روزنامه شریف
روزنامه شریف
خواندن ۴ دقیقه·۱ ماه پیش

شریف از نقطۀ مبدأ

شریف سلام ۰۳ چه خبر بود؟

روز اول مهر و دبستانی شدن چیز مهمی است؛ آن‌قدر مهم که خیلی‌ها انتظارش را می‌کشند، در اخبار و فیلم و سریال و کتاب و این‌ها هم تا دلتان بخواهد از آن گفته‌اند و شنیده‌ایم و دیگر خودتان بهتر از من می‌دانید. روز ورود به دانشگاه امّا انگار آن‌قدرها اهمیت رسانه‌ای و غیررسانه‌ای ندارد. بااین‌وجود، همۀ ما می‌دانیم که برای خودمان اگر این روز مهم‌تر از روز اول مدرسه نباشد، کم‌اهمیت‌تر هم نیست. بعید می‌دانم کسی یادش رفته باشد که اولین کلاس دوران کارشناسی‌اش چه بوده و کی و کجا برگزار شده است. خلاصه اینکه آغاز دانشگاه هم مهم است و چنین اتفاقی همین‌طور خشک‌وخالی نمی‌شود. کارکرد شریف سلام هر سال همین است؛ کاری کند روز اول دانشگاه ورودی‌ها از یک روز عادی متفاوت باشد. شریف سلام امسال هم بر همین پاشنه می‌چرخید و قرار بر این شد که اولین جمعۀ شریفی شدن نوورودها با جشن و سخنرانی و نشستن پای حرف اساتید و گشتن در دانشگاه بگذرد؛ القصه هم شریف و هم تماشا.


حوالی ساعت هفت صبح جمعه، 27 مهر میان رفت‌وآمدهای تیم برگزاری شریف سلام کم‌کم پای اهالی جدید شریف به دانشگاه باز شد. یک ساعت و نیم بعد سرتاسر سالن جباری، حتی روی سکوهایش، پر بود از ورودی‌ها و خانواده‌هایشان. شریف سلام امسال مثل هر سال با صحبت‌ها ریاست دانشگاه و اساتید و بزرگان آن شروع شد و با پخش کلیپ و شریف‌تاک ادامه پیدا کرد. ازآنجاکه جشن ورود به دانشگاه بدون شور و نشاط و این‌ها نمی‌شود، خنداننده و گروه موسیقی هم مسئولیت جذابیت و بزن‌وبکوب برنامه را بر عهده گرفتند؛ شاید با خودتان بگویید که موسیقی سنتی را چه به بزن‌وبکوب؛ امّا شواهد و قرائن نشان می‌دهند که اجرای موسیقی بد از آب درنیامده است! گذشته از این‌ها، امسال مراسم خودمانی‌تر آشنایی شریفی‌ها با دانشگاه، یا همان شریفولوژی هم با شریف سلام ترکیب شده بود و خلاصه والدین شریفی‌ها هم در جریان قرار گرفتند که فرزندانشان باید چند واحد را چگونه بگذراند و یا کوآپ چیست و از ترم چند می‌تواند ماینور کند.


نزدیک ظهر هم وقت ناهار بود و هم دیگر لازم بود برنامه تمام شود؛ به‌هرحال، اغلب ورودی‌ها دوست ندارد چهار پنج ساعت روی یک صندلی بنشیند. با اعلام پایان برنامه، از یک‌سو خیل جمعیت این طرف و آن طرف می‌رفتند و از طرف دیگر تیم انتظامات برنامه به هر دری می‌زدند که همه را به آنجایی که باید هدایت کنند. یک‌ساعتی به همین این‌وروآن‌ور رفتن‌ها گذشت. دانشجوها و خانواده‌هایشان سری به غرفه‌های موجود در بیرون سالن زدند و با اردوی راه روشن آشنا شدند و دانشگاه را دیدند و سراغ صرف ناهار رفتند.


ساعت یک ونیم عصر بار دیگر محیط دانشگاه کم‌وبیش ساکت و آرام شده بود. نوشریفی‌های هر رشته در کلاس‌های ابن سینا و تالارها نشسته بودند تا یک‌ساعتی را به گفت‌وگو و پرسش‌وپاسخ با اساتید و همیارانشان بگذرانند و بیشتر با فضای درس و دانشکده و زندگی دانشجویی آشنا شوند.


آرام‌آرام که به عصر نزدیک می‌شدیم ورودی‌های هر دانشکده گروه‌گروه از ابن سینا و تالارها بیرون می‌آمدند تا با راهنماهایشان گشتی در دانشگاه بزنند. چند دقیقه بعد، سرتاسر شریف پر بود از دسته‌های بیست‌نفرۀ دانشجوها که یک نفر با تابلو و کاغذ به چپ و راست راهنمایی‌شان می‌کرد و از گوشه‌وکنار دانشگاه برایشان می‌گفت. خلاصۀ ماجرا اینکه عصر جمعۀ ورودی‌ها به گشتن شریف گذشت تا دانشگاهشان را بشناسند. حالا دیگر آن‌ها می‌دانند که تالار ۳ کجاست و تربیت‌بدنی هشت صبحشان در کدام سالن برگزار می‌شود.

ساعت که پنج عصر را نشان می‌داد، دیگر کم‌وبیش خبری از نوورودها در دانشگاه نبود. در فضای دانشگاه چندنفری از تیم برگزاری شریف سلام، خسته از یک رویداد بزرگ، در حال جمع‌وجور کردن کارهای آخر بودند و سالن جباری هم محل برگزاری محفل فارغ‌التحصیلان قدیمی شریف شده بود. شریف سلام ۰۳ هرچه بود، اگر سختی‌ای برای برگزارکنندگانش داشت و اگر کم‌وکاستی‌ای برای مهمانانش، تمام شد و از حالا دیگر ورودی‌های ۰۳ هم به هر روز از صبح همراه چند هزار شریفی دیگر می‌شوند و پشت همان میز و صندلی‌ها می‌نشینند. شاید تنها چیزی که از صبح جمعۀ شریفی‌های جدید و عصر جمعۀ شریفی‌های قدیم بماند این است که هر اتفاقی هم بیفتد، هر زیر جهانی زبر شود و هر باغ ارمی هم که سقر شود، قلب این دانشگاه همچنان زنده است و شریفی که از پنجاه سال پیش به ما رسیده، تا سال‌ها پس از ما هم میزبان دیگران خواهد بود.


کیان حسن‌زاده | ۱۴۰۲ علوم کامپیوتر

دانشگاه شریفروزنامه شریفدانشگاهکنکور
آخرین متن و حواشی دانشگاه صنعتی شریف از بزرگترین رسانه دانشگاهی کشور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید