
احتمالا شما هم حداقل در کودکی سبک طراحی مخصوص استودیو جیبلی را دیدهاید. سبکی که در انیمیشنهای این استدیو، مثل Laputa و my neighbor totoro دیده میشود. سبکی که فریمهای انیمیشن را در عین سادگی، زیبا میکند. حالا امروز این نوع طراحی به قدری معروف شده که هر چیزی هم شبیه به آن باشد ما را یاد جیبلی میاندازد.
طراحی ساده و بیآلایش چهرهها، پس زمینه پرجزئیات و آبرنگی، انتقال احساسات ساده با حالات چهره و بدن، انیمیشنهای طراحی شده با دست و قلم و کاغذ، دقت به جزئیات زندگی روزمره و استفاده از نمادهای پیچیده اما آشنا، همه و همه از ویژگیهای این طراحی هستند. جالب است که چیزی شبیه به سبک طراحی استودیو جیبلی را میتوان در بعضی از مانگاها و انیمههای سالهای 1980 دید؛ اما میتوان گفت که استودیو جیبلی با انتخاب رنگبندیهای مناسب برای این تصاویر، آنها را زنده نگه داشته است. این سبک طراحی تا چند وقت پیش فقط در آثار این استودیو دیده میشد؛ اما امروزه به لطف شرکت Open AI خیلی از تصاویر رنگ جیبلی به خود گرفته است! ترندی که همراه با ارائه نسخهای از هوش مصنوعی تولیدکننده عکس در بستر Chat-GPT 4O آغاز شد و چنان پیش رفت که حتی Sam Altman مدیر عامل این شرکت عکس پروفایل خود را در X به عکس جیبلی شدهاش تغییر داد.
ترند تغییر سبک عکسها شخصی به جیبلی، چیزی است که از چند روز پیش آغاز شده و از آن روز تا به حال خیلیها عکسهایشان را برای تغییر به Chat GPT دادهاند. در همین راستا ما هم چند قاب از گوشه و کنار دنیای شریف را به Chat-gpt دادیم تا آن را به دنیای جیبلی ببرد. قابهایی از ابن سینا و سردر و روزنامه شریف، دانشکدهها و کلاس درس، دسته عزاداری و مسجد، جلسات و مراسمها، سلف و رفتوآمد دانشجوها، طبیعت سبز یا برفی، گربهها و... نکته جذاب همه این عکسها احساسات زیبا و تا حدی کودکانه آنهاست.

























همزمان با این ترند مصاحبهای از آقای هایاتو میازاکی، از پایهگذاران استودیو جیبلی، انیماتور و کارگردان آثار معروف این استودیو دست به دست میشود. این ویدیو قسمتی از مستند Never-Ending Man: Hayao Miyazaki تولید سال 2016 است. در این ویدیو میازاکی نظرش را راجع به یک نسخه اولیه هوش مصنوعی بیان میکند؛ «ما انسانها داریم اعتقادمان را به خودمان از دست میدهیم.» گویا این مرد 84 ساله معتقد است که چیزی که قلب ندارد، نمیتواند هنری را خلق کند. اگر به این موضوع علاقه دارید شما را به دیدن این ویدیو در X دعوت میکنم.
اگر شما هم میخواهید عکسهایی به این طراحی داشته باشید، تنها کافی است به سراغ هوش مصنوعی Chat GPT بروید و بعد از آپلود تصویر از هوش مصنوعی بخواهید آن را به Ghibli style تغییر بدهد. این کار را با اکانتهای رایگان Chat GPT هم میتوانید انجام دهید، تنها با محدودیت بسیار بیشتری، هم در تعداد و هم در سرعت، روبهرو خواهید شد.
این حرفها بهانهای شد تا کمی راجع به این استودیو و آثار آن بحث کنیم. استودیو جیبلی در سال 1985 میلادی، توسط هایاتو میازاکی، ایسائو تاکاهارا و توشیو سوزوکی پایهگذاری شد. از معروفترین کار های این استودیو انیمیشنسازی، میتوان به «My Neighbor Totoro»، «Grave of the Fireflies»، «Princess Mononoke »، «Spirited Away»و «The Boy and the Heron» اشاره کرد. در اکثر آثار این استودیو میتوان روابط بین انسانها، ارتباط آنها با تکنولوژی و طبیعت را مشاهده کرد. فرهنگ ژاپنی در دوران جنگ جهانی و دوران میجی (Meiji era - Wikipedia) در این آثار به چشم میخورد. شاید بد نباشد در این چند روز باقیمانده از عید، اگر فرصت داشتید سری هم به این انیمیشنها بزنید. برای همین بعضی از آنها را به شما پیشنهاد میکنیم.

انیمه Princess Mononoke داستان پسری به نام آشیتاکا را روایت میکند که برای برداشتن نفرین دست راست خود به جنگل خدایان سفر میکند. او ناگاه خود را در میان جنگی بین حیوانات جنگل و مردم کارگاه آهن مییابد. این داستان به ما نشان میدهد که چگونه حرص و طمع در سیستم سرمایهداری مدرن میتواند منجر به آسیب رساندن به جنگل، محیط زندگی ما و حتی خود ما شود. این داستان فانتزیتاریخی ما را به فضای دوران موروماچی (Muromachi period) ژاپن میبرد، اما در واقعیت اشاره به امروز ما دارد، اینکه چگونه با طبیعت رفتار میکنیم و کی با آن میجنگیم و چه زمانی از آن دفاع میکنیم.

چیهیرو، دختر بچه 10 سالهای است که قرار است با خانوادهاش به منزل جدیدی نقل مکان کند. در راه به پارک متروکهای میرسند. آنجاست که یوبابا، صاحب حمامی در دنیای ارواح، خانواده چیهریو را گروگان میگیرد. بنابرین چیهیرو مجبور میشود تا برای نجات پدر و مادرش برای یوبابا کار کند. spirited away معروفترین اثر استودیو جیبلی تا به امروز است. داستانی که در عین سادگی بیانگر نکات مهمی است. خانواده چیهرو نماد انسانهایی گمشده و بیهدف هستند که با کوچکترین طعمه به دام میافتند و یوبابا که نمادی از تاثیر پذیرفتگان فرهنگ بورژوا در دوران میجی است و چندین شخصیت دیگر که برای لو نرفتن داستان اسمی از آنها نمیآورم. خودتان بروید و ببینید!

اثری که میازاکی با آن اسکار گرفت The Boy and the Heron است. ماهیتو، پسربچهای که مادرش را در بمب باران جنگ جهانی دوم از دست داده، با ازدواج دوباره پدرش به یک روستا مهاجرت میکند. مرغ ماهیخوار خاکستری رنگ عجیب و غریبی در این روستا وجود دارد که باعث میشود نامادری ماهیتو، در جنگل گم شود و ماهیتو به دنبال او دنیای عجیبی میشود. اینبار میازاکی شخصیت ماهیتو را از دوران کودکی خودش الهام گرفته. مرگ مادر میازاکی و ماهیتو در اثر بمب باران یک بیمارستان و دست داشتن پدر او و ماهیتو در صنایع هوایی ژاپن، از این الهامات است.
امروزه با فراگیر شدن تکنولوژی هوشمصنوعی بسیاری از صنایع حریصانه به سمت این تکنولوژی حرکت میکنند. حال باید دید زمانی که تمام استدیوهای بزرگ انیمه و انیمشنسازی با سرعتی سرسامآور به سمت استفاده از هوش مصنوعی حرکت میکنند، جیبلی چگونه با این موج برخورد خواهد کرد؟ آیا به همان سبک قدیمی، مانند راهبردی که در دهه 2000 و با موج تغییر سبک طراحی انیمهها پیش گرفت، پیش میرود؟ آیا هنوز نظرات میازاکی 84 ساله که کمکم بازنشست شده است اهمیتی دارد؟ نسل جدیدی که استودیو جیبلی را پیش میبرد تصمیم تازهای خواهد گرفت؟
رضا نظریه | ۱۴۰۱ مهندسی برق