۲۰ دقیقه تأخیر برای یک برنامه دوساعته شاید زیاد به نظر رسد، ولی با توجه به ساعت شروع برنامه و بازدید از نمایشگاه دستاوردهای مراکز تحقیقاتی، پژوهشی و شرکتهای دانشبنیان دانشگاه و نشست و گفتوگو با استادان و فناوران دانشگاه که قبل از جلسه با دانشجوها در برنامه رئیسجمهور تدارک دیده شده بود، خیلی هم به چشم نمیآید.
جلوی دانشکده مدیریت و اقتصاد شلوغ است و آخرین افرادی هم که کارت حضور در مراسم را دارند، با نشان دادن کارت شناسایی وارد حیاط دانشکده میشوند؛ دانشکدهای که هم در چند روز اخیر بهخاطر میزبانی از رئیسجمهور طعنههایی شنید و هم امروز در صحبت دو تن از دانشجوها بینصیب از انتقاد و کنایه نماند. برای حضور در سالن آمفیتئاتر تازهتأسیس دانشکده مدیریت و اقتصاد باید تلفنهای همراه را به نگهبانی تحویل میدادیم و از سه مرحله بررسی کارت ورود و کارت شناسایی و بازدید بدنی میگذشتیم. برخلاف مراسم ۱۶ آذر سال ۹۴ که به تناسب برگزاری در سالن جباری، فضاسازی مفصلی داشت، آمفیتئاتر دانشکده مدیریت و اقتصاد برای میزبانی از مهمان ویژهاش به حداقلهای لازم بسنده کرده و حدود ۲۰۰ نفر از دانشجوها و فعالین دانشجویی دانشگاههای مختلف را در خود جای داده است.
سالن تقریبا یکدست
ساعت حدود ۱۰:۲۰ است که رئیسی وارد سالن میشود و جمعیت شعار «جمهوریت، عدالت، راه نجات ملت» میدهند. حدود ۲۰۰ نفری روی صندلیهای سالن به صورت یکدرمیان نشستهاند و از روی تشویقها و شعارهایشان در طول مراسم میتوان گفت که درصد زیادی از آنها از نظر سیاسی حامی دولت سیزدهم و منتقد جدی دولتهای یازدهم و دوازدهم به شمار میروند. دکتر زلفیگل، وزیر علوم، دکتر ستاری، معاون علمی و فناوری ریاستجمهوری، دکتر عیناللهی، وزیر بهداشت و حاجآقا رستمی، مسئول نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها مدعوین مهم خارج از دانشگاه مراسم امروز هستند. روی سن فقط یک تریبون قرار داده شده تا ابتدا هشت تن از نمایندگان دانشجویی هرکدام پنج دقیقه حرف بزنند و بعد از آن هم نوبت به حرفهای رئیسجمهور برسد. دو بنر بزرگ از هم از طرف بسیج دانشجویی روی دیوارهای دو سمت سالن نصب شده که یکی سخن امام است: «ضربتی کار کنید» و دیگری صحبت رهبری: «زمان شتابان میگذرد» و هردو خطاب به مسئولین. دو نمایشگر هم روی سن تعبیه شده که در بیشتر زمان مراسم فقط عنوان برنامه روی آن درج شده و تنها بعد از پایان صحبتهای دانشجوها و قبل از شروع سخنرانی رئیسجمهور، کلیپی روی آن پخش میشود که گفتوگویی با چند نفر از دانشجوها در محوطه دانشگاه است و در آن هم نگرانیها و دغدغههایشان از امروز و آینده را میگویند و هم خطاب به رئیسی انتظارات و خواستههایشان.
شعارها که میخوابد و رئیسی که در صف اول مینشیند، قاری قرآن اعوذ بالله را میگوید تا مراسم شروع شود؛ قاری محمدجواد علاءالدینی از دانشجوهای ورودی ۹۸ دانشکده کامپیوتر است که دکتر جلیلی هم در خوشآمدگویی کوتاه اولیهاش اشاره میکند که این ترم در یکی از کلاسهایش علاءالدینی حضور دارد. مجری برنامه هم محمدامین سلیمی، سردبیر سابق خبرگزاری دانشجوست که به قول خودش وظیفه اصلیاش حراست از زمان اختصاصدادهشده به هر سخنران و تذکر پایان وقت به دانشجوهاییست که برای صحبت مقابل رئیسجمهور پشت تریبون میآیند.
بعد از قرآن سرود ملی پخش میشود و سلیمی خیلی کوتاه مطلع برنامه را اجرا میکند و از جلیلی میخواهد به عنوان رئیس دانشگاه و میزبان برنامه پشت تریبون برود. جلیلی در اوج اختصار ابتدا از رئیسجمهور تقدیر و تشکر میکند که به شریف آمده و در ادامه از عزم شریف برای برداشتن فاصله میان نهاد علم و مسائل واقعی جامعه سخن میگوید و ابراز امیدواری میکند که برنامه امروز سرآغاز فصلی نو در ارتباط شریف با جامعه و زمینهساز تحقق شعار «شریف برای زندگی» باشد.
ماشین اقتصاد یک راننده میخواهد
سخنران اول محمدحسین کاظمی، دبیر کل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان است. کاظمی در ۵ مبحث صحبتهایش را آماده کرده است. ابتدا از ژنرالهای تکنوکرات که باعث ناامیدی و اعتراض مردم شدهاند، گلایه میکند و حق اظهار نظر، پاسخگویی مسئولین، ثبات سیاسی، کارآیی دولت و کنترل فساد را مولفههای اصلی یک حکمرانی خوب میداند که مردم انتظار این تحول ساختاری و حکمرانی خوب را در دولت سیزدهم میکشند. از حمایت صریح جامعه اسلامی دانشجویان از رئیسی در انتخابات به عنوان گزینه اصلح میگوید، اما زیر ذرهبین قرار دادن مواضع و کارهای دولت را وظیفه خودشان میداند.
محور اول صحبتهای کاظمی اقتصاد است؛ از التهاب و تصمیمات خلقالساعه و کاهش قدرت خرید مردم و مشخص نبودن برنامههای اقتصادی دولت گله دارد و میگوید «ماشین اقتصاد میتواند فقط با یک راننده به مسیر خود ادامه دهد»، وعده رئیسی برای سر و سامان دادن به بازار سرمایه و ارز را یادآوری میکند و تابلوی قرمز بورس و دلار ۳۱ هزار تومانی را با آن وعدهها همراستا نمیداند.
محور دوم به انتصابات و ابقای افراد مسئلهدار در مناصب کلیدی برمیگردد و تعلل در انتصابات را در شرایط فعلی جامعه قابل قبول و این ترکیب ادارات و سازمانها را برای تحقق تحول و عدالت مناسب نمیداند.
نخبگان، دانشگاه و ارتباط با صنعت موضوع بعدیست و حول آن از عدم ارتباط تنگاتنگ دانشگاه و صنعت و مسئلهمحور و در راستای نیازهای صنعت نبودن پایاننامهها و مقالات دانشگاهی میگوید. سربازی اجباری، عدم وجود آینده شغلی و مافیاهای زر و زور از دید کاظمی عوامل مهاجرت نخبگان است.
کاظمی در محور چهارم به آب و محیط زیست میپردازد و بحران آب و مسائل محیطزیستی را یکی از اولویتهای مهم دولت و انتقال آب بین حوضهای و انتقال آب دریا را یکی از غلطترین و پرهزینهترین روشها برای مدیریت بحران آب میداند، در حالی که راهکار علمی و عملی، مدیریت درون حوضهای، کاهش مصرف و تقاضا و اصلاح الگوهای کشت و سازگار با اقلیم خشک است.
زنان، خانواده و جمعیت آخرین محور صحبتهای کاظمیست که از عدم استفاده از پتانسیل زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی گله دارد و خواستار بهرهگیری از بانوان متخصص و صاحبنظر در انتصابات و تصمیمگیریها و تعیین مشاور امور بانوان در وزارتخانههای مختلف و خارج کردن این سمت از حالت تشریفاتی است. او از دولت انتظار دارد که برای کاهش بحران جمعیت، به عنوان یکی از اولویتهای اصلی کشور قدم بردارد و برای هرکدام از وزارتخانهها جهت رفع موانع فرزندآوری مأموریتی تعریف شود.
او در پایان به سفرهای استانی رئیسی اشاره کرد که اگرچه باعث تقویت سرمایه اجتماعی نظام میشود، اما وعدههای بدون کارشناسی و تعیین زمان برای تحقق وعدههایی که امکان تحقق ندارد، باعث عصبانیت و ناامیدی مردم میشود.
صریح در مقابل نماینده حاکمیت
سخنران دوم محمدحسن بیات، دبیر انجمن اسلامی شریف است. او ابتدا رئیسی را رئیسجمهوری برآمده از آرای مردم در انتخاباتی آزاد نمیداند و او را نماینده حاکمیت معرفی میکند؛ حاکمیتی که علیرغم آرمانهای انقلابی آزادی و عدالت در طول چهل سال گذشته جامعه ایران و خود را در انواع بحرانهای مختلف غرق کرده است. بیات رئیسی را حاصل غیررقابتیترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی با پایینترین میزان مشارکت خطاب میکند، آن هم انتخاباتی که محصول ساختارهای معیوب و ناکارآمدیست که مردم را از امکان تغییر در سیاستگذاری ناامید میکند. او در ادامه سراغ شورای نگهبان میرود؛ شورایی که به گفته او پاسدار تمامیتخواهی سیاسی و سرکوب انتخاب و خواست دموکراتیک مردم است و البته تنها ساختار معیوب موجود نیست.
بیات میگوید حاکمیت امروز یکدست شده و بخشهای مختلف دولت نیز بین نماینده باندهای فاسد یا ناکارآمد قدرت بذل و بخشش شده، امنیتیترین کابینه تشکیل و سرداران سپاه در مناصب دولتی منصوب شدهاند، اما در عین حال از تحقق شعارهایی مثل فسادستیزی و رفع فاصله طبقاتی و مبارزه با بیعدالتی و رفاه و معیشت مردم و آزادی و رفع تحریم خبری نیست.
او اشارهای به برخی بحرانهای پیشروی کشور دارد؛ بذل و بخشش اموال ملت به الیگارشی فاسد نظامی سیاسی در قالب خصوصیسازیهای رانتی، فساد سیستماتیک، نظامیگری افسار گسیخته، فقر شدید اقتصادی، شکاف سرسامآور طبقاتی، ازهمگسیختگی اجتماعی، تحریمهای بینالمللی و مسائل زیستمحیطی و شعارهای توخالی و خیالپردازانه درباره بهبود وضعیت و سرکوب و بازداشت در پاسخ به اعتراض مردم. او به انتصاب مخبر به سمت معاون اولی هم طعنه میزند؛ کسی که به قول بیات با دادن وعدههای پوچ در زمینه تولید واکسن، با جان مردم منافع مالی کسب کرده است.
بیات سرکوب جامعه مدنی و بازداشت فعالین سیاسی و اجتماعی را عامل اعتراض و افتادن در ورطه شوم خشونت میداند و اشارهای به اعتراضات آبان ۹۸ و اعتراضات اخیر مردم خوزستان و اصفهان دارد. به گفته بیات سرکوب اعتراضات مردم این معنا را میدهد که حاکمیت توانایی گفتوگو با مردم را از دست داده و باید به ضرب گلوله خود را حفظ کند.
او در قسمت بعدی از احضارها و بازداشت ها و پروندهسازیها برای دانشجوها گله میکند و به علی یونسی و امیرحسین مرادی هم اشاره میکند و میگوید در دوران ریاست رئیسی بر قوه قضائیه به جای محاکمه و برخورد با عوامل اصلی جنایت اسقاط هواپیمای اوکراینی با موشک نظامی، برای دانشجوهای معترض به این جنایت، پروندهسازی شده است. او همین پروندهسازیها علیه دانشجوها و استادان و پژوهشگران را یکی از دلایل فرار نخبگان معرفی میکند.
بیات در پایان اینطور به رئیسی، به عنوان نماینده حاکمیت هشدار میدهد که اگر برای رهایی از وضعیت کنونی، راهحلی عقلانی، مبتنی بر تجربه و کارآمد ارائه ندهد، از جانب مردم پاسخی انقلابی و قاطع دریافت خواهند کرد.
مخالفان صحبتهای بیات در طول سخنرانی با شعارهایی مثل «فقر و فساد و تبعیض، رئیسی بهپا خیز»، «عدالت، عدالت، مطالبه ملت» از حرفهای او استقبال میکنند و حتی در برخی دقایق مانع ادامه سخنرانی او میشوند که در نهایت با تذکر مجری، بیات میتواند به سخنرانیاش ادامه دهد.
دولتی بدون ایده کلان محوری
محمدرضا ضیائی، مسئول بسیج دانشجویی شریف بعد از بیات پشت تریبون میرود و از امید مردم به دولت سیزدهم به عنوان سرمایه اولیه شروع به کار دولت یاد میکند. او اقتصاد و معیشت مردم را اولویتدارترین مسئله ایران میداند و با طعنهای به دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف، ریاضیگرایی و غربیگرایی محض در علم اقتصاد را عامل وضع موجود توصیف میکند، از فقدان ایده کلان محوری در دولت گلهمند است و نشانههای آن را در تناقض بین برخی تصمیمهای سیاستی و اقدامات کلان در ماههای اخیر مثل مخالفت با فروش اوراق بانکی از یک سو و صحبت از رفع کسری بودجه و ثباتبخشی به اقتصاد از سوی دیگر، دفاع از تولید ملی در کنار قیمتگذاری دستوری روی کالاها و شعار کاهش تورم همزمان با پروژههای سنگینی مثل ساخت یک میلیون مسکن عنوان میکند.
به گفته ضیائی فقدان یک ذهنیت مشخص و یک چارچوب روشن در تفکرات اعضای ترکیب اقتصادی دولت حس میشود، تا جایی که از مدیران اقتصادی دولت در کلانمسائل اقتصادی کشور یک صدای واحد شنیده نمیشود. ضیائی از لزوم تصمیمگیریهای سخت با توجه به شرایط کشور و هزینههای اجتماعی این تصمیمها حرف میزند و معتقد است تعلل بیشازحد و تزلزل در این تصمیمگیریها ناشی از بیماری رسانهزدگی دولت است و فرصت محدود برای اصلاحات اساسی را از بین میبرد. پس گرفتن لایحه ارز ترجیحی از مجلس، لغو تصمیم وزارت صمت در موضوع خودرو و فدا کردن وزیر اقتصاد برای موضوع بورس گلههای بعدی ضیائی از رئیسی و به عقیده او ناشی از اثرات جوهای رسانهای بر تصمیمات دولت است.
او به پمپاژ رسانهای کاسبان فاصلههای طبقاتی در مقابل تصمیمگیری در راستای افزایش عدالت اقتصادی اشاره و راهکار قابل اتکا را تکیه به ارادههای عموم مردم و به میدان آوردن آنها از طریق اقناع و تبیین و تعامل دولت و مردم معرفی میکند.
ضیائی در بخش بعدی صحبتهایش بازدیدهای سرزده و سفرهای استانی را برای ترمیم ارتباط حاکمیت و مردم خوب اما ناکافی توصیف میکند و نگران تقلیل فعالیتهای رئیسی به بازدیددرمانی به جای حل مشکلات اساسی مردم است و از لزوم طراحی مکانیزمهایی برای جاری ساختن اراده مردم در ساختار حکمرانی کشور میگوید. به گفته ضیائی یکی از مسیرهای اقناع و همراهسازی مردم، اقناع جامعه نخبگانی و دانشگاهی، به عنوان حلقههای میانی و واسط میان مردم و حاکمیت است و در همین راستا خواستار تحول در نسبت میان دولت و دانشگاه میشود که نمودهای آن میتواند مراجعه مسئولین به دانشگاهها و شکل دادن گفتوگوهای دانشجویی و ایجاد بستر نقد آرا و تصمیمات سیاستی باشد. حرکت به سوی نقشآفرینی دانشگاه در حل مسائل کشور به عنوان وظیفه ذاتی دانشگاه و شکلگیری ارتباط واقعی بین نهاد علم و نهاد حکمرانی در اسناد بالادستی بخش دیگر صحبت ضیائی را تشکیل میدهد.
او ضمن بیان منت نداشتن بر سر رئیسجمهور و در کنار دولت بودن به عنوان همراهانی مشفق و دلسوز، در پایان صحبتهایش دفترچهای را شامل تحلیل بسیج دانشجویی شریف از مهمترین مسائل کشور به دست رئیسی میرساند.
در طول صحبتهای ضیائی، جمعیت حاضر در سالن با مواضع او همراهی زیادی دارد و صدای تشویق و احسنت گفتن زیاد به گوش میرسد. البته وزیر اقتصاد دولت سیزدهم هم از حمایت حاضران در سالن بینصیب نمیماند.
دوری از استارتآپبازی و نیاز به استراتژی توسعه صنعتی
نفر چهارم باز هم از شریف است؛ محسن پورجلا، دانشجوی دکترای شریف به عنوان نخبه علمی و فعال دانشبنیان روبهروی رئیسی قرار میگیرد و در ابتدا با اشاره به سخن رهبری از سهم کم شرکتهای دانشبنیان در تولید ناخالص داخلی اقتصاد کشور گله میکند که هم اکوسیستم کارآفرینی کشور و هم نگاه حاکمیتی در آن دخیل بوده است. پورجولا از این میگوید که برای کارآفرینی ثروتآفرین به تجربه نیاز است، اما در اکوسیستم کنونی این تصور غلط به دانشجو داده میشود که بدون کسب تجربه لازم و صرفا با ایدههای نوآورانه میشود کارآفرین شد، در حالی که ایدهپردازی در فضای بیتجرگی صنعتی کمکی به حل چالشهای بزرگ و واقعی صنعتی کشور نمیکند. او به تقلیل حمایت از اقتصاد دانشبنیان به پولپاشی از سوی حاکمیت انتقاد دارد و معتقد است توسعه کمی در اکوسیستم کارآفرینی بدون در نظر گرفتن سختگیرانه اولویتها و نیازهای صنعتی و ظرفیتها و فرصتهای کشور صورت گرفته، تأثیری در افزایش محسوس سهم GDP دانشبنیان ندارد.
پورجولا در پایان صحبتهایش که از باقی سخنرانهای دانشجویی مراسم کمتر طول میکشد، مطالبه تعیین استراتژی توسعه صنعتی کشور براساس ظرفیتها و توانمندیهای ایران و بازار جهانی را مطرح میکند تا براساس آن مشخص شود کدام صنایع سهم اصلی را در GDP کشور دارند و در این صنایع منتخب، تمرکز ویژه و حمایت از سوی همه بخشهای کشور صرف تیمهای نوآور و دارای تجربه بالای صنعتی شود.
حرف و عمل دولت با هم نمیخواند
متین فارابی، عضو شورای مرکز جنبش عدالتخواه دانشجویی نفر بعدیست. او رئیسی را رئیسجمهوری دلسوز و دارای نیات عدالتخواهانه میداند، اما در سه محور نسبت به او انتقاد دارد. «فقدان کلانایده» اولین نقد است، همانطور که جنبش عدالتخواه پیش از انتخابات هم نسبت به ضعف نگاه رئیسی در مسائل کلان کشور هشدارهایی را مطرح کرده بود. به گفته فارابی در همین مدت اقدامات خوب و بنیادینی از سوی وزارت اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه برای سامانبخشی اقتصادی دیدهایم، در حالی که وزارت بهداشت همچنان بر طبل افزایش سقف حقوقها میکوبد. او از نخواندن حرف و عمل دولت گله دارد که مثالهایی از آن انتصابات خلاف ابلاغ اصول دوازدهگانه مقابله با فساد اداری و اقتصادی و وعده حل مشکل تعارض منافع در وزارت بهداشت و بانک مرکزی و مواضع متضاد رئیسجمهور در زمینه لزوم حذف یارانه پنهان و لغو مصوبه افزایش قیمت خودرو است. او به رئیسی یادآوری میکند که همه کارها خوب را نمیتوان با هم انجام داد و باید از بین ایدهها و افراد موجود دست به انتخاب زد و تعویق در تصمیمگیری به ضرر کشور است.
در بخش دوم فارابی به «جمهوریت، شفافیت و نظارت مردمی» میپردازد و ضمن اشاره به درصد پایین مشارکت مردم در دو انتخابات اخیر، میگوید شعار و تأکید رئیسی روی وجهه مردمی دولت فقط در سفرهای استانی بروز داشته است و از او میپرسد برای احراز و اعمال نظر آحاد مردم در مسائل کشور چه برنامهای دارد؟ به نظر فارابی دولت در زمینه سیاست داخلی هم برنامه و دیدگاه مدونی ندارد و از رئیسی درباره برنامه او بری تحقق ایده مردمیسازی سوال میکند. فارابی اجرایی نشدن ماده ۲۹ قانون برنامه ششم توسعه را یادآوری میکند و میگوید اتخاذ استراتژی مقاومت با حقوقهای نجومی و غیرشفاف همخوان نیست و رفع این مشکل نیاز به یک دستور انقلابی دارد.
به گفته او شعارهای رئیسی درباره سوتزنی و تقویت نظارت مردمی در عین پررنگ بودن، هنوز عملی نشده و این خطر وجود دارد که در صورت میدان ندادن به جریانهای مردمی و عدالتطلب در حوزه نظارت، بدنه مدیریتی اصولگرای ضدجمهور و ضدآزادی همه شعارهای مردمی و آزادیخواهانه رئیسی را بر باد دهد. فارابی ضمن اشاره به برخی برخوردهای اخیر با فعالین عدالتخواه، وجود فضای آزاد بیان برای انتقادات را لازمه تقویت جریانات ضدفساد مردمی میداند.
در بحث «انتصابات» نیز فارابی معتقد است که بررسی کلیت انتصابهای صورتگرفته حکایت از تعداد بالای مدیران کمتوان و کارنابلد دارد و کثرت پست گرفتن شخصیتهای سیاسی غیرمتخصص در این دولت مایه ناامیدی است و از برنامه دولت برای پالایش این مدیران میپرسد.
صحبتهای نماینده جنبش عدالتخواه نیز واکنش خوبی از سوی حضار دارد و جمعیت سالن با شعارهایی مثل «جمهوریت، عدالت، راه نجات ملت» و تشویق حرفهای او را تأیید و همراهی میکند.
اقدام جهادی به جای سخنرانی جهادی
نفر ششم نماینده تشکلهای جهادی است و ابتدا از فاصله زیاد وضعیت با نقطه ایدهآل با وجود برگزاری تعداد زیاد اردوهای جهادی میگوید، سفرهای استانی هفتگی و بازدیدهای میدانی و صحبت رودررو با مردم را باعث کمرنگ شدن خاطره بد صبح جمعههای دولت قبل میداند، اما معتقد است زمان باقیمانده کم است و در بر همان پاشنه میچرخد. به گفته او جامعه ایران به بیماری محرومیت و شکاف طبقاتی مبتلاست و رفع محرومیت با اردوهای جهادی و کارهای مقطعی اتفاق نمیافتد و محرومیتزدایی اساسی نیازمند جراحیهای بزرگ است و جراحی بزرگ همت و شجاعت میخواهد.
نماینده تشکلهای جهادی نسبت به نگاه مسکنوار دولت به گروههای جهادی، جایگاه نداشتن استادان و نخبگان جهادی در دولت، نگاه غلط مسئولین به افکار عمومی که یکی از موانع کنش شجاعانه برای جراحیهای بزرگ است و سوءاستفاده غوغاسالارانه مسئولین از محرومیت انتقاد دارد و با کنایه میگوید که محرومیتزدایی از درون توییتر و هشتگبازیهای غیرکارشناسانه و واکنشهای زودگذر و سطحی به امواج مجازی اتفاق نمیافتد. به گفته او شبکههای مجازی نماینده مستضعفین و آیینه تمامنمای افکار عمومی نیست و باید ضمن توجه صحیح به افکار عمومی، با اقناع افکار عمومی و ایجاد بسترهایی برای گفتوگو با نخبگان جهادی، ریشه مشکلات را پس از بررسی دقیق شناسایی کرده و برای اقدامات اساسی و بزرگ صورت داد.
او در بخش بعدی دولتی شدن فعالیتهای جهادی را ظلم به مناطق محروم میداند، زیرا در نتیجه آن دستگاهها به وظیفه ذاتی خود عمل نکرده و به صرف پرداخت هزینهای به گروههای جهادی اکتفا میکنند. او میخواهد روحیه جهادی رئیسی در تمام بدنه دولت تزریق شود، چرا که کشور به دولتی جهادی نیاز دارد و از مسئولین انتظار اقدام جهادی میرود، نه سخنرانی جهادی.
مستقل در جواب انجمن
زینب شوندی، نماینده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل به عنوان هفتمین نفر پشت تریبون میرود. او در ابتدا به صحبتهای دبیر انجمن اسلامی شریف واکنش نشان میدهد و آنها را به حمایت از منافقین و مسببین آبان ۹۸ متهم میکند که حضار سالن با تشویق و شعار «مرگ بر منافق» همراه او میشوند. این بخش از صحبتهای شوندی به مذاق رئیسی خوش میآید و باعث میشود رئیسجمهور در سخنرانی خود ضمن تشکر از آن، دیگر واکنشی به صحبتهای بیات نشان ندهد.
شوندی به چالشها و بحرانهای پیچیده کشور در دهه ۹۰ و فرصت محدود برای اصلاح وضعیت و بهبود معیشت مردم اشاره میکند؛ نرخ تورم بالا و ادامهدار و مشکلات معیشتی مردم، افزایش فاصله طبقاتی، فاصله گرفتن مردم از دولت، تهدیدهای امنیتی، مسائل زیستمحیطی که در اثر بیتوجهی به تبعات طرحهای توسعهای پدید آمده و مشکلات کارگری باعث میشود که شوندی دهه ۹۰ را دهه عبرتها بنامد و در اثر انباشت بیاعتمادی و کاهش سرمایه اجتماعی نظام، مسئولیت و رسالت دولت سیزدهم را آغازی دوباره بداند.
شوندی سادهانگاری در مدیریت منابع آب را عامل مشکل امروز در حقآبه کشاورزان میداند و تصور حلوفصل مشکل آب خوردن مردم با امضای برجام و تعیین نرخ ارز جهانگیری و اختصاص آن به واردات غیرضروری را به عنوان دیگر نمونههای این سادهانگاری مثال میزند که در حوزههای فرهنگی و رسانهای و سیاسی هم دیده میشود. به گفته شوندی رویکرد سادهانگارانه در برخی اطرافیان رئیسی هم وجود دارد و به وعده حل مشکل بورس در سه روز از سوی یکی از همکاران رئیسی اشاره میکند. معضل بعدی از دید او محافظهکاریست که باعث میشود جعبه سیاه بانکهای خصوصی و عملکرد پرابهام و مخرب آنها بازخوانی نشود.
شوندی میگوید با سادهانگاری و محافظهکاری نمیتوان کشور را نجات داد و ما نیازمند رویکرد تحولگرا هستیم که به معنای حکمرانی عادلانه، صادقانه و عالمانه است. او ضمن اشاره به گامهای مثبت دولت برای جلب اعتماد عمومی، از مشخص نبودن ایده دولت برای اقتصاد کشور و پراکندگی در ترکیب تیم اقتصادی دولت و حضور تیم مدیریتی دوره قبل در بدنه دولت سیزدهم ابراز نگرانی میکند.
علیه مدیریت و اقتصاد، در آمفیتئاتر مدیریت و اقتصاد
آخرین سخنران رسمی از بین دانشجوها، علی بزرگخو، دبیر دفتر تحکیم وحدت است. او میگوید انقلاب اسلامی منجر به ظهور طبقه حاکمان مردمی برای گسترش مردمسالاری و جمهوریت شده، اما فسیلهای خسته از انقلاب نیز همزمان با آن شروع به رشد کردهاند؛ طبقهای پشتکرده به آرمانهای انقلاب و مردم که در دولت سازندگی سازماندهی و در دولت اصلاحات ارائه شد و با انگیزهها و ابزارهای لیبرال مردم را از تمام معادلات حذف و برای چپاول آنها برنامهریزی کرد و امروز هم پس از ۸ سال سازماندهی تشکیلاتی با منابع حاکمیتی در دولت قبل، به دنبال فرصت جدید است و یکی از پایگاههایش در همین دانشکده اقتصاد شریف قرار دارد. به گفته بزرگخو پادوهای سیاسی این طبقه اشرافی وضع موجود را نتیجه مقاومت معرفی میکنند، در حالی که خودشان تقریبا تمام مسئله هستند و سازش اگر قرار بود نتیجه دهد، تا امروز نتیجه میداد و تنها راهحل مقاومت توأمان مردم و حاکمیت است.
او با طعنه به فوت هاشمی، تنهایی مقاومت کردن و تبعیض را مسئله مردم و مهمترین مأموریت رئیسی را برچیدن بساط این طبقه و بازگشت به سمت مردم را واجب میداند؛ بازگشتی که صرفا به معنای در میان مردم بودن و چشیدن درد مردم نیست و لازم است دولت هم با نظر مردم اداره شود و هم با توان مردم اداره.
بزرگخو از نیاز به وحدت گفتمانی برای تغییر ریل میگوید و از ترکیب شتر گاو پلنگ بخش اقتصادی دولت ابراز تأسف میکند؛ تغییر ریلی که نیاز به اقتدار در تصمیمگیری دارد و عقبنشینی و لغو تصمیمها نشان از عجولانه بودن آنها یا نداشتن اقتدار لازم در عمل دارد. همچنین به گفته او تغییر ریل نیازمند سادهزیستی در تمام مجموعه دولت است.