شروع تا ۱۴۰۰ با روحانی
سال ۱۳۹۶ در سایه انتخابات ریاستجمهوری شروع شد؛ آخر اردیبهشت موعد انتخابات بود و از همان اول اردیبهشت جلسات و بحثها بالا گرفته بود. ۳ اردیبهشت، مسعود نیلی، مشاور اقتصادی دولت یازدهم به دعوت انجمن اسلامی در جایگاه پاسخگویی درباره عملکرد اقتصادی دولت اول روحانی قرار گرفت اما احتمالا مهمترین برنامه انتخاباتی دانشگاه، به ۱۷ اردیبهشت مربوط میشود؛ حضور سیدمصطفی میرسلیم، با شمایل خاص گاندیگونهاش به دعوت بسیج دانشجویی در آمفیتئاتری که لبریز از جمعیت مشتاق به یک بحث انتخاباتی پرشور است. هفته بعدش هم چمران به نمایندگی از قالیباف دعوت بسیج را پذیرفت، آن هم درست یک روز پیش از انصراف قالیباف از کارزار انتخاباتی.
آن روزها در دانشگاه، هر گوشهای که سر میزدیم، عدهای مشغول بحث پیرامون انتخابات بودند. همکف و مقابل ابنسینا هم کانون این بحث و جدلها بود. برد انجمن اسلامی و بسیج دانشجویی بیشتر و انجمن مستقل و جامعه اسلامی کمتر پر بود از عکسها و متنهایی که هدفی جز ترغیب به رأی دادن به نامزدهای موردنظر آنها نداشت. سخنرانیها، مناظرههای دانشجویی، نشریات و یادداشتها و مقالههای دانشجویی همگی نشان از یک جنگ بزرگ اجتماعی سیاسی میان گروههای مختلف داشت و طبعا در این میان گروههای دانشجویی نیز نمایندگی طرفین را در دانشگاه به عهده داشتند. شاید همین جو سنگین انتخاباتی درگذشت دکتر سیدقاسم میرعمادی را هم کمی به حاشیه برد؛ معاون آموزشی منضبط، اخلاقمدار، قاطع و قانونمدار وقت دانشگاه که ۲۴ فروردین در اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت.
هرچه به انتخابات نزدیکتر میشدیم، برچسبگذاری روی افراد رنگوبوی نامزدهای اصلی انتخابات را میگرفت که همان دوگانه رئیسی و روحانی بود. البته درصد کمی هم قصد داشتند برگه رأیشان را به نام میرسلیم یا هاشمیطبا به صندوق بیندازند. دانشجوها در گروههای مختلف در سطح شهر در پویشهای کف خیابان پخش شده بودند و مردم را به رأی دادن به نامزد موردنظرشان ترغیب میکردند. شروع مناظرات تلویزیونی هم به دوگانه موجود بیشتر دامن زد؛ در ساعات پخش مناظره، بچهها یا سراغ اتاقهای تلویزیون خوابگاهها میرفتند یا در یک اتاق جمع میشدند تا مناظرات را از روی لپتاپ ببینند. با هر حرف یکی از نامزدها خنده و خشم و تمجید و افسوس بود که در جمعهای دانشجویی دیده میشد. نزدیکتر شدن به روز انتخابات معنایی جز پرشورتر شدن بحثها نداشت. دستبندهای بنفش و سبز و عکسهای پروفایل «با روحانی تا ۱۴۰۰» طرفداران روحانی را به وضوح از طرفداران رئیسی متمایز میکرد. طرفداران روحانی بیشتر به ثبات و سیاست خارجی روحانی مینازیدند و هواداران رئیسی هم تمرکزشان روی مبارزه با فساد بود. حسن ختام انتخابات در دانشگاه قبل از صفهای طولانی روز جمعه در مسجد دانشگاه و دیگر شعب اخذ رأی، تریبون آزاد انجمن اسلامی در روز سهشنبه، ۲۶ اردیبهشت بود؛ حرفهایی را گفتیم و شنیدیم که رفت تا چهار سال بعدش که میشود همین چند ماه دیگر.
