برخلاف خیلی از رشتههای دیگر، ما در مهندسی صنایع یک درس اختیاری خارج از دانشکده بیشتر نداشتیم. در میان انتخابهای موجود برای این سه واحد اختیاری، یک درس بود که سال بالاییها با اشتیاق از درس و استادش یاد میکردند؛ اینکه درسش، از بهترین درسهایی بود که داشتهاند و استادش، از بهترین اساتید؛ درس تحلیل دینامیکهای سیستم دکتر مشایخی.
نخستین بار پاییز ۹۵ بود که بهواسطه این درس افتخار شاگردی دکتر مشایخی را پیدا کردم. در این سالها نیز این توفیق را داشتهام که به بهانههای مختلف در خدمت ایشان باشم. در این چند سال، چیزهای زیادی از ایشان دیدهام و درسهای زندگی زیادی از ایشان آموختهام؛ مواردی که هریک سبب میشود به شاگردی استاد افتخار کنی و تا حدی متوجه دلیل جایگاه فعلی و تمایز ایشان با دیگران شوی.
در میان تمام خصوصیات بارز استاد، نکتهای که درمورد ایشان بیش از همه برای شخص من جالب و الهامبخش است، میهندوستی استاد است. ایشان به معنای واقعی دغدغه پیشرفت کشور را دارند و از هیچگونه تلاشی در این راستا دریغ نمیکنند؛ همواره سعی میکنند به آینده امیدوار باشند و به دیگران نیز امیدواری دهند. صحت این صحبت را به خوبی میتوان در تاریخ بازگشت دکتر از دانشگاه امآیتی به ایران مشاهده کرد. ایشان درست چندماه پیش از انقلاب اسلامی ۵۷، به اصرار خود از کار در امآیتی دست کشیدند و به ایران برگشتند. دقیقا هنگامیکه کشور در شرایط مناسبی به سر نمیبرد و افق مشخصی نداشت، درست زمان که خیلی از افراد در فکر مهاجرت از کشور برای آرامش بیشتری بودند، دکتر به ایران بازگشتند؛ بنابراین عجیب نیست زمانی که دکتر میخواهند برای دانشجوهایشان آرزوی مثبتی کنند، میگویند امیدوارم بتوانید فرد تأثیرگذاری برای کشور شوید و به پیشرفت آن کمک کنید.
دکتر مشایخی به ایران بازگشتند تا آغازگر دومینوی سرمایهگذاری در سرمایه انسانی در رشتههای مدیریت و اقتصاد باشند و با تشویق جوانان بااستعداد به تحصیل در این رشتهها، حلقه مثبتی را کلید بزنند تا اکنونکه پای صحبتهای خیلی از استادان جوانتر مینشینیم و آنها از خاطرات دوران دانشجوییشان برایمان میگویند، همگی حتما جایی در خاطرهشان به نقش دکتر مشایخی در سرنوشت زندگیشان اشاره کنند.