هیث لجر، بازیگر نقش جوکر در فیلم شوالیه تاریکی، تنها بازیگری است که توانسته برای یک نقش «کمیکبوک»ی برنده جایزه شود. البته او هرگز جایزهاش را شخصا دریافت نکرد، چراکه نتوانست با جنبههای روانی شخصیت جوکر پس از فیلم کنار بیاید و دست به خودکشی زد. با اینحال او به قدری استادانه نقشش را ایفا کرد که سایه او بر شخصیت باقی ماند و بیرونآمدن از زیر این سایه خود هنری دوچندان میطلبید؛ کاری که بهنظر میرسد واکین فونیکس، بازیگر نقش اصلی فیلم «جوکر» آن را انجام داده است. فیلم «جوکر» در جشنواره ونیز 8 دقیقه ایستاده تشویق شد، شیر طلایی را برد و حالا فونیکس شانس اول کسب جایزه اسکار تلقی میشود.
جوکرِ فونیکس شخصیت اصلی فیلم است حال آنکه لجر، جوکرِ فیلم «بتمن» است و این یعنی لجر میبایست در زمان کمتری دیوانگی شخصیت خود را به نمایش میگذاشت. جوکرِ لجر همیشه بهجای نمایشِ پیشینه خود، دامنهای از اتفاقات ممکن را پیش روی ما میگذارد. همانطور که خود شخصیت میگوید «اگر بخواهم راجعبه گذشتهام صحبت کنم، ترجیح میدهم چندتا گزینه داشته باشم». موضوعی که هربار هنگام تعریفکردن زخمهای لبش نمود پیدا میکند، و لجر و نولان با مهارت تمام و ترکیب قدرتِ بازیگری و فیلمنامه توانستهاند این را برای مخاطب باورپذیر کنند. در مقابل جوکرِ فونیکس، تمام زمان فیلم را در اختیار دارد تا سر حوصله استحاله فردی عادی در جامعه را، که البته بیماریای روانی دارد، با نماد جوکر بیان کند. فونیکس قرار است ریشه جوکر و مسیری را که برای جوکرشدن طی میکند به مخاطب نشان دهد.
شخصیتِ جوکر فونیکس هدفی دارد؛ او میخواهد جامعه غرق در فساد خود را نجات دهد و در این مسیر به هرچیزی متوسل میشود اما بیماری او هربار او را عقب میراند و جامعه هم کمکی به بهبود وضعیت او نمیکند. با گذشت زمان، وجهه تاریک شخصیتِ او، مثل تایلر دردنِ باشگاه مشتزنی، گسترش مییابد و ترکیبی خطرناک با بیماری روانی او میسازد و جوکر را به جامعه تحویل میدهد. با وجود این، جوکر در فیلم اختصاصیاش هدفی دارد و میخواهد به هرنحوی که شده به آن برسد. جوکر لجر اما، هدفش بیهدفی است. او تنها بهدنبال آشوب است و میخواهد در مقابل معنایی که بتمن به دنبال آن است قرار بگیرد و بهنوعی بگوید هیچ معنایی در کار نیست. شاید جوکر لجر، نسخه سالهای بعد جوکر فونیکس است که درمییابد تلاش برای اصلاح حتی به شیوه آنارشیستی فیلم «جوکر» هم کارساز نیست و نابودی و هرجومرج تنها پاسخ ممکن به بیعدالتی است.
با وجود این هردو جوکر، روی بعد روانی و تاریکتر شخصیت تمرکز میکنند. لجر و فونیکس با تکیه بر قدرت بازیگری و اجراهای بداههشان در طول فیلم، شخصیت روانی جوکر را پرداخت کردهاند؛ سکانسهایی مثل دستزدن لجر در زندان بعد از شنیدن اخبار، رقص فونیکس در دستشویی و... همه بهصورت بداهه و خارج از فیلمنامه انجام شدهاند و حاصل شیوه خاص بازیگری این افراد است. هر دوی آنها قبل از قبول نقش مدت زمان زیادی را درکنار بیماران روانی و روانشناسان سپری کردند تا به درک درستی از شخصیت جوکر برسند. جوکر فونیکس هنوز هم به جامعه امیدوار است و روی بنر خود مینویسد «از خندههای من ناراحت نشوید، من بیمارم!» اما لجر معتقد است اگر نمیخندی «بگذار یک خنده روی صورتت بکشم!».
فونیکس میخواهد از دل تاریکی، به سعادت برسد و «مرگش معنای بیشتری داشته باشد». در مقابل لجر، میخواهد پوچی را تداعی کند و هدفش از شرارت، شرارت محض است نه چیز دیگری. در فیلم جوکر، جامعه، آرتور فلک را میشکند و تلاشهای آرتور برای بقا و آرتور ماندن هیچکدام نتیجهای نمیدهند و در شوالیه تاریکی، جوکر بازمیگردد تا جامعه تقاصِ کاری که با او کرد را پس دهد. و اینبار اوست که میخواهد جامعه را به ورطه سقوط بکشاند.