آذر ۱۳۹۵ حکم انتصاب دکتر سیدحسن حسینی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم دانشگاه به سمت معاونت فرهنگی صادر شد. با توجه به لغزان بودن این صندلی در چند دوره قبل، به نظر میرسید که فضای کاری این دوره از معاونت هم کوتاه باشد اما عملکرد معاون جدید، حتی باعث شد وقتی طرح انحلال معاونت فرهنگی روی زبانها افتاد، فعالین دانشجویی سفت و سخت پشت معاونت بایستند و نظر دانشگاه را عوض کنند. حالا چهار سال از آغاز معاونت حسینی گذشته و صندلی معاونت به دکتر محمد فخارزاده، عضو هیئت علمی دانشکده برق رسیده است. دوره دکتر حسینی با همه بالاوپایینهایش دوره متفاوتی در معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه بود و این تفاوتها را هم در روندها و هم در برنامهها و هم در تعامل با دانشجوها و فعالین دانشجویی میتوانستیم به وضوح ببینیم. در این دو صفحه سعی کردیم به برخی روندها و فرایندها و نیز برنامههایی که این تفاوت را رقم زد، به صورت خلاصه بپردازیم. اگر پیگیر اخبار مربوط به معاونت فرهنگی اجتماعی و فعالیتهای دانشجویی در چند سال اخیر بوده باشید، راحتتر مخلص کلام این دو صفحه دستتان میآید ولی اگر از فضای فعالیت گروههای دانشجویی دور بودهاید، شاید کمی حس غریبی کنید.
معاونت الکترونیک
مهمترین تغییر اداری این سالها در معاونت فرهنگی، گذر از عصر کاغذ به عصر اتوماسیون بود. قدیمها، نامههای درخواست مجوز برنامههای گروههای دانشجویی به شکل کاغذی در دبیرخانه معاونت ثبت میشد و پیگیری آن از این همین طریق ادامه پیدا میکرد. (البته روندهای خارج از مسیرهای رسمی همیشه بوده و هست و خواهد بود.) اما در این سالها، آرام آرام گروهها یاد گرفتند که درخواستهایشان را در سامانه معاونت بگذارند و حتی از آنجا بتوانند پیگیری درخواست و طی مراحل اداری را ببینند. علاوه بر درخواستها و مجوزها، صورتهای مالی هم در این بخش قرار گرفت و درخواست مالی و بررسی و تأیید تخصیص بودجه به برنامهها روندی مشخص و شفاف پیدا کرد. این تغییر و تحول هم شفافیت و دقت را بالا برد و هم در شرایط غیرحضوری شدن دانشگاه، کار گروهها را حداقل از این جهت راه انداخت و هم از این اتاق به آن اتاق رفتنهای اعصابخردکن را از دوش فعالین دانشجویی برداشت.
بیا کار میکن
ایده حسینی، تکثر فعالیتها و نگاهها در دانشگاه بود. معاون فرهنگی قبلی در مراسم تودیعاش از خطرپذیری این حوزه گفته بود اما حسینی از نگاه مثبت به این حوزه حرف زد و البته نشان داد که واقعا هم به این نگاه معتقد است. افزایش فعالیت گروهها با تسهیل در صدور مجوزها اتفاق افتاد، هرچند این نگاه هم فراز و فرودهایی داشت و گاه معاونت با توجه به شرایط و توصیهها و فشارها دستش را در اعطای مجوز کمی بستهتر میکرد. در شماره ۸۲۸ روزنامه در گزارشی به موضوع لغو مجوز چند برنامه دانشجویی در سال گذشته پرداخته بودیم. این را هم باید اضافه کرد که در دوره چهارساله حسینی، گروهها و نشریات دانشجویی جدید هم تقریبا به آسانی توانستند مجوز بگیرند و کارشان را شروع کنند.
در شأن دانشگاه
همزمان با برنامههایی که از سوی گروههای دانشجویی برگزار میشد، به صورت معمول برنامههایی هم بود که معاونت به نمایندگی از دانشگاه آن را تدارک میدید؛ برنامههایی که ظاهر شکیلی داشتند و فراتر از برنامههای دانشجویی که میشناختیم، به چشم میآمدند و به نوعی امضای معاونت فرهنگی را پای خود داشتند. دورهمی فعالین دانشجویی در زیباکنار، تقدیر از فعالین دانشجویی در موزه فرش و یا پذیراییهای دلربا و شکیل در جلسات مربوط به باشگاه والدین شاهدان مثالی برای این ادعا هستند. تغییر محل اسکان اردوی ورودیها از حسینیه به اردوگاه را هم در این راستا میتوان دید. خلاصه دکتر حسینی تمایل داشت ظاهر برنامههایی که اسم دانشگاه صنعتی شریف را یدک میکشند، در حد اسمورسم همین دانشگاه پرطمطراق باشد.
