روزنامه شریف
روزنامه شریف
خواندن ۶ دقیقه·۵ روز پیش

ردّپای غرب(۶)

زنجیر ششم از رشته یادداشت‌های بررسی پیشرفت تمدن‌ها

بسیاری از ما گمان می‌کرده‌ایم که اهمیت دادن به علم و فناوری راز پیشرفت و ترقی غرب بود و هست؛ اما با بررسی برخی از وجهه‌های تمدنی غرب برایمان آشکار شد که پیشرفت، یک مسئله تک‌بعدی و ساده نیست و جنبه‌های متعدد و متفاوتی دارد. این بار از علم و فناوری غرب سخن می‌گوییم؛ اما نه به عنوان اولین و تنها مولفه‌ای که پیشرفت را روایت می‌کند.

عصر اختراعات

این جمله را حتما شنیده‌اید که ماشین چاپ مهم‌ترین اختراع بشری در چند قرن اخیر بوده و هست. شاید اینطور به نظر نرسد؛ اما این جمله به خوبی اهمیت این اختراع را نشان می‌دهد. ماشین چاپ برای اولین بار توسط گوتنبرگ آلمانی در سال ۱۴۴۰ اختراع شد. در بررسی شاخه پروتستان مسیحیت به این نکته اشاره کردیم که لوتر در اواخر قرن ۱۵ و در آلمان این نحله از مسیحیت را پایه‌گذاری کرد و سرعت انتشار عقاید او نیز طوری بود که کلیسا توان مقابله مستقیم با این مسئله را نداشت. راز سرعت انتشار آیین پروتستان، ماشین چاپ بود. خودتان می‌توانید حدس بزنید چنین اختراعی توانایی ایجاد چه تحولاتی دارد. اختراعی که سرعت انتقال اطلاعات را چندین برابر کرد و شرایط را برای اندیشمندان و متفکران و البته دانشمندان و سیاست‌مداران محیا کرد تا حرف‌های خود را به گوش تعداد بیشتری از مردم برسانند. لازم به ذکر است که ماشین چاپ برای اولین بار در شرق آسیا ابداع شده بود اما توسط گوتنبرگ، بازطراحی شد تا با آهنگ بسیار سریع‌تری کار چاپ را به انجام برساند.

یکی از مهم‌ترین ملاک‌ها برای سنجش پیشرفت فناوری، سرعت انتشار اطلاعات است که امروزه نیز به جدیت دنبال می‌شود. اهمیت اختراعات اینچنینی از این جهت است که به وسیله آن‌ها می‌توان داده‌های هر چه بیشتری را در مدت زمان حداقلی از یک مکان یا شخص به یک مکان یا شخص دیگری انتقال داد. فکر می‌کنید چرا بسیاری قائل بر این هستند که کاغذ، ماشین چاپ و یا حتی اینترنت از مهم‌ترین اختراعات بشری هستند؟ چون چنین اختراعاتی بشریت را وارد سطح جدیدی از عصر‌های فناوری می‌کنند؛ چرا که اساسا به اشتراک گذاشتن اطلاعات، بیش از هر چیزی توان بشریت را برای ارتقا و گام برداشتن به سوی تکامل افزایش می‌دهد.

نفر سمت راست: یوهانس گوتنبرگ | نفر سمت چپ: دیوید لیوینگستون
نفر سمت راست: یوهانس گوتنبرگ | نفر سمت چپ: دیوید لیوینگستون

اختراع بعدی که باعث تحولات بزرگی در تاریخ اروپا و جهان شد ماشین بخار بود که در سال ۱۷۶۴ توسط جیمز وات اسکاتلندی به حدی بهینه‌سازی شد که نحوه استفاده از این اختراع را وارد سطح جدیدی کرد. موتور بخار تا قبل از آن، حدود ۵۰ سال، به دلیل بازدهی پایین، استفاده‌های محدودی مانند تخلیه آب جمع‌شده در کف معادن داشت؛ اما بهینه‌سازی وات، قدرتی را از بخار آب استخراج کرد که امکان حرکت دادن واگن‌های چند صد تنی، روی ریل راه‌آهن فراهم شد. اولین خط راه‌آهن در سال ۱۸۰۴ در انگلستان به بهره‌برداری رسید. اهمیت راه‌آهن طوری است که بسیاری از محققان و مورخان علت پاگیری و پیشرفت آمریکا در ابتدای قرن ۲۰ را بهره‌برداری از خط آهن میان‌قاره‌ای که غرب آمریکا، یعنی اقیانوس آرام را به شرق آن، یعنی اقیانوس اطلس متصل می‌کرد، می‌دانند. خط آهنی که عصر جدیدی از نحوه انتقال کالا و البته انتقال اطلاعات رقم زد.

