انجمنهای علمی گروههای دانشجویی هستند که بخش مهمی از فعالیت دانشجویی در دانشگاه را در بر میگیرند ولی در سالهای گذشته تعداد زیادی از آنها در معادلات دانشجویی ناپدید شدهاند و افق نگاهشان فاصله قابل توجهی با چشماندازهای بلندمدت دارد. با آنکه انجمنهای علمی طبق اساسنامه فعالیتشان و همچنین تعریفی که دارند باید نیمنگاهی جدی به ترسیم چشماندازها و افقهای طولانیمدت در حوزههای علم، فن، صنعت و فرهنگ داشته باشند، چند سالیست که فاصله جدیای با تثبیت چنین رویکردهایی در انجمنها داریم.
انجمنهای فعال دانشگاه هماکنون بر این موضوع واقفاند که اگر بستر فعالیت در آنها صرفا رویدادمحور یا جشنمحور باشد و به عبارتی دانشجویان یک دانشکده، نگاه رویدادی به فعالیتهای خود داشته باشند، در نهایت خواستهای جز برگزاری رویدادها و جشنها نخواهند داشت و سرنوشت و جهت حرکت کلی یک انجمن علمی برای دانشجویان بیاهمیت خواهد بود. انجمنهای علمی فعال دانشگاه به سمت فرهنگسازیهایی رفتهاند که اصلیترین آنها نهادینه کردن ارزشهای بنیادین و ذاتی و درونگروهی در میان فعالین انجمن است و ممکن است به نتیجه رسیدن آنها زمانی چندساله بطلبد.
هرساله در انتخابات انجمنهای علمی افراد زیادی نامزد میشوند و با انبوهی از آرمانها پا به این عرصه میگذارند اما این اعضا تا زمانی به فعالیت مثبت خود ادامه خواهند داد که به این نتیجه برسند هزینه و انرژیای که برای این آرمانها در بستر انجمنهای علمی میگذارند، حاصل کمتری از چیزی که باید خواهد داشت. حقیقت این است که دانشجو مجری ایدهها و نظرات دیگران نیست و مجری ایدههاییست که مولد آنها بوده و در تولید آنها مشارکت جدی داشته است. حال آنکه نهادها و معاونتهای مختلفی در دانشگاه با سنگاندازیهای مالی و معنوی که ناشی از فقدان نگاه سیستمی به دانشگاه است، انجمنها را بیش از پیش تضعیف کردهاند. در حالی که تفکر دانشجوهایی که وارد انجمن علمی میشوند هنوز گرفتار برخی قواعد و قوانین بیمعنی نگشته، استادان به جای آنکه به این دانشجویان نگاهی فرصتشناسانه داشته باشند، در مقابل خلاقیت آنها مقاومتهای بیجا و بیمورد میکنند؛ عدم اعتمادی که در سالیان دراز موجب گشته اعتماد به نفس در انجمنها کاهش یابد و جرأت اندیشههای بلند از بین برود، این مسئله خود یکی از دلایلیست که افق نگاه انجمنهای علمی را محدود میکند.