در سالهای اخیر موجی از مهاجرت فارغالتحصیلان دانشگاهی در دوره تحصیلات تکمیلی به رشتههایی غیر از رشته کارشناسیشان شکل گرفته؛ موجی که برای دیدنش کافیست در بین دوستان و آشنایان و همدرسها و همدانشکدهایهای خود و حتی استادان دانشکدهها و دانشگاههای مختلف سری بچرخانید تا نمونههای فراوانی از آن را مشاهده کنید. در این بین مهاجرت از رشتههای مهندسی و فنی و تجربی به علوم انسانی هم در مقطع تحصیلات تکمیلی رونق زیادی گرفته است. این موج برکات فراوانی با خود به همراه داشته که اصلیترین آنها ورود افراد نخبه و اذهان قدرتمند به عرصه علوم انسانی است؛ عرصهای که سالها به خاطر وضعیت فلاکتبار آموزش پایه و هدایت استعدادهای برتر به سمت رشتههای فنی و تجربی، از داشتن نخبگان فکری و نیروی انسانی سطح بالا محروم بوده است.
متأسفانه به نظر میرسد که این موج مهاجرت، برای عدهای مطلوب نبوده و سعی دارند جلوی آن را بگیرند که نمود این سعی و تلاش در مصوبه اخیر شورای سنجش و پذیرش دانشجو دیده میشود. طبق این مصوبه از سال ۱۴۰۱، سنجش و پذیرش داوطلبان در آزمون کارشناسی ارشد، فقط از بین دانشآموختگان دوره کارشناسی رشتههای «مرتبط» امکانپذیر خواهد بود؛ رشتههای مرتبطی که قرار است به زودی فهرست آنها مشخص شود.
این مصوبه در صورت اجرا، میتواند دانشجوها را از یکی از معدود نکات مثبت نظام آموزش عالی کشور محروم کند؛ جایی که به دانشجوهایی که به سبب ناکارآمدی نظام آموزش پایه و ناآگاهی خود و خانوادههایشان از علائق و استعدادهای حقیقیشان، اجازه میدهد تا پس از اتمام دوره کارشناسی، در دوره تحصیلات تکمیلی به حوزه مربوط به استعداد و علائقشان، نقل مکان کنند. همچنین مسیر تأمین نیروی انسانی مستعد در بسیاری از اکوسیستمهای دانشی کشور، بر اثر اجرای این مصوبه سد خواهد شد.
اثر سوء دیگر این مصوبه افزایش نارضایتی در بین دانشجوهایی خواهد بود که تا اکنون فکر میکردند با تغییر رشته در دوره تحصیلات تکمیلی، خواهند توانست به سمت علائق و استعدادهای خود حرکت کنند و اکنون با سد شدن این مسیر یا در ناامیدی و سرخوردگی غرق خواهند شد و یا اقدام به مهاجرت از کشور برای تحصیل در رشته مورد علاقهشان خواهند کرد.
همچنین این مصوبه بر خلاف روند جهانی گسترش حوزههای بینرشتهای است و مانع ایجاد تحول در علوم مختلف که معمولا از سوی واردشوندگان از یک علم دیگر به آن علم، رخ میدهد، میشود. این امر به طور خاص در مورد علوم انسانی صدق میکند، چرا که در همین سالها بسیاری از نخبگانی که توانستهاند در علوم انسانی کشور حرفی نو بیاورند، از فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی بودهاند.
کاهش پویایی کلی نهاد آموزش عالی در کشور، عدم امکان سرریز حوضچه استعداد شکلگرفته در دانشگاههایی مانند صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر، علم و صنعت و... به رشتهها و دانشگاههای دیگر، خالی ماندن رشتههایی مانند جامعهشناسی، فلسفه، مدیریت، سیاستگذاری، اقتصاد و... از استعدادهای برتر علمی و تحصیلی و گسترش انصراف از دوره کارشناسی از سوی دانشجوهای علاقهمند به تغییر رشته و یا مهاجرت آنها به خارج از کشور، نشان میدهد که چنین سیاستی میتواند منجر به بروز فاجعهای در نظام آموزش عالی بیمار ایران گردد.
اساسا شکل فعلی ورود دانشجوها به آموزش عالی که از همان ابتدا باید ۴ سال طولانی را در رشتهای بگذرانند که با دقت و صحت انتخاب نشده، اشتباه است و باید با برگزاری دورههای کوتاهتری که اصطلاحاً «کالج» خوانده میشود، به دانشجوها اجازه تصحیح مسیر و ورود به حیطه مورد توجهشان را داد. در صورتی که نظام آموزش عالی کشور در سالهای اخیر با حذف گرایشها از ورودی دوره کارشناسی (به عنوان مثال حذف سه گرایش نرمافزار، سختافزار و IT از ورودی دوره کارشناسی مهندسی کامپیوتر) در این مسیر گام برمیداشت، چنین اقدامی منجر به حرکتی رو به عقب خواهد شد.
همچنین با توجه به انتشار دفترچه آزمون ارشد ۱۴۰۱ در مرداد ۱۴۰۰، فرصت زیادی برای لغو بدون حاشیه این مصوبه وجود ندارد و لازم است تا نهادهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیونهای مرتبط در مجلس شورای اسلامی برای لغو آن وارد عمل شوند، چرا که اجرای این مصوبه از سال ۱۴۰۱ برنامهریزی تعداد قابلتوجهی از داوطلبین آزمون ارشد سال ۱۴۰۱ برای ادامه تحصیلشان را در شرایطی که زمان زیادی تا برگزاری آزمون نمانده، مختل میکند.