سالن غرق در سکوت است که ناگهان صدای تشویق ایسلندی بچههای کامپیوتر جو سالن را متشنج میکند. از آن طرف برقیها هو میکنند، کمی که سر و صداها میخوابد، صنایعیها همان شعار معروفشان را میدهند که معلوم نیست تخریب خودشان است یا بقیه رشتهها. مکانیکیها در هر فرصتی عبارت مشهور خودشان را با آن ریتم خاص دم میگیرند. دخترها هم که در گوشه دیگر سالن نشستهاند، نمیخواهند از قافله عقب بمانند و شعارهایشان کموبیش به گوش میرسد. سرگروهها و کادر اجرایی قصد دارند شعارها را متوقف کنند تا «شریف تاک» شروع شود ولی دکتر فتوحی به دکتر حسینی میگوید اشکالی ندارد و اجازه بدهید بچهها راحت باشند. همین میشود که صدای شعارها و تکانخوردن پرچمها در سالن کنفرانس مجمتع سپید مشهد با حضور هیأترئیسه و حدود 40 استاد دانشگاه، آدم را بیشتر یاد ورزشگاه میاندازد تا اردوی ورودیهای جدید دانشگاهی با نام شریف.
چرت عصرگاهی در حرم
اولین برنامه مهم اردو «شریف دمو» نام دارد؛ البته اسمش چندان تأثیری بر محتوایش نگذاشته است. عصر چهارشنبه سالن قدس حرم امام رضا(ع) از پُر هم کمی پُرتر شده. صندلیهای خود سالن جوابگو نیست و تعدادی صندلی از صحنهای حرم برای نشستن بچهها آوردهاند ولی باز هم جا کم است و عدهای روی زمین نشستهاند. شلوغی سالن را کنار سخنرانیهای نهچندان جذاب دکتر قیدی، دکتر مقداری و حاج آقا طباطبایی که بگذارید، نتیجهاش چرتهای دلچسب ورودیهاست که خستگی سفر با قطار هم به تنشان مانده. برنامه با تم یکنواختش دو ساعتی طول میکشد و بلافاصله بعد از آن همه راهی حرم امام رئوف (ع) میشوند تا سفره دل باز کنند پیش حضرت سلطان.
استادها همهجا هستند
در ایستگاه راهآهن هستی و میبینی استادها هم مثل بقیه کارت اردو را به گردن انداختهاند و چمدان به دست دارند سوار قطار میشوند. در شریف دمو و شریف تاک هم ردیف اول و دوم را پر کردهاند و از اول تا آخر برنامه را حضور دارند. شام روز چهارشنبه هم به اردوگاه میآیند و در کنار بچهها استامبولی اردو را میخورند. بعد شام به خوابگاههای اردوگاه میروند و ساده و صمیمی با دانشجوها گپ میزنند. پنجشنبه هم که از صبح تا شبشان در اختیار اردوست و در برنامه «چای با استاد» از رشته و درس و زندگی برای بچهها میگویند، با آنها چای میخورند و عکس یادگاری میگیرند و حتی استادهای برق بدون برنامهریزی قبلی ورودیهای برق را به وکیلآباد میبرند تا از نمایشگاه الکترونیک بازدید کنند. حتی صبح روز آخر تعدادی از استادها در طوس هم کنار ورودیها هستند و به پرسشهای تمامنشدنیشان جواب میدهند.
شریفیها تد ارائه میدهند
صبح روز پنجشنبه بچهها را ساعت هفت بیدار میکنند تا سریع صبحانه بخورند و راهی مجمتع سپید شوند و در مهمترین برنامه اردو شرکت کنند. نیم ساعت اول برنامه به استقرار بچهها در سالن شکیل مجتمع و شعارها و کریهای دانشکدهای میگذرد. سپس دکتر فتوحی پشت تریبون میرود و مقدمه کوتاه برنامه را اجرا میکند. در ادامه قرار است چهار فارغالتحصیل شریف که راههای نسبتا متفاوتی را در زندگی طی کردهاند، برای ورودیهای جدید شریف تد ارائه بدهند. روح الله دهقانی فیروزآبادی، استاد دانشکده هوافضا و معاون تحقیقات و فناوری و نوآوری دانشگاه آزاد اولین ارائه را دارد و از کار صنعتی و درس و فناوری و چیزهای دیگر میگوید. بعد از او نوبت به مونا ناصری میرسد؛ فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی شیمی و ارشد کارآفرینی که مدیر سابق شتابدهنده شریف و موسس شتابدهنده بانا بوده و میخواهد کمی بچهها را با کارآفرینی و استارتآپ آشنا کند. سومین ارائهدهنده علی فتوت احمدی، استاد دانشکده برق و مدیرعامل شرکت کاوش کام آسیا است که روی سخنش بیشتر با برقیهای جمع است و درباره دانشگاه و درس خواندن و علم و پژوهش صحبت میکند. اما آخرین ارائه احتمالا غافلگیری تیم طرح و برنامه اردو برای ورودیهای جدید است؛ محمدحسین بادامچی که از مکانیک شریف به جامعهشناسی کوچ کرده و الان هم ریاست اندیشکده مهاجر را بر عهده دارد. فرم و محتوای ارائه بادامچی با سه نفر قبلی تفاوت دارد و شاید برای ورودیها کمی نامأنوس است، لابهلای روایت زندگیاش از آرمانگرایی، تمدنسازی و علوم انسانی میگوید و بچهها را کمی در خلسه فرو میبرد. نزدیک سه ساعت تد شریفی به پایان میرسد و اهالی جدید شریف بعد از نماز و ناهار به تفکیک دانشکدههایشان در کلاسهای مختلف مجتمع جمع میشوند و از استادهای چند روز بعدشان سیر تا پیاز این چند سال را میپرسند و میشنوند.
شریف تاک 98 در مجموع، سر و شکل دادن به ایدههای پراکندهای بود که هر سال سهمی در اردوی ورودیها دارند و کوشید چراغی باشد برای راههایی که در نظر دانشآموزانِ چندماه پیش ناشناخته و تاریک است.
قبول کنیم که کم بودیم
سرگروههای امسال با لباسهای سفیدشان بین پسرها و شالهای رنگیشان بین دخترها تمایز خوبی با ورودیها داشتند، با این حال برای رسیدن به هدفهایی مثل ایجاد تعامل و ارتباط بین ورودیهای هر دانشکده و حتی برخی کارهای اجرایی مثل جمعکردن و راهنمایی بچهها تعدادشان کم بود. در برخی دانشکدهها مثل کامپیوتر به ازای هر 25 ورودی یک سرگروه در اردو حضور داشت. این را هم باید در نظر گرفت که با افزودن کادر اجرایی نمیتوان خلأ سرگروهها را پر کرد، مگر اینکه ساختار اردو نسبت به روال مرسوم هرساله کاملا تغییر کند که احتمالا کار سادهای نیست و زمان بیشتری میطلبد.
تمرین فعالیت صنفی در بدو ورود
پنجشنبه شب قرار است مهندس سلطانی، رئیس اداره امور خوابگاهها به اردوگاههای پسران و دختران بیاید و ضمن ارائه توضیحاتی درباره خوابگاههای دانشگاه و قوانین و مقررات آنها فرایند لیستگیری اتاقها را نیز انجام دهد. با توجه به افزایش ظرفیت پذیرش شریف در یکی دو سال اخیر و افزایش تعداد دانشجوهای سنواتی، ظرفیت سکونت خوابگاهها از تعداد دانشجوهای متقاضی کمتر شده و دانشگاه برای اسکان دانشجوها به مشکل برخورده است. سلطانی با توجه به این مسأله اعلام میکند که بچههای خوابگاه طرشت 3 مجبورند برای اتاقهای چهار نفره این خوابگاه لیست پنجنفره پر کنند. اعلام این موضوع صدای اعتراض طرشتیها را بلند میکند و زمزمههایی از لیستندادن شنیده میشود. پرسش و گلههای دانشجوها و جوابها و «مجبور بودیم»های رئیس اداره امور خوابگاهها به نتیجهای نمیرسد و در نهایت لیستگیری ساکنان کوچهباغ کاج به شنبه موکول میشود تا شاید از مشهد به تهران فرجی باشد. به همین سادگی ورودیهای 98 هنوز پایشان را به خوابگاه نگذاشته فعالیت صنفی و ایستادن پای حق و حقوقشان را تمرین میکنند و کمی مرد شدن یاد میگیرند.
تجربهای که باید میدیدیم
اردوی ورودیهای امسال با وجود تمامی حواشی و جنگهای توییتری و استعفاها و... شنبه صبح به پایان رسید. تفاوتش با اردوهای چندسال قبل محسوس بود ولی واقعیت این است که هر کاری بکنی باز هم اردوی ورودیهاست. برخی تغییر و تحولها در این اردو تجربههای ارزشمندی شدند که دیدنشان لازم بود و به بهبود روند اردو کمک کرد، اما حیف که با رسیدن قطار اردو به تهران، دل خیلیها با خیلیها مثل قبل نیست و زبانها و جملهها و کنایهها کار خودشان را کردهاند.