روزنامه شریف
روزنامه شریف
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

صدایی که شنیده نمی‌شود

مناظره «صدای مردم» در سالن جابر
مناظره «صدای مردم» در سالن جابر


آن شنبه‌ای که قرار بود در آن همه چیز به حالت عادی برگردد، هنوز نیامده، اما شنبه، ۲۲ آبان بالاخره پس از حدود دو سال، قفل سالن جابر برای برگزاری یک برنامه دانشجویی در قالب یک مناظره گشوده شد؛ این برنامه به همت واحد اندیشه بسیج دانشجویی دانشگاه به مناسبت دومین سالگرد وقایع آبان ۹۸ برگزار شده بود. هرچند تلاش‌هایی از سوی تیم برگزارکننده مراسم برای حضور دانشجوها انجام گرفت، اما در نهایت تنها مدعوین و تیم اجرایی اجازه حضور پیدا کردند و دانشگاه با آمدن مخاطبین به سالن مخالفت کرد که این مخالفت در همان ابتدای جلسه مورد نقد مجری مناظره قرار گرفت.

مدعوین مناظره حجت‌الاسلام باقرزاده، حجت‌الاسلام سیدجوادی و دکتر بادامچی بودند؛ این ترکیب در روزهای قبل از مناظره به دلیل حضور دو معمم با انتقادهایی از سوی دانشجوها در فضای مجازی روبه‌رو شده بود که نگران یک‌سویه و نمایشی شدن آن بودند. البته در ادامه مشخص شد که هر کدام از آن‌ها واضحا دیدگاهی متفاوت نسبت به دیگری در موضوع مردم دارند. در بین این سه نفر، بادامچی با گرایشات چپ اسلامی‌اش چهره‌ای شناخته‌شده‌تر در میان دانشجوهاست، سیدجوادی نیز دانشجوی قدیمی شریف بوده و حال در کسوت روحانیت حاضر است و به داشتن اندیشه مردم‌گرایانه شناخته می‌شود و در نهایت باقرزاده از شاگردان آیت‌الله مصباح است که نسبت به دو نفر دیگر بین دانشجوها کمتر شناخته می‌شود.


پایگاه اجتماعی حکومت

مجری برنامه پیش از طرح اولین سوال رو به مخاطبین تأکید می‌کند که هدف آنها برگزاری یک مناظره سیاسی نیست، بلکه قصد یک گفت‌وگوی اندیشه‌ای و رو به جلو و جدای از دعواهای سیاسی را دارند. سوال اول در مورد چگونگی تشخیص پایگاه اجتماعی حکومت نزد مردم و میزان واقیعت داشتن ادعای حاکمیت درمورد اقبال روزافزون مردم نسبت به انقلاب و نظام است.

باقرزاده در پاسخ می‌گوید: «پایگاه اجتماعی یک نظام بر اساس استمرار شرایط زمان تأسیس آن مشخص می‌شود. در حالت عادی فرض بر این است که مردم موید تصمیمات نظام هستند و با آن موافق‌اند، مگر اینکه در قبال یک تصمیم به خیابان بیایند و مخالفت‌شان را اعلام کنند.» او اضافه می‌کند: «در حالت عادی یک نظام مشروعیت دارد و نیاز به رفراندوم دوره‌ای وجود ندارد، مگر اینکه مردم مثلا با انقلاب کردن مخالفت خود را نشان دهند و مشروعیت را از نظام بگیرند» باقرزاده سخن خود را بر این گزاره مستند می‌کند که تا عدم تبعیت ملتی از حاکمیت ثابت نشده، اصل عقلا در همه دنیا بر موافقت و همراهی آنها است.

سیدجوادی اما در پاسخ به این سوال دو دیدگاه را مطرح می‌کند؛ دیدگاه اول اینکه شروع قدرت با خواست مردم است و آنها امکان آغاز حکومت فقیه جامع‌الشرایط را فراهم می‌کنند و ادامه آن با قدرت معقول است، به طوری که حاکمیت برای انجام مأموریت‌ها قدرت لازم و همراهی کافی -نه غالب- مردم را داشته باشد. او اضافه می‌کند: «دیدگاه دوم اما می‌گوید خواست مردم و پذیرش آنها مانند عدالت و اعلمیت حاکم، شرط لازم برای مشروعیت است و اگر مردم نخواهند، فقیه حق حکومت ندارد، هر چند علم و عدالت داشته باشد.» او در ادامه به جمله رهبری در دیدار با خبرگان استناد می‌کند که گفته بودند: «حتی امام معصوم در چنین شرایطی ]عدم خواست مردم] تکلیفی برای برپایی حکومت ندارد» و می‌گوید: «حتی اگر حاکم قدرت لازم برای حفظ حکومت را داشته باشد، در این شرایط حق حکومت ندارد». سیدجوادی تفاوت این دو دیدگاه را در این می‌داند که در دیدگاه دوم مردم تنها وسیله آغاز حکومت نیستند که در صورت نخواستن آنان همچنان مشروعیت برقرار باشد، بلکه به شرط خواست مردم حاکم مشروع می‌شود.

در اینجای بحث باقرزاده از سیدجوادی می‌پرسد که منظورش از عدم مشروعیت در صورت نخواستن مردم چیست؟ که او پاسخ می‌دهد یعنی از طرف خداوند مشروع نیست و اگر امیرالمومنین هم در بیست و پنج سال حکومت خلفا با توسل به زور حکومت را می‌گرفت، کار نامشروعی کرده بود و حضرت حق چنین کاری نداشت.


اعتراض به ساختار

در ادامه مناظره بادامچی با رویکردی متفاوت صحبتش را آغاز می‌کند و می‌گوید: «بحث‌های نظری و کلامی درمورد مشروعیت، بحث‌های دهه هفتادی است که به نظر من دوره آن گذشته و به مرور زمان بسیاری چیزها روشن شده و نیاز نیست به همان فضای دهه هفتاد برگردیم». او اضافه می‌کند: «سوال اصلی نشست شما این است که مردم چگونه می‌توانند به ساختار حاکمیت اعتراض کنند. چهل و دو سال بعد از پیروزی انقلاب امروز اصل اعتراض مورد سوال است». بادامچی این اتفاق را به عنوان یک عقب‌گرد در انقلاب به شمار آورده و به این سخن امام خمینی (ره) اشاره می‌کند که «اگر من یک پایم را کج گذاشتم، ملت موظف است که بگوید پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن ... باید اعتراض کنند» و مسئله اعتراض را از امهات انقلاب برمی‌شمارد و اضافه می‌کند: «بحران اساسی این است ما در مسئله اعتراض هیچ پیشرفتی نکردیم.»

در ادامه، بادامچی جمهوری اسلامی را در ابتدای تشکیل، یک سیستم پویا و متکامل توصیف می‌کند که از ذات انقلاب برآمده، اما با گذشت زمان از حالت پویا به یک سیستم بسته ایستا گرایش پیدا کرده است. او ارزش‌هایی چون تمرکزگرایی، پدرسالاری، دیگری‌ستیزی، ذهنیت پادگانی و عدم شفافیت را از نشانه‌های گرایش به سیستم ایستا قلمداد می‌کند و می‌گوید: «اعتراض در سیستم ایستا ذاتا یک مشکل است و حقوق مستضعفین، عدالت و دموکراسی اصلا برای آن مسئله نیست.»

سیدجوادی در ادامه بحث مطرح می‌کند معنای انقلابی‌گری اعتراض نیست، اعتراض در جایی مطرح است که سازه حاکمیتی با خواست مردم همراهی نمی‌کند و اگر ارزش‌های سازه حاکمیت در راستای ارزش‌های معترضین باشد، دیگر اسم آن اعتراض نیست، بلکه مطالبه است؛ توقع از نظام برآمده از انقلاب، یک نظام محقق‌کننده مطالبات بوده و نظام نباید اجازه دهد که مطالبات اصلا به سطح اعتراض برسد. او در ادامه ناظر به صحبت‌های بادامچی می‌گوید: «این چیزی که شما می‌گویید، همان مطالبه است».


کمی تیزتر

بحث که به اینجا می‌رسد، مجری برنامه سوالات تیزتری حول مسئله اعتراض مطرح می‌کند؛ اینکه اعتراض در چه حالتی شکل می‌گیرد و چه نوع اعتراضی می‌تواند به رسمیت شناخته شود؟

سیدجوادی در پاسخ این سوال می‌گوید: «تفسیر بعضی از رفتارهای مردم در حوزه سیاست اعتراض است، مانند عدم مشارکت جمعی از مردم یا یک انتخاب در جهت خلاف سیاست‌های قبل! در مقابل سطحی از اعتراض وجود دارد که دارای نوعی تنش است، مانند تجمعات و ... که در آن عنصر تقابل مشهودتر است». او در ادامه اشاره می‌کند که اصل اعتراض یک رخصت و فرصت است که هیچ تأثیر مستقیمی بر تغییر رفتار حاکمیت ندارد، اما در یک پروسه زمانی، هم می‌تواند رفتار حاکمیت را تغییر دهد و هم اینکه اگر این تغییرات رخ ندهد، با انباشت اعتراضات، اعتراض مردم از سطح «تقابل با تصمیم» به سطح «اعتراض به ساختار» کشیده می‌شود.

باقرزاده در ابتدای صحبتش در این دور می‌گوید: «خوب است جامعه‌شناسان در مورد نهادینه نشدن اعتراض در جامعه ریشه‌یابی کنند و چرایی آن را بررسی نمایند. باید دید که مشکل از تدوین غلط قانون اساسی است یا اینکه مشکل از رهبران اعتراض و شیوه اعتراض؟ چون بعضا به علت ذهنیات حاکم بر افراد، آنها ظرفیت یک اعتراض منطقی مسالمت‌آمیز نداشته‌اند و این باعث یک نوع اعتراض‌هراسی در جامعه شده است.» او در ادامه اشاره می‌کند که گاها مسئولین دیکتاتورمآبانه رفتار می‌کنند که این با اعتراض‌ناپذیر بودن کل حاکمیت متفاوت است.

بادامچی در ادامه به اینکه بیشتر افراد مخالف با اعتراض در کشور قدرت می‌گیرند، اشاره می‌کند و علت اعتراض‌ناپذیری را ناشی از حس دانستن جواب همه سوال‌ها برمی‌شمارد. او اضافه می‌کند: «امروز نیروهای روی کار به دلیل منفعل بودن تحت تأثیر نیروهای امنیتی محافظه‌کار قرار می‌گیرند و روز به روز منفعل‌تر می‌شوند.» به نظر او این مشکل از داخل حکومت قابل حل نیست و باید با حضور و اراده مردم این رویه تغییر کند.

در این میان سیدجوادی اضافه می‌کند که اعتراض حتی اگر تبعات هم در پی داشته باشد، حق غیرقابل سلب مردم است، اما باید دقت شود مسئله اصلی این است که ساختار باید طوری باشد که اعتراضات مردم منجر به اصلاح ساختار و رویه‌ها و در نهایت کاهش اعتراضات شود.

در ادامه جلسه سیدجوادی شدیدا به رویکردهای چپ‌گرایانه در این بحث انتقاد می‌کند و این مدل برخورد با مسائل که راهکار هر نوع اصلاح را در اعتراض تند اجتماعی و برخوردهای هیجانی مردم و حاکمیت می‌داند، به عنوان عامل عدم ایجاد اصلاح سختاری برمی‌شمارد و برای مثال به رخ‌دادهایی همچون مصادره اموال در اوایل انقلاب اشاره می‌کند.

مناظره که به اینجا می‌رسد، مجری اعلام می‌کند وقت برنامه با فرا رسیدن اذان مغرب پایان یافته و از مدعوین می‌خواهد خیلی کوتاه سخنان پایانی خود را بیان کنند؛ صحبت‌های پایانی هر سه مدعو تقریبا تأکید بر همان مواضعی‌ست که در طول برنامه داشته‌اند و نکته خاصی ندارد.


محمد جلیلوند


دانشگاه شریفروزنامه شریفمناظرهآبان 98بسیج دانشجویی
روزنامه شریف/ اخبار راستکی دانشگاه صنعتی شریف را از روزنامه دنبال کنید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید