روزنامه شریف
روزنامه شریف
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

شورش حاشیه

آبان ۹۸، کمی تحلیل و توجیه
آبان ۹۸، کمی تحلیل و توجیه


۲۳۰ کشته؛ این آماری‌ست که از میان صحبت‌های وزیر کشور و چند نماینده مجلس درباره اعتراضات آبان ۹۸ شنیده شده است. هر چند بنا بود وزارت کشور آمار رسمی کشته‌شدگان روزهای پایانی آبان‌ماه را همراه با دلیل یا نحوه کشته شدن هر فرد ارائه کند اما تخمین این تعداد از میان مصاحبه تلویزیونی رحمانی فضلی تنها چیزی بود که نصیب افکار عمومی شد؛ افکار عمومی‌ای که نفهمید کجای کار است و اصلا اهمیتی برای کسی دارد یا نه؟ اما چرا آبان ۹۸ چنین شد؟ همه تقصیرها را گردن نیروهای خارجی و تعدادی اغتشاشگر و عامل بیگانه بندازیم و تمام؟


از طلاب تا اسلامشهر

آنچه از اعتراض عمومی در تاریخ سیاسی سه دهه گذشته پررنگ‌تر ثبت شده، بیشتر صدای طبقه متوسط و خواسته‌های سیاسی اجتماعی بوده است. تیر ۷۸، خرداد ۸۲ و سال ۸۸. اما در کنار این‌ها نارضایتی‌های اقتصادی هم باعث حرکت‌های اعتراضی شده که چندان سخنی از آنها نیست، اعتراضاتی سریع، خشن و بدون رهبر. اسلامشهر در سال ۷۲ و محله طلاب مشهد در سال ۷۴ شاهد چنین رخدادی بوده‌اند. آن زمان هم افزایش قیمت بنزین و شرایط اقتصادی سخت با تورم بیش از ۴۰ درصد، عده‌ای را به آتش کشیدن بانک‌ها و مراکز دولتی کشاند. معترضان مشهدی نیمی از شهر را غرق آشوب کردند و اسلامشهری‌ها با تخریب اموال عمومی شهرشان و بستن جاده تهران ساوه خشم خود را نشان دادند. این یعنی رخدادهایی مانند آبان که شورش توده‌ای هستند، در همین چند دهه هم سابقه داشته است. وقایع دی‌ماه ۹۶ هم هرچند با اعتراض آرام و در پی مشکلات صندوق‌های مالی برای مشتریان‌شان شروع شد اما به چیزی شبیه آبان ختم گشت.


صداهای گمشده

زندگی ۱۲ میلیون نفر در سکونتگاه‌های غیررسمی، تخمین جمعیت ۲۰ میلیونی حاشیه‌نشین در کشور. آمارهایی از این دست با همه اما و اگرها از بخش بزرگی از جمعیت ایران حکایت دارد که انگار فراموش شده‌اند. هرچند امروز خبری از حلبی‌آبادها در اطراف تهران نیست اما نبودن حلبی دلیل نبودن فقر در شهر نیست. زمانه آن‌قدری گذشته که حلبی‌آبادها به دیوار‌های آجری بدل شوند. صدای این مردمان به راستی در هیاهوی زندگی طبقه متوسط و مدیران و سیاست‌مداران گم‌شده است. تحلیل‌ها و فکت‌ها همه نشان از آن دارد که در آبان ۹۸ همین قشر به تنگ آمده سرمنشأ اعتراض‌ها بودند. شهر قدس، اسلامشهر، شهریار ، تهرانسر و مناطقی از این دست شاهد به آتش کشیده شدن بانک‌ها و حضور معترضان در خیابان بودند. در مقابل سال ۸۸ خبرها از هفت تیر، ونک، گیشا، سلسبیل و دیگر محله‌های اصلی تهران شنیده می‌شد. محله‌های معترض در اهواز یا شهرهای دیگر خوزستان هم شاهد این مدعاست که معترضان آبان دهک‌های اول اقتصادی بودند.


شورش یا جنبش؟

شورش یک رویداد توده‌ای همراه با خشونت و البته بی‌رهبر است که سریع شعله می‌کشد و خاموش می‌شود. وقایع طلاب مشهد و اسلامشهر مصداق بارز شورش‌اند. شورش‌ها خشونت و سرعت در گسترش را همراه با سرعت در فراموشی با هم دارند. دهک‌های پایین و صدای گمشده‌شان به سرعت آنها را به فراموشی تا قلیان دوباره خشم می‌کشاند. ماندگاری یک اعتراض و تبدیل آن به جنبش اعتراضی (مثل جنبش زنان) همراهی طبقه متوسط را لازم دارد. آبان ۹۸ چه‌طور؟ با وجود اینکه آبان همه مولفه‌های یک شورش را دارد، با این حال به چند دلیل با شورش‌های گذشته تفاوت هایی می‌کند. هرچند طبقه متوسط ایران در میانه وقایع به معترضان ملحق نشد اما با انتشار اخبار تعداد کشته‌شدگان با معترضان هم‌دردی کرد. این هم‌دردی را می‌توان در یادآوری آبان‌ماه در افکار عمومی شاهد بود. هرچند این یادآوری با لطف رسانه‌های اجتماعی میسر شده و تلاش رسانه‌های فرامرزی هم در آن موثر است.

از سوی دیگر فشارهای اقتصادی یک دهه اخیر جمع بزرگی از طبقه متوسط را با حاشیه‌نشینی و زندگی زیر خط فقر آشنا کرده است. این همراهی در فشار اقتصادی شاید آبان را از یک شورش تنها به نقطه آغاز یک جنبش بدل می‌کرد. هر چند در عمل چنین نشد اما جنبش‌های اعتراضی آینده بدون شک تلاش خواهند کرد پیوندی میان خود با آبان ۹۸ بیابند.


این گروه خشن

شورش‌های طبقه فرودست همیشه با خشونتی بسیار بیشتر از اعتراضات مدنی همراه بوده است اما آنچه در آبان روی داد، هنوز هم باورنکردنی است. شاید در نگاه اول آتش زدن بانک یا حمله به مراکز دولتی و نظامی کار مردم عادی نمی‌نماید اما شورش دقیقا دارای چنین ویژگی‌هایی‌ست. خشم فروخورده طبقه فراموش‌شده در همه جای دنیا تقریبا همین‌طور خودش را نشان می‌دهد معترض آمریکایی آفریقایی می‌داند که نزدیک شدن به مراکز پلیس بیش از حد احمقانه است و جانش را می‌گیرد. اما چرا معترض ایرانی تصور می‌کند باید ابتدا به پایگاه بسیج یا کلانتری حمله کند؟ چرا نیروی امنیتی ایران این‌قدر سریع و خشن پاسخ داده که آن‌طور که مقامات رسمی می‌گویند در دو سه روز اعتراضات آبان ۲۳۰ نفر کشته شده اند؟


ساده‌انگاری این‌ور و توهم فاجعه آن‌ور

از قرار معلوم جامعه ایرانی در یک جهان‌بینی کاریکاتوری و ساده‌انگارانه گیر کرده است. تنها تاکسی‌تحلیل‌ها نیستند که همه جهان را تقلیل‌گرایانه و فروکاهیده به عوامل و علت‌های ساده می‌بینند. رسانه و سیاست‌مدار و روشن‌فکر هم انگار در این وضعیت گیر افتاده‌اند. وقتی کسی انقلاب ۵۷ را ناشی از تنها چند روز تنش‌آلود منتهی به ۲۲ بهمن می‌بیند، تصور می‌کند با تسلط به پل کالج در عاشواری ۸۸ تا سقوط نظام یک گام دیگر فاصله دارد. در مقابل خانم فرماندار هم فرمانداری شهر قدس را آخرین پایگاه نظام می‌بیند که از دست دادنش پایان همه چیز است و به هر قیمتی باید حفظ شود. البته که به جد می‌توان پرسید که دل‌بستگی خانم فرماندار به دکوراسیون اتاق عزیزش بیشتر است یا چیزی که در رسانه سنگش را به سینه می‌زند.

انتظار فاجعه هم بیماری دیگر مسئول ایرانی است. مسئول امنیتی و نظامی شواهد و قرائن زیادی دارد که رقیب یا دشمن منطقه‌ای در پی به خشونت کشاندن کشور است. نمونه‌اش را در گروهک النضال دیده، نقطه اوجش را هم در سوریه. حالا منتظر است که سیل مزدور و سلاح از خلیج فارس بگذرد و خوزستانی را که به شکل سنتی مردمش در خانه سلاح دارند، حمص، حما یا درعایی دیگر کند. پس منتظر است و به هر حرکتی واکنشی سخت متناسب با مرور روزانه انتظار فاجعه در ذهنش نشان می‌دهد. آیا مسئول محترم در احتمال دادن رفتار دشمن کاملا در خطاست؟ منصفانه این است که نه اما سوال این است که سطح آمادگی خودش و تهییج نیروهایش با شواهد بیرونی هماهنگ است یا با خطری که ذهن پرورانده؟ خطری که سراسر توهم نیست و در پی مشاهده و تجربه آمده اما انگار مشاهده‌اش کامل نبوده، همه شرایط دیگر را ندیده و تنها نگران این است که بستن راه بندر ماهشهر خط انتقال کالا در ایران را قطع می‌کند. همان بیماری توهمی که خودش را در دوستان فیلم‌سازش نشان می‌دهد که اگر تنگه ابوقریب سقوط کند حتی اهواز هم از دست می‌رود.


باز هم در حاشیه

با این همه تمامی عواملی که بخشی از مردم را به زندگی در حاشیه برده، همچنان و با قوت وجود دارند. این یعنی با همه توجه‌هایی که در تحلیل آبان به اقشار فراموش‌شده معطوف شده، آنها امروز همچنان در حاشیه‌اند؛ نه تنها در حاشیه اقتصادی که به سادگی اصلاح‌پذیر نیست، که در حاشیه یادآوری و ادامه آبان. هم سیاست‌مدار ایرانی و هم اپوزیسیون غالب ایران هنوز حاشیه‌نشین را در حاشیه می‌بیند. برای یکی آنها مسئله سازهایی هستند که باید مراقب‌شان بود و برای دیگری فرصتی برای نشان دادن خشونت نظام.


مرتضی یاری


دانشگاه شریفروزنامه شریفآبان 98شورشاعتراض
روزنامه شریف/ اخبار راستکی دانشگاه صنعتی شریف را از روزنامه دنبال کنید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید