در شماره ۸۵۷ روزنامه گزارشی از فعالیتهای مرکز فرهنگ خانواده و ازدواج نهاد رهبری دانشگاه در سال تحصیلی جاری منتشر کردیم. انتشار آن گزارش تقریبا همزمان شد با بحثهای توییتری که از یک رشتهتوییت درباره خاطرات یک دانشجو شروع شد؛ خاطراتی که همراه بود با تعرض به حریم خصوصی افراد دیگر. در آن خاطره و بحثهای بعدش از نهاد رهبری و واسطهگری آن برای ازدواج بین دانشجوها هم حرف و حدیث به میان آمد. برای سردرآوردن از چموخم کار نهاد در این زمینه سراغ حاجآقا اسکندری، معاون نهاد و مسئول مرکز فرهنگ خانواده و ازدواج رفتیم تا روند فعالیت مرکز شفافتر شود. خلاصه صحبتها را همینجا میتوانید بخوانید اما تأکید نهاد روی دو نکته برای ما جذاب بود؛ یکی این که نهاد میگوید روشهای سنتی پاسخگوی نیاز امروز نیست و به همین خاطر خودش دنبال یک روش تازهتر رفته. دومی هم اینکه تا در وادی ازدواج نیفتید و خواستگاری نروید، نه کارتان پیش میرود نه چیزی یاد میگیرید. کارگاه و آموزش تنها کافی نیست و باید به وادی اقدام قدم بگذارید.
یا عاشقها میآیند یا آنهایی که فکر میکنند وقتش رسیده
بچههایی که برای امر خیر به نهاد مراجعه میکنند، دو دسته هستند؛ یک دسته آنهاییاند که طرف مقابلشان را دیدهاند و یک دل نه، صد دل عاشق شدهاند و دنبال واسطهای میگردند تا پا پیش بگذارد. مراجعهکنندههای این دسته از هر صنف و گرایشی هم هستد. هم میخواهند طرف مقابلشان را بیشتر بشناسند و در این راه از نهاد کمک میخواهند و هم چون خودشان نمیخواهند مستقیم اقدام کنند، از نهاد میخواهند که حرفشان را به گوش گزینه مدنظرشان و خانوادهاش برساند. دسته دوم هم آنهایی هستند که قصد ازدواج دارند ولی کیس مناسب را هنوز پیدا نکردهاند و پایشان را به نهاد باز میکنند تا شاید بختشان هم باز شود و یار زندگیشان را پیدا کنند و در این راه نهاد افرادی را که فکر میکند به دردشان میخورد، بهشان معرفی میکند. در هر دو دسته هم پسرها حضور دارند و هم دخترها. البته پیش میآید که خانوادهها نیز برای ازدواج فرزندانشان سراغ نهاد میآیند.
بیشتر بچههایی که به نهاد میآیند، از طریق آشنایان و دوستانشان مرکز را شناختهاند، یعنی نفر قبلی که آمده و جواب گرفته، به دوست و رفیقش میگوید که اینجا هست و میتوانی بروی و جواب بگیری.
اول به خانواده زنگ میزنیم
برخی از افراد دستهاول (عاشقپیشهها) حتی اسم طرف مقابلشان را هم نمیدانند و فقط او را در کلاس و دانشکده و دانشگاه دیدهاند. مرکز فرهنگ ازدواج و خانواده با دسترسیهایی که دارد، اطلاعات لازم را پیدا میکند و فرایند شروع میشود.
از طرف مرکز فرهنگ خانواده و ازدواج با منزل دختر تماس گرفته شده و بعد از طرح موضوع، ویژگیها و شاخصههای پسر گفته میشود. در اینجا برخی خانوادهها استقبال میکنند و برخی تمایلی نشان نمیدهند و حتی از نهاد میخواهند که دیگر برای این موضوع تماس نگیرد. اگر خانواده دختر استقبال کند، کارشناس مرکز خانواده پسر را هم در جریان قرار میدهد و در صورت موافقت، مقدمات آشنایی پسر و دختر را در حضور کارشناس یا خانوادهها فراهم میکند. البته قبل از جلسات آشنایی آموزشهایی را هم به بچهها میدهند که در این جلسات چگونه رفتار کنند و چه حرفهایی بزنند و دنبال چه باشند. بعد از جلسه آشنایی هم همهچیز به بازخورد پسر و دختر و خانوادهها بستگی دارد. جلسات آشنایی عموما در ساختمان نهاد برگزار میشود، مگر اینکه خانوادهها بخواهند جلسه در خانه آنها برگزار شود.
امان از مشکلپسندی شریفیها
افرادی که قصد ازدواج دارند ولی همسان خودشان را هنوز پیدا نکردهاند و راهشان به ساختمان نهاد کج شده، به گفته حاجآقا معمولا ملاکهای خاصی دارند؛ مثلا یکیست که میخواهد اپلای کند و دنبال فرد دیگریست که او هم به همان کشور یا شهر یا دانشگاه مقصد خودش اپلای کرده باشد. همچنین حاجآقا اینطور میگوید که ملاک اول بیشتر شریفیها باهوش بودن طرف مقابل است، البته منظورشان از هوش داشتن درک صحیح و قبول کردن و احترام گذاشتن به ارزشهای طرف مقابل است. مسائل خانوادگی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و معمولا بچهها دوست دارند با خانوادهای وصلت کنند که از قشر تحصیلکرده و فرهیخته یا شناختهشده باشد، یعنی سطح تحصیلات و موقعیت اجتماعی خانواده طرف مقابل برایشان مهم است. ملاک سوم هم زیباییست.
در کل بیشتر افرادی که برای پیدا کردن گزینه مناسب به نهاد مراجعه میکنند، چارچوبهای خاصی دارند و خودشان نتوانستهاند آدم مناسب در این چارچوب را پیدا کنند و امیدوارند نهاد بتواند کمکحالشان باشد.
بچه برو درستو بخون
بیشتر مراجعهکنندهها ارشد یا دکترا هستند ولی بچههای کارشناسی که میآیند، در تصمیمشان جدیتر و سمجترند. به گفته حاجآقا دانشجوی پسر ۲۱ سالهای هست که چند روز یکبار تماس میگیرد و دنبال مورد مناسب میگردد و میخواهد ثابت کند که توانایی ازدواج و تشکیل خانواده دارد. البته کارشناس مرکز این موارد را معمولا رد میکند، مگر اینکه توانایی شخص برای تشکیل خانواده و زندگی مشترک ثابت شود.
ازدواجهای بین دانشگاهی
اگر فعالیت مرکز فرهنگ خانواده و ازدواج به داخل دانشگاه محدود شود، گزینهها محدود و انتخابها سخت است. به خاطر همین الآن مسئولان نهاد شش دانشگاه شریف، تهران، شهید بهشتی، امیرکبیر، شهید رجایی و الزهرا به صورت هفتگی با حضور مسئول ازدواج دنشجویی نهاد کل جلسه برگزار میکنند تا هم همفکری و انتقال تجربه داشته باشند و هم گزینههای مناسب از دانشگاههای مختلف را به هم برسانند.
ستاد ازدواج دانشجویی نهاد یک نهاد رسمی و قانونیست. در نهاد کل هم اخیرا و بعد از مطالبه رهبری در این موضوع یک مدیریت برای ازدواج دانشجویی ذیل معاونت فرهنگی سیاسی تشکیل شده است.
لایمکن الفرار من العشق
حاجآقا اسکندری همیشه منتظر بچهها نمیماند که پایشان را داخل نهاد بگذارند و خودش هم در تعامل با دانشجوها و استادان از وضعیت زندگیشان میپرسد و اگر گزینهای روی میز داشته باشد، با رعایت شئون محرمانگی اطلاعات پیشنهاد میدهد. از افرادی هم که از طریق نهاد ازدواج کردهاند میخواهد که در پیشبرد فرهنگ ازدواج به مرکز کمک کنند. البته جایی که قرار است مرکز به صورت فعالانه پا پیش بگذارد و گزینه به افراد معرفی کند، از قبل به آنها و خانوادهشان اطلاع میدهد و اگر مخالفت کنند، پروندهشان در مرکز مختومه میشود.
فرمهای خوشبختی
افرادی که به مرکز فرهنگ خانواده و ازدواج مراجعه میکنند، در صورت تمایل یک فرم مخصوص و البته محرمانه از مشخصاتشان تکمیل میکنند تا از طریق آن همسان مناسبشان پیدا شود. مشخصات فردی، مشخصات والدین و اعضای خانواده، اعتقادات سیاسی و مذهبی و انتظارات مدنظر از همسر آینده، از جمله اطلاعاتیست که در این فرمها نوشته میشود. این فرمها محرمانه بوده و در مرکز نگهداری میشود.
گشتن بین فرمها و برقراری ارتباط بینشان فعلا به صورت ذهنی و دستیست. در هفته چندین بار فرمها مرور میشود تا گزینههای همسان پیدا شوند؛ مثلا شهر محل زندگی یکی از ملاکهاست یا سطح اجتماعی و اقتصادی خانواده، وضعیت اپلای، وضعیت ظاهری و جسمی، عقیدههای سیاسی و مذهبی. از برنامههای بعدی مرکز توسعه نرمافزاریست که از طریق آن برقراری ارتباط بین فرمها به صورت سیستماتیک صورت گیرد.
آن مورد توییتری بعید است پیش نهاد آمده باشد
حاجآقا اسکندری احتمال ارتباط آن توییت معروف به نهاد را خیلی کم میداند؛ اولا چون به ادعای خودش هنگام مراجعه به نهاد سنش کم بوده و اوایل کارشناسی و معمولا این موارد رد میشوند. ثانیا هیچ فرمی از او در نهاد پیدا نشده، در حالی که خودش ادعا کرده که فرم پر کرده است و ثالثا وقتی پسری مراجعه میکند، نهاد اول مسئله را با خانواده دختر مطرح میکند و بعد اطلاعات را در صورت موافقت خانواده دختر به پسر میدهد و قبل از تماس با خانواده دختر نهاد اطلاعات خاصی از او ندارد. البته احتمال و امکان سوءاستفاده از فرایند مرکز را حاجآقا به طور کلی رد نمیکند.
باید وارد گود شوی تا یاد بگیری
حاجآقا میگوید بچهها معمولا مهارت لازم را برای ازدواج ندارند و به همین خاطر آموزشهایی هم در نهاد به آنها داده میشود: «با بررسی پروندههای مختلف به این نتیجه رسیدیم که اگر شناخت کافی از پسر و دختر نداشته باشیم، موفقیت معرفیها با چالش روبهرو میشود. همین شناخت در واقع راستیآزمایی تمایل و ادعای پسر برای ازدواج هم هست.» مرکز فرهنگ خانواده و ازدواج نهاد به همین خاطر در حال حاضر از ۴ روانشناس بهره میبرد تا شناخت افراد مراجعهکننده و آموزش به آنها را از این طریق هم پی بگیرد.
این مرکز کارگاههای آموزشی زیادی هم با حضور استادان مجرب و سرشناس برگزار کرده ولی نتیجهگیری این بوده که بچهها باید وارد میدان شوند و در فرایندهای مربوط به ازدواج خودشان را بشناسند و مهارتهای لازم را فرابگیرند. در جامعه بیرون دانشگاه مسئله ازدواج راحتتر از محیط دانشگاه است ولی دانشجوها سختگیرتر هستند، به همین خاطر نیاز به آموزش و مشاوره دارند تا حساسیتهای بیموردشان تعدیل پیدا کند. فرایند سنتی بیرون دانشگاه نیاز دانشجوها را پاسخ نمیدهد و چنین سیستمی میتواند بهشان در امر ازدواج کمک کند. البته بعد از ازدواج هم مرکز با بچهها ارتباط دارد و وضعیت و مشکلات و مسائلشان را پیگیری میکند.
جاماندههای شنیدنی