هر دولتی که تا پنج شش ماه دیگر در ایران سر کار بیاید و هرقدر هم بخواهد نگاهش به داخل باشد، گریزی از نیمنگاهی به فرصتهایش در بیرون مرزها ندارد؛ حالا از آمریکا و برجام دستپخت دموکراتها هم که بگذرد، چین و روسیه و اروپا و آمریکای لاتین و آفریقا و کشورهای منطقه میز کار وزارت خارجه و دیپلماتهای ایرانی را حسابی شلوغ میکند. بسیج دانشجویی هم به همین بهانه از فرصت فراغت بین دو ترم و اول ترم بهار استفاده کرده و در همایش «پلاک دیپلمات» به دنبال بررسی سیاست خارجه ایران و راههای پیش روی آن بود.
مدعوین همایش هم پرتعداد بودند و هم متکثر و متنوع؛ نمایندگان دورههای مختلف مجلس با گرایشهای سیاسی متفاوت، دولتمردان سابق، سفیران و دیپلماتهای ایرانی و مسئولان وزارت امور خارجه و در مجموع ۱۲ روز و ۲۵ مدعو. موضوع برنامهها هم فضای کلان و راهبرد اصلی سیاست خارجه ایران و منافع و موانع و ضعفها و قوتهای هر راهبرد است و هم نحوه اجرا و پیادهسازی راهبرد در کف صحنه و در شرایط حاضر.
در ادامه بخشهایی از صحبتهای مدعوین این همایش را آوردهایم. صوت و فیلم و گزارش مفصلتر این همایش را در کانال بسیج دانشجویی و سایت روزنامه میتوانید دنبال کنید.
سیاست التماسی دولت
مدعو روز اول، علیرضا زاکانی بود، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس و رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام:
حمله به افغانستان، عراق و جنوب لبنان باعث شد عراق، لبنان، سوریه و ایران در منطقه نوع جدیدی از مقاومت را رقم بزنند و ظرفیتهای جدیدی ایجاد کنند. در دولت احمدینژاد شعار سیاست خارجه، بازگشت به اصل آرمانهای انقلاب بود اما در دولت روحانی مشکلات داخلی به سیاست خارجی گره خورد. اگر در روابطمان با مستکبرین، مصلحت و عزت و حکمت نادیده گرفته شود، مطالبات یکطرفه میشود. زمانی موفق خواهیم بود که در روابط خارجی الگویی مانند شعارهای اول انقلاب بسازیم. از یک طرف باید نگاهمان به ظرفیتهای شرق باشد و از طرف دیگر نباید سیر ارتباط منطقی با غرب را از دست بدهیم ولی در هر حال اولویت اول، نگاه به ظرفیت های داخلی است.
ما به حفظ منطقه کمک کردیم اما هنر انتقال فرهنگ و اقتصاد خودمان به منطقه را نداشتیم. در مقابل ترکیه به عنوان برهمزننده امنیت منطقه در برخی موارد، بهتر از ما توانسته اقتصاد و فرهنگش را منتقل کرده عمل و تمام بازارهای کشورهای منطقه را در دست گرفته است.
وقتی بنزین را در دوره احمدینژاد تحریم کردند، از طریق پتروشیمیها نیاز بنزین را برطرف کردیم و این همان خنثیسازی تحریم است. رفع تحریمها با التماس نمیشود ولی سیاست دولت فعلی به شدت سیاست التماسی است. مشکل در عدم خودباوری و نشناختن توانمدیهای داخلی و خودباختگی در مقابل آمریکا و نظام غربی است.
از انقلابیگری دهه اول تا برجام دهه چهارم
روز دوم چهار مدعو داشت. در قسمت اول برنامه، علی هاشمی، نماینده مجلس ششم و عضو تیم مذاکرهکننده مکفارلین و محمدعلی وکیلی، نماینده مجلس دهم و مدیرمسئول روزنامه ابتکار گفتوگو کردند. علی هاشمی اینطور صحبتهایش را شروع کرد: از حرفهای حضرت آقا میشود اینطور برداشت کرد که ایشان در عرصه سیاست خارجه با تعامل با کشورهای مختلف مخالف نیستند اما میگویند به کشورها امید نبندیم. در دولت احمدینژاد ما به حالت ستیز با غرب رسیدیم و همین ستیز ایران را زیرمجموعه فصل ۷ منشور شورای امنیت برد. در اواخر همین دولت، صالحی شروع به مذاکره با آمریکا برای خروج از آن کرد. در دوران دولت روحانی هم به ونوعی وارید این ستیز شدیم. نظر تحلیلگران این بود که کشورهای اروپایی در این ستیز سمت ما میایستند، اما کمک آنها در حد شعار باقی ماند و به صورت عملی کاری برای ما نکردند.
محمدعلی وکیلی از سرگذشت سیاست خارجی ایران در دورههای مختلف بعد از انقلاب گفت: ماهیت سیاست خارجه ما در دهه اول انقلاب، یک ماهیت انقلابی بود و مأموریشت بسط انقلاب در خارج از مرزها و تبیین انقلاب. اتفاقهایی مثل جنگ و تسخیر سفارت آمریکا هم سیاست خارجی ما را به سوی کنش نقلابی کشاند و دستاوردهای این سیاست خارجه هم در همان بستر قابل تحلیل است.
