با نیمقرن سابقه
دانشگاه دوستداشتنی ما در اردیبهشت ۹۵ پنجاهساله شد، هرچند دقیقترش میشود جشن پنجاهسالگی و صاحبقرانیاش را گرفت، چرا که تأسیس دانشگاه برمیگردد به ۱۰ آبان ۱۳۴۴. باقی دانشجوها را نمیدانم، اما از این اتفاق در ذهن من به عنوان یک دانشجوی ترم دو که از قضا نسبت به اتفاقات مختلف در دانشگاه کنجکاو و مشتاق بود، جز خاطرهای محو از پوسترها و بنرهای مربوط به این رخداد و همینطور سیسالگی دانشکده کامپیوتر که دانشجوی آن بودم، چیزی در ذهنم نمانده است.
برجستهترین برنامه دانشگاه در آن ایام، جشن پنجاهسالگی بود که از سوی خود دانشگاه و ذیل ستاد بزرگداشت پنجاهسالگی در سالن ورزشی مرحوم جباری برگزار شد؛ جشنی پرزرقوبرق با حضور چهرههایی برجسته نظیر معاون اول رئیسجمهور و رئیس مجلس و وزیر علوم که صدالبته میتوانید حدس بزنید با توجه به برگزاری از سوی خود دانشگاه، خیلی دانشجوپسند نبود و دچار ناهماهنگیهای عجیبی حین برگزاری و گافهای اجرایی عجیبتر شد.
شاید از خود بپرسید که ما را سر کار گذاشتهای و درباره اتفاقی که که هیچ نکته خاص و جذابی نداشت برایمان نوشتهای؟! که صدالبته سؤال بیراهی نیست، اما پنجاهسالگی دانشگاه چه در سال ۹۵ و چه الان تلنگریست برای پرسش از این که در این پنجاهواندی سال بر شریف چه گذشته و کمی درباره نیمقرن سرگذشت شریف کنجکاوی کنیم، موضوعی که در شماره ۶۹۷ روزنامه شریف در قالبهای مختلفی به آن پرداخته شده و اگر به دیدن عکسهای زیرخاکی و گاهشمارهای مربوط به دانشگاه علاقهمندید میتوانید به آن سر بزنید.
دانشکدههای مختلف هم برای پنجاهسالگی دانشگاه برنامههای ویژهای تدارک دیده بودند که شاید از نظر اهمیت مدعو، برنامه دانشکده انرژی با حضور علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی و رئیس سابق شریف سرآمد باقی برنامهها قرار گیرد؛ برنامهای که به آینده صنعت هستهای در ایران اختصاص داشت.
دیر، بد، زشت
برای ما ورودیهای ۹۴ دانشگاه که از اولین دفعات گام گذاشتن به دانشگاه از سمت جنوب از در کنار مرکز محاسبات و مسجد وارد شده بودیم، عجیب به نظر میرسید که چرا شریف برخلاف دیگر دانشگاهها ورودی مشخص و منحصربهفردی نظیر سردر نمادین دانشگاه تهران ندارد؟ و آن تابلوی بزرگ دانشگاه صنعتی شریفی که در عکسها از دانشگاه دیده بودیم کجاست؟! خلاصه بعد از مدتی متوجه شدیم که سردر دانشگاه در دست تعمیر و ساختوساز است و در آیندهای نزدیک دانشگاه صاحب سردری شیک و نونوار میشود؛ آن هم سردری که مسابقه طراحی آن سال ۹۳ برگزار و حدود ۳۴۰ اثر برای آن ارسال شده بود.
دانشگاه وعده افتتاح سردر جدید را در جشن پنجاهسالگی دانشگاه داده بود ولی هر چه به تاریخ جشن نزدیک میشدیم، نشانی از تکمیل سردر جدید دیده نمیشد. در نهایت با تلاشهای لحظهآخری دانشگاه، به مثابه دانشجوهایی که در ساعتهای پایانی پروژه درسی خود را به مدد شیوههای خلاقانه و امدادهای الهی به تحویل میرسانند، سردر دانشگاه مزین به داربستهای ساختمانی و با پوشانده شدن بخشهای نیمهتمام با کاورهای سفید به سبک کلاسیک رایج میان مدیران کشوری افتتاح شد؛ موضوعی که اعتراض دکتر مشایخی را نیز در جشن پنجاه سالگی برانگیخت.
اما این تازه شروع ماجرای سردر دانشگاه بود! پس از رونمایی عجیبوغریب از سردر در جشن پنجاهسالگی، عملیات ساخت سردر ادامه پیدا کرد و پس از اقدامات عجیبی نظیر آسفالتریزی، کندن آسفالت و آسفالتریزی مجدد سردر دانشگاه در شهریور ۹۶، یعنی یک سال و سه ماه پس از افتتاح اولیه به بهرهبرداری رسید. ماجرای عجیب سردر اینجا نیز تمام نمیشود، زیرا قرار بود سردر امکان تردد ماشینها را داشته باشد ولی در نهایت این ویژگی را نداشت و تردد عادی خودروها از سمت جنوب دانشگاه بهطور کامل به در نقلیه انتقال پیدا کرد و فقط برای مهمانان خاص میلههای هیدرولیکی سردر بالا و پایین شد. سردر جدید حدود ۴ میلیارد تومان هزینه روی دست دانشگاه گذاشت. مهمتر از همه، سردر جدید نقش و نشانی از دانشگاه نیز بر خود نداشت (اگر از رنگ آجرهایش صرف نظر کنیم) و از نگاه دانشجوها نیز معنا و مفهوم خاصی در آن دیده نمیشد.
درباره سنوات
یکی از نخستین قابهای من از شروع ترم سوم دانشگاه و روزهای آغازین مهر ۹۵ تصویر تجمع و اعتراض گسترده دانشجوها در اعتراض به کاهش سنوات مجاز تحصیل است؛ تجمعات و تحصنهایی در مقابل سلف، در ورودی دانشگاه (خیابان بین مرکز محاسبات و مسجد) و در مقابل و حتی داخل دفتر ریاست دانشگاه. من و بسیاری دیگر از دانشجوهای سال دومی که به تازگی سال اول خود را تمام کرده بودند، شاید تا آن زمان به تمام کردن کارشناسی در ۴ یا ۵ سال فکر نکرده بودند، چه رسد به تعداد ترمهای اتمام کارشناسی ارشد و دکتری و چنین تجمعی در روزهای اول ترم سه دانشگاه برایمان عجیب بود، ولی به مرور زمان و با فضای داغی که در دانشگاه حول موضوع سنوات شکل گرفته بود، در جریان قرار گرفتیم.
ماجرا از این قرار بود که در پی ابلاغ آییننامهای از سمت وزارت علوم درباره سنوات مجاز تحصیل (تعداد ترمهایی که دانشجویان به صورت رایگان مجاز به تحصیل هستند)، هیأت امنای دانشگاه در تابستان ۹۵ قوانینی مبنی بر افزایش هزینههای مختلف سنوات، از هزینههای اسکان تا تغذیه تصویب کرده بود که برخی دانشجوها در شهریور ۹۵ در فرایندهای اداری خود با آنها مواجه شده و آن را به اطلاع شورای صنفی رسانده بودند و همین اعتراض گسترده دانشجوها را با محوریت شورای صنفی در پی داشت. در پی عمومی شدن این موضوع و ورود شورای صنفی، دانشگاه چند هفته داغ را با چاشنی نامهنگاریها و بیانیههای دانشگاه و شورای صنفی سپری کرد و این مناقشه در نقطه اوجش به سه روز تجمع تعداد قابل توجهی از دانشجوها در مقابل سلف دانشگاه انجامید و حتی پای آنها را به دفتر ریاست دانشگاه هم باز کرد.
در نهایت با ورود وزارت علوم و همینطور گفتوگو و توافق بین رئیس دانشگاه و شورای صنفی، بخش قابل توجهی از مطالبات دانشجوها محقق شده و هزینههای سنوات کاهش یافت. فارغ از موضوع مشخص سنوات، تجربه اعتراض دانشجوها درباره این موضوع، رسیدن صدای اعتراض به گوش مسئولین دانشگاه، گفتوگو و شکل گرفتن توافق و برآورده شدن مطالبات دانشجوها هنوز در ذهن بسیاری از ما نقش بسته است.
نوشداروی پس از مرگ سهراب
اندکی پس از تجمعات سنوات، اتفاق تلخی جامعه شریف را شوکه کرد. بعدازظهر ۱۲ مهر بود که حضور نیروهای امدادی و آتشنشانی کنار ساختمان سلف من و دیگر دانشجوهایی را که از کنار سلف عبور میکردند نگران کرد. شاید خیلی از ما در آن لحظه با عجله از صحنه گذشتیم تا خودمان را به کلاس برسانیم و اختلالی در کار نیروهای امدادی ایجاد نکنیم، اما کمتر کسی بود که تا شب متوجه نشده باشد که یکی از آسانسورهای ساختمان سلف با ۶ نفر از استادان که دو نفر از آنها معاونین دانشگاه هم بودند، سقوط کرده است. سقوط آسانسور به نحوی بود که خداراشکر هیچ یک از ۶ نفر جانشان را از دست ندادند، اما به همه آنها صدمههای جسمی جدی وارد شد که احتمالا تاکنون نیز پس از عملهای مختلف آنها را کاملا رها نکرده است.
سقوط آسانسور سلف به مثابه یک هشدار درباره امنیت آسانسورهای دانشگاه عمل کرد و پس از منتشر شدن گزارشهای مختلفی از وضعیت اسفناک امنیت آسانسور حادثهدیده، دانشگاه اقدام به بستن تعداد زیادی از آسانسورهای ساختمانهای مختلف و شروع به ایمنسازی و تعمیرات آنها کرد. به مرور زمان جزئیات بیشتری از دلیل سقوط آسانسور سلف و گزارش ایمنسازی آسانسورهای مختلف دانشگاه منتشر شد، اما هنوز که هنوز است این سؤال طعنهآمیز و تلخ در ذهن بسیاری از ما باقیمانده که آیا این شیوه مدیریت در شأن دانشگاه است که پس واقع شدن چنین اتفاق غمانگیزی به فکر نوشداروی بعد از مرگ سهراب بیفتد؟
عصر جدید
احتمالا هیچ یک از فعالین فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آذر ۹۵ و انتصاب دکتر سید حسن حسینی به معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه را فراموش نکردهاند. دکتر حسینی، استاد گروه فلسفه علم دانشگاه، نخستین کسی بود که با تخصص علوم انسانی و سوابق فرهنگی متعدد، از معاونت فرهنگی بنیاد نخبگان تا ریاست دانشگاه صداوسیما، سکان امور فرهنگی شریف را از زمان تشکیل معاونت فرهنگی دانشگاه در سال ۸۹ در دست گرفت. البته حضور دکتر حسینی در جایگاه معاون فرهنگی اجتماعی، بعد از دوره کوتاه و چندماهه دکتر سعادت در معاونت بود تا فرهنگ ۹۵ با ملکی شروع شده و به حسینی ختم شود.
اغراق نکردهام اگر بگویم پس از این انتصاب، عرصه فرهنگ و فعالیتهای دانشجویی در شریف وارد عصر جدیدی شد. معاون جدید از ابتدای کار با حضور فعال در فرصتهای مختلف نشان میداد که قصد کناره گرفتن و تنها صدور مجوز و تأمین بودجه برای برنامههای گروههای دانشجویی را ندارد و خود ایدهها و طرحهایی برای فرهنگ شریف در سر میپروراند. این تغییرات در معاونت مورد استقبال دانشجوها و فعالین فرهنگی قرار گرفت و با اتفاقاتی نظیر دیدارهای مستقیم رئیس دانشگاه با فعالین دانشجویی، تغییرات اردوی ورودیهای ۹۶، اولین اردوی زیباکنار و اولین برنامه شریف زیبای من به نظر فضای فرهنگی دانشگاه رو به بهبود میرفت.
اما از اواخر سال ۹۶ بود که با پررنگشدن نقش روزافزون معاونت در برنامههای فرهنگی دانشگاه و آشکار شدن اختلاف نظرهای معاونت با گروههای دانشجویی، فضای فرهنگی دانشگاه شروع به تغییر کرد و تقریبا از این زمان به بعد صحنه فرهنگ در شریف، بسیار «هیجانانگیز» شد و هیچ موضوعی نبود که در سالیان آینده مورد مناقشه گروهها و فعالین دانشجویی و معاونت قرار نگیرد؛ به شکلی اگر کسی پیگیر این باشد که آرشیو ماجراهای فرهنگی شریف را از کانالهای خبری و دانشجویی دانشگاه و توییتر شریفیها جمعآوری کند، به سادگی میتواند چیزی شبیه به فیلمنامه «مظنونین همیشگی» یا با کمی تلاش بیشتر، یک جلد رمان شبیه به «پدرخوانده» ماریو پوزو تألیف کند. علیایحال، نمیتوان از نقشی که انتصاب دکتر حسینی در سال ۹۵ و تلاشهای او در تغییر و تحولات چشمگیر فضای فرهنگی شریف داشته است، چشمپوشی کرد و همه ما از این جهت یک تشکر به او بدهکاریم.