خط آهن به حدی اهمیت داشت که پس از آمریکا امپراتوری تزاری روسیه نیز هزینه‌های بسیاری کرد تا این خطوط، سرزمین وسیع و سرد روسیه را مانند آمریکا به یکدیگر متصل کند. آلمانی‌ها هم که بعدتر به قطار توسعه غربی‌ها ملحق شدند، چون توسط همسایگان اروپایی خود در محاصره بودند و امکان دسترسی به آب‌های آزاد را نداشتند، مجبور شدند خود را تا خلیج فارس برسانند تا به آب‌های آزاد دسترسی داشته باشند. برای این مسئله نیاز بود که یک خط آهن چند هزار کیلومتری میان آلمان و خلیج‌فارس کشیده شود. همین مسئله مسبب بسیاری اتفاقات میان ایران، عثمانی، آلمان و انگلستان شد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های راهبردی یک کشور دسترسی آن کشور و سرزمین به آب‌های آزاد است. مسئله‌ای که می‌توان با آن، برخی از بزرگ‌ترین رویداد‌های تاریخی را زیر ذره‌بین برد و مورد مطالعه قرار داد. برای مثال یکی از دلایل علاقمندی روس‌ها به گسترش سرزمینی به سمت جنوب و دست‌اندازی به ایران را می‌توان در انگیزه دسترسی به آب‌های آزاد از طریق خلیج‌فارس یافت. شاید بپرسید که روسیه با این وسعت و این همه دسترسی به دریا و اقیانوس در مناطق شمالی و شرقی خود چه نیازی به این کار دارد؟ باید بگویم که علت این مسئله این است که امکان پهلو گرفتن کشتی‌های بزرگ تجاری و نظامی راهبردی در مناطق سردسیر که ممکن است مدت زیادی از سال، سطح آب در آن جا یخ ببندد، وجود ندارد. همین مسئله انگیزه مضاعفی برای قدرت‌های نوپای امپریالیستی روسیه و آلمان بود تا کسب این ویژگی راهبردی را با جدیت تمام دنبال کنند.

علم برای...

اما مهم‌ترین نکته‌ای که باید به آن پرداخته شود این است که چرا علم در غرب به طور ناگهانی شتاب گرفت و این تمدن را وارد عصر جدیدی کرد؟

در بررسی علل این مسئله موارد بسیار را باید موشکافی کرد. از ساختار‌های اجتماعی و سیاست‌ها کلان حکومتی تا عقاید مذهبی و دینی. در یادداشت‌های قبلی به طور ضمنی به برخی از این موارد اشاره کردیم. برای مثال تفکر «کسب درآمد عبادت است»، در شاخه پروتستان مسیحیت بسیاری از ثروتمندان این نحله را بر این داشت تا سرمایه‌گذاری‌های کلانی در علم و فناوری انجام دهند؛ زیرا که هر اختراع که مسائل اقتصادی در آن لحاظ شده بود، می‌توانست پول بیشتری را برای سرمایه‌داران مسیحی به ارمغان بیاورد و البته اگر این اختراع یک مسئله نظامی را مرتفع می‌کرد می‌توانست عامل تثبیت بیشتر پایه‌های قدرت‌های امپریالیستی باشد. مثال دیگر، چگونگی پا گرفتن دانشگاه‌ها به عنوان مراکز علمی است که اولین بار توسط کلیسای کاتولیک در اروپا تاسیس شدند. به نقش طبقه بورژوا در رشد علم و هنر نیز در گذشته اشاره شد.

مطالعه زندگی برخی کاوشگران اروپایی عصر امپریالیسم انسان را به تعجب وامی‌دارد که چگونه ممکن است یک انسان سراسر عمر خود را صرف پاسخ به یک مسئله به ظاهر کم اهمیت و صرفا علمی ‌کند؟ برای مثال چرا کاوشگری مانند دیوید لیوینگستون زندگی خود را خرج یافتن اطلاعات در مورد قبایل و نواحی مرکزی قاره آفریقا و یافتن سرچشمه رود‌هایی مانند رود نیل می‌کند؟ یا چرا چارلز داروین انگلیسی باید روی زندگی خود خطر کند و به عنوان یک محقق صرف، سوار یک کشتی نه چندان مطمئن با اهداف تجاری و نظامی شود تا دور دنیا را بگردد؟ آیا جز این است که اشتیاق به دانش اینچنین افرادی را به انجام چنین کارهایی ترغیب می‌کند؟

شاید برخی از این افراد واقعا زندگی خود را وقف علم کرده بودند اما باید بدانیم که بسیاری از تلاش‌های غربی‌ها برای بدست آوردن علم و دانش در جهت کسب برتری در عرصه نظامی بر باقی تمد‌ن‌ها بوده و هست. کاوشگران اروپایی قاره آفریقا، برای شناخت بافت فرهنگی و جفرافیایی نواحی مرکزی قاره آفریقا و همچنین یافتن مسیر‌های تجاری آبی به آنجا فرستاده شده بودند تا قدرت‌های امپریالیستی به واسطه علم خود دست برتر را بر مردم بومی داشته باشند و راحت‌تر به اهداف استعماری خود برسند. محققان همراه هیئت‌های نظامی و تجاری برای اعتلای دانش فرستاده نشده بودند؛ بلکه برای شناخت هر چه بهتر ویژگی‌های سرزمین‌های نو فرستاده شده بودند تا دانش و فناوری، امکان استثمار را برای غربی‌ها بهتر از پیش فراهم کند.

شاید علم و فناوری تنها مولفه‌ای نباشد که تمدن غرب را به اوج شکوفایی مادی رساند؛ اما مهم‌ترین مولفه است. عقب‌ماندگی ما از غرب در ابتدا تنها در فناوری بود؛ نه دانش و نه چیز دیگری. شاید هم اکنون نیز اینگونه باشد. برای فهم تاریخی این موضوع کافی ‌است به این فکر کنیم که چرا امیرکبیر در راستای رفع عقب‌ماندگی ایران از غرب، دارالفنون را تاسیس کرد و نه دانشگاه؟


صدرا یگانه | ۱۴۰۱ مهندسی برق

روزنامه شریفدانشگاه شریفتاریخاروپاآمریکا
آخرین متن و حواشی دانشگاه صنعتی شریف از بزرگترین رسانه دانشگاهی کشور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید