بعضی وقتها یک مصداق از خود مفهوم هم میتواند جلوتر بزند. اگر زیاد به جمله قبلی گیر فلسفی ندهید، ویروس و انگل مثالهای خوبی از آن به حساب میآیند. آنطور که طبیعیخوانان به ما ریاضیفهمان گفتهاند، ویروس بهترین مصداق برای انگل است؛ موجودی که اگر به حال خودش رهایش کنی، اصلا روی زنده بودنش هم توافقی حاصل نمیشود ولی امان از وقتی که خودش را بچسباند به یک زنده از همهجا بیخبر. میشود همچو مهمانی که آید و بیرون نرود تا آخر خانه را ویران سازد. همین مهمان ناخوانده که حتی نمیشود اسم موجود زنده رویش گذاشت، چندماهیست که آدمیان را از خواب و خوراک انداخته؛ البته آدمی که خفاش خوراکش باشد، همان بهتر که از خوراک بیفتد و به این بلا مبتلا شود.
کمتر از صد سال که میشناسیمشان
ویروس کلمهای لاتین به معنی سم است. این قاتلهای ریز موجودات زنده ابعادی حدود ۱۰۰۰ برابر کوچکتر از ابعاد سلولها و در حدود ۱۰۰ نانومتر دارند. به همین دلیل برای اولین بار در سال ۱۹۳۰ با اختراع میکروسکوپهای الکترونی کشف شدند. قبل از آن برای مشاهده موجودات زنده و دنبال کردن متابولیسم (سوختوساز) آنها از میکروسکوپ اپتیکی استفاده میشد. ویروسها در واقع ترکیبی مولکولی حاوی اطلاعات ژنتیکی DNA یا RNA هستند که داخل پوششی از جنس پروتئین قرار دارند. در بعضی از ویروسها نیز غشایی از جنس چربی از این پوشش پروتئینی حفاظت میکند.
این موجودات بسیار کوچکتر از موجودات تک سلولی هستند و ویژگیهای موجود زنده را ندارند. در واقع آنها در دسته بین موجودات زنده و غیرزنده قرار میگیرند. موجود زنده باید قادر به اجرای متابولیسم یا همان تولید انرژی از غذا و همچنین توانایی تولید مثل خود را داشته باشد که یک ویروس به تنهایی قادر به انجام آن نیست. اما ویروسها با نفوذ به یک موجود زنده و تزریق اطلاعات ژنتیکی خود به آن باعث تولید و تکثیر خود میشوند. در واقع ویروسها موجودات پیچیدهای هستند که در دستهای بین مولکولهای ساده و موجودات زنده قرار میگیرند.
از خودش که چیزی ندارد
برای اینکه بفهمیم یک ویروس چگونه تکثیر میشود، ابتدا باید بفهمیم که یک سلول چگونه کار میکند. سلولها کوچکترین واحد موجودات زنده هستند. همه سلولها از هسته و غشای سلولی و سیتوپلاسم که مایعی ژلهای درون سلول است، تشکیل شدهاند. غشای سلول داخل سلول را از محیط بیرون آن جدا میکند و همچنین وظیفه ورود مواد ضروری برای سلول و دفع مواد زاید از سلول را دارد. هسته سلول شامل DNA است و در واقع مرکز کنترل سلول. DNA اطلاعاتی درباره سلول است که مشخص میکند آن سلول چه کاری انجام بدهد و چگونه آن کار را انجام میدهد. در داخل هسته ریبوزومها تشکیل شده و سپس از هسته خارج میشوند و در سیتوپلاسم کنار سایر اندامکهای سلولی قرار میگیرند. وظیفه ریبوزومها سنتز و ساختن پروتئین بر اساس اطلاعات DNA است. کاری که ویروسها در کل انجام میدهند این است که اطلاعات ژنتیکی خود را به داخل هسته سلول میفرستند و در واقع سلول را فریب میدهند که اطلاعات ژنتیکی ویروس را بازتولید کنند و از این طریق ویروسهای بیشتری داخل سلول تشکیل شود، یعنی ریبوزومها پروتئینهایی میسازند که به کار ساخت ویروسهای جدید بیاید.
یک نبرد همهجانبه
با زیاد شدن تعداد ویروسها داخل سلول، سلول از بین میرود و یا در واقع خودکشی میکند و در نتیجه ویروسهای بیشتری آزاد شده و به سلولهای دیگر حمله کنند. با زیاد شدن ویروسها، سیستم ایمنی بدن آگاه میشود و برای از بین بردن ویروسها وارد عمل میشود. این فرآیند شامل خون رسانی به محل مورد حمله قرار گرفته از سوی ویروسهاست که باعث التهاب در آن قسمت میشود تا گلبولهای سفید بیشتر در محل حاضر باشد. همچنین دمای بدن نیز برای مقابله با ویروسها بالا میرود تا شرایط برای ویروسها سختتر شود و در نتیجه بدن تب میکند. خستگی بدن نیز ناشی از فعالیت بیشتر مغز استخوان برای تولید گلبولهای سفید و خون است. گلبولهای سفید با ساختن پروتئینهایی و چسباندن آن به عامل خارجی، خودی را از غیر خودی جدا میکنند و بعد از شناسایی این عوامل خارجی و سلولهای مرده را میبلعند و از بین میبرند.
دوبار گیر تاجدارها افتادیم!
کروناویروس خانواده بزرگی از ویروسها هستند که اطلاعات ژنتیکی آنها به صورت RNA است و باعث بروز بیماری در پستانداران و پرندگان میشوند. به دلیل شکل سطح این ویروسها که شبیه تاج دیده میشود، به این خانواده ویروس کرونا میگویند. این ویروسها در انسان باعث عفونت دستگاه تنفسی از بعضی سرماخوردگیهای کوچک گرفته تا بیماریهای کشنده سارس، مرس و کوید۱۹ (سارس۲) میشود. ساختار کوید ۱۹ شامل پروتئینهای جهشیافتهای به اسم S و HE است که روی غشای ویروس قرار دارند و از اطلاعات ژنتیکی ویروس مراقبت میکند. همین پروتئین است که به تاج ویروس شباهت دارد. از سوی دیگر غشای سلولهای ریه نیز شامل پروتئینهای گیرندهای به نام ACE2 است که ورود مواد به سلول را کنترل میکند. پروتئینهای S ویروس به این گیرندهها میچسبند و در واقع سلول را فریب میدهند که وارد محیط سیتوپلاسم شوند، هر چند مکانیزم این فرآیند به طور دقیق همچنان مشخص نیست. سرفه، عطسه و تنگی نفس نیز نشانهای از درگیری ریهها و سیستم تنفسی با این ویروس به شمار میرود.
با وارد شدن ویروس به سلول اطلاعات ژنتیکی آن به هسته و ریبوزومها منتقل میشود و در واقع مکانیزم سلول برای تولید پروتئین را فریب میدهد و RNA و پروتئین مورد نیاز ویروس داخل سلول تولید میشود. با تولید ویروسهای جدید غشای سلول از بین میرود و سلول تخریب میشود و ویروسهای جدید از داخل آزاد میشوند تا به سلولهای دیگر حمله کنند.
مکانیزم دقیق این فرآیندها همچنان مشخص نیست ولی پژوهشها نشان میدهد که گیرندههای ACE2 با افزایش سن افزایش مییابد که این میتواند توضیحی باشد که چرا نرخ ابتلا و البته مرگومیر در بزرگسالان بیشتر از کودکان است.
با از بین رفتن سلولهای ریه، دریافت اکسیژن از سوی ریهها سختتر میشود که مشکلات تنفسی و حتی مرگ را میتواند به دنبال داشته باشد.
برخی مطالعات و شبیهسازیها حکایت از این دارد که لایه بیرونی مستحکم و ساختار ارتجاعی خاصی که کرونای جدید دارد، باعث پایداری بیشتر آن خارج از بدن شده و در نتیجه این ویروس مدت زمان بیشتری میتواند بیرون از بدن باشد و ساختارش را حفظ کند. همچنین کرونای جدید یک ویرس جدید است و احتمالا مقاومت اولیهای در بدن هیچکسی نسبت به آن وجود ندارد. همین دو نکته میتواند مسریبودن آن را توضیح دهد.
جهشی به سبک خفاشها
همه کروناویروسهای قبلی از حیوان به انسان منتقل شده است. در مورد ویروس جدید نیز پژوهشگران بر این باورند که این ویروس از حیوان به انسان منتقل شده. خفاشها به دلیل عملکرد سیستم ایمنیشان در مقابل این ویروس میتوانند بدون آنکه به این ویروس مبتلا شوند، میزبان آن باشند و این ویروس را به دیگر موجودات انتقال دهند. ماندن ویروس در بدن میزبان و انتقال آن به دیگر موجودات جهش ویروس و به طور دقیقتر پروتئینهایی که به سلول میپیوندند را به دنبال دارد. این جهش ویروس باعث همهگیری و شیوع بیماری جدید میشود. ویروس سارس(سندروم حاد تنفسی) که در سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ شیوع پیدا کرده بود از خفاش به نوعی گربه و از گربه به انسان انتقال پیدا کرد. مرس(سندروم تنفسی خاورمیانه) در سال ۲۰۱۲ هم در گذشته از خفاش به شتر و از شتر به انسان شیوع پیدا کرده بود. در مورد ویروس کرونای جدید، کوید۱۹ نیز این باور وجود دارد که این ویروس از خفاش و نوعی مورچهخوار و شاید هم مار به انسان انتقال پیدا کرده باشد. البته منشأ این بیماری همچنان مورد بحث است.