بزرگی میگوید:
One of the great mistakes is to judge policies and programs by their intentions rather than their results.
اگر فرداروزی یک بیمار که «دلدرد» دارد را پیش من بیاورید، احتمالا در اولین اقدام کنار او نشسته، به او روحیه میدهم که «چیزی نیست، زود خوب میشوی». اگر دردش ادامه پیدا کرد، کمی عرق نعنا و نبات میدهم دستش، چون میدانم عرق نعنا کولاک میکند! اگر بازهم دردش ادامه داشت از خودش میپرسم که چه میخواهد؟! احتمالا این دلدرد آنقدر به او فشار آورده که قرص مسکّنی طلب میکند. من هم که مشتاق کمک به او هستم، قرص مسکن را بهش میرسانم، در حالی که او باید همان موقع مورد معاینه پزشک قرار بگیرد و شاید نیاز به عمل جراحی داشته باشد. این تصمیمات غلط من به خاطر نداشتن علم پزشکی است. برای همین هر راه حلی را که به ذهنم میرسد انجام میدهم و غافل از نتایجش هستم.
اما ارتباطش با اقتصاد؟
در انجام کارها، اینکه نیت ما چیست واقعا سوال مهمی محسوب نمیشود. هیچکس نمیخواهد متوسط تورم بالای ۲۰ درصد باشد، معلوم است، اما سوال جای دیگری است؛ نتیجه چه شده؟ چرا همیشه تورم بالا داریم؟ چرا نرخ اشتغال وحشتناک است؟ چرا فساد اینقدر زیاد است؟
اگر از کارگران و مسئولان یک شرکت ورشکسته نیازشان را بپرسید، میگویند پول میخواهیم! مانند داستانی که گفتم، اصلا بیمار آنقدر تحت فشار است که فقط جلوی پایش را میبیند. اگر به آنها پول بدهید چند ماهی مشغول میشوند اما چون عمل جراحی صورت نگرفته، بازهم زیان میسازد و داستان و روز و روزی از نو.
برای حل این مشکلات، فهم صحیح از روابط علت و معلولی در اقتصاد (یعنی علم اقتصاد) لازم است.
در کجای دنیا مسئله قدرت خرید مردم در رابطه با مسکن اهمیت ندارد؟ از طرف دیگر در کجای دنیا اینقدر قدرت خرید مردم در حوزه مسکن پایین آمده است؟ در کجای دنیا تولید بیاهمیت است؟ در کجای دنیا فساد اقتصادی محبوب است؟
ساخت یک میلیون مسکن کار خوبی است، اما چهار پنج برابر شدن قیمت ۲۰ میلیون مسکن طی سالهای ۹۰ تا ۹۲ کاملا آن را به حاشیه میبرد. آن کارِ خوب، آن نیتِ خوب، آن تقوای الهی و دیدنِ قشر مستضعف را که همه دارند، اما مهمتر از آن، خروجی آن است. آیا هدف ما، اجرا کردن طرحهای مختلف و در بوق و کرنا کردن آن بوده، یا یک نگاه کلان به موضوع قدرت خرید مسکن داشتیم و هدفگذاری کردیم که آن مقصود محقق شود؟
برای هیچکدام از ما فساد خوشایند نیست. اما آیا دلیل ایجاد فساد را میدانیم؟ آیا با برخوردهای موردی قضیه حل میشود؟ پس چرا با اعدام وحید مظلومین سکه ۳ برابر شد؟! چرا با دستگیری «ب ز»، ۱۱ نفر ابربدهکار بانکی پیدا شدند؟! پاسخ ساده است، چون علت را نفهمیدیم. (البته این بهترین دید ممکن است! شاید هم علت را نمیخواهیم بفهمیم نباشد. برای سادگی مسئله یا همان frictionless، دیگر نیتها را بیاثر در نظر گرفتم!) بروید اسامی ۱۱ بزرگوار بدهکار بانکی را ببینید. میتوانید لیست بلند بالایی از شرکتهای تولیدی ایشان در بیاورید. حال جالب است که بازهم کاندیدای محترم بعد از ۴۰ سال تجربه شکستخورده، چشم در چشم دوربین میگوید نقدینگی را به تولید هدایت کنیم! بعدش میگوید نرخ وام بالاست، هیهات! هیهات که نمیفهمند متوسط نرخ بهره بانکی ۳۰ سال اخیر پایینتر از تورم بوده و اتفاقا همین موضوع جذابیت وام را ایجاد کرده است. این همان ساختار فساد است. همان چیزی که سراغش نمیرویم. همین موضوع ابربدهکار بانکی ساخته است.کسیکه الان ۱۰ همت (هزارمیلیارد تومان) بدهی بانکی از دهه ۸۰ دارد، اگر این چندساله در بدترین جاهای ممکن هم سرمایهگذاری کرده باشد، احتمالا الان ۱۰۰ همت دارایی با آن جمعوجور کرده. کاندیدای محترم! شما که دوستدار ساختار فسادزا هستی، دیگر نباید با فساد موردی برخورد کنی.
