فیلم سینمایی رها به کارگردانی حسام فرهمند و تهیهکنندگی سعید خانی از معدود ملودرامهای جشنواره امسال محسوب میشود. مرضیه برومند نیز به عنوان مشاور کارگردان در این فیلم حضور دارد.
دقایق ابتدایی فیلم، کارگردان تلاش میکند به بینندگان، معمولی و عادی بودن این خانواده را نشان بدهد. از همان ابتدا متوجه میشویم که در این فیلم قرار است مسئلهای عمومی یک خانواده در طبقه متوسط را در ایران را تماشا کنیم. تعاملاتی که اعضای خانواده با هم دارند هم چنین چیزی را داد میزند. در همان دقایق ابتدایی هم این را متوجه میشویم که «رها» نام دختر این خانواده است. عنوان «رها» اگرچه با شخصیت اصلی فیلم مرتبط است، اما به دلیل تکرارپذیری، فرصت خلق هویتی ماندگار را از دست میدهد. با این حال، طراحی صحنههای واقعگرایانه و موسیقی متن هماهنگ، فضاسازی اثر را تقویت میکند.

نویسنده با یک فیلمنامه منسجم تلاش میکند داستان زندگی این خانواده در طبقه متوسط را به مشکلات اقتصادی گره بزند؛ سوال و گرههایی که در مسیر ایجاد میکند، قبلتر توضیح یا نشانهای چیده است و شخصیتها هر کدام روند مشخصی دارند. البته باگهایی هم در فیلمنامه به چشم میآید که تو ذوق میزنند که برای جلوگیری از اسپویل به آنها اشاره نمیکنیم. ساختار داستانی «رها» با پیچشهای غیرمنتظره، مخاطب را تا آخرین لحظه درگیر نگه میدارد. هرچند این ریتم در بخش میانی به دلیل طولانیشدن صحنهها کمی کند میشود، اما بازنگری در تدوین میتواند این ضعف را جبران کند.
به لحاظ کارگردانی نیز فیلم قابل دفاعی است که فراتر از یک فیلم اولی به نظر میرسد؛ از قاببندیها و ریتم تا انتخاب بازیگر. شهاب حسینی انتخاب سنجیدهای برای نقش توحید بوده که بیعار و بیخیالی و یلخی بودن را بهخوبی به نمایش میگذارد؛ در عین حال در برونریزی عاطفیاش نیز دست به اغراق نزده و به اندازه بازی کرده است. توحید، برخلاف تصاویر کلیشهای از مردان فرودست، شخصیتی چندوجهی است که میان بیخیالی و مسئولیتپذیری در نوسان است. این پرداخت، همراه با بازی روان شهاب حسینی، عمق درماندگی و امیدواری را همزمان منتقل میکند. در عین حال عناصر دیگری همچون موسیقی و طراحی صحنه نیز در خدمت کار بوده و به روند پیشرفت داستان کمک کردهاند.

«رها» به دور از نمادگرایی به معضلات اجتماعی میپردازد. هرچند «رها» فقر خانواده را بهعنوان محور اصلی داستان انتخاب کرده است؛ اما اگرچه برخی منتقدان «رها» را متهم به سیاهنمایی میکنند، اما فیلم با نمایش تعادل میان فروپاشی و روابط انسانی (مانند صحنههای گرم خانوادگی)، تلاش میکند واقعیت را بدون قضاوت یکسویه بازتاب دهد. «رها» با تمرکز بر تغییر طبقه اجتماعی خانوادگی که پیشتر متوسط بودند، بحران اقتصادی را نه به عنوان یک کلیشه، بلکه به مثابه فرآیندی تدریجی و ویرانگر روایت میکند. این رویکرد، همذاتپنداری مخاطب را بدون تکیه بر اغراقهای مرسوم برمیانگیزد.
بند بعدی ممکن است اطلاعاتی از داستان را افشا کند، اگر نمیخواهید اطلاعات بیشتری درمورد داستان فیلم داشته باشید، از خواندن پاراگراف بعدی صرف نظر کنید.)
دزدیده شدن لپتاپ گرانقیمت رها که میتواند به قیمت بیکار شدناش تمام شود، حادثه محرک را رقم میزند. بیخیالی یا عدم توانایی توحید برای تامین هزینههای خانواده هنگام خرید لپتاپ دست دوم و فروختن موهای رها به دوستی که دل خوشی از او ندارد، نقطه عطف نخست را به وجود میآورد. دزدی بودن لپتاپ ایده خوبی برای بالا نگه داشتن بار تنش حاکم بر فیلم است که به رها در قالب قهرمان هویت مستقلی میبخشد. در عین حال معمای مربوط به بیکاری پدر خانواده نیز در همین بخش حل شده و تماشاگر نسبت به توحید دید بهتری پیدا میکند. پایانبندی فیلم، با نمادپردازی موی رها به عنوان میراثی از امید ازدسترفته، مخاطب را به تأمل وامیدارد. هرچند اضافه شدن صحنههای پس از مرگ او، تا حدی از تمرکز داستان میکاهد.

به نظر میآید «رها» با توجه به اینکه درامی متفاوت است، بتواند در میان فیلمهای جشنواره فجر در گیشهها موفق عمل کند و به نظرم این فیلم با همه درد و تلخیاش، ارزش تماشا دارد.
بهار شیخغفور | ۱۴۰۱ مهندسی شیمی