در دهه دوم انقلاب برای سازندگی کشور نیاز بود که روی به سرمایهگذاری خارجی بیاوریم. سرمایهگذاری خارجی هم در یک فضای بسته و فریزشده در سطح روابط خارجی ممکن نیست. در واقع واقعیتهای زمانه در آن دوران یک چالش ضمنی با آرمانهای اولیه ما داشت اما این چالش در آن زمان به نوعی سانسور شد. هزینهای که بهخاطر انقلابیگری در عرصه سیاست خارجی در دهه اول انقلاب پرداخت کردیم، با واقعیتهایی که در دهه دوم با آنها روبهرو شدیم، در تعارض بود.
مأموریت سیاست خارجی در دهه اول انقلاب، صدور انقلاب و آرمانهای نهضت و ارتباط با گروههای جهادی بود. در دهه بعد هاشمی با تکیه بر واقعیتهای زمانه تلاش کرد سیاست خارجی را از آن حوزه آرمانی فاصله دهد، به این دلیل که فکر میکردند اگر داخل را بسازیم، خارج هم ساخته میشود، یعنی اگر کارآمدی انقلاب در داخل ثابت شود، به صورت خودکار انقلاب صادر خواهد شد. در این میان گروههایی در اعتراض به این تغییر راهبرد و برای ممانعت از آن در خارج از کشور سازماندهی شدند تا جمهوری اسلامی را همچنان در راهبرد صدور انقلاب به شکل عریان درگیر نگه دارند.
در دولت خاتمی، در بستری نرم فهم جدیدی از انقلاب اسلامی در سیاست خارجی ظهور میکند و همراهی نسبی حاکمیت را به ارمغان میآورد. اما در دوره احمدینژاد دولت به دنبال بازگشت راهبرد سیاست خارجی به راهبرد دهه اول بود. مشکلی مدل انتخابی احمدینژاد، نداشتن جایگاه و موقعیت اثرگذار در لایههای تصمیمگیرنده نظام و باورناپذیری این تغییر رویکرد برای دنیا بود. اگر این باورپذیری وجود داشت، رابطه ایران با سایر کشورهای شرقی و غربی مانند رابطه ایران و ونزوئلا میشد.
دولت روحانی در سیاست خارجی پروژهمحور بود، پروژهای به نام برجام. سیاست خارجی براساس پروژه برجام و تأثیرات ما در دنیا هم به تبع همان بود. وقتی هم که برجام زمین خورد، عملا سیاست خارجی ما تعطیل شد. همسایگان را رها کردیم و پروژه چین و شرق هم الان از مدار سیاست خارجی ما خارج است. در واقع دستگاه سیاست خارجی دولت روحانی ستاد برجام است. اگر برجام احیا شود، سیاست خارجی هم احیا میشود و اگر نه، در همین وضعی میماند که الان شاهدش هستیم.
وزارت خارجه مجریست
در قسمت دوم روز اول رامین مهمانپرست، سفیر سابق ایران در لهستان، قزاقستان و تایلند و سخنگوی سابق وزارت خارجه و علیرضا شیخعطار، معاون سابق اقتصادی و قائممقام سابق وزیر امور خارجه و سفیر سابق ایران در هند و آلمان مهمان پلاک دیپلمات بودند.
مهمانپرست حرفهایش را با جایگاه و وظیفه وزارت خارجه در سیاست خارجی ایران آغاز کرد: سیاست کلان خارجی از سوی رهبری و سند های بالادستی تعیین میشود. البته وزارت خارجه در تعیین این سیاست دخالت دارد ولی در نهایت وزارت خارجه باید مجری باشد. در طول این سالها وزارت خارجه باید مجری سیاست کلان میبود اما تحت تأثیر دولت ها قرار گرفت. حاصل تجربه این ۴۲ سال این است که وظیفه اصلی سیاست خارجه تأمین منافع ملی است و سه اصل عزت، مصلحت، حکمت باید تعیینکننده چارچوب حرکتی ما باشد.
سیاست خارجه را باید به منافع کشورها گره زد تا سیاستهای آنها پایدار شود و ناگهان پیمانهایشان را زیر پا نگذارند و سیاستشان را تغییر ندهند. باید برای خودمان سیاست های بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت داشته باشیم و جایگاه کشورهای مختلف و برنامههای بلندمدت و میانمدت ارتباط با کشورهایی مثل چین و روسیه و ... را مشخص کنیم. در همکاریهای بینالمللی، دوجانبه و منطقهای باید توازن برقرار کنیم. در طول هشت سال گذشته تمرکز روی غرب بوده و انتظار داشتیم که با برجام میتوان مشکلمان با آمریکا را حل کرد ولی از توانهای داخلی غفلت کردیم.
دیپلمات دیدبان است
منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران در دولت حمدینژاد در روز سوم به پلاک دیپلمات آمد: دیپلامات ما در خارج از کشور مثل یک دیدهبان در جبهه است. گاهی در عملیات به صورت پنهایی پشت جبهه دشمن میرود تا رصد کند و به فرمانده خودی در داخل گزارش دهد. اگر این دیدبان از سلاحها و هیمنه و تاکتیکهای دشمن بترسد، گزارشی که به فرمانده خودی میدهد، مبتنی بر تسلیم و سازش خواهد بود.
بنده در حدود شش سالی که در وزارت خارجه بودم، یکی از راهبرد هایی که دنبال میکردم این بود که روسیه باید ظرفیتهای خودش را در برابر یکهتازی آمریکا در منطقه به کار گیرد. موقعی که با بیداری اسلامی و بعدا نهضتهای بدلی مثل آن چیزی که در سوریه اتفاق افتاد مواجه شدیم، سردار سلیمانی سفری به مسکو میرود و در راستای همین سیاست پوتین را متقاعد میکند که باید در منطقه حضور داشته باشد. وقتی روسیه این تصمیم را گرفت، من مصاحبهای کردم و گفتم اگرچه روسیه ۱۲ سال دیر آمد اما کار درستی کرد.
رهبری در موضوع عراق اجازه دادند که با آمریکاییها مذاکره کنیم. در دبیرخانه با شهید سلیمانی این مذاکرات را شبیهسازی کردیم. نتیجه مذاکرات ما که در دوره جرج بوش بود، همین شد که اوباما در انتخابات بگوید که اگر من رئیسجمهور شوم، تا سال ۲۰۱۱ از عراق بیرون میروم.
مقاومت مردم مانع جنگ است
در دو سال پایانی دولت هشتم پرونده هستهای را برای ایران درست کردند. دولت هشتم برای حل این مسئله یک راهی انتخاب کرد. به رهبری پیشنهاد کردند که ما باید غنیسازی را تعلیق کنیم تا آنها راستیآزمایی کنند. قریب به دو سال ما همه چیز را متوقف کردیم. حتی میگفتند که در بحثهای دانشگاهی هم باید تجدید نظر کنید. در همان دولت تصویب شد که ما غنیسازی را شروع کنیم، چون غربیها تمکین نکردند. همان موقع غربیها گفتند که اگر چنین کاری کنید، پرونده شما را به شورای امنیت میبریم. بنابراین برخلاف این تصور که دولت نهم باعث شد پرونده ایران به شورای امنیت برود، در واقع این تصمیم در دولت هشتم گرفته شد.
ما وقتی به مذاکرات برجام وارد شدیم، تصورمان این بود که کار تمام است و برای مهم جلوه دادن آن، گفتیم آب و نان و همه کارمان به برجام بستگی دارد و با نگاهی خوشبینانه سراغ برجام رفتیم.
در دولت هشتم پرونده ما به شورای امنیت رفت و دولت نهم نمیتوانست آن مسیر را ادامه ندهد و غنیسازی را ادامه داد. وقتی این کار جلو رفت، طبیعی بود که غربیها هم کار خودشان را انجام دهند. همان موقع در مصاحبهها میگفتم یک گزینه ما هم این بود که بیاییم و دست بکشیم. البته آن زمان برخی هم همین نگاه را داشتند.
غربیها چند قطعنامه در شورای امنیت تصویب کردند و از جمله آنها قطعنامهای بود که به فصل ۷ برمیگردد. اما آنها ایران را میشناختند و میدانستند ایران کشوری نیست که تصمیم بگیرند با آن بجنگند. یکبار در اصلاحات اول و یکبار در اصلاحات دوم یک حرف بیپایه زدند که اگر ما نمیآمدیم جنگ میشد. چند بار رهبری پاسخ دادند که آن چیزی که مانع جنگ میشود، مقاومت مردم است.
دیپلماسی اقتصادی مغفول
علاءالدین بروجردی، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و سیدحسین نقوی حسینی، سخنگوی سابق کمیسیون امنیت ملی و کمیسیون ویژه برجام مدعوین روز چهارم بودند.
نقوی حسینی به ابتدا دیپلماسی اقتصادی پرداخت: سیاست خارجه در جمهوری اسلامی ایران همچون سایر کشورها دارای سطحبندیهای مختلف تعریف شده است؛ از ولایت فقیه تا وزیر و کارکنان وزارت خارجه جزئی از سیاستهای خارجی هستند. سیاستهای خارجه در سطح کلان ابتدا در مجلس تصویب و سپس از سوی قوه مجریه اجرا و در مواقعی اجرا نمیشود! مجلس یازدهم با بازدید از وزارتخانهها در کشورهای مختلف، چند برنامه از جمله دیپلماسی اقتصادی را در سیاستهای اصلی وزارت خارجه قرار داد ولی هنوز نگاه سیاسی در وزارت خارجه حاکم است؛ در صورتی که بحث اقتصادی از مهمترین بحثهای سیاست خارجه کشورهای دیگر است.
حوزه سیاست خارجه فقط غرب نیست. دنیا حوزههای بسیار فراوانی دارد؛ حوزههای اقتصادی آمریکای لاتین، آفریقا و آسیای شرقی بسیار بزرگ و دارای ظرفیتهای زیادی است.
به دستور رهبری مجلس وارد مسائل برجام شد وگرنه تمام مسائل برعهده شورای عالی امنیت ملی بود. توافق در جایگاه خود بسیار خوب است ولی توافقی که نتیجه و ثمرهای داشته باشد. در زمان توافق برجام، مسئولان بنادر دریایی در مجلس مخالفتشان را با برجام اعلام کردند، چرا که اعتقاد داشتند ایران در این راه در حال پیشرفت است و دارد راه میافتد و توافق میتواند به پیشرفت ما ضربه بزند.
راه رفع تحریمها این نیست که با خواهش و تمنا از آمریکا درخواست کنیم. این راه شکستخورده است. سیاستهای کلان انقلاب و راهبرد امام و رهبری این نیست که برای رفع تحریم دست به دامن آمریکا بشویم. راه رفع تحریم قوی شدن است، همانطور که در راهبردهای دفاعی مثل توان موشکی جواب داده است. پاکستان یکی از بزرگترین تولیدکنندههای گندم جهان است ولی مسئولین کشاورزی کشور هنوز گندم را از استرالیا وارد میکنند.
مجلس کجای کار است؟
علاءدین بروجردی، در صحبتهایش به نقش مجلس در سیاست خارجه پرداخت: مجلس نقش بسیار مهمی در سیاست خارجه دارد؛ مانند طرح اخیر مجلس برای شروع فعالیتهای هستهای و خروج از پروتکل الحاقی که رهبری فرمودند مهمترین مصوبه مجلس در طول انقلاب است.
ایده برجام بین بد و بدتر بود. برای شکستن صف مخالفان باید در مقاطعی تن به مذاکره داد. مذاکرات هستهای برعهده شورای عالی امنیت ملی بود. از مجلس نه مشورتی گرفتند و نه کسی را همراه و ناظر مذاکرات کردند، در حالی که تیم همراه بقیه کشورهای برجام در حدود ۱۶۰ نفر از مشاوران سیاسی و اقتصادی و ... بود.
در این سالها هوشمندانه تحریمها را تبدیل به فرصت کردیم و رشد زیادی هم داشتیم ولی در برخی مسائل مثل سیستم بانکی ظلم زیادی علیه ما شده است. در زمان توافق برجام، هدف اصلی برداشتن تحریم بود که محقق نشد ولی گرهزدن تمام مسائل به خارج کار غلطیست. باید توانمندیهای خود را به کشورهای دیگر صادر و به آنها ارائه کنیم. با تمام روشهای ممکن باید علیه تحریمها جنگید.
در این دوران رهبری مسولیت مذاکرات با چین را بر عهده مجلس قرار دادند، زیرا انگیزه و تلاشی را در این رابطه در دولت نمیدیدند.
مشکل ما با آمریکا بر سر اسرائیل است
روز ششم نوبت به نائبرئیس سابق مجلس، علی مطهری رسید: سیاست خارجه دو دلت اخیر از نظر درگیر بودن با مسئله هستهای شبیه هم بود. در دولت احمدینژاد، ارتباط با آمریکای لاتین ابتکار خوبی بود که به کار گرفته شد.
ما در توافق برجام در داخل متحد نبودیم و دشمن از این اختلاف استفاده کرد. ما میتوانستیم روابطمان را با کشورهای عربی بهبود ببخشیم ولی در این زمینه غفلت کردیم. باید این کشورها جذب میکردیم، به جای اینکه با موشک تهدید کنیم. ما اگر سیاست داشته باشیم، روابطمان با عربستان میتواند مثل زمان هاشمی شود. رابطهمان با مصر چرا باید قطع باشد؟ داشتن دو دوست در منطقه، یعنی حماس و حزبالله کافی نیست.
دولت روحانی چین را بعد از برجام تحویل نگرفت که حرکت اشتباهی بود. روی برجام تبلیغ بیشاز حدی شد و نباید اینقدر مردم را امیدوار میکردند. معلوم نبود که چه اتفاقاتی خواهد افتاد و امید به اروپا هم غیرمنظقی بود.
ما باید مطابق اسلام عمل کنیم. قرار نیست به تمام خواستههای آمریکا جامه عمل بپوشانیم، چون بعضا خلاف اسلام است. باید مطابق عقل پیش برویم. لازم نیست با آمریکا تنش داشته باشیم. خیلی از ایرادات حقوق بشری به ما وارد است. باید این را بپذیریم و دنبال توجیه نباشیم.
همه مشکل ما با آمریکا، اسرائیل است، غیر از این مشکلی نداریم. با حفظ ارزش فلسطین، باید ارتباطمان را گسترش دهیم. یکی از دروازههای اثرگذاری روی دنیا ارتباط با آمریکاست. از این دروازه باید استفاده کرد. اسرائیل به دنبال نابودی ماست ولی آمریکا نه، باید با آمریکا قدم به قدم همراه شویم. بالاخره دوره اوباما با ترامپ متفاوت است. اصلا حرف درستی نیست که آنها هیچ فرقی ندارند؛ یکی نامتعادل است، یکی عاقل.
دیپلماسی اقتصادی ما صرفا وابسته به سیاست خارجه نیست. سیاست خارجه میتواند کمککننده باشد. در زمان تیره شدن ارتباط روسیه و ترکیه، به ما پیشنهاد شد مرغ روسیه را تأمین کنیم ولی بهخاطر ضعف ساختار اقتصادی نتوانستیم از این فرصت استفاده کنیم؛ مانند ظرفیتهای کشور عراق که قادر به استفاده از آن نیستیم.
تحریم، عامل توجه به دیپلماسی اقتصادی
غلامرضا انصاری، معاون سابق دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه و سفیر سابق ایران در هند، روسیه و بریتانیا و مصطفی کواکبیان، دبیر کل حزب مردمسالاری و نماینده سابق مجلس مهمانان روز هفتم بودند. انصاری بحثش را به معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه اختصاص داد: معاونت دیپلماسی اقتصادی چند وظیفه دارد؛ اولین آن دیدهبانیست: از محیطمان در خارج از کشور دیدهبانی و تحولات را در اسرع وقت منتقل کنیم. یک نقش بسیار خوب معاونت دیپلماسی اقتصادی همین انتقال تجربههای کشورهای دیگر در از بین بردن یارانهها و سوبسیدهاست. موضوع دوم، انعکاس ظرفیتهای داخل کشور به کشور میزبان و کشورهای خارجی برای جلب سرمایهگذاری خارجی و جذب گردشگر است. همچنین باید بتوانیم در دوران تحریمها به داخل کشور هشدار دهیم که چه اتفاقاتی دارد میافتد و چه تحریمهایی با چه ویژگیهایی دارد تحمیل میشود. وظیفه سوم هم ارتباطیست که وزارت امور خارجه از نظر قانون موظف است با بعضی کمیتهها و مجموعههای بانکی داشته باشد باشد، مثل ستاد تدابیر ویژه. یکی از نعمات تحریمها توجه به بحث اقتصادی در سیاست خارجه و مجموعه وزارتخانه بود.
قبول نکردن FATF یعنی خودتحریمی
کواکبیان ارتباط ضعیف ما با کشورهای دیگر را ناشی از تحریمهای همهجانبه آمریکا دانست: وزیر خارجه نقش اجرای سیاستهای کلان و مشورت برای تعیین این سیاستها را دارد. طبق گفته اخیر رهبری درباره برجام، این توافق برای ما اعتبار دارد، اگر تعهد عملی آمریکا اثبات شود. قبل از برجام، نگاه دنیا نسبت به ما خوب نبود و برجام آن را بهبود بخشید.
چند عامل را باید در رابطه یا عدم رابطه خوب با دیگر کشورها بررسی کرد؛ یکی از این عوامل تحریمهای همهجانبه آمریکا در رابطه با ما با کشورهای دیگر است. قراردادهای ایران با چین و دیگر کشورها در حد حرف باقی مانده، چون دست ما در ارتباط با کشورهای دیگر باز نیست و دلیلش هم همان تحریمهای همهجانبه آمریکاست. کشورهای دنیا در رابطه با FATF حساسیت زیادی دارند. رفیقی شفیقتر از روسیه داریم؟ روسیه به ما میگوید تا FATF را قبول نکنید، ما با شما به راحتی مبادلات نخواهیم داشت یا برخی مبادلات را قطع میکنیم. بدون قبول کردن FATF خودمان رو تحریم میکنیم.
هتاکی به ظریف و دیگر دیپلماتها خطرناک است. عرصه دیپلماسی، عرصه نبرد است. همانطور که نباید پشت فرمانده نظامی را خالی کرد، پشت فرماندهان دیپلماسی را هم نباید خالی کنیم. برای حل مشکلات باید نگاهی به مردم داشته باشیم، رویکرد اگر این باشد که فقط دنبال خنثی کردن تحریم باشیم، خطا کردیم و فقط دنبال مذاکره بودن هم خطاست.
دیپلمات باید اقتصاد بلد باشد
احمد سبحانی، سفیر سابق ایران در ونزوئلا، مکزیک و ارمنستان و مدیرکل سابق آمریکای جنوبی وزارت خارجه و ابوالفضل ظهرهوند، سفیر سابق ایران در افغانستان و ایتالیا و معاون سابق رسانهای شورای عالی امنیت ملی در روز هفتم، حرفهایشان را به پلاک دیپلمات آوردند.
سبحانی بیشتر درباره کارکرد و مأموریت اقتصادی وزارت خارجه صحبت کرد: مأموریت وزارت خارجه، آوردن قدرت و ثروت برای کشور است و بخش مربوط به ثروت همان فعالیتهای اقتصادیست. کارکرد سفارتخانهها آوردن یا بردن پیام نیست. امروز نقش اقتصادی سفارتخانهها خیلی پررنگ شده. الان وزارت خارجه وظیفه اقتصادی برای خودش در نظر نگرفته و به نظر روحانی هم چنین اعتقادی ندارد. دیپلماتها صرفا برای این تربیت شدند که امور بینالملل را بگذرانند. وزیر خارجه امور اقتصادی را درک میکند؟ در تربیت دیپلماتها، به طور کلی به اقتصاد توجه نمیشود. برای کار اقتصادی باید سراغ تاجرها و کارآفرینها برویم. آنها کار اقتصادی بلدند، نه کسی فقط کار نظری کرده. باید از این افراد برای آموزش دیپلماتهایمان استفاده کنیم. دیپلماتهایمان باید در طول خدمت آموزشهای اقتصادی ببینند.
بنزین یکی از مهمترین تحریمهایی که آمریکا دنبالش بود اما با ستاره خلیج فارس خنثی شد، در مسائل نظامی هم همینطور، اینها نمونههای خنثیسازی تحریم هستند. تحریمها، بستری برای رشدمان بود. اگر به دوران نبود تحریم برگردیم، به خیلی از صنعتهای خارجی احتیاج نداریم. مهمترین انتقاد من به اتاق بازرگانیست که منتظر ماندند وزارت خارجه کار کند.
در دولت روحانی، اشتباه این بود که همه توجهها به سمت برجام رفت. چرا از بقیه قسمتها غفلت کردیم؟ متاسفانه ظریف بیشتر فردی بینالمللیست تا دوجانبه. البته اخیرا نظرش به این سمت جلب شده. روحانی هم که اهل سفر و جابهجایی نیست. روحانی چندبار به آمریکای لاتین رفته؟ یا خود ظریف به شکل دوجانبه چندبار به این کشورها رفته؟! اشتباه استراتژیک ظریف تغییر در ساختار وزارت خارجه بود. اصلاحات خوبی هم داشت اما معاونتهای منطقهای جهان را حذف کرد.
سفیر، رئیسجمهور است
ظهرهوند با انتقاد به نبود پشتوانه نظری برای آرمانهای انقلاب بحثش را شروع کرد: در این ۴۰ سال نتوانستیم برای خیلی از آرمانهای انقلاب را پشتوانه نظری فراهم کنیم. مردمسالاری دینی یک پارادایم فکریست، در صورتی که در عمل و در بدنه حاکمیت، این نگاه حاکم نیست و نظام سکولاری برقرار است؛ مثلا وزیر خارجه انقلاب را یک واقعه میداند و فکر میکند باید در نظام بینالمللی هضم شویم. این نگاه بر وزارت خارجه حاکم است. وقتی باور نداشته باشیم، هرقدر از نرمش قهرمانانه و بندهای نهگانه حرف زده شود، فایدهای ندارد و نمیفهمیم.
سفیر در واقع رئیسجمهور است. در متن معارفه هم تامالاختیار معرفی میشود. در اصل عصاره دولت میشود سفارتخانه. وزارت خارجه در شکلدهی به راهبردها نقش کلیدی دارد، به خاطر اینکه وضعیت را وزارت خارجه گزارش میدهد. فرصتها را وزارت خارجه بیان میکند. وزارت خارجه هم مجریست و هم در تعیین راهبردهای کلی نقش دارد.
تا وقتی تحریم نشده بودیم، توجهمان فقط به اروپا بود و کشورهایی مثل افغانستان و ... را فراموش کرده بودیم. از زمان برجام ۸۰۰ مورد تحریم اتفاق افتاده و برخلاف انتظار، طبق برآوردها ایران کمترین آسیب را در دوران کنونی داشته است. ایران در ژئوپلیتیکیترین نقطه جهان است. ۴۰ درصد نفت دنیا از این منطقه تأمین میشود. در واقع غرب وابسته ماست!
چین و روسیه هم تحت تحریم هستند اما ناله میکنند؟ مشکل ما در داخل است. نوع نگاهمان ایراد دارد. اگر تفکر عوض شود، مسئله حل میشود. چرا هپکو و هفت تپه و ... اینطور شد؟! مشکل تحریم بود؟! برای ناکارآمادی نباید آدرس غلط داد. مسئله ما قسط و عدل است. وقتی علویوار حکومتداری کنیم، علویوار سادهزیست باشیم، مسائل حل میشود. در دنیا این استاندارد وجود دارد که رجل سیاسی به محض اشتباه، نیمهعمرش خط میخورد. داخل ایران اما اینطور نیست. به اسم ضربه به نظام، هرکسی اشتباه میکند، مصون است و گردش نیروی انسانی هم رخ نمیدهد.
دیپلماسی پارلمانی در کنار دیپلماسی رسمی
احمدی نادری، نماینده مجلس و رئیس شورای اجرایی اتحادیه بینالمجالس جهانی به همراه الهام آزاد، دیگر نماینده مجلس و عضو هیئترئیسه شورای اجرایی اتحادیه بینالمجالس جهانی مهمانان بخش اول روز هشتم بودند. نادری بحثش را از دیپلماسی پارلمانی در مجلس یازدهم شروع کرد: دیپلماسی پارلمانی نقش مکمل در دیپلماسی کشور ایفا میکند. دیپلماسی پارلمانی تاکنون بیشتر به شکل کلاسیک و ذیل وزارت خارجه بوده. در شکل دیگری که به در مجلس یازدهم به آن روی آوردیم و تازه است و جای کار دارد، دیپلماسی پارلمانی در کنار وزارت خارجه و در راستای سیاستهای خارجی کشور عمل میکند. دیپلماسی رسمی از سوی دولتها انجام میشود و دیپلماسی پارلمانی از سوی ملتها.
دیپلماسی پارلمانی باید مسئلهمحور باشد. مسئله اصلی مسئله معیشت است. این باید خودش را در دیپلماسی پارلمانی نشان دهد. در طول هفت سال گذشته ما یک نگاه نامتوازن به غرب داشتهایم و این نگاه مانع برخی کارها در عرصه سیاست خارجه شده. کسی مخالف ارتباط با غرب نیست اما نگاهمان منحصر به غرب نباشد. در دیپلماسی پارلمانی ما به شرق هم نگاه میکنیم. طبق گفتههای کارشناسها، دهههای آینده در دست شرق خواهد بود. البته فقط نگاهمان به شرق نیست، نگاه به آفریقا هم داریم. مهم، نگاه مبتنی بر منافع کشور است. سفر قالیباف هم پیرامون همین موضوع بود.
آزاد هم در ادامه صحبتهای نادری اینطور ادامه داد: در دیپلماسی پارلمانی و از طریق نشستهای اتحادیه بینالمللی مجالس و یا اتحادیه آسیایی مجالس، میتوانیم با پارلمانهای کشورهای دیگر ارتباط برقرار کنیم و به نقاط مشترکی برسیم و در سیاست خارجی اثرگذار باشیم.
بیشترین مشکل تولید گران ما تحریمهای داخلیست، سوءمدیریتهاست. چون نگاه «ما میتوانیم» وجود ندارد به این وضعیت رسیدیم. این مسئله درست شود،، خیلی از مشکلات حل خواهد شد. اثر تحریمها خیلی کمتر از این مسئله است.
بهترین نیروها برای کشورهای اولویتدار
احمد دستمالچیان، سفیر سابق ایران در لبنان و علیرضا بیگدلی، سفیر سابق ایران در آذربایجان و ترکیه دیگر مدعوین روز هشتم بودند. دستمالچیان به اولویت کشورهای مختلف در سیاست خارجه پرداخت:
باید باتجربهترین و بهترین نیروهایمان به کشورهای اولویتدار بروند. متأسفانه در کشوری راهبردی، سفیری را که اولین تجربهاش هست میفرستیم! منطقه ما جزء کشور های ابراولویت باید باشد. ما گفتوگوهای مختلف با کشورهای آسیایی و قفقاز و ... داشتیم که الان نداریم. هیئتهای مردمی و گفتمانهای فرهنگی و سیاسی باید بین ما و کشورهای منطقه وجود داشته باشد. در اردن و لبنان نمایشگاه گذاشتیم و متحیر هنر ما شدند! لبنانی که هنرمند کم ندارد.
بیگدلی هم در صحبتهایش به موضوع همسایگان پرداخت: در نگاه کلان مدتهاست که به ظرفیت همسایگان خیلی کم پرداخته میشود، در صورتی که ظرفیت فوقالعادهای دارند. در نگاه دینی هم ارزش خاصی برای این همسایگی دیده شده. آمریکا هم با توجه به نوع ارتباطمان با همسایگان، به این رابطهها ورود پیدا کرده و در آن دخالت میکند.
نه شرقی نه غربی یعنی تحت سلطه جایی نباشیم
محمودرضا سجادی، سفیر سابق ایران در روسیه و عضو هیئتمدیره شرکت سرمایهگذاری خارجی ایران، مهمان ویژه روز نهم بود: نه شرقی نه غربی، یعنی زیر بار سلطه شرق و غرب نباشیم. اینکه گفته میشود با شرق ارتباط بگیریم، به معنای زیر سلطه رفتن نیست. غرب با ما دو مشکل استراتژیک دارد؛ اولا اینکه تجربه آندلس را دیدند که اسلام توانسته جهشی پیدا کند و قدرت بدست بیاورد و اجازه ندهد غربیها تسلط داشته باشند. ثانیا جمهوری اسلامی، در مقابل آمریکا ظاهر شده و نقشههای آنها را برهم زده است؛ مثل موضوع اسرائیل و فلسطین که ایران در مقابل نقشههای آمریکا ایستاده است. اصولا آمریکا با ما کنار نمیآید و هرچه انفعال داشته باشیم، آنها عقب نشینی نمیکنند. در مورد چین و روسیه، وضعیتمان با آنها شبیه آمریکا نیست. سابقه روسیه و اسلام که هزارساله است. خیلی از هنرمندان و قهرمانان آن هم مسلمان هستند. درمورد چین همقبلا کل منابع خلیج فارس در اختیار آمریکا بود اما الآن که اینطور نیست، یک ظرفیت برای آنها به شمار میرود. برای همین هروقت ما به طور جدی برای ارتباط با آنها رفتیم، آنها استقبال کردهاند.
نه تنها چین، بلکه مسلمان هم اگر به قدرت برسد، فاسد خواهد شد. اینکه گفته میشود با چین ارتباط پیدا کنیم، هرنوع ارتباطی منظور نیست. باید مقتدرانه با آنها ارتباط برقرار کنیم. نباید احساس کنند به آنها نیاز داریم. نباید فکر کنند که میتوانند ما را در اختیار بگیرند.
روسیه و چین را دریابیم
موضع گرفتن مردم در برابر واکسن گرفتن از روسیه، دو نکته دارد؛ اولا اینکه نشان میدهد مردم ما چقدر در برابر تبلیغات غربی آسیبپذیرند و ثانیا چقدر غربیها به روانشناسی ما مسلطاند. منطقی هم هست، اگر ما و روسیه به تنهایی در مقابل غرب باشیم، ضعیف خواهیم بود. در گذشته روسیه تقابلهایی با ما داشته اما باید دقت شود که آن تقابلها با رژیم تزاری بوده. الان وضعیت متفاوت است. باید متوجه باشیم که نوع رژیم بیانگر خیلی چیزهاست. غرب تمام توانش را به کار میگیرد تا ارتباط ما با چین و روسیه خدشهدار شود. غرب دلش نمیخواهد ما در مقاومت خودمان قوی شویم. و متأسفانه عدهای در داخل فریب میخورند و در زمین دشمن بازی میکنند.
مهمترین مسئله در تجارت دو کشور، امنسازی تجارت است، یعنی تجار دو کشور از یکدیگر مطمئن باشند. بانک مرکزی ما هیچ ارادهای برای برقراری ارتباط بانکی و پولی با روسیه نداشته. درصورتی که مشکل از روسیه نیست و نوع نگاه مسئولین ما، مشکل اصلیست. اگر ابزار لازم تجاری اعم از بانک، بیمه، لجستیک و ... فراهم شود و دولت با تمام توان پشت این کار بیاید و از تاجر خودش حمایت کند و یک کانال امن به وجود بیاورد، ظرفیت زیادی ایجاد میشود.
اساس روابط بینالملل منافع است
ایرج مسجدی، سفیر ایران در عراق و مشاور سابق فرمانده نیروی قدس و حسن داناییفر، سفیر سابق ایران در عراق و دبیر ستاد توسعه روابط اقتصادی با عراق و سوریه در روز یازدهم به پلاک دیپلمات آمدند. داناییفر موضوع صحبتهایش را به منافع ملی گره زد: اساس روابط بینالملل بر منافع هست. نه مسافت و نه هیچ چیز دیگر. این یک اصل است که باید با تمام همسایگان روابط مناسب داشته باشیم و پیرامون آن امنیت برقرار کنیم و پیمانهای اقتصادی و ... داشته باشیم. البته این اصل در راستای همان تأمین منافع توجیه میشود. به طور مثال امروز عربستان سعودی رفتاری که از خودش نشان می دهد، اجازه نمیدهد ارتباط خوبی با آن داشته باشیم، چون منفعتی نداریم.
ظرفیتهای بسیاری در منطقه و دنیا وجود دارد که به سمتشان حرکت نکردیم. به طور مثال ۱۵ کشور اطرافمان داریم. در سال ۲۰۱۸ بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار واردات داشتند ولی کل صادرات ما به این کشورها ۲۴ میلیارد دلار بوده است. روسیه و ترکیه ۵۰۰ میلیارد از این حجم را پوشش میدهند. موانع زیادی در داخل داریم، اعم از نبود فرهنگ صادراتی، صادرات نوسانی (به محض کمبود گوجه، صادراتش حذف شود) و ... اما کارگزاران دولتی وظیفه برداشتن این موانع را دارند، نه اینکه صرفا اینها را بیان کنند.
باید ساختارهای تشویقی را بیشتر کنیم و بخش اقتصادی را جدیتر بگیریم. البته گام خوبی تحت اضافه شدن معاونت اقتصادی برداشته شد. سفرای ما باید ویژگیهای بهتری داشته باشند؛ هم از جهت دید اقتصادی، هم از جهت حقوق بینالملل و ... سطح روابط اقتصادی ما با عراق از روابط سیاسی و فرهنگی ما فاصله چندانی ندارد.
صادرات ما به کل دنیا باید به شکل متوازن باشد، چون بازار عراق بازار خوبیست، نباید تمام تمرکزمان را روی عراق بگذاریم. الان حجم صادرات ما به عراق ۳۰ درصد از کل صادراتمان را تشکیل میدهد. نباید درصد بازار عراق از این بیشتر شود. الان ۹ میلیارد است، ممکن است بشود ۱۰۰ میلیارد ولی در حالی که ۳۰۰ میلیارد صادرات داشته باشیم. درمورد روسیه ارتباط اقتصادیمان از ارتباط سیاسیمان خیلی فاصله دارد. ممکن است هر اتفاقی بیفتد. ما باید ارتباطات گسترده داشته باشیم تا دچار ضرر نشویم.
سیاست خارجی اسلامی، ایرانی، انقلابی و جهانسومی
مهدی خانعلیزاده، کارشناس امور بینالملل مهمان روز یازدهم بود: قطعنامه ۱۹۲۹که خیلی به ما فشار آورد، اوباما راجع به آن میگوید که نماینده روسیه با آن مخالف بود تا اینکه متوجه شدیم که فوردو در حال ساخت است. این موضوع را برای نماینده روسیه فرستادیم و از اینکه ایران، روسیه را به عنوان شریک استراتژیک مطلع نکرده بود، ناراحت شد و با قطعنامه موافقت کرد. اوباما در کتاب خاطراتش میگوید: هر بار جلسه درباره ایران بود و اسم جنگ نظامی میآمد، حالم بد میشد و بیرون میآمدم، چون به تصویر آینده آمریکا ضربه میزند.
هرکس بخواهد راهبردی برای سیاست خارجه ایران تعیین کند، باید ۴ عامل را در نظر بگیرد:
آمریکا هیچ راهی جز دیپلماسی با ایران ندارد. جنگ نظامی اینقدر هزینهاش بالاست که جزء راهبردهای آمریکا نباشد. جنگ، جنگ دیپلماسیست، اما فرمانده دیپلمات داریم؟ متن برجام را یک نفر از استادهای روابط بینالملل، تأیید نمیکند! برجام به هیچ عنوان در جهت منافع ملی نیست. میپرسند جایگزین برجام چیست؟ توافق خوب باید میکردیم. تضمینهایی باید اضافه میکردیم که به راحتی طرف مقابل از برجام خارج نشود. پیشنهاد میکنم فیلم «گفتوگو به سبک ظریف» را ببینید. این فیلم مصداق خرج کردن از سیاست خارجه به جای منافع ملی برای منافع حزبی است.
در اوج برجام، رئیسجمهور چین قرارداد ۲۰ ساله برای ما آورد ولی طوری برخورد کردیم که ناراحت شدند و رفتند و این قرارداد ۲۵ساله خیلی ضعیفتر از آن قراداد است. دولت به عمد فرصتهای ارتباط با سایر کشورها را خراب میکند که تنها گزینه ما ارتباط با آمریکا باشد. زنگنه چرا وسط برجام گفت گاز به اروپا لوله کشی میکند و باعث به خطر افتادن منافع روسیه شد و روسیه همراهی با ما را در برجام قطع کرد؟! لوله کشی کردید؟! چرا بدون طرح همچین حرفی زدید؟! دوستان میخواهند کاری کنند که هیچ راهی جز مذاکره ذلیلانه با آمریکا نداشته باشیم.
سیاست خارجه ایران نیازمند تغییر ساختار اداری وزارتخانه است. حسین فریدون که سفیر مالزی بود، چه چیزی از مالزی میدانست؟ زبانش، فرهنگش، فرصتهایش؟! از الان باید برای ۵ سال دیگر، برای سفیر کشورهای مختلف، آدم تربیت کنیم.