چند سال است که عبارت «ارتباط با صنعت» در صدر فهرست مسائل دانشگاههای صنعتی ایران جا گرفته و شریف هم بهعنوان مهمترین دانشگاه کشور، پیشرو مواجهه با این مسئله است. در این شرایط نگاه کودکانهای در سطح دانشگاه و فراتر از آن بهوجود آمده که این ارتباط را در انجام پروژههای صنعتی توسط دانشگاه خلاصه میکند و از واقعیت این ارتباط بیخبر است.
برای مثال دفتر ارتباط با صنعت دانشگاه «واسطهگری» برای چنین قراردادهایی را مسئولیت اصلی خود میداند. فعالیت نیمی از واحدهای این دفتر مستقیما در نسبت با امور حقوقی، اجرایی و بازاریابی این قراردادها فعالیت میکنند. گزارشدهی و رتبهبندی دانشگاهها در زمینه ارتباط با صنعت بر اساس ارزش و تعداد این قراردادها انجام میشود. روزنامه هم بخش عمده پرونده ویژه «ارتباط صنعت و دانشگاه در یک نگاه» را به بررسی اعداد و ارقام مربوط به این قراردادها اختصاص داده است. به این بهانه، توجه به دو مورد از اشکالات بیشمار نگاه پروژهای به ارتباط با صنعت، خالی از لطف نخواهد بود.
ارتباط با صنعت پروژهای دانشگاه را در سطح یک پیمانکار تحقیق و توسعه پایین میآورد؛ بماند که بسیاری از این پروژهها حتی در معنای دقیق کلمه تحقیق و توسعهای هم نیست! نقش دانشگاهها یا حداقل دانشگاه صنعتی شریف در صحنهی علم و فناوری کشور بسیار بزرگتر از آن است که بهعنوان پیمانکار چند شرکت خصوصی یا حتی سازمانهای دولتی تعریف شود.
شریف طفیلی چند شرکت و سازمان نیست که اولویتهای پژوهشی و آموزشیاش را بر اساس نیاز روزمره آنها تعریف کند. آنچنان که وابستگی مالی به دولت، استقلال سیاسی دانشگاه را خدشهدار کرده، ارتباط با صنعت پروژهای نیز استقلال علمی دانشگاه را از بین میبرد.
همه اینها در حالیست که نمونه موفق ارتباط مستقل و فعالانه با صنعت، در همین شریف و در سالهای نهچندان دور اتفاق افتاده است. زمانی که زیستبوم نوآوری و استارتاپی کشور از دل دانشگاه ما متولد شد و فضای کسبوکار، صنعت و بازار ایران را برای همیشه متحول کرد. موفقیتی که نه از سر ناچاری و کسری بودجه، بلکه بهواسطه برنامهریزی بلندمدت برای تغییر پارادایم علم و فناوری کشور بهدست آمد. شاید اگر مسئولین آن زمان، ارتباط با صنعت را در گرفتن پروژه و بستن قرارداد و کسب اندکی درآمد میدیدند، هرگز چنین اتفاقی را رقم نمیزدند.
در نهایت پرسش اساسی این است: «اگر حتی ما هم قرار است سرگرم رفع و رجوع نیازهای روزمره چند شرکت و سازمان باشیم، پس چه کسی مسئولیت ترسیم آینده فناوری کشور و حرکت به سوی آن را بر عهده دارد؟» نکند بروکراتهای فلان وزارتخانه؟ یا شاید هم کارشناسهای بهمان معاونت؟ اگر شریفیها مشغول انجام پروژههای امروز شرکتهای نرمافزاری و قطعهسازی و نیروگاهی شوند، فردای فناوریهای فضایی و هوش مصنوعی و انرژیهای جدید را به چه کسی واگذار میکنیم؟
یکی دیگر از انگیزههای اصلی دانشگاهها برای ارتباط پروژهای با صنعت، تامین مالی و جبران کسری بودجه است. در شرایط فشار بودجهای از سمت دولت و نبود منابع مالی پایدار، برخی ممکن است ارتباط با صنعت را به چشم چوب جادویی ببینند که میتواند مسائل مالی دانشگاه، از غذای سلف گرفته تا تامین خوابگاههای مورد نیاز را برطرف کند. برای امکانسنجی این رویای شیرین، به گزارش مالی سال ۲۰۲۳ موسسه تکنولوژی ماساچوست یا همان mitنگاهی میاندازیم.
در واقع mit از پروژههای پژوهشی تحت اسپانسرینگ، درآمدی در حدود ۲.۰۲ میلیارد دلار (معادل ۴۳% از کل درآمد موسسه) بهدست آورده است[۱]. رقم قابل توجهی که طرفداران ارتباط با صنعت پروژهای همواره به آن استناد میکنند. اما روی دیگر سکه اینجاست که حدود ۱.۹۳ میلیارد دلار از این مبلغ (دقیقا معادل ۴۳% از کل مخارج موسسه) صرف هزینههای همین پروژهها شده و به حساب داخلی موسسه واریز نشده است. با این حساب سود mit از پروژههای پژوهشی تحت اسپانسرینگ، تنها معادل ۹۰ میلیون دلار (کمتر از ۲% از کل درآمد موسسه) بوده است. (البته بیش از ۶۵% این رقم مربوط به حمایت مالی مستقیم پنتاگون از فعالیتهای آزمایشگاه لینکلن است که صرفا در حوزه فناوریهای نظامی و امنیتی فعالیت میکند).
با این وصف روشن است که هدف mit از مشارکت در پروژههای پژوهشی دولتی و صنعتی، هرچه که هست، کسب درآمد و جبران کسری بودجه نیست. بقیه دانشگاههای ممتاز جهان هم وضعیتی مشابه دارند.
به امید این که شریف از وضعیت روزمرگی و تلاش برای بقا خارج شود و دوباره مسئولیت آینده علم و فناوری ایران را بر عهده بگیرد...
[۱] بیش از ۶۵% این رقم مربوط به حمایت مالی مستقیم پنتاگون از فعالیتهای آزمایشگاه لینکلن است که صرفا در حوزه فناوریهای نظامی و امنیتی فعالیت میکند.
محمدحسن معماریانی | ۱۳۹۹ مهندسی هوافضا