اگر میخواهید با فساد مبارزه کنید، دست از قیمتگذاری بردارید، ترازنامه بانکهایتان را دقیق کنید، وامهای دستوری را حذف کنید و دست از نرخگذاری دستوری نرخ بهره بردارید.
و اما تولید
باورکنیم تولید نیازی به نظارت ندارد، تولید دخالت را برنمیتابد. در حوزه تولید باید به گونهای کار کنیم که شرکتهای شایسته (از نظر ما اقتصادیها یعنی سودساز) ادامه فعالیت بدهند و شرکتهای ناشایست در وهله اول، تجدید ساختار بدهند، اگر بازهم ناشایست ماندند، حذف شوند. شرکت ناشایست از نظر ما یعنی زیانساز، و یا سودسازِ رانتی، یعنی بهخاطر رانتِ ناشی از قیمت ارزان سوخت یا قیمت دستوری فروش، سودده باشد.
بله! نگه داشتن غده سرطانی در بدن، در زمانیکه باید خارج بشود، کار احمقانهای است. آپاداناسرام در سال ۱۳۹۵ نزدیک به ۱۰۰۰ میلیارد تومان زیان انباشته داشته است. چرا این شرکت هنوز هست؟ جالب است بدانید صندوق بازنشستگی سهامدار این شرکت است و این موضوع خودش روضه باز دیگری میطلبد.
حالا فرض کنید مسئولان شرکت آپاداناسرام به فلان مسئول، که از این شرکت بازدید میکند، بگویند که مشکل نقدینگی داریم. بله که مشکل نقدینگی دارید! با این نحو زیان ساختن، اگر بانک مرکزی راسا برایتان حساب باز میکرد هم کمبود داشتید. پول قرار است به کدام تولید هدایت شود؟ به این شرکتهای ناشایست؟ به ایران خودرو با ۳۵ همت زیان انباشته؟ ایران خودرو به ازای هر کارگرش ۶۴۰ میلیون تومان زیان انباشته دارد! برای آن که مقیاس دستتان باشد، امسال که خیلی اوضاع دولت فاجعه شده، کسری دولت (تراز عملیاتی) حدود ۳۵۰ همت است، یا حقوق کارمندان دولت حدود ۲۲۰ همت.
هیچ وقت علم اقتصاد نمیگوید کل اقتصاد را به حال خود رها کن، اما راهکاری برای مدیریت نشان میدهد:
بعد از آن کنار برو تا صنعت و خدمات آزادانه رقابت کنند، نه فقط با داخل کشور، که در اقتصاد جهانی حاضر شده و رقابت کنند، شایستهها بمانند، بهرهورها توسعه پیدا کنند، ناشایستها حذف شوند و اقتصاد، هم تولید داشته باشد و هم اشتغال. مثل همه جای دنیا. «دلدردی» که با یک معاینه ساده و در بدترین حالت یک عمل جراحی رفع میشود را نباید با مسکّن آرام نمود. شاید در پزشکی اثر تصمیمات غلط سریعتر از اقتصاد دیده شود، اما کارنامه ۵۰ ساله اقتصادی گویای همه چیز است.
اقتصاد، علم مملکتداری است!
والسلام علی من اتبع الهدی
به امید اتفاقات خوب