زیبا صدایم کن در بین آثار امسال جشنواره فجر اثر متفاوتی به شمار میرود. نکته اول، اقتباسی بودن آن از کتابی به همین نام، نوشته فرهاد حسنزاده است و نکته بعدی، موضوع متفاوت و دراماتیک آن میباشد که میان فوج عظیم سینماییهای پوچ و سفارشی، مانند گوهری میان گل میدرخشد. داستان فیلم راجعبه رابطه پدر و دختری است که پس از جدایی والدین رشته زندگی زیبا، دختر خانواده از هم گسسته میگردد و پدر هم زیر فشارهای روانی راهی تیمارستان میشود. حال در روز تولد شانزده سالگی دخترک، پدرش خسرو، با بازی امین حیایی از آسایشگاه فرار میکند تا وظایف پدری را در قبال دخترش انجام دهد.

هنر بازیگری امین حیایی در این اثر به اوج رسیده است و زبان بدنش کاملا نشاندهندهی آسیب روانی شخصیتش میباشد. لرزشهای بدنش و کج راه رفتن حیایی را در نقشش فرو برده است. ژولیت رضاعی هم در اولین نقشش به عنوان زیبا، توانسته است با حرکات چهره و میمیک مناسب، جایگاهش را در فیلم تثبیت کند.
کارگردان اثر بدون فکر صحنهها را نمیچیند و جزئیات سکانسها بدون علت نیستند و میتوان پیغامهای پنهان فراوانی را در گوشهوکنار اثر یافت. مثلا وقتی پدر میگوید که مادر از صدای ساعت خوشش نمیآمد، تیکتاک به گوش میرسد و بعد نارضایتی زیبا را در صحنهای نشان میدهد. در صحنهای دیگر خسرو و زیبا به مغازه خلیل میروند و میتوان نوشته روی در را خواند: با اعتماد وارد شوید. کمی بعد از آن رفتارهای ریاکارانه خلیل آشکار میشود.
جملات با بار معنای زیاد در راستای بازی و صحنهها قرار دارند. برای مثال خسرو خطاب به زیبا میگوید: خوشبختی یعنی همین لحظهها. کمی بعد میتوانیم ببینیم که خسرو از تماشای تلالوی نور خورشید در بطری آب لذت میبرد. رنگها زنده هستند و در کنار میزانسنهایی که در پیشبرد داستان نقش موثر دارند و همزمان زیبا هستند، صحنههای فیلم را چشمنواز میکنند، مثلا سکانس چترهای رنگارنگ زیر باران. در جاهایی از فیلم هم دیالوگها با تصاویر تناقض دارند. زیبا به پدرش میگوید که چشمانش سرخ است ولی چشمان امین حیایی کاملا طبیعی است. این موارد ایرادات بزرگی نیستند و لطمه خاصی هم به فیلم نمیزنند.

از آنجا که داستان عملا روی تعامل شخصیتها با هم میچرخد شاهد کلوزآپهای فراوانی هستیم ولی کارگردان به خوبی توانسته از خستهکننده شدن این موضوع جلوگیری کند. در موسیقی فیلم به کرات از پیانو استفاده شده که کاملا با صحنهها همخوانی دارد و با سختیها اوج میگیرد و با شادیها میخندد.
داستان فیلم، در عین ساده بودن گیراست و مخاطب را درگیر میکند. هرچند ارائهی اطلاعات فراوان پشتسر در چند سکانس باعث میشود مخاطب نتواند قطعات پازل را همراه فیلم کنار هم بچیند. (درادامه این بند ممکن است جزئیاتی از داستان فیلم فاش شود، اگر نمیخواهید چیز بیستری از داستان فیلم بدانید از خواندن این بند صرف نظر کنید.) صمیمی شدن پدر و دختر هم به یکباره رخ میدهد؛ بعد از فرار از خوابگاه دخترانه آن دو به رستوران میروند و زیبا یکراست سراغ اصل مطلب میرود. میپرسد چرا ازدواج کردهاند. چرا مادرم مرا دوست نداشت و حتی پدر از تصمیم خودکشی میگوید. این صحنه چندان طبیعی جلوه نمیکند. در اواخر فیلم خسرو موتوری را میدزدد و به زیبا موتورسواری یاد میدهد. گویی بجای دوچرخه سواری در کودکی میخواهد با موتورسواری با دخترش تعامل کند. اولین شادی واقعی دختر وقتی است که خسرو او را سوار موتور میکند و خانه را برایش اجاره میکند و زیبا هم احساس داشتن پدر را میچشد. تمام فیلم برای رسیدن به اینجا برنامهریزی شده است و این سیر ناراحتی به شادی کاملا مقبول است. در اواخر فیلم خسرو توهم همسرش را میزند. نکتهی جالب این صحنه این است که همسرش پیر نشده است و هنوز جوان است. گویی خسرو هنوز او را دوست دارد و نمیتواند فرارش را باور کند. این دلیل بر مدعا است که کارگردان به جزئیات دقت کرده است. در آخر فیلم خسرو از جرثقیل بالا میرود و زیبا هم به دنبالش خود را بالای جرثقیل مییابد. خسرو سورپرایزی برای زیبا دارد. از او میخواهد چشمانش را ببندد و سپس فوت کند. همین وقت برقهای ساختمان بزرگی خاموش میشود. استعارهی زیبایی از شمع تولد. نشانی دیگر از جزئیات که در کتاب فرهاد حسنزاده به این دقت بیان نشده است. در آن ارتفاع خسرو نگاهی به پایین میاندازد و میگوید اگر کسی از این اینجا پرت شود قطعا میمیرد. به نوعی اذعان میکند که بخاطر زیبا زنده است و خودش دیگر علاقهای به زندگانی ندارد. داستان به پایان میرسد و زیبا پدرش را از اعماق وجودش دوست دارد و این زیبا است. فیلم به هدفش میرسد. هرچند این هدف از ابتدا مشخص بود و بیننده حدس میزد که در پایان پدر و دختر به رابطهی دوستانهای دست مییابند، اما سیر موضوع مخاطب را مقابل پرده نگه میدارد، به قول خود خسرو: خوشبختی یعنی همین.
محل ضبط بسیاری از سکانسها محلات ثروتمند تهران است و با زندگی فلاکتبار این خانواده تضاد جالبی را شکل میدهد. شاید این موضوع علنا در فیلم اعلام نشود ولی در نشان دادن رنجی که شخصیتها متحمل شدهاند تاثیر به سزایی دارد.
در کل، فیلم سینمایی زیبا صدایم کن اثری متفاوت و حال خوبکن است که برای چشیدن لحظات شاد توصیه میشود. فیلمی که در کنار جذابیت، ارزشهای مرتبط با خانواده را هم ارج مینهد.
محمدرضا ایرانشاهی | ۱۴۰۳ مهندسی کامپیوتر