روزنامه شریف
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

شروع فجر، با صددام

صددام، همان‌طور که اسمش داد می‌زند، قرار است فیلم طنزی همراه با چاشنی جنگ و تاریخ باشد؛ حضور دارودسته رضا عطاران هم تقویت‌کننده این واقعیت است؛ یک فیلم سینمایی با چهره‌های خاص و تنوع شخصیتی بالا. در نهایت باعث می‌شود سیم بیننده کمتر قطع شود و در بیان قصه و روایات، رشته‌ تسبیح یک‌دستی باشد.

پوستر فیلم صددام
پوستر فیلم صددام


آنچه تماشاچی را در نخستین سکانس‌ها شوکه می‌کند، دیدن رضا عطاران در نقش خود صدام حسین نیست، بلکه او بدل و نسخه‌‌ای تقلبی از صدام است؛ ظرافت انتخاب اسم «صددام» در این است که صدها صدام حسین تقلبی در لباس‌های مختلف وجود دارد، یکی از دام‌های قصه ما، صَلاح با بازی‌گری رضا عطاران است. خشت اول فیلم، نویدبخش شوخ‌طبعی و آزادی عمل بیشتر این شخصیت برای طنازی است.

در حالی که صلاح وارد وادی یک عشق سخت‌فرجام شده است، باید جسم خود را در گرو رژیم بعث بگذارد تا بتواند از حق زندگی‌اش بهره ببرد؛ فیلم با همین تراژدی قصه خود را آغاز می‌کند ولی در ادامه دوام خود را در برابر فضای طنزآمیز از دست می‌دهد و جایش را با خنده‌های مخاطب پر می‌کند.

طنزهای این فیلم، در یک نگاه سطحی و غیرفلسفی است، از فرم و هدف خاصی پیروی نمی‌کند، نکته و نظریه‌ای پشتش نیست و به دنبال نتیجه خاصی نمی‌دود. احتمالا می‌توان «طنز زرد» را به این فضاسازی نسبت داد؛ البته زنندگی، ابتذال و کلیشه‌ای که سایر فیلم‌های اصطلاحا «طنز» سینمای ایران دارند را یدک نمی‌کشد و از آن‌ها طنز زننده و ناپسند کمتری داشت؛ شوخی‌هایش عامیانه است، ولی تا جای ممکن تلاش می‌کند به بیننده شرم نیابتی فیلم‌های مبتذل را تزریق نکند. همچنین در استفاده از تکه‌کلام‌های به‌جا و عبارات به‌یادماندنی حرفی برای گفتن داشت.

اگر بخواهیم با عینک مهندسی به این فیلم نگاه کنیم و منظره‌ای جامع ترسیم کنیم؛ در چند واژه می‌توان این سینمایی را خلاصه کرد: یک بد فرمِ خوش محتوا و جذب کننده؛ درست زمانی که توقع طنز ندارید، با طنز روبرو می‌شویم و همین برای یک تجربه دلچسب از یک فیلم ایرانی کافی است!

فیلم‌برداری و فضاسازی این فیلم، مخاطب را از روزمرگی و تکرار دور می‌کند و در بازسازی دهه شصت تلاش کرده است؛ استفاده از هوش‌مصنوعی در بازسازی چهره صدام واقعی نیز یکی از هوشمندی‌های سازندگان فیلم بود که در صنعت سینمای کشور، اقدام به‌روزی تلقی می‌شود.

در نهایت ماجرا، به روضه مکشوف سینمای ایران می‌رسیم؛ پایان‌بندی هندی و عجیب! کارگردان برای پایان شعر خود قافیه کم آورده است و دست آخر به آب بستن روی می‌آورد؛ نقطه ضعف غیرقابل هضمی که فیلم را شبیه به پایان‌بندی‌های فیلم‌های سینمای بالیوود می‌کند!

این فیلم از نظر من که معمولا با پیش‌فرض‌های کمتری و تجربه قبلی‌ای فیلم می‌بیند؛ ارزش یک‌بار دیدن را داشت و «حال خوب کن» بود؛ در این استراحتگاه بین دو ترم، بد نیست اگر در کنار تماشای بقیه آثار مورد علاقه‌تان از جشنواره فیلم فجر امسال، بلیتی هم برای تماشای فیلم صددام تهیه کنید.


ایمان امانی | ۱۴۰۰ علوم کامپیوتر

آخرین متن و حواشی دانشگاه صنعتی شریف از بزرگترین رسانه دانشگاهی کشور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید