفته رئیس وقت دانشگاه تا آن روز میزبان ۵۰۰ شرکت دانشبنیان و نزدیک به ۳۰۰۰ نفر شاغل بوده و امیدوار است تا سال ۱۴۰۵ تعداد شرکتهایش دو برابر شود.
ماجرای پروژه عمرانی بعدی که در ۱۴۰۰ قیچی و روبان افتتاح به خودش دید، به یک درد عمومی برمیگشت. قدیمیترها و حتی ما بچههای جدیدتر دانشگاه یادمان هست بعضی روزها که وارد دانشگاه میشدیم، بیشتر از اینکه شریف شبیه به یک محیط آموزشی و فرهنگی باشد، پارکینگ بزرگی بود که به اشغال خودروهای استادان و کارمندان درآمده بود؛ اتفاقی که نه تنها چهره دانشگاه را به هم ریخته بود، بلکه عبور و مرور و برخی فعالیتها را هم با مشکلات جدی مواجه میکرد. همینها باعث شد که از اوایل دهه ۹۰ دانشگاه به فکر تأسیس یک پارکینگ طبقاتی در ناحیه شمالی دانشگاه بیفتد و سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان، رکود، معطلی و رها شدن پروژه، با همت یکی از فارغالتحصیلان قدیمی دانشگاه، پروژه ساخت پارکینگ طبقاتی روی غلتک افتاد و سوم مهر ۱۴۰۰، این پارکینگ در ۵ طبقه و با ظرفیت ۱۰۲۰ خودرو با حضور دکتر زلفیگل، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری که برای آیین آغاز سال تحصیلی دانشگاهها به شریف آمده بود، افتتاح شد تا با اجرای آییننامه تردد اتومبیل و پارکینگ از ابتدای بهمن، عبور و مرور خودروها در سطح دانشگاه به حداقل رسیده و رویای شریف بدون خودرو محقق شود.
این اما پایان ماجرا نبود و روزهای پایانی قرن یکی از کهنهترین پروژههای دانشگاه نیز رنگ روبان و قیچی را به خود دید تا برخلاف مصلای امام (ره) و آزادراه تهران-شمال تبدیل به نماد پروژههای پایان باز نشود. ساختمان جدید دانشکده مهندسی هوافضا که اسفند ۸۶ کلنگش به زمین خورد، دقیقا ۱۴ سال در کشوقوس ساختوساز بود. این ساختمان اول بنا بود متعلق به دانشکده هوافضا باشد، اما این اواخر هرچه میگذشت، یکی از طبقاتش را به عقد نهاد دیگری درمیآورد و نهایتا ساختمان سهکارهای با عناوین دانشکده مهندسی هوافضا، معاونت پژوهشی دانشگاه و برج فناوری شهید ستاری، در نهم اسفندماه با حضور معاون اول رئیسجمهور، وزیر ارتباطات و معاون علمی و فناوری رئیسجمهور به بهرهبرداری رسید. در همین روز مجموعه اتاقهای تمیز دانشگاه هم که دو بخش زیستی و ساخت ادوات میکرو و نانو را شامل میشود و در مجاورت این ساختمان قرار گرفته، افتتاح شد.
ریاست رئیسی
اگر بخواهیم مهمترین اتفاقات ملی سال گذشته را مرور کنیم، سیزدهمین دوره انتخاب ریاستجمهوری در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ یکی از جدیترینهای آن به شمار میرود؛ انتخاباتی که مثل هر رویداد دیگری در جهان، بیتأثیر از همهگیری کرونا نبود و در کنار آن مشکلات اقتصادی و دلخوری و گلایه بخش قابل توجهی از جامعه، نتیجهاش را در میزان مشارکت مردمی نشان داد تا درصد مشارکت به زور و با تقریب به نزدیکی پنجاه برسد و سید ابراهیم رئیسی با بیش از ۱۸ میلیون رای، هشتمین رئیسجمهور ایران عنوان بگیرد.
رونق کم شور و حال انتخاباتی از جامعه به دانشگاه هم سرایت کرده بود و جنبوجوش سالهای ۹۲ و ۹۶ را نمیشد در شریف مجازی ۱۴۰۰ پیدا کرد. با وجود این کرختی، شریفیها کنشهای ریز و درشتی در فضای انتخابات داشتد. اولین کنش به نامه ۲۳ نفر از استادان دانشگاه برمیگشت که مطالبه برگزاری انتخابی آزادتر و مطلوبتر از وضع فعلی را داشتند. اواسط خرداد هم حدود ۸۰ نفر از استادان دانشگاه، در بیانیهای از مردم و دانشجویان دعوت به حضور در انتخابات کردند.
بسیج دانشجویی فعالترین تشکل سیاسی دانشگاه در دوران انتخابات به شمار میرفت؛ گفتوگو با برخی نامزدها و نمایندگان آنها، گفتوگوها و مناظرههای کارشناسی و گفتوگوهای دانشجویی در بستر کلابهاوس که آن روزها در اوج به سر میبرد، از جمله فعالیتهای بسیج شریف در دوران انتخابات بود. البته بعد از اعلام نامزدهای تأیید صلاحیتشده از سوی شورای نگهبان، بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی دانشجویان مستقل در نامههایی جداگانه به روند و رویکرد شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها و نتایج حاصل از آن اعتراض کردند.
روزنامه هم در دوران انتخابات یک نظرسنجی بین مخاطبانش برگزار کرد که حدود ۶۰۰ نفر در آن شرکت کرده و نتایج جالبی به دنبال داشت؛ ۴۲.۸ درصد شریفیها قصد شرکت در انتخابات داشتند که از این میزان ۱۲.۷ درصد رئیسی، ۱۱.۹ درصد جلیلی و ۴.۸ هم همتی را برگزیده بودند، ۲.۲ درصد تصمیم به رأی سفید داشتند و ۹.۱ درصد هم تا زمان نظرسنجی رأیشان قطعی نشده بود. در نهایت ۲۸ خرداد مسجد دانشگاه به عنوان یکی از شعب اخذ رأی به نوعی آخرین کنش دانشگاه در زمینه انتخابات را رقم زد و بخشی از اعضای خانواده دانشگاه را برای انداختن برگ رأی به صندوق انتخابات به سمت خودش کشاند.
فرصت شریفیها
یکی از نکات جالب خبری پیرامون شریف در سال ۱۴۰۰، حضور برخی فارغالتحصیلان دانشگاه در مسئولیتهای مختلف حاکمیتی بود؛ از دولت سیزدهم تا شورای عالی انقلاب فرهنگی و شهرداری تهران.
عیسی زارعپور که کارشناسی ارشد کامپیوتر را در شریف خوانده، به وزارت ارتباطات رسید، سید میعاد صالحی که فارغالتحصیل دکترای مکانیک است و سابقه ریاست سازمان بازنشستگی را نیز در کارنامه دارد، مدیرعامل شرکت راهآهن جمهوری اسلامی ایران شد، حجت نیکیملکی، فارغالتحصیل کارشناسی برق شریف که به عنوان سخنگوی ستاد اجرایی فرمان امام شناخته شده بود، به عضویت هیئتمدیره همراه اول درآمد و سید محمدامین آقامیری نیز که برق و MBA شریف را تجربه کرده، معاون فناوری و نوآوری زارعپور در وزارت ارتباطات شد. از سوی دیگر دکتر سالاریه، استاد دانشکده مکانیک به ریاست سازمان فضایی رسید. سیدمحسن دهنوی، فارغالتحصیل دکترای مهندسی شیمی شریف هم که در هیئترئیسه مجلس حضور دارد، با حکم رئیسی به عضویت هیئتامنای صندوق نوآوری و شکوفایی درآمد و محمد خوانساری، فارغالتحصیل دکترای دانشکده کامپیوتر، ریاست سازمان فناوری اطلاعات را بر عهده گرفت.
در شهرداری تهران نیز پوریا علیمردانی که کارشناسی و ارشد عمران را در شریف خوانده، با حکم شهردار تهران، سرپرستی شرکت کنترل ترافیک پایتخت را به عهده گرفت. البته حسین حیدری، فارغالتحصیل کامپیوتر شریف و داماد آقای شهردار نیز ابتدا به عنوان مشاور او منصوب شد، اما حواشی بسیار این انتصاب در نهایت باعث شد زاکانی تصمیمش را لغو کند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی هم که همیشه رد پای چند شریفی در آن دیده میشود، در دوره جدیدش سه چهره از دانشگاه را به عنوان اعضای حقیقی جدیدش به خود دید؛ علی لاریجانی، فارغالتحصیل کارشناسی علوم کامپیوتر، ابراهیم سوزنچی، عضو هیئتعلمی دانشکده مدیریت و اقتصاد و ایمان افتخاری، فارغالتحصیل کارشناسی ریاضی.
هوای تازه برای زندگی در شریف
دومینوی تغییرات مدیریتی در کشور این بار به شریف رسیده بود. اوایل سال تحصیلی، پس از گمانهزنیهای مختلف، بالاخره یکی از احتمالات جدی به وقوع پیوست و سرانجام دکتر رسول جلیلی، عضو هیئتعلمی دانشکده مهندسی کامپیوتر، عهدهدار مسئولیت دانشگاه شد و به ریاست پرفرازونشیب هفتساله دکتر فتوحی پایان داد. مراسم تودیع و معارفه رئیس دانشگاه ۱۹ آبان در سالن آمفیتئاتر نوساز دانشکده مدیریت و اقتصاد (که به همین بهانه افتتاح هم شد) و با حضور وزیر علوم و رئیس کمیسیون آموزش مجلس و چند تن از روسای سابق دانشگاه برگزار شد.
جلیلی شعار «شریفبرای زندگی» را به عنوان عبارت محوری دوران جدید دانشگاه انتخاب کرد و سعی داشت تا مسئولیت جدیدش را پرکار و پرانگیزه آغاز کند و به بخشهای مختلف دانشگاه سر بزند و از اوضاع و احوالشان آگاه شود؛ از بازدید سرزده از خوابگاه متأهلی تا گفتوگو با استادان و کارمندان و دانشجوها و حضور در شورای دانشکدههای مختلف. همچنین با توجه به حضور نسبتا مداوم جلیلی در نماز جماعت مسجد دانشگاه، امکان ارتباط بیواسطه شریفیها با او نسبتا به راحتی امکانپذیر بود.
هیئترئیسه شریف هم البته دستخوش تغییرات گستردهای شد؛ دکتر ابوالحسنی از دانشکده فیزیک به معاونت دانشجویی رفت، دکتر سعادت از دانشکده مکانیک به معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی، دکتر تقوی از گروه فلسفه علم به معاونت فرهنگی و اجتماعی و دکتر حدادپور از دانشکده هوافضا هم به معاونت پژوهش و فناوری.
خداحافظ ای داغ بردلنشسته
قبلش کموبیش و از دور او را میشناختم، اما آشنایی جدیام با او از نوروز ۱۴۰۰ شروع شد، از همان اردوی گروه جهادی شهید وزوایی که با برادر بزرگترش در آن شرکت کرده بود؛ پسری بیادعا، مهربان و آرام که اگر با او رفتوآمد داشتی، خوشرویی او بعید بود مجذوبت نکند. رفتهرفته رفاقتمان بیشتر میشد و هر چه میگذشت، نه صرفا برای من که به اذعان همه بچههایی که با او ارتباط داشتند، بزرگوارتر از قبل به نظر میرسید.
امیرحسین جیرانیزاده، ورودی ۹۸ مهندسی مکانیک از بچههای درسخوان دورهشان و از خدام هیئت الزهرا(س) بود که انگار قرار بود تقدیر متفاوتی برایش رقم بخورد و بیشتر از چند صباح در کنار ما نباشد. او ۲۰ مهر، در یکی از سختترین روزهای سال ۱۴۰۰ از بین ما رفت، در شرایطی که چند روز پیش از آن و در شب شهادت امام رضا (ع) در مسجد مشغول جمعآوری سیاهیهای دو ماه عزاداری اهلبیت بود، ولی متأسفانه بهخاطر سقوط از گنبد مسجد به کما رفت و دیگر به هوش نیامد.
سخت بود، خیلی سختتر از چیزی که فکر میکردیم؛ رفیق عزیز ما روی تخت خوابیده بود و کاری جز دعا و زاری و تضرع از دست هیچکس برنمیآمد. پنج شش روزی که امیرحسین در کما به سر برد، هر زمان که به محوطه بیمارستان سر میزدید، بعید بود یک جمع شریفی را نبینید که موکت انداخته و مشغول دعا و توسلاند. اما در نهایت تقدیر طور دیگری رقم خورد و صبح تلخ ۲۰ مهر، داغ بزرگی را بر جان شریف نشاند و استاد و دانشجو را در غم فرو برد و فرزند عزیزی را از پدر و مادرش جدا کرد.
اشک بود و حسرت و حیرت؛ او که تا دیروز میان ما صادقانه و بیادعا و مهربان زندگی میکرد، حالا دیگر رفته بود و باید با جای خالیاش کنار میآمدیم. آنچه اما برای من در این اتفاق، حیرتآور و ارزشمند و آموزنده بود، برخورد بزرگوارانه خانواده او، بهخصوص پدرش بود که در مقابل داغی به این بزرگی، رفتاری بزرگمنشانه و توأم با صبر و آرامش داشت. صبر بر تقدیر الهی و درک والای آنها بزرگترین درسی بود که شخصا از پدرش برایم به یادگار ماند.
مراسم تشییع و نماز میت صبح روز ۲۲ مهر در مسجد دانشگاه برگزار شد و او پس از آن برای همیشه در بهشت زهرا آرام گرفت، اما یک مسئله مهم ذهن همه را به خود مشغول کرد و آن لزوم توجه بیشتر مجموعه دانشگاه و به ویژه مسئولان و خادمان هیئت الزهراء (س) به ایمنی مراسم عزاداری و سلامتی عزاداران و خادمان هیئت و اصلاح فرایندها و استفاده از تجهیزات مناسب در هیئت است؛ موضوعی که مسئولان هیئت هم به آن اذعان داشتند و ضمن پذیرفتن مسئولیت این اتفاق، از عزم جزمشان برای بررسی ضعفها و ایرادات و اصلاح آن گفتند.
رئیسی در شریف
هرطور که بخواهی وقایع سالانه یک محیط دانشجویی را مرور کنی، بعید است بشود به راحتی از ۱۶ آذر و روز دانشجو عبور کرد. مدتی قبل از فرارسیدن این روز، دعوتهای جداگانه بسیج دانشجویی و رئیس جدید دانشگاه که در یک همکاری قصد داشتند رئیس جمهور را در اولین روز دانشجوی دولت سیزدهم به شریف بیاورند، آغاز و رفتهرفته این احتمال قوت گرفت و در نهایت شریف در روز دانشجوی ۱۴۰۰ میزبان رئیسجمهور، وزیر علوم، وزیر بهداشت، معاون علمی و فناوری و رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها در سالن آمفیتئاتر دانشکده مدیریت و اقتصاد بود.
رئیسجمهور هشت صبح در شریف حاضر و در اولین برنامهاش، از نمایشگاه دستاوردهای فناورانه دانشگاه در حوزههای مختلف که به همت پارک علموفناوری راه افتاده بود، بازدید کرد؛ نمایشگاهی که مورد استقبال رئیسی قرار گرفت و به تعدادی از وزرایش هم دستور داد تا برای دیدن آن و ارتباط با فعالان فناوری دانشگاه، حتما به شریف بیایند و به همین خاطر چند وقت بعد، وزرای نفت، نیرو و صمت نیز از این نمایشگاه بازدید کردند.
برنامه دوم رئیسئجمهور در شریف، دیدار نسبتا کوتاه با جمعی از استادان دانشگاه و گفتوگو با آنان بود، اما گل سرسبد این روز ویژهبرنامه «صریح، شفاف، دانشجویی» به شمار میرفت که مسئولیت برگزاریاش به عهده بسیج دانشجویی دانشگاه گذاشته شده بود.
مراسم از ساعت ۱۱:۱۵ با قرائت قرآن و سرود ملی آغاز و سپس هشت تن از دانشجوها به نمایندگی از تشکلها و فعالین دانشجویی مقابل رئیسجمهور صحبت کردند. صحبتهایی که حواشی و حرارت خاص خودش را هم داشت؛ از کنایه به تفکر حاکم بر دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف و انتقاد از ناهماهنگی تیم اقتصادی دولت و بیان مسائل اصلی کشور و راهکارهای رفعورجوع آنها از سوی نمایندگان اتحادیه جامعه اسلامی، بسیج دانشجویی شریف، انجمن اسلامی دانشجویان مستقل، دفتر تحکیم وحدت و … تا حداقلی خواندن رئیسجمهور و یادآوری دو دانشجوی بازداشتی شریف در کنار بیان نقدهای تند و تیز به حاکمیت از سوی نماینده انجمن اسلامی شریف. مسائل علمی و فناورانه کشور هم البته در برخی صحبتها به صورت کمرنگتر از مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به گوش میخورد.
حواشی این مراسم البته صرفا محدود به سخنرانیها نبود و یکی از موضوعاتی که اعتراض بچههای بسیج را هم به دنبال داشت، جمعآوری تمامی دوربینهای تصویربرداری و تلفنهای همراه از سوی تیم همراه رئیسجمهور، علیرغم هماهنگیهای قبلی بود که عملا امکان هرگونه ضبط فیلم یا گزارش از مراسم را از جمع دانشجویی برگزارکننده گرفت و اگر اتفاق نمیافتاد، میتوانست روایتهای فراتر از متن و جذابیت بالاتری را از دل مراسم ارائه کند.
رئیسجمهور هم پس از حضور در پشت تریبون سعی کرد ضمن بیان نکاتی که مد نظر داشت، به برخی نکات اشارهشده در صحبتهای دانشجوها پاسخ دهد و نظراتش را درباره آنها بگوید. نمایندگان بسیج دانشجویی شریف و انجمن اسلامی دانشجویان مستقل هم پس از صحبتهایشان، نظرات و دیدگاههای مکتوب تشکلشان را به دست رئیسجمهور رساندند تا برای بررسی بیشتر و ترتیب اثر، پیگیری شود؛ کتابچههایی که چند وقت بعد با دستور رئیسجمهور به مرکز بررسیهای استراتژیک ارجاع داده و در جریان بررسی قرار گرفت. در نهایت حوالی ساعت ۱۳:۳۰ روز ۱۶ آذر ۱۴۰۰، طولانیترین حضور یک رئیسجمهور در یک دانشگاه به پایان رسید.
زیر پوست آجرهای سرخ
برخی اخبار، رویدادها و موضوعات هم بودند که شاید چندان مفصل و عریض و طویل به چشم نیامدند، اما اهمیتشان کم نبود.
