یوفا و ۱۲ باشگاه بزرگ فوتبال اروپا به سرکردگی رئال مادرید و رئیس بلندپروازش، فلورنتینو پرز در هفتهای که گذشت حسابی دست به یقه بردند و از هر ابزاری برای به کرسی نشاندن موضعشان استفاده کردند. ۶ باشگاه انگلیسی (منچستریونایتد، لیورپول، آرسنال، چلسی، منچسترسیتی و تاتنهام)، ۳ باشگاه اسپانیایی (رئال مادرید، بارسلونا و اتلتیکومادرید) و ۳ باشگاه ایتالیایی (یوونتوس، آث میلان و اینترمیلان) تصمیم گرفته بودند رقابتهای سوپرلیگ اروپا را راهاندازی کنند تا دیگر وقتشان کمتر برای بازی با تیمهای متوسط و ضعیف تلف شود؛ مسابقاتی که قرار بود ۲۰ تیم در دو گروه ۱۰تیمه در آن به رقابت بپردازند تا سه تیم اول هر گروه بهطور مستقیم راهی مرحله یکچهارم شوند و دو تیم هم از بین تیمهای چهارم و پنجم هر گروه از طریق بازیهای حذفی.
یوفا و فیفا و البته سازمانهای لیگ این سه کشور هم تهدید کردند که این ۱۲ باشگاه خشگمین و بازیکنانشان را از مسابقات خود محروم خواهند کرد؛ لیگهای داخلی و لیگ قهرمانان اروپا جایی برای یاغیها نخواهد بود و بازیکنهای حاضر در سوپرلیگ اروپا هم همراهی با تیمهای ملی کشورشان در جام جهانی و جام ملتهای اروپا را از دست خواهند داد. از سوی دیگر طرفدارهای فوتبال، بازیکنهای سابق و خبرنگارهای فوتبالی موضع سفتوسختی علیه سوپرلیگ اروپا گرفتند و ابشگاهها را تحت فشار قرار دادند. حتی مقامات سیاسی و از جمله آنها، بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا هم از در مخالفت با ایده سوپرلیگ درآمدند. در نهایت هم ۹ باشگاه از ۱۲ باشگاه موسس سوپرلیگ اروپا انصرافشان از این مسابقات را اعلام کردند تا رویای پرز با حضور تنها سه تیم رئال مادرید، بارسلونا و یوونتوس به حالت تعلیق درآید.
مثل همیشه پول و البته حق پخش
همانطور که میتوان حدس زد، دعوای سوپرلیگ بر سر پول بود. ۱۲ باشگاه کنار هم جمع شدند تا رقابتی را تشکیل بدهند که جایگزین لیگ قهرمانان شود و فقط با حضور در این مسابقات (جدا از جایزههای برد و قهرمانی) ۳۵۰ میلیون یورو دریافت کنند (جهت مقایسه، قهرمان لیگ قهرمانان اروپا حدودا ۱۲۰ میلیون یورو در مجموع دریافت میکند).
ایده این مسابقات به صورت ساده از آنجا شروع میشود که باشگاههای پرطرفدار و قدرتمند رودرروی همدیگر قرار بگیرند تا تماشاگران بیشتری جذب، و «حق پخش تلویزیونی» بیشتر شود. حق پخش تلویزیونی کلیدواژه اصلی این جدال است؛ بحثی قدیمی و ادامهدار در فوتبال که هر چند وقت یکبار دوباره داغ میشود و خبری میرسد که در لیگی، بین تیمها دعوا بر سر نحوه توزیع حق پخش بالا گرفته.
هرکه هوادارش بیش، حقش بیشتر؟
هر لیگی روش خود را برای توزیع درآمد حاصل از پخش مستقیم بازیها دارد و اتحاد رویه چندانی در این مورد دیده نمیشود. برای مثال در لیگ برتر انگلیس درآمدها نسبتا یکنواختتر بین تیمها توزیع میشود اما در لالیگا اختلاف بیشتر است و تیمهای بالای جدول بسیار بیشتر از تیمهای دیگر سهم میگیرند. همین موضوع باعث میشود رئال مادرید و بارسلونا حتی از بهترین تیمهای انگلیسی هم دست بازتری برای ولخرجی داشته باشند در یک نمونه، فصل گذشته لیورپول که صدرنشین لیگ برتر شد، ۱۷۴ میلیون پوند و برنلی، تیم دهم جدول ۱۲۷.۳ میلیون نصیبشان شد که فقط ۳۷ درصد اختلاف داشتند اما همین رتبهها در لالیگا، تقریبا ۲۵۰ درصد اختلاف دارند؛ بارسلونا ۱۶۵ میلیون یورو و اساسونا ۴۷.۱میلیون یورو.
اما بحث فقط حول نسبت بالانشینان به پاییننشینان جدول نیست، بلکه بسیاری از تیمها که طرفدار بیشتری دارند انتظار دارند جدا از رتبه جدولشان در لیگ (یا مرحلهای که در لیگ قهرمانان به آن میرسند)، به دلیل جمعیت طرفدارهایشان، سهم بیشتری از درآمد را دریافت کنند. احتمالا شما هم قبول دارید که بازیهای آرسنال دهم جدولی بیشتر از وستهمی که به منطقه سهمیه رسیده دیده میشود. همین موضوع باعث شده تیمها با یوفا که سهم (نسبتا!) زیادی برای تیمهای پرطرفدار قائل نیست به مشکل بخورند و لیگ جدیدی را بسازند که اختلاف زیادی بین تماشاگرهای تیمها وجود نداشته باشد.
تکنولوژی فرسوده را بندازید دور
سوال مهم این است که چرا بعد از این همه سال این مسئله حل نشده؟ جواب ساده است: تکنولوژی فرسودهی تلویزیون!
تلویزیون یک تکنولوژی یک طرفهست که فرستنده فقط میفرستد و گیرنده میتواند دریافت کند یا نکند و دریافت کردن آن هیچ نشانهای باقی نمیگذارد. کمپانیهای رسانهای هم بازیها را جداگانه نمیفروشند (یا به عبارتی نمیتوانند که بفروشند)، بلکه مجموعه چند شبکه تلویزیونی به صورت اشتراکهای درازمدت فروخته میشود و مشخص نمیشود این فروشی که صورت گرفته چقدرش برای دیدن بازی رئال و لیورپول بوده و چقدرش سهم بازیهای هاکی روی یخ.
شاید این آمارهایی که قبل از فینال جام جهانی یا الکلاسیکو گزارشگرها میگوید را شنیده باشید: «n میلیون نفر این بازی رو میبینن». اینها همه نقش مدیر فنیای را دارند که به قول علی پروین عزیز یعنی «کشک»! هیچ آمار دقیقی از تعداد تماشاگر تلویزیونی وجود ندارد و هرچه در این مورد گفته میشود فقط تخمین است. در نتیجه ما هیچوقت نمیتوانیم نقش دقیق هر تیمی در ایجاد این درآمد را بفهمیم و بحث هیچوقت به سرانجام نخواهد رسید. چاره چیست؟ سلام بر تکنولوژی استریمینگ (Streaming)!
اطلاعات بیشتر، توزیع عادلانهتر
اگر تلویزیون را کنار بگذاریم و همه بازیها را فقط با استریمینگ بشود دید، آمار دقیقی از تعداد بیننده هرلحظه هر بازیای داریم و این یعنی مسئله ما حالا جوابی دارد که قبلا نداشت. با این تکنولوژی، تأثیر طرفدارهای آرسنال روی درآمد کاملا مشخص میشود. قبلا میدانستیم تأثیر دارد، اما نمیدانستیم «چقدر» تأثیر دارد. اگر دریافت نهایی تیمها متأثر از تعداد تماشاگرهایشان باشد، تیمها در نظر میگیرند که اگر ببازند، تماشاگرهایشان بازیهای بعدی آنها را کمتر تماشا خواهند کرد و قرار نیست به پشتوانه سوپرلیگ همیشه درآمد بالایی داشته باشند.
از طرفی، وقتی تیم غیرمنتظرهای مثل آژاکس یا موناکو به مراحل بالا میرسد، هم از نظر تعداد بازی و هم تعداد تماشاگر، بیشتر دیده میشود و بیشتر پول در میآورد و همچنان انگیزه آنها برای بهتر بازی کردن حفظ میشود. اما در نهایت این تماشاگرها هستند که تعیین میکنند تأثیر سابقه آرسنال بیشتر است یا عملکرد موناکو و نسبت آنها چطور مشخص میشود، نه چانهزنی مدیرها در پشت پرده. هر فرمولی برای توزیع درآمد، بر پایه این اطلاعات، صدها برابر از وضعیت کنونی بهتر است، چون در نهایت دادهای وجود دارد که همه روی آن توافق دارند.
با استریمینگ چه امکاناتی میتوانیم داشته باشیم؟
چه ریسکهایی دارد؟
شاید این ریسکها برای بسیاری مزیت به حساب آید اما تأثیریست که روی فوتبال میگذارد و باید در مورد آن فکر شود. البته ما این موارد را هماکنون هم به شکلهایی داریم؛ مثل علاقه بسیاری از تیمها به بازیکنهای آمریکایی یا آسیای شرقی (مانند پولیسیچ)، به دلیل درآمد بیشتر از فروش پیراهن یا بیرون کردن ماکالهله از رئال ۲۰۰۳ از سوی پرز به دلیل خوشتیپ نبودنش، چرا که درآمد حاصل از تبلیغاتش را کاهش میداد. هنوز فاصله درازی تا تماما بر پایه استریم شدن داریم، ولی امیدواریم تکنولوژیهای بعدی، مانند VAR جذابیت فوتبال را نکاهند.