شب آخر صفر است و شب شهادت امام رضا (ع). عزاداری آخر صفر در مسجد دانشگاه به سومین شب و در واقع آخرین شب خود رسیده. به رسم هرساله قرار است بعد از آخرین آمینهایی که جمعیت عزادار به دعاهای مداح میگویند و به دنبال آن راه خانه را در پیش میگیرند، بچههای هیئت بمانند و علاوه بر کارهای معمول بعد از مراسم شبهای قبل، سیاهیهای مسجد و دانشگاه را هم جمع کنند تا مسجد حالوهوای ربیعی به خود بگیرد و سیاهیها هم داخل کمدهای هیئت بماند برای ایام فاطمیه.
کار زیاد است و خیلیها هم نمیتوانند تا دیروقت بمانند، به همین خاطر خیلی از کارها موازی پیش میرود و هر دسته از بچهها در گوشهای مشغول کاری میشوند؛ جمعآوری پرچمها و سیاهیهای دانشکدهها و سطح دانشگاه، باز کردن غرفههای برپاشده جلوی در مسجد، باز کردن پرده جداکننده خانمها و آقایان در حیاط، جمع کردن و لوله کردن موکتهای حیاط و خیابانهای اطراف مسجد، جمع کردن لوازم و تجهیزات و سیمکشیهای مربوط به صوت و تصویر، باز کردن سیاهیهای داخل مسجد، جمعآوری سیاهیهای گلدسته و گنبد و حیاط و سردر مسجد و دهها کار ریز و درشت دیگر که خیلی از سالها تا صبح روز آخر صفر و حتی چند روز بعدش طول میکشد. یکی از این کارها هم جمع کردن پنلهای آکوستیکیست که در مراسمهای بزرگ هیئت، زیر گنبد مسجد نصب میشود.
طراحی مسجد دانشگاه به سبک مسجدهای قدیمیست؛ گنبدی که صدا حسابی زیر آن میپیچد و ستونهای قطور و زیادی که کنجهای خلوت زیادی برای نمازگزاران و معتکفان و مناجاتکنندگان و عزلتنشینان مسجد فراهم میآورد. سادهترش اینکه مسجد برای هیئتهای امروزی طراحی نشده؛ چه ستونهای قطور و زیادش که مانع یکدست شدن مجلس و دید داشتن همه قسمتها نسبت به منبری و مداح میشود و چه گنبدی که صدا را برمیگرداند و کیفیت صدای منبری و مداح را که از باندها برای مستمعین داخل و بیرون شبستان اصلی پخش میشود، از حالت مطلوب خارج میکند. به همین خاطر بچههای هیئت چند سالیست که برای مراسمهای اصلی تعدادی پنل آکوستیک را زیر گنبد مسجد نصب میکنند تا از برگشت صدا از طریق گنبد جلوگیری کنند.
دورتادور گنبد مسجد پنجرههایی قرار گرفته که یک طرفشان به فضای داخلی گنبد باز میشود و طرف دیگرشان به فضای بیرونی گنبد در پشتبام مسجد. فضایی کوچک هم بین دو طرف پنجره قرار گرفته که یکی دو نفر در آن جا میشوند. پنجرهها نسبت به پشتبام مسجد ارتفاعی ندارند و دسترسی به آنها از طریق همین پشتبام است، اما از طرف داخل گنبد دسترسی به آنها میسر نیست و نسبت به داخل مسجد، ارتفاعی در حد ۱۰ متر و شاید بیشتر دارند. نصب پنلهای آکوستیک زیر گنبد مسجد نیز از طریق همین پنجرهها صورت میگیرد، به این ترتیب که ابتدا یک توری بزرگ از طریق این پنجرهها زیر گنبد مسجد نصب شده و در مرحله بعد پنلهای آکوستیک روی این توری جای گرفته و تمام مساحت زیر گنبد را میپوشانند. بچههای هیئت برای نصب یا جمع کردن توری و پنلهای آکوستیک، باید به پشتبام مسجد بروند و از طریق این پنجرهها کار نصب یا جمع کردن را پیش ببرند.
شب آخر صفر امسال، امیرحسین جیرانیزاده که در طول مراسم در قسمت انتظامات و خوشآمدگویی به عزاداران خدمت میکرد، بعد از پایان مراسم برای جمع کردن سیاهیهای مسجد میماند و داوطلب میشود که به پشتبام مسجد برود و در جمع کردن توری و پنلهای آکوستیک هم کمک کند. متأسفانه امیرحسین هنگام جمع کردن پنلهای آکوستیک بیش از حد به لبه پنجره نزدیک شده و از آنجا به سمت داخل مسجد سقوط میکند و علاوه بر ضربه به سر، چند قسمت از بدنش هم دچار شکستگی میشود.
تلاشها برای امدادرسانی به او آغاز میشود؛ آمبولانس دانشگاه در دسترس نیست و گویا فقط در ساعات اداری خدمترسانی میکند؛ آمبولانسی که اگر رانندهاش هم حضور داشت، معلوم نبود غیر از آژانس برای انتقال فرد حادثهدیده کاربرد دیگری داشته باشد یا نه؟ بچهها با اورژانس تماس میگیرند تا آمبولانس بفرستند. ابتدا یک امدادگر اورژانس با موتورسیکلت خودش را میرساند و حدود نیم ساعت بعد از حادثه هم آمبولانس رسیده و امیرحسین به بیمارستان انتقال داده میشود. از آنجا دیگر کار هرکس که در صحنه حادثه بوده یا خبر به گوشش رسیده، نذر و نیاز و دعا و مناجات است. امیرحسین در بیمارستان بستری میشود و با توجه به ضربهای که به سرش وارد شده، نیاز به عمل دارد، ولی سطح هوشیاری پایین است و امکان عمل وجود ندارد. چند روزی به سختترین و کشندهترین حال به خانواده و دوستان و اطرافیان و همدانشگاهیهای امیرحسین میگذرد، ولی بهبودی حاصل نمیشود و در نهایت پنج روز بعد از حادثه، امیرحسین دار فانی را وداع میگوید.
امیرحسین با نام و یادی نیک از بین دوستانش رفت، ولی مسئله برای بررسی و تجربه برای درس گرفتن و کار برای جلوگیری از اتفاقات مشابه خیلی زیاد مانده است؛ از همه مایی که در دانشگاه و همین فعالیتهای دانشجویی از کنار اقداماتی که ایمنیشان کامل نبوده و خطر در معرضشان پرسه میزده، به راحتی و بدون تذکر گذشتهایم و حتی خودمان هم در آنها مشارکت کردهایم، تا هیئت که باید برای ایمنی خادمان و عزادارانی که در مسجد دانشگاه جمع میشوند، فکرهای اساسی کند و دانشگاهی که موارد ایمنی هنوز سرلوحه سیاستها و تصمیمها و اقدامهایش نیست و در خارج از ساعات اداری حتی یک آمبولانس هم ندارد.