دیماه دومین سالگرد هواپیمای اوکراینی بود؛ یکی از تلخترین خاطرات سالهای اخیر که هنوز قلب شریف را میسوزاند. دانشگاههای بزرگ تهران که داغدار این واقعه بودند، ویژهبرنامه مشترکی را در دومین سالگرد آن برگزار کردند، جمعی از مسئولان دانشگاه به دیدار خانوادههای بازماندگان رفتند، مدرسه شریف دو در مناطق محروم بلوچستان به یاد شریفیهای جانباخته در هواپیمای اوکراینی و با همت دکتر دورعلی و دیگر خیرین دانشگاه به بهرهبرداری رسید و البته بسیج دانشجویی هم قسمت اول روایت جنجالی خود از وقایع آن سال در دانشگاه را منتشر کرد که بیشتر از خودش، حواشیاش دیده شد. در پایان سال هم دانشگاه با اهدای یک اثر هنری در یادبود عزیزان جانباخته به خانوادههایشان، یادشان را در نوروز قرن جدید گرامی داشت.
کتابخانه مرکزی نیز در سال ۱۴۰۰ حسابی نونوار شد، دو سالن قدیمیاش را بازسازی و با نامهای جدید سیمین و سایه برای استفاده دانشجوها بازگشایی و چند نمایشگاه نقاشی را هم نگارخانهاش برپا کرد. اتفاق عجیب دیگر شریف در سال ۱۴۰۰ برگزاری مسابقات قویترین مردان ایران در سالن ورزشی مرحوم جباری بود که اواسط بهمن روزهای عجیب و مهمانهای غریبی را برای دانشگاه به ارمغان آورد.
در همین حوالی دو خبر سروصدای زیادی در دانشگاه به پا کرد؛ کنار گذاشتن دکتر آرش اباذری از گروه فلسفه علم شریف و ممنوعیت صدور کارنامه انگلیسی برای دانشجوها و فارغالتحصیلان دانشگاه که مسئولان آموزش آن را به رأی دیوان عدالت و بخشنامه وزارت علوم نسبت دادند.
حاشیههای بازداشت امیرحسین مرادی و علی یونسی هم البته در سال ۱۴۰۰ ادامه داشت که هنوز هم وضعیت این پرونده در ابهام به سر میبرد. اردیبهشت ۱۴۰۰ شورای صنفی، انجمن اسلامی و جامعه اسلامی نامهای سرگشاده را با امضای بیش از هزار نفر از اعضای خانواده دانشگاه و با حمایت تعدادی از گروههای دانشجویی به رهبری نوشتند تا مطالباتشان درباره این پرونده را از شخص اول کشور مطالبه کنند. همزمان با عید فطر ۱۷۸ استاد دانشگاه در نامهای سرگشاده از مقامات عالیرتبه کشور درخواست کردند دو دانشجوی بازداشتشده دانشگاه مورد عفو یا تعلیق مجازات قرار گرفته و اجازه داده شود که به آغوش خانواده و جمع دانشگاهی خود بازگردند. در نهایت ۱۲ تیر هم اولین جلسه رسیدگی به اتهامات مرادی و یونسی برگزار شد، ولی تأثیری محسوس در کاهش ابهامات این پرونده نداشت؛ پروندهای که در بیشتر گفتوگوهای بین دانشجوها و مسئولان دانشگاه و کشور دغدغه رسیدگی به آن مطرح میشود.
۱۴۰۰ افراد مختلفی را هم از خانواده شریف گرفت؛ دکتر رنجبر، اولین رئیس دانشگاه پس از انقلاب، پرویز خمسهپور، استاد موسیقی و پدر گروه موسیقی «آرمان» شریف، حسن نوربخش، استاد بازنشسته تربیتبدنی دانشگاه، سرپرست اسبق تیم ملی بسکتبال و اسطوره داوری این رشته و فریدون هژبری، بنیانگذار و از موسسین اصلی انجمن دانشگاه صنعتی شریف (SUTA) که در کارنامهاش ریاست دانشکده شیمی و معاونت آموزشی دانشگاه دیده میشود.
قرن چهاردهم هم با تمام سالهای پرفرازونشیبش به پایان رسید و شریف پس از روزهای سخت آخرین سالش، پا به سال ۱۴۰۱ گذاشت؛ شریفی که دیگر بنا دارد رفتهرفته به سمت حضوری شدن حرکت کرده و تلاش دارد تا خود را به روال سابق برگرداند.