ایران از زمان جندیشاپور و حتی قبلتر به دانش بها میداد، از طرفی هم هرگز به متجاوز اجازه تعرض ندادهایم. ترکیب این دو خصلت با هم چیزی است که از دیرباز با خواجه نصیرالدین طوسی و در زمان حال با جامعه نخبگانی متجلی شده است. در پرونده ۹۵۰ با عنوان «شریف برای ایران» درباره شریف در جنگ تحمیلی دوم گفتیم، در یک خط زمانی اتفاقات مهمی که در جنگ و در شریف رخ داد را نشان دادیم و خانواده شریف درباره جنگ و درسهایی که از آن میتوانست بگیرد گفت. در پرونده ۹۵۱ با عنوان «دَر سَر گُم» از سردرگمی مسیر علم و دانش امروز گفتیم و با جمعآوری نظر دانشمندان درباره ماهیت علم و نگاهی بنیادین به علم، متاثر بودن علم از سیاست و فرهنگ را زیر ذرهبین قرار دادیم. این دو بال پروازی هستند که به دانشگاه شریف اجازه داد بر فراز دشمن بعثی اوج بگیرد و ایران را سربلند کند. اما خدمات علمی و فنی تنها جنبههایی نبودند که شریف در آنها عرضاندام کرد، بلکه تأثیر آن چندوجهی بود. هرچند دانشجوی آن زمان میتوانست با بهانه به خطر افتادن مسیر علمی، از دفاع از میهن فاصله بگیرد، یا حتی بهانه خدمت علمی خود را از خطرات جبهه برهاند، اما حس میهنپرستی به بسیاری اجازه نمیداد تنها به این کار اکتفا کنند.

بهطورکلی شاید بتوان شریفیهای آن زمان را به سه دسته عملیات تقسیم کرد. دسته اول سطوح فرماندهی جنگ و اداره کشور بود که این نقش بیشتر توسط دانشجویان و مهندسین پر میشد؛ از میان آنها میتوان به سردار افشار، دریادار محتاج، شهید وزوایی و شهید مجید حداد عادل اشاره کرد. دسته بعدی پیشتیبانی علمی، مخصوصا در جهاد دانشگاهی بود و دسته نهایی هم حضور مستقیم در جبههها بود، که اقشار مختلف در دو دسته آخر نقش داشتند.
اما دسته دوم که کمک، همکاری در امور فنی و لجستیکی دفاع مقدس بود، عمدتاً توسط جهاد دانشگاهی، در همکاری با دانشگاه اداره میشد و کارگاههای دانشگاه تبدیل به کارگاه ساخت گلوله و توپ شدند. در همین راستا باید اشاره کرد که ایران پس از انقلاب تحریم بود و توانایی تهیه بعضی از مقدماتیترین تجهیزات نظامی را نیز نداشت. از سال ۶۱ جهاد دانشگاه صنعتی شریف به علت نیاز کشور در بخش مهندسی و ساخت تجهیزات جنگی وارد بخش نظامی شد. کارتریج F-5 وسیلهای بود که در زمان حیاتی جان خلبان جنگنده را نجات میداد و وارداتش غیرممکن بود؛ شریفیها آن را ساختند. زمانی که عراق با بمبهای شیمیایی قوانین بینالمللی را نقض میکرد و به غیرنظامیان آسیب میزد؛ شریفیها روی مقابله با سلاحهای میکروبی و شیمیایی تحقیق میکردند. در طول ۸ سال نبرد مستقیم، مهندسان دانشگاه دستگاه خمپارهانداز دستساز میساختند. شریفیان بسیاری از اختراعات را دوباره اختراع کردند، زیرا ایران توانایی دسترسی به روش تولید آنها را نداشت. کارخانهای آلمانی قراردادی با ایران سلطنتی برای کارخانهٔ تولید موشک کاتیوشا امضا کرده بود و بهرغم دریافت هزینه، به دلیل انقلاب حاضر به تکمیل فازهای کارخانه نشد. دانشجویان شریف و مهندسیان، با مهندسی معکوس توانستند صنعت تولید موشک کاتیوشا را گسترش دهند تا جایی که در پایان جنگ ایران ازاینحیث خودکفا شده بود. اکثریت این فارغالتحصیلان توانایی مهاجرت و گریز از وطن در حال جنگشان را داشتند، اما ترجیح دادند تا علم خود را در همان کشوری صرف کنند که آن را به ایشان آموزش داده است.

اما دل تمام دانشجویان به دوری از همرزمانشان راضی نمیشد. مسعود طاهری سال ۶۵ کنکور داد و با احراز رتبهٔ یک برق شریف را برگزید. بااینحال در همان سال اول درس را نیمهکاره گذاشت تا به جبهه برود و در همان سال به شهادت رسید. سال ۶۵ اعزام دانشگاهی به خط مقدم شروع شد؛ اما بیشتر شهدای شریف قبلتر شخصاً به جبههرفته بودند. از روزی که صدام حمله عراق را قادسیه دوم نامید و به خاک ایران تجاوز نمود، کارکنان، اساتید و دانشجویان همگام با مردم به مبارزه پرداختند. تنها در دوران تعطیلی دانشگاه تا سال ۶۰، ۲۱ دانشجو و استاد حسن عباسپور جانشان را برای میهنشان فدا کرده بودند. بعضی مدتی را در جبهه میگذراندند و در زمان مرخصی در کلاسهای دانشگاه شرکت میکردند و امتحانات خود را میدادند. بعضی از شهدا در زمانهای استراحت خود در خطوط مقدم هم مطالعه میکردند تا اگر زندگی امانشان داد و به تهران بازگشتند، بتوانند نمره خوبی را در ارزیابی کسب کنند. شریف هم برای راحتی حال آنان از سختگیری مقررات آموزشی خود کاسته بود، تا جایی که شهید ابرقویی در یک نوبت ۵۰ واحد امتحان داد، تا بتواند مدتی طولانیتر در خطوط مقدم بماند. در دوران دفاع مقدس تغییر رشته زیاد شده بود. دانشجویان متقاضی بودند تا در رشتههایی تحصیل کنند که نیاز حداکثری به آنها وجود داشت، مانند نفت و مکانیک.

با آوارهشدن جنگزدگان نواحی مرزی، دانشگاه برخی از آنان را در خوابگاههای دانشجویی اسکان داد. حتی برخی کلاسها را خالی کرد تا مردم بیخانمان بتواند در آنها استراحت کنند. از سوی دیگر دانشجویان راهی مناطق محروم شدند تا نرخ سوادآموزی را بالا ببرند و به مسئولان محلی در اداره روستا و شهرستان کمک کنند. با تغییر دولت و خالیشدن جایگاههای مدیریتی کلان، اساتید شریف نیز از مسند وزارت گرفته تا استانداری مشغول بکار شدند. این خدمات بیچشم داشت باعث نشد تا کیفیت دانشگاه افت وحشتناکی داشته باشد و نسبت به دیگر دانشگاهها شریف استاندارد بالاتری را ارائه مینمود.

این فداکاریها همان عنصری است که شریف را شریف کرده است. دانشجویان لزوماً بیشترین دانش را نداشتند، اما از هرچه داشتند برای حفظ خاکی که هزاران سال سم اسبان ایرانی آن را کوفته، استفاده کردند. دانشجویی که سالها زحمت کشیده و باوجود امکانات فراوان از زندگی راحت چشم پوشیده تا کشورش را نجات دهد، جایگاهی فراتر از سربازی عادی دارد. بهنوعی دانشگاه را دانشجویان شریفش، شریف کردند.
محمدرضا ایرانشاهی | ۱۴۰۳ مهندسی کامپیوتر