دوم دبستان بودم که برای اولین بار از کتابخانه مدرسه، یک کتاب امانت گرفتم. با اینکه نمیتوانستم عنوان روی جلدش را درست بخوانم ولی شروع به خواندن کتاب کردم. داستان از زبان یک دختربچه خوشحال بود که روی ویلچر مینشست. دختر با شادی و راحتی، کارهای روزمرهاش را انجام میداد، زندگی خوبی داشت و در درس و تفریح از همسنهایش عقب نمیماند. وقتی کتاب را تمام کردم، دیگر یاد گرفته بودم عنوان کتاب را بخوانم: "من معلولم". کودک داستان، معلول بود. فکر کردم معلول یعنی آدمی که نسبت به بقیه افراد جامعه، ناتوانی جسمی دارد ولی همیشه خوشحال است و به چیزهایی هم که میخواهد، میرسد.
امروز ۱۳ آذر است. در تقویم نوشته شده: «روز جهانی معلولین». کتابی که در دبستان خوانده بودم، به یادم آمد و نگاهی به لغتنامه انداختم.
معلولیت:
[علوم سلامت] وضعیت ناشی از خلل یا کمتوانی در فرد که از دستیابی او به جایگاه و نقش طبیعی خود، مطابق با سن و جنس و ویژگیهای فرهنگی-اجتماعیاش جلوگیری میکند.
طبق این تعریف، داستان دختر معلول خوشحال، فقط یک افسانه است. در دنیای واقعی، خلل و کمتوانی جسمی، مانع رسیدن افراد به جایگاه دلخواهشان میشود. شاید به نظرتان بیاید که این حرف خیلی هم درست نیست، چون احتمالا نامهای استیون هاوکینگ، لودویگ بهتوون، هلن کلر، وحید رجبلو و ... را شنیدهاید اما همین که شما معلولان موفق انگشتشماری را میشناسید، به این معناست که معلولیت مانع موفقیت افراد شده است.
آمار رسمی (کمیسیون بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مجلس شورای اسلامی) میگوید که پنج درصد جامعه را افراد معلول تشکیل میدهند. بنابراین باید پنج درصد دانشجویان کل کشور، یعنی حدود ۲۵۰ هزار نفر معلول باشند اما تعداد دانشجویان معلول ۲۵ هزار نفر است (پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری). این آمار، به این معناست که از هر ۱۰ معلول دارای شرایط تحصیلی، تنها یک نفر دانشجو میشود.
دانشگاههایی مانند آکسفورد و کمبریج، سالانه ظرفیتهایی را برای پذیرش دانشجویان توانیاب در نظر میگیرند اما در ایران، افراد دارای معلولیت برای رفتن به دانشگاه، باید با افراد سالم رقابت کنند. فرض کنید یک توانیاب، غول کنکور را پشت سر میگذارد و دانشجوی دانشگاه شریف میشود. وسایل نقلیه عمومی (اتوبوسها و ایستگاههای مترو) برای کسانی که از ویلچر، واکر یا عصا استفاده میکنند، قابل دسترسی نیست؛ پس دانشجوی توانیاب باید برای رفتوآمد روزانه به دانشگاه، هزینه زیادی را بپردازد. اگر هم از خودروی شخصی استفاده کند، مثل دیگر صاحبان خودروها، با مشکلات زیادی برای پیدا کردن جای پارکینگ مواجه میشود؛ ممکن است مجبور شود ماشینش را در جایی دور از دانشگاه پارک کند.
شریف برای همه افراد طراحی نشده است
مشکلات اصلی وقتی آغاز میشوند که فرد، پا در داخل دانشگاه میگذارد. سطوح معابر مناسب برای معلولین، باید پیوسته، صاف، بدون شیب و هموار باشد، زیرا وجود حتی یک یا دو پله کافی است که دانشجو، استاد یا کارمند توانیاب نتواند از مسیر عبور کند. در صورت وجود پله یا اختلاف سطح، باید رمپ مناسب وجود داشته باشد. طبق استانداردهای شهرسازی، حداقل پهنای راه عبور دو طرفه برای معلولان ۱.۵ متر است. چون این موارد در سطح دانشگاه رعایت نشدهاند، فرد توانیاب هنگام تردد دچار مشکل میشود.
دانشجویی که با ویلچر حرکت میکند، باید خوششانس باشد که در رشتهای تحصیل کند که آسانسور دانشکدهاش به اندازهی کافی بزرگ باشد تا بتواند از آن استفاده کند. اگر فرد توانیاب بتواند از آسانسور استفاده کند و آسانسور سالم باشد، برای استفاده عموم باشد (ویژه استادان نباشد!) و در طبقهی مورد نظر توقف کند، دانشجو به کلاسهایش میرسد. اما رسیدن به کلاس کافی نیست. صندلیهای کلاسها اکثرا به نوعی طراحی شدهاند که فقط دانشجویان سالم و راستدست میتوانند در آنها احساس راحتی کنند.
ناهار چه کنم؟
استفاده دانشجوی توانیاب از سلف، منوط به این است که یا دانشجو پسر باشد، یا اینکه آسانسور سلف دختران در آن روز خراب نباشد. در هر صورت، دانشجو به نحوی خود را به سلف میرساند و ناهارش را میخورد اما نمیتواند از سرویسهای بهداشتی سلف استفاده کند. چون هیچ یک از آنها طراحی مناسبی برای افراد معلول ندارند.
فرض کنید در سرزمین انسانهای سهپا زندگی میکنید. منطقا شما با دو پا، توانایی جسمانی، سرعت حرکت، و همچنین تعادل کمتری نسبت به بقیه اعضای جامعه دارید. پس در این سرزمین، یک معلول به حساب میآیید. ممکن است در قوانین این سرزمین خیالی، مواردی باشند که الزام کنند در طراحی ابزارهای زندگی و محیطهای اجتماعی، راحتی و آسایش معلولین در نظر گرفته شود. اگر خوششانس باشید، انسانهای سهپا، به قوانین سرزمینشان احترام گذاشتهاند و ارگونومی مناسب برای معلولان را رعایت کردهاند. در این صورت، شما میتوانید حتی با داشتن دو پا، در جامعه، دانشگاه و محل کار حضور پیدا کنید. همه ما میدانیم کارهای زیادی هستند که انسانهای دوپا (نمونهای از توانیابان این سرزمین خیالی) توانایی انجامشان را دارند. به همین ترتیب، برای افراد توانیاب در دنیای واقعی هم قطعا زمینههایی وجود دارد که میتوانند در آنها فعالیت کند و موفق باشد.
علم سکوی پرش من است
یکی از کارهایی که افراد دارای معلولیت میتوانند به خوبی انجام بدهند، فعالیت علمی است. بنابراین، ایجاد شرایط مناسب برای آنها، اهمیت زیادی در دانشگاه دارد. استیون هاوکینگ، فیزیکدان مشهور، میگوید: «اگر معلول هستید، این مسئله به احتمال خیلی زیاد تقصیر شما نیست و از طرفی نمیتوان دیگران را به خاطر این شرایط سرزنش کرد. آدم باید نگرش مثبتی نسبت به همه چیز داشته باشد و بهترین بهره را از شرایطی که در آن قرار میگیرد ببرد. اگر فردی به لحاظ جسمی معلول است، باید در نظر داشته باشد که فردی دیگر از نظر ذهنی از این مشکل رنج میبرد. به نظر من، انسان باید روی فعالیتهایی تمرکز نماید که در آنها ناتوانی جسمی نقشی در نتیجه کار ندارد. علم از جمله حوزههای مطلوب برای افراد معلول به شمار می رود؛ زیرا بخش اعظم کار در ذهن صورت می گیرد.»
اصل سیام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بر حق تحصیل همه ملت تأکید میکند. افراد دارای معلولیت هم زیرمجموعهای از «همه ملت» هستند. در سال ١٣٨٣ نیز قوانینی تحت عنوان «قوانین جامع حمایت از معلولان» در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. بنا بر ماده دوم این قوانین: «کلیه وزارتخانهها، سازمانها و موسسات و شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند در طراحی، تولید و احداث ساختمانها و اماکن عمومی و معابر و وسایل خدماتی به نحوی عمل نمایند که امکان دسترسی و بهرهمندی از آنها برای افراد دارای معلولیت همچون سایر افراد فراهم گردد. » پس طبق قانون، دانشگاه موظف است ساختمانها و فضاهای عمومی را از لحاظ فیزیکی برای معلولان مناسب کند؛ نباید این مسئله را غیرضروری یا کار خیریه تلقی کند.