کمی قبل از این هم نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه از حجتالاسلام محمدنژاد به حجتالاسلام رستمی رسید تا حاجآقا رستمی حدود دو سالی کموبیش در شریف حضور داشته باشد و بعد از آن راهی نهاد مرکز شود.
یک دیدار ویژه
و اما قاب پایانی سال ۹۵، روایتی از یک دیدار ویژه است. پس از درخواست تعداد قابل توجهی از دانشجوهای المپیادی شریف برای اهدای مدالهای خود به رهبر انقلاب، جلسهای با حضور مسئولین دانشگاه در حضور ایشان شکل گرفت و فرصتی برای گفتوشنود نخبگان شریف با رهبری فراهم شد. البته اهدای مدالها شهریور ۹۵ و در مراسمی با حضور حجتالاسلام رئیسی انجام شده بود اما قرعه دیدار با رهبری به دیماه ۹۵ افتاد.
چیزی که از این دیدار ویژه در ذهن من مانده است، صحبت صریح و بهدور از تعارف مسئول بسیج دانشگاه در برابر رهبری بود و اشاره او به این موضوع که امثال احمدی روشن تکستارههای آسمان دانشگاههای ما هستند و آنها نیز با تکیه بر ایمان و توان خودشان به این نقطه رسیدند، و نظام دانشگاهی ما به صورت نظاممند به تعلیم و تربیت احمدی روشنها نمیپردازد. در واقع سادهانگاریست که ما فرض کنیم آن دسته از مسائلی که قصد داشتیم در بازه زمانی کوتاهمدت انقلاب فرهنگی آنها را حل کنیم، حل شدهاند، بلکه تا امروز به قوت خود باقی مانده و هنوز نسبت نهاد دانشگاه در کشور ما به درستی با نیازهای کشور از طرفی و ارزشها و فرهنگ ما از طرف دیگر مشخص نیست.
مدالهای اهدایی از سوی شریفیها یک سال بعد و در روز ۱۳ اسفند همراه با چفیهای از طرف رهبری به آنها بازگردانده شد، در روزی که نهاد رهبری همایش «علم متعهد» را با حضور غلامی، وزیر علوم برگزار میکرد؛ همایشی که یکی از یادگارهای مهم دوره حضور حاجآقا رستمی در نهاد شریف بود و برای آن تبلیغات و تدارک زیادی دیده شده بود.
بهجامانده از ۹۵
۹۵ ریز ودرشتهای زیادی داشت که در ۶ داستان بالا جا نشد؛ مناظره صادق زیباکلام و محمدعلی رامین با موضوع توهم توطئه با همت جامعه اسلامی (۲۳ فروردین)، اکران فیلم سینمایی سیانور با حضور خواهر و برادرزاده شهید شریف واقفی و بهروز شعیبی، بابک حمیدیان و سیدمحمود رضوی، بازیگران و تهیهکننده فیلم که کانون فیلم پردیس بینالملل دانشگاه آن را ترتیب داده بود (۲۰ اردیبهشت)، اعتراضهای دانشجوها و استادان دانشکده مواد به احداث فضای سبز جلوی دانشکده کامپیوتر که سابق بر آن کارگاههای دانشکده مواد بود و طبق قولوقرار قبلی محل تأسیس ساختمان جدید دانشکده مواد نام گرفته بود، اما در نهایت کلنگ دانشکده جدید مواد در شمال دانشگاه به زمین خورد، تعلیق فعالیتهای کانون یاریگران بنا به حکم مدیریت فرهنگی دانشگاه به دلیل انحراف فعالیتهای این کانون به مسیرهایی متفاوت از مسیر اصلی، تقدیر انجمن اسلامی مستقل از خانوادههای شهدای مدافع حرم با حضور کیانوش رستمی و سهراب مرادی، دارندگان طلای وزنهبرداری المپیک ۲۰۱۶ (۶ آبان) و حاشیههایی که چاپ تصویر مریم رجوی، سرکرده گروهک منافقین در ویژهنامه جشن فارغالتحصیلان دوره هفتم برای انجمن فارغالتحصیلان دانشگاه به همراه داشت و در نهایت به پلمپ انجمن منجر شد اما در ادامه انجمن توانست دوباره فعالیتش را در دانشگاه از سر بگیرد.