رونق و حیات امید
سال انتخابات و ابقای روحانی در مقام ریاستجمهوری با رأی مردم، مقارن شده بود با رونق فعالیتهای مختلف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در سطح دانشگاه. ۱۲ اردیبهشت، معاونت فرهنگی اجتماعی دست به ابتکاری جالب زد و روز استاد و طرح سهشنبههای بدون خودرو را با مشارکت تقریبا همه گروههای دانشجویی گره زد به یک جشن بزرگ یکروزه در همهجای دانشگاه با نام «شریف زیبای من»؛ دو همگانی، گل کوچک، فوتبال دستی انسانی، فرود از برج ابنسینا، شربت و شیرینی، موسیقی، شعر و انواع بازی که با حضور جمشید مشایخی، میترا حجار، عادل فردوسیپور و عبدالجبار کاکایی سهمی از سلبریتی هم داشت. چهارشنبه، ۳ خرداد هم به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر، نوبت به کنسرت علیرضا قربانی در سالن جباری رسید. روز قبلش هم دومین جشنواره شعر شریف با همت کانون شعر و ادب در آمفیتئاتر به آخر خط رسیده بود.
همین شور و نشاط بود که آذرماه پای یک نشریه جدید ولی اثرگذار را به فضای فرهنگی اجتماعی شریف باز کرد؛ دوهفتهنامه «داد» را که البته کرونا الآن ماهنامهاش کرده، آن سال گروهی از دانشجوها با شعار استقلال از جریانهای سیاسی و اجتماعی وقت راهاندازی کردند. شاید شروع به کار و انتشار منظم داد بود که سبب شد دیگر گروههای دانشجویی هم بیشتر حواسشان جمع اهمیت نشریات دانشجویی شود و فضای نشریات دانشگاه رنگ تازهای به خود بگیرد. در همان فضا داد توانست خیلی زود نگاهها و اذهان را به خودش جلب کند و مهرهای اثرگذار در فضای فعالیت فرهنگی اجتماعی شریف شود. البته دوگانههای سربازکرده در انتخابات هنوز هم در سطح اجتماع به حیاتشان ادامه میدادند و هر فعالیتی به سرعت برچسب میخورد. داد هم در این فضا بینصیب نماند و از سوی تشکلها و گروههای سابقهدار دانشگاه انواع و اقسام برچسبها را روی خودش دید هر گروهی تمایل داشت هر فعالیتی را در اسلوبهای از پیش تعریفشده جای دهد، اما بعد از مدتی فعالین دانشجویی به وجه تسمیه این نشریه و تفاوتش با برچسبهای موجود پی بردند.
تابستان شلوغ، از پلاس تا خاتم و ریاضیدانی که رفت
تابستان ۹۶ با چند اتفاق مهم به یاد آورده میشود؛ ساختوساز اولین فودکورت دانشگاهی در محل سابق تعاونی دانشگاه که بعدا نام شریفپلاس به خودش گرفت و واحدهای مختلف تعاونی را فرستاد به طبقه سوم ساختمان اداره امور تغذیه، یکی از آنها بود. شریفپلاس را یکی از فارغالتحصیلان مهندسی شیمی شریف ساخت و ربان افتتاحش سهشنبه، ۱۶ آبان قیچی شد تا روی سطح زمین تنها رستوان و کافه و بوفه دانشگاه باشد. از سوی دیگر انتشار خبر مصوبه هیئتامنای دانشگاه مبنی بر ادغام معاونتهای فرهنگی اجتماعی و دانشجویی و تشکیل معاونت جدید برنامهریزی و راهبردی، فعالین دانشجویی نگران را به تکاپو انداخت و در اتحادی بیسابقه، همه گروههای دانشجویی (بهجز انجمن اسلامی) با این تصمیم مخالفت کردند و در نهایت همین مخالفتها و نامهنگاریها و مذاکرات دانشگاه را از تصمیمش منصرف ساخت تا معاونت فرهنگی اجتماعی برای شریف بماند.
۹۶ اولین سالی بود که اردوی ورودیها در دوره دکتر حسینی برگزار میشد و تغییر در ساختار اردو که حسینی قولش را داده بود، هم در روند انتخاب مسئول اردو، هم در فرایند انتخاب سرگروهها و هم در اضافه شدن برنامه استقبال از خانوادهها در تهران و دانشگاهگردی خودش را نشان داد. نمایشگاه دستاوردهای گروههای دانشجویی در اواخر مهرماه از دیگر ملحقات برنامههای استقبال از ورودیهای ۹۶ای دانشگاه بود.
تابستان ۹۶ یک خبر خیلی تلخ داشت؛ پروفسور مریم میرزاخانی، فارغالتحصیل ریاضی شریف و استاد دانشگاه استنفورد ۲۳ تیر در اثر ابتلا به سرطان درگذشت. دانشگاه بزرگداشت او را در آخرین روز آبان در سالن جباری برگزار کرد؛ مراسمی که با حضور پدر میرزاخانی و صحبتهای تأثیرگذار و سرشار از تواضع او همراه بود.
در آخرین روزهای تابستان هم بالاخره سردر میلیاردی شریف رنگ افتتاح رسمی را به خودش دید. البته در همان روز ۲۱ شهریور، فضای سبز جلوی دانشکده کامپیوتر نیز با حضور مسئولان دانشگاه افتتاح شد تا در آذر سردیس چهار شهید دانشگاه (شریفواقفی، علیمحمدی، شهریاری و احمدی روشن) در آن نصب شود و سردیس پنجم، شهید عباسپور هم موکول شود به سال ۹۹. سروصدای یک رقیب غیرانتفاعی برای شریف هم از جمله اخبار تابستان ۹۶ بود؛ دانشگاه خاتم با صاحبامتیازی بانک پاسارگاد شروع کرده بود به جذب استادان و دانشجوهای اقتصاد شریف؛ استادانی که هم حقوق بهتر و هم فرایند جذب چابکتری را در خاتم تجربه میکردند و دانشجوهایی که تحصیلشان در دوره ارشد با حمایت مالی قابل توجهی همراه بود.
احیای معاونت پژوهشی دانشکدهها در قالب معاونت پژوهش و امور بینالملل هم از جمله مصوبات مهم هیئترئیسه دانشگاه در مرداد ۹۶ بود که در ادامه در ساختار دانشکدهها رنگ واقعیت به خود گرفت. ساماندهی وضعیت ورود و تردد خودرو در دانشگاه و محلهای پارک و عبور و مرور خودرو در خیابانهای دانشگاه نیز از دل کمیته ترافیک در همین تابستان درآمد.
سوت بلبلی اژهای
۲۰ آذر بود که غلامحسین محسنی اژهای، معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه به دعوت بسیج دانشجویی به مناسبت روز دانشجو به سالن جابر آمد و یکی از بهیادماندنیترین ۱۶ آذرهای شریف را در دهه ۹۰ رقم زد؛ برنامهای با نقشآفرینی پررنگ بچههای انجمن مستقل که به طرفداری از احمدینژاد شهره بودند و از مخالفان جدی عملکرد قوه قضائیه و رئیس وقت آن که حتی منصور نظری، شاعر منتقد دستگاه قضا را هم با لطایفالحیلی وارد دانشگاه کردند و روی سن بردند. البته حضور محسنی اژهای بیشتر با سوت بلبلیاش به خاطر آورده میشود.
اولین جشنواره هنر شریف هم که با همت معاونت فرهنگی اجتماعی و با کادری دانشجویی کارش را از تابستان آغاز کرده بود، در اواخر آذر به ایستگاه پایانی رسید و برگزیدگانش را شناخت.
از ۲۱ آبان که کرمانشاه لرزید تا ۲۹ آذر که تهران زمینلرزه خفیفی را تجربه کرد، زلزله کلیدواژه پرتکرار دانشگاه بود؛ از گروههای جهادی و خیریه که کمکهای شریفیها را جمع کردند و خودشان هم برای کمک به منطقه رفتند تا تصمیم دکتر دورعلی برای اختصاص جایزه ۲۰ سکهایاش به ساخت مدرسهای در مناطق زلزلهزده با حمایت دیگر اعضای خانواده دانشگاه که در نهایت در سال ۹۹ به بهرهبرداری رسید و البته خوابگاهیهایی که لرزش زمین زیر پایشان، وسط سرما و آلودگی هوای پایتخت کشاندشان وسط حیاط خوابگاه.
باز هم دی، دو سال قبل از ۹۸
آذر که تمام شد، دی پرحادثه ۹۶ آغوشش را به رویمان شود؛ اعتراضات دیماه ۹۶ خیلی زود فراگیر شد و دامنه آن به تهران رسید. از اعتراضات دی ۹۶ تنها فیلتر تلگرام برای شریفیها به یادگار نماند. محمد شریفیمقدم، دبیر اسبق کانون یاریگران دانشگاه که در اعتراضهای دروایش گنابادی در خیابان پاسداران تهران دستگیر و محاکمه شد و در حال حاضر هم در حال گذران دوران محکومیت خود است. شریفیمقدم در بیشتر تصاویر مهم شریف در دهه ۹۰ ردی از خود به جا گذاشته؛ از حضور روحانی در مراسم روز دانشجوی سال ۹۴ تا اعتراضهای سنوات سال ۹۵.
یکی از اتفاقاتی که در زیر پوست دانشگاه در روزهای پس از اعتراضات دیماه رخ داد، بازگشت برخی افراد از هر دو طیف از رأیهای اول سالشان در انتخابات ریاستجمهوری بود؛ رخدادی که شاید سرآغاز شکلگیری یک دوگانه جدید در فضای دانشجویی و حتی جامعه بوده است. انتخابات انجمن اسلامی در پاییز این سال هم شاهد افت چشمگیر مشارکت دانشجوها بود و رکورد پایین ۴۵۶ رأی را به ثبت رساند. این کاهش شور و شوق در تعداد کم نامزدهای انتخابات هم خودش را نشان میداد و بعدش هم به صورت پررنگتر در کاهش چشمگیر فعالیتهای انجمن در پاییز و زمستان ۹۶ نمایان شد.
سه روز برای فرهنگ
تعطیلات بین دو ترم ۹۶ اولین گردهمایی فعالین فرهنگی دانشگاه در زیباکنار برگزار و با استقبال خوبی از طرف دانشجوها مواجه شد؛ یک گردهمایی سه روزه با حضور حدود ۲۰۰ نفر از نمایندگان تشکلهای دانشجویی، گروههای فرهنگی، انجمنهای علمی، نشریات دانشجویی و استادان و مسئولین دانشگاه که میخواستند درباره مسائلی فراتر از بحثهای سر کلاس و آزمایشگاه و کارگاه حرف بزنند و همفکری کنند و کنارش دانشجوها بیواسطه دغدغهها و نگرانیها و صحبتهایشان را به گوش هیئترئیسه دانشگاه برسانند. ایده زیباکنار ایده بکری بود که جای خالیاش در دانشگاه احساس میشد؛ جایی برای فراهم شدن امکان گفتوگو میان افرادی که دانشگاه را فراتر از آموزش و پژوهش و فناوری و صنعت میدیدند. هرچند دوره دوم آن در سال ۹۷ خودش به محلی برای بحث و جدل و حاشیه و اختلاف تبدیل شد و شاید تا حدی از هدف اصلیاش فاصله گرفت.
وصیتنامه منتقد
دکتر گلشنی را با کسوت استادیاش در دانشکده فیزیک و البته تأسیس گروه فلسفه علم دانشگاه و لهجه زیبای اصفهانیاش میشناختیم، اما پاییز و زمستان ۹۶ نام دکتر گلشنی مترادف بود با اعتراضها و انتقادهای جدی به سیستم مدیریتی دانشگاه و البته نظام آموزش عالی کشور. دو سخنرانی مهم در ۱۷ آبان و ۲۵ بهمن که دومی عنوان وصیتنامه به خود گرفت و در رسانههای بیرون دانشگاه هم حسابی دیده شد، بحثهایی را پیرامون نحوه استخدام اعضای هیئتعلمی و رسالت دانشگاه در شریف به راه انداخت و واکنشهایی را از طرف روابط عمومی دانشگاه، دکتر کریمیپور، دکتر آزادگان و دکتر حسینی به همراه داشت. از آن زمان تا بازنشستگی دکتر گلشنی در ۳۱ تیر ۹۷ بحث میان موافقان و مخالفان صحبتهای دکتر گلشنی داغ داغ بود و در کانون توجهها.
۹۶ رفت ولی ردش باقی ماند
لابهلای روزهای مهم پرتعداد ۹۶ شاید چند اتفاق کمتر به یاد آورده شود؛ تکمیل فرایند مکانیزه شده آشپزخانه دانشگاه که صرفهجویی قابل توجهی در انرژی، مواد مصرفی، زمان پخت و بهرهوری نیروی انسانی به همراه داشت، اضافه شدن موقتی چند غذای جدید (پاستا پنه با سس آلفردو، بیفاستروگانوف و قیمهنثار) با پیشنهاد شورای صنفی که حاشیههایش اجازه نداد زیاد در منوی دانشگاه باقی بمانند و بازگشت استاد پرحاشیه دانشکده هوافضا که پیگیری دانشجوها برای اخراج او از دانشگاه فقط دردسر و هزینه برایشان به دنبال داشت و زور دانشجوها و دانشگاه به قوانین بالادستی وزارت علوم نرسید.
۱۲ اسفند نیز در برنامه انجمن علمی نخبگان با حضور دکتر آراستی، دکتر مشایخی، دکتر فرزانه و دکتر غفرانی اولین بار سند تحول راهبردی دانشگاه به بحث و بررسی عمومی گذاشته شد و برنامه دانشگاه تا سال ۱۴۰۵ در معرض دید دانشجوها قرار گرفت.
بهطور کلی شاید بتوان سال ۹۶ را نقطه بیشینه دوگانگی سنتی و نطفه بستن یک دوگانگی جدید دانست؛ سالی بود که آثار آن در زندگی دانشجوها و فضای فرهنگی دانشگاه همچنان مشهود است و شاید سالها بعد پی به تأثیر حوادثی ببریم که شروع و نشانههای آن از این سال هویدا شد.