علوم انسانی روی میز
حسینی در معارفهاش از ادبیات، قرآن و فلسفه به عنوان اولویت برنامههای خود نام کرده بود؛ موضوعی که به وضوح در برنامههای برگزارشده در این چند سال از سوی معاونت مشهود بود. موضوع کارگروهها یا سخنرانیهایی که در دورهمیهای فعالین فرهنگی در زیباکنار دیده میشد، همایش «علوم انسانی برای نخبگان» (H4E)، «مدرسه ادبیات، انسان، شهر»، هفته ادبیات شریف و جشنواره کشوری شعر شریف، میزبانی مسابقات منطقهای قرآن و عترت دانشجویان و مثالهای دیگری که راحت میتوان ردشان را در این سالها دید، از نمودهای این توجه بود. حسینی خود استاد گروه فلسفه دانشگاه بود و ارتباطاتی با روشنفکران و اندیشمندان داشت. از همین رو بود که در همایش «علوم انسانی برای نخبگان» سخنرانی سیدحسین نصر را ترتیب داد تا رئیس سابق دانشگاه بعد از سالها در شریف حرفهایش را به صورت ویدئوکنفرانس بزند.
دم دست و در دسترس
برخلاف بسیاری از مدیران دانشگاه که به تبعیت از مدیران عالیمقام در دسترس نیستند، دکتر حسینی در دسترس بود و با افراد و گروههای دانشجویی زیاد و مستقیم سروکله میزد. مکالمات تلگرامی فعالین دانشجویی و دکتر حسینی خودش شاهدی بر این مدعاست. حسینی در توییتر هم زیاد منشن میشد و البته هروقت توییتربرو بود، از گفتوشنود در این فضا استقبال میکرد، حتی اگر شده با گلهای رز قرمز. از سوی دیگر جلسات زیادی در این دوره برای هماندیشی و همفکری و شنیدن حرف فعالین دانشجویی برگزار شد که پای ثابت آنها خود معاون فرهنگی بود. شاید بتوان گفت که یکی از دلایل این موضوع، فقدان مدیر فرهنگی به جز مدتی کوتاه در معاونت فرهنگی بود. انتخاب جواد درویش و مسعود طوسی هم به عنوان مشاور معاون، به این اتفاق کمک کرد؛ دو نفری که شاید گزینههای مطلوب دکتر برای مدیریت بودند و در اکثر اتفاقات دانشگاه همراه استادشان.
رسانه مهم است
دکتر حسینی با توجه به سابقهاش در رادیو و دانشکده صداوسیما، به رسانه نگاه ویژهای داشت و حتی حضور فعالش در توییتر و اینستاگرام را هم در همین راستا میتوان فهمید. وبسایت معاونت هم در این دوره سروشکل پیدا کرد تا حداقل برای برنامههای رسمی معاونت مثل استقبال از ورودیهای جدید، آبروداری کند. حسینی با کانالهای تلگرامی مختلف دانشگاه هم همکاری داشت؛ از کانال SSN که با حمایت او شروع به کار کرد و بعضا منبع اصلی برخی اخبار مربوط به معاونت و حسینی شد تا نامههای ۴۵ درجه و خوشخطی که برای روزنامه میفرستاد و البته کانال «فرهنگ در دانشگاه صنعتی شریف» که در چندماه آخر حضور حسینی در معاونت راهاندازی شد تا معاونت فرهنگی اجتماعی هم برای خودش رسانه مستقل داشته باشد و اخبار «سید معاونت» را به صورت مستقل پوشش دهد؛ کانالی که در جذب مخاطب هم با توجه به وبینارهای شبانه معاونت خوب عمل کرد ولی ادامه کارش با ابهام روبهروست و شاید در اوج مجبور به خداحافظی شود.
گروه سوگلیها، از توهم تا واقعیت
ارتباط مستقیم دکتر حسینی با گروههای دانشجویی و البته ایدههای مختلفی که در این دوره از دل معاونت جوشید و به مرحله اجرا رسید، سبب میشد او با گروهی از فعالین فرهنگی دانشگاه، ارتباط نزدیکتری داشته باشد و با اعتمادی که به این دانشجوها پیدا کرده بود، آنها را در حلقه اجرایی معاونت قرار داده و مسئولیت برگزاری رویدادهای بزرگ معاونت را برعهده آنها بگذارد. این اتفاق خیلی به مذاق دیگر فعالین دانشجویی دانشگاه خوش نمیآمد و به این رویه که برخی دانشجوها بدون سابقه حضور در گروههای دانشجویی مسئول برنامههای معاونت فرهنگی میشدند، نقدهایی داشتند و از این دانشجوها به عنوان سوگلیهای معاونت یاد میکردند. اوج این نقدها نیز در برنامههایی مثل استقبال از ورودیهای جدید دانشگاه یا دورهمی فعالین فرهنگی در زیباکنار دیده شد. حداقل آنچه در ظاهر مشخص بود، دکتر حسینی عقیده داشت الزاما همه فعالین دانشجویی از دل گروهها و تشکلها بیرون نمیآیند و او میخواهد دایره فعالین دانشجویی را گستردهتر کند و به دانشجوهای بیشتری فرصت بازی بدهد.
اردوی ورودیها، اردوی دانشگاه است
شاید بتوان اردوی ورودیها را با اختلاف در صدر روندها و برنامههایی قرار داد که در دوره حسینی رنگ تفاوت را به خودشان دیدند. قبل از این اردوی ورودیها را گروههای مذهبی دانشگاه با محوریت بسیج دانشجویی و هیئت الزهراء (س) عهدهدار میشدند و کادر برگزاری آن از این دو گروه انتخاب میشد اما حسینی در همان سال اول این روند را برهم زد و سعی کرد مسئول برگزاری اردو را با همفکری و مشورت فعالین مختلف دانشجویی انتخاب کند. این روند در سالهای ۹۶ و ۹۷ با وجود حواشی مختلف حفظ شد اما در سال ۹۸ اوضاع طور دیگری پیش رفت و ابتدا شورایی از مسئولان دانشگاه، مسئول اردو را انتخاب کردند و با استعفای مسئول انتخابشده، خود حسینی مسئول مدنظرش را در این سمت گماشت. از سوی دیگر حسینی، دانشگاهگردی با حضور خانوادهها را به برنامههای استقبال از ورودیها اضافه کرد و بیشتر امور این قسمت را به فعالین دانشجویی نزدیک به خود سپرد. همچنین تغییراتی مثل اردوگاه به جای حسینیه و تغییر در فرم و محتوای برنامههای اردوی ورودیها در این دوره رقم خورد. حسینی برای تغییر مفهوم «سرگروه» در اردوی ورودیها و کاهش تعداد آنها نیز تلاش زیادی کرد و به نظر تا حدودی هم به هدفش رسید. خلاصه که اردوی ورودیها بعد از این دوره دیگر همانی نبود که قبل از این دوره سراغ داشتیم.
بریم زیباکنار
تعطیلات بین دو ترم ۹۶ اولین گردهمایی فرهنگی دانشگاه در زیباکنار برگزار و با استقبال خوبی از طرف دانشجوها مواجه شد؛ یک گردهمایی سه روزه با حضور حدود ۲۰۰ نفر از نمایندگان تشکلهای دانشجویی، گروههای فرهنگی، انجمنهای علمی، نشریات دانشجویی و استادان و مسئولین دانشگاه که میخواستند درباره ادبیات و قرآن و فلسفه علم و هویت دینی و ملی و آسیبهای اجتماعی و نشریات و رسانه حرف بزنند و همفکری کنند و کنارش دانشجوها بیواسطه دغدغهها و نگرانیها و صحبتهایشان را به گوش هیئترئیسه دانشگاه برسانند. ایده زیباکنار ایده بکری بود که جای خالیاش در دانشگاه احساس میشد؛ جایی برای گفتوگو میان افرادی که دانشگاه را فراتر از آموزش و پژوهش و فناوری و صنعت میدیدند. اجرای دوره اول هم بازخورد خوبی گرفت و همه منتظر دورههای بعدی بودند تا زیباکنار در تقویم بهمن دانشگاه تثبیت شود. زیباکنار۲ هم بهمن ۹۷ رنگ اجرا به خودش دید تا درباره دین و زنان و آسیبهای اجتماعی و فلسفه و هیاهوی علم بچهها حرف بزنند و از نمای نزدیک با هیئترئیسه و برخی استادان دانشگاه هم گفتوگو داشته باشند اما این بار حواشی، آش زیباکنار را خیلی شور کرد و اختلافها خودش را عیان و عیانتر نشان داد. زیباکنار ۳ هم با وجود تحریم از سوی برخی گروهها برای بهمن ۹۸ و در اصفهان برنامهریزی شده بود اما حوادث کشور در آبان و دی ۹۸ زیباکنار ۳ را به تعویق انداخت و بعد از آن هم کرونا، برگزاری حضوری یا مجازی آن را فعلا در ابهام فرو برده است.
یک روز زیبا شو شریف من
از اردیبهشت کرونایی ۹۹ که بگذریم، سه اردیبهشت قبلی را با هوای بهشتی و با یک روز خاص در دانشگاه میشناختیم؛ یک روز که قرار بود کسی ماشین به دانشگاه نیاورد و کمی از بار درسی دانشگاه کم شود تا استاد و دانشجو کنار هم دور دانشگاه بدوند، با رنگها بازی کنند و نقاشی بکشند، نمایش خیابانی ببینند، گلکوچک بزنند و پایی به توپ آشنا کنند، آرزوهایشان را بنویسند، از برج ابنسینا فرود بیایند، اعیاد شعبانیه را جشن بگیرند، از صدای شهرام ناظری حظ ببرند و مشایخی و میترا حجار و فردوسیپور را از نزدیک ببینند و خلاصه یک روز زیبای اردیبهشتی را در یک دانشگاه زیبا شب کنند. همه اینها کنار هم میشد «شریف زیبای من»؛ ابتکاری بدیع و قابل تحسین از معاونت فرهنگی که یک روز حال خوش را هدیه میداد به همه خانواده شریف. شریف زیبای من در این سه سال حاشیهای هم نداشت و همه در کنار هم خوش بودند و گروههای مختلف هم برای برگزاریاش پای کار میآمدند. حیف که کرونا مانع شد شریف برای چهارمین سال هم زیبای دوستداشتنی همه شریفیها شود.
همه اقوام، همه ایران
جشنواره «فرهنگ و هنر اقوام ایرانی» ایده جدیدی به شمار نمیرفت اما در دوره معاونت حسینی از زیر کمی خاک تاریخ بیرون کشیده شد و جانی دوباره گرفت و آبان ۹۷ و ۹۸ دانشگاه را رنگ لباسهای زیبای محلی و طعم غذاهای متنوع و لذیذ بومی بخشید. جشنواره اقوام قبلا هم در میانه دهه هشتاد و اوایل دهه نود شریف را زیبا کرده و لباس محلی به تن دانشجوها پوشانده بود اما در این دوره داشت به برنامه ثابت تقویم پاییز شریف اضافه میشد که باز هم کرونا برنامهها و خیالپردازیها را نقش بر آب کرد. جشنهای استانی و رقص و آواز و موسیقی محلی و غرفههای فروش صنایع دستی و محصولات بومی استانها متن و حاشیه جشنواره اقوام بودند که حداقل رقص محلیاش جاروجنجال هم به پا کرد. البته دور شدن از فضای دانشجویی و تبدیل شدن به یک جشنواره رسمی و بازارچه محلی از جمله انتقادهایی بود که سال آخر گریبان جشنواره را گرفت.
جایی برای پدرها و مادرها هست
از همان ۹۶ که روند اردوی ورودیها روی ریل جدید افتاد، استقبال از ورودیها در دانشگاه همراه شد با حضور خانوادههایشان و یک روز گشتوگذار در شریف و ناهار خوردن در سلف دانشگاه. معاونت فرهنگی از همان زمان نشان داد که قصد دارد تعامل دانشگاه با خانواده دانشجوها را سروشکل ببخشد و همین شد که تابستان ۹۸ جمعی از خانوادههای ورودی ۹۷ را به دانشگاه دعوت کرد تا اولین جلسه باشگاه والدین شریف در آمفیتئاتر مرکزی برگزار شود و مقدمهای باشد برای همفکری و همکاری میان خانوادهها و دانشگاه. بعد از آن هم در جلسهای با حضور رئیس و برخی از اعضای هیئترئیسه و هیئت علمی دانشگاه و تعدادی از والدین دانشجوها در دفتر شورای ریاست دانشگاه، پیشنویس اساسنامه باشگاه والدین تصویب شد تا کار باشگاه روی غلتک بیفتد و تعامل دانشگاه و خانوادهها وارد فصل جدیدی شود.
شبانههای پربارت
«شریف کرونا»، «شریف نوبل»، «شریف فرانتیرز» و «شریف سینما» چهار سری وبینارهای شبانهای بودند که معاونت فرهنگی اجتماعی با همکاری برخی گروههای فرهنگی و انجمنهای علمی از ابتدای شیوع کرونا و مجازی شدن فعالیتهای دانشگاه در دستور کار خود قرار داد و توانست مخاطب قابل توجهی نیز از داخل و خارج دانشگاه جذب کند و محتوای دستاولی را از زبان متخصصان حوزههای مختلف به آنها ارائه کند؛ برنامههایی که برگزاری حضوری آنها بار اجرایی زیادی روی دوش معاونت یا دیگر گروهها میگذاشت اما شیوع کرونا و خانهنشینی همگانی این فرصت را در اختیار معاونت و گروههای دانشجویی قرار داد تا با خیالی راحتتر برنامههای غنی و پرمحتوای مدنظرشان را به مرحله اجرا برسانند.
ما هم حرفمان